eu

قاره انتحاری

تارنگاشت عدالت

 

برگرفته از: روبیکون
۳۱ مه ۲۰۲۲

 

اروپا بازنده است
 

اقتصاددان آمریکایی مایکل هادسون  در گفتگو با پتر اسکات در مورد  نظم جهانی آینده تاکید می‌کند که در این روند اروپا بازنده است.

آری در واقع این یک “نقطه عطف است که با شور و شوق جدیدی برای جنگ همراه است. آلمان که در دو جنگ جهانی  همواره در “طرف باطل تاریخ”  عمل کرده، این بار می‌خواهد در جبهه “حق” قرار داشته باشد. این آن داروی مخدری است  که ما را از خود بی‌خود می‌کند تا درنیابیم که  باز  طرفدار جنگ باطلیم: سازوکار  پنهانی ایالات متحده آمریکا برای نابودی روسیه. و در نهایت چه کسی متحمل خسارت‌ها خواهد شد؟ خیر، نه روس‌ها! مایکل هادسون در مصاحبه با پیتراسکات اطمینان خاطر می‌دهد. روسیه همه نوع سوخت فسیلی، منابع مدنی و محصولات کشاورزی در اختیار دارد و وابسته به واردات نیست، اما باید نگران  اروپا بود که ظاهراً تمام  عقل و ارداه خود را  برای بقأ به کنار نهاده است…

 

س: امروز مایکل هادسون، کارشناس امور اقتصادی و نویسنده کتاب “ابر امپریالیسم”  و کتاب اخیرش  “سرنوشت تمدن”  میهمان ماست. خوش آمدی مایکل!
پ: خوشحالم که دوباره اینجا هستم.

س: فرض کنیم که تمام این برنامه‌های اروپایی مانند RepowerEU ۱ به اجرا درآید، به نظر تو  چه تاثیری بر موقعیت اتحادیه اروپا در صحنه جهانی خواهد داشت؟
پ: خوب، اتحادیه اروپا تحت فشار اقتصادی قرار خواهد گرفت. اروپا تلاش کرده که یک نیروگاه اقتصادی جهانی باشد ولی در ماه‌های اخیر  یورو به طور پیوسته ارزش خود را در برابر دلار آمریکا از دست داده و به زودی یک به یک خواهد شد و این به این دلیل است که اروپا مجبور است برای انرژی، غذا و تسلیحات  ارز زیادی بپردازد. در مقایسه با سایر اقتصادها  اتحادیه اروپا در حال آب رفتن است.

س: به نظر تو اتحادیه اروپا در مقابل قدرت‌های بزرگی مثلاً چین  از چه موقعیتی برخوردار خواهد بود؟
پ: اتحادیه اروپا ظاهراً شریک بازی نخواهد بود. اتحادیه اروپا به جای اولویت دادن به منافع خود، در واقع منافع ایالات متحده آمریکا را در اولویت قرار داده است و به جای این‌که بخواهد بر سرنوشت خود مسلط شود، بیشتر مانند یکی از اقمار  آمریکایی عمل می‌کند. ۲۰ سال پیش هنوز اروپا قصد داشت با سرمایه‌گذاری  در روسیه و چین و تجارت با آنها ثروتمند شود و اکنون تصمیم گرفته این ایده را رها کند.

ایالات متحده آمریکا اروپا را بلعیده است. جنگ اوکراین  در درجه اول  جنگ ایالات متحده است که هدف آن قراردادن کامل اروپا در حوزه نفوذ خود و جلوگیری  از تجارت باروسیه و چین است. از این طریق اروپا کنار گذاشته می‌شود، در حالی که  روسیه و چین و بقیه اورآسیا ب هم نزدیک می شوند. اروپا عقب خواهد ماند. اروپا بازارهای صادراتی خود را از دست میدهد و زیر فشار اقتصادی قرار دارد و همانطور که اشاره کردید سن بازنشستگی را ارتقأ داده زیرا ودجه خود را به جای سرمایه‌گذاری در صنعت (که از سال ۱۹۴۵ مرسوم بود) صرف ارتقای ارتش آمریکا می‌کند.

اتحادیه اروپا به جای اولویت دادن به منافع خود، در واقع منافع ایالات متحده آمریکا را در اولویت قرار داده است و به جای این‌که بخواهد بر سرنوشت خود مسلط شود، بیشتر مانند یکی از اقمار  آمریکایی عمل می‌کند.

س: نوشتید که اروپا دیگر مستقل نیست. گفتید که آمریکا قصد دارد  روابط تجاری  اتحادیه اروپا را با روسیه و چین قطع کند. دقیقاً چگونه به این نظر رسیده‌اید و آیا فکر می‌کنید این طرح آمریکایی موفق خواهد شد؟
پ: من فقط سخنرانی‌های رئیس جمهور بایدن و تیمش را خواندم. آنها گفتند چین دشمن شماره یک آمریکا است. اگر کشوری را دشمن وجودی اعلام کردید، تجارت و وابستگی متقابل با آن را تشویق نخواهید کرد و ایالات متحده  اصراردارد که متحدانش صادرات روسیه ، یعنی نه فقط نفت و محصولات کشاورزی ، بلکه تیتانیوم، هلیوم و کلیه صادرات دیگر این کشور را تحریم کنند.

تا به امروز، اروپا از دستورات  ایالات متحده آمریکا  برای اجتناب از هرگونه تماس با روسیه پیروی می‌کند و بدون تماس با روسیه هیچ تماسی با چین هم وجود نخواهد داشت، زیرا چین می‌داند که که اروپا دقیقاً همان کاری را که با روسیه کرد با او انجام خواهد داد.

س: روشن است که درست به همین دلیل  سال‌هاست که روسیه و چین از نظر دیپلماتیک و اقتصادی  به یکدیگر نزدیک شده‌اند. روند تغییر قدرت در سطح جهان را طی ۵ تا ۱۰ سال آینده چگونه می‌بینید؟
پ: جنگ کنونی جهان را به دو بلوک تقسیم خواهد کرد. یک بلوک دلاری با آمریکا، اروپا و چند قمر پیرامون آنها و یک بلوک چند قطبی  با روسیه و چین که اساساً پیشنهاداتی در مورد روشی متفاوت برای سازماندهی  اقتصاد جهانی  به افریقا، آمریکای لاتین و برخی از کشورهای آسیایی ارایه خواهند داد و این کشورها متوجه خواهند شد که می‌توانند نسبت به ایالات متحده آمریکا با روسیه و چین روابط تجارتی بهتری داشته باشند.

س: از طرف دیگر می‌توان استدلال کرد که این جنگ نظم جهانی موجود را تقویت می‌کند. ناتو  و اروپا متحدتر از همیشه است و فنلاند و سوئد نیز می‌خواهند به عضویت ناتو درآیند. نظر شما چیست؟
پ: این ادغام اروپا در حوزه ایالات متحده مانند یک دیوار جدید برلین است که ایالات متحده را از بقیه جهان جدا میسازد.  در نتیجه ایالات متحده به جای کسب پیروزی  خود را منزوی می‌کند و استراتژیست‌های  آمریکایی دریافته‌اند که در حال شکست جنگ اقتصادی با چین و روسیه و کل گروه اقتصادهای نوظهور هستند. تنها کاری که ایالات متحده می‌تواند بکند این است که اروپا را به عنوان تنها منبع درآمد خود حفظ کنند و آن‌چه را که از هیچ کشور دیگری نمی‌توانند  به دست آورند از اروپا بیرون بکشند.

س: فارغ از این که این یک جنگ واقعی در میدان نبرد است، این‌طور به نظر می‌رسد که یک جنگ اقتصادی نیز هست. شما متوجه شدید که خط لوله گاز  روسیه به آلمان (نورداستریم ۲)  یکی از اولین قربانیان این بحران بود. اکنون ما تا چه حد شاهد درگیری‌بین‌المللی  برسر منابع انرژی هستیم؟  ظاهراً اروپا نمی‌تواند از انرژی روسیه صرفنظر کند. ایالات متحده کوشش می‌کند تا این خلأ را با گاز مایع خود پر کند. علاوه برآن اکنون روسیه به هندوستان و چین نفت می‌فروشد.

این ادغام اروپا در حوزه ایالات متحده مانند یک دیوار جدید برلین است که ایالات متحده را از بقیه جهان جدا میسازد.  در نتیجه ایالات متحده به جای کسب پیروزی  خود را منزوی می‌کند و استراتژیست‌های  آمریکایی دریافته‌اند که در حال شکست جنگ اقتصادی با چین و روسیه و کل گروه اقتصادهای نوظهور هستند.

پ: مسئله مهم در مورد فروش نفت روسیه به هند این است که هزینه آن به روبل پرداخت می‌گردد و دیگر نیازی به دلار نیست. کل تجارت نفتی  اکنون دلارزدایی شده است و به رویل، یوان چین و یا سایر ارزها پرداخت می‌شود و دلار کنار گذاشته شده است. کل ایده دیپلماسی دلار، مفت‌سواری دلار و امپریالیسم ارزی دیگر به پایان رسیده است. همه فکر می‌کردند که این روند جدایی روسیه و چین از دلار ده سال دیگر به طول خواهد انجامید ولی آمریکا با تصاحب ذخایر  ارزی افغانستان، ونزوئلا و اکنون روسیه خود را از بقیه جهان جدا کرده است.

دیگر کسی اعتماد نخواهد داشت که معاملات نفتی، تجارت و سرمایه‌گذاری با دلار انجام شود زیرا ایالات متحده می‌تواند به راحتی  پول کشورهایی که حاضر نیستند مازاد تجاری خود را به تجار و سرمایه‌گذاران آمریکایی واگذار کنند، مصادره نماید. با این کار ایالات متحده خود را منزوی ساخته و در واقع خود را هدف قرار داده است.

س: درضمن در مورد ارزها: روسیه در حال حاضر با شدیدترین تحریم‌ها روبه رو است ولی با این حال روبل بهبود یافته و بسیار بالاتر از سطح قبل از جنگ است. فکر می‌کنید تحریم‌های  غرب علیه روسیه تا چه حد بر کشورهایی که این تحریم‌ها را اعمال کرده‌اند، تاثیر منفی داشته است؟
پ: این تحریم‌ها برای روسیه مطمئناً مثبت عمل کرد. اولین تحریم‌ها بر محصولات کشاورزی  مانند پنیر روی لیتوانی تاثیر گذاشت. اکنون روسیه پنیر خود را خود تولید می‌کند. تحریم‌های علیه یک کشور  آن را مجبور می‌کند تولید خود را افزایش دهد. رئیس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین قبلاً اعلام کرده بود که از این‌پس در جایگزینی واردات سرمایه‌گذاری خواهد شد. وقتی که او دیگر از آمریکا وارد نکند، کارخانجاتی  در روسیه ایجاد خواهد کرد تا کشور خود تولید کند. روسیه دلیلی ندارد که دست به این کار نزند و خود را یک قدرت صنعتی نسازد. این کشور نیازی به غرب ندارد  اما غرب کماکان محتاج روسیه خواهد بود.

س: اشاره کردید که اروپا در تلاش است بدون نفت روسیه ادامه حیات دهد و در عوض گاز مایع از ایالات متحده دریافت نماید.  ولی هنوز بندری برای واردات این گاز ندارد. این کار سال‌ها به طول خواهد انجامید. آلمان و اروپا  در چند سال آینده چه خواهند کرد؟ آیا می‌گذارند لوله‌های آبشان یخ بزند و بترکد و خانه‌ها زیر آب برود؟ آیا کارخانه‌ها تولید خود را متوقف خواهند ساخت؟
هم‌اکنون کارخانه‌های تولید کود شیمیایی  تعطیل شده‌اند زیرا  نمی‌توانند گاز طبیعی دریافت کنند و سال‌ها به طول خواهد انجامید تا بتوانند گاز دریافت کنند. ولی آلمان‌ها چگونه می‌خواهند  بدون کود محصولات کشاورزی خود را  تامین کنند؟  البته این کار مقدور نیست و در نتیجه اروپا با کسری مواد غذایی مواجه خواهد شد  و این نیز خود باعث افزایش کسری انرژی می‌شود.

درواقع به خاطر عشق و علاقه به ایالات متحده، اروپا دست به انتحار می‌زند

من نمی‌دانم چه مدت سیستم سیاسی اروپا با رهبرانی  که معرف  آمریکا هستند و نه  مبین منافع ملی اروپا دوام خواهد یافت.

س: تورم و قیمت‌ها برای مصرف‌کنندگان در ایالات متحده در حال افزایش است و جو بایدن مدعی است که روسیه مقصر است. آیا فکر می‌کنید که مالیات‌دهندگان آمریکایی  این داستان را باور خواهند کرد؟
پ: در اینجا رسانه‌ها یک‌جانبه تبلیغ می‌کنند و فکر می‌کنم که تعداد زیادی از مردم آن را باور می‌کنند، زیرا در جبهه روابط عمومی روسیه ناتوان است. مثلاً  واقعیت این است که اوکراین نمی‌تواند غلات خود را صادر کند، زیرا خود دریای سیاه را مین‌گذاری کرده است.۲ وقتی مین‌ها کشتی‌ها دریای سیاه را به خطر می‌افکند، شرکت‌های بیمه از بیمه‌کردن حامل‌های غلات سرباز می‌زنند.

تقصیر به گردن روسیه می‌افتد ولی روسیه دریا را مین‌گذاری نکرده بلکه مقصر اوکراین بوده است. اما نفرت از روس‌ها به قدری زیاد است که آمریکایی‌ها همه چیز را باور می‌کنند و روس‌ها را در همه زمینه‌ها مقصر می‌شمارند.

چنین چیزی نیز در جنگ جهانی اول اتفاق افتاد. من در فارست هیلز، شهر نیویورک زندگی می‌کنم. در اینجا خانواده‌های آلمانی مجبور شدند  نام آلمانی خود را تغییر دهند تا آمریکایی‌ها باور کنند که آنها سوئدی و یا چیز دیگر هستند. خانواده‌هایی چون خانواده دونالد ترامپ باید وانمود می‌کردند که سوئدی هستند و آلمانی نیستند. بعد از آن ما در جنگ دوم جهانی بازداشتگاه‌های اجباری برای ژاپنی‌ها داشتیم.۳

واقعیت این است که اوکراین نمی‌تواند غلات خود را صادر کند، زیرا خود دریای سیاه را مین‌گذاری کرده است. وقتی مین‌ها کشتی‌ها دریای سیاه را به خطر می‌افکند، شرکت‌های بیمه از بیمه‌کردن حامل‌های غلات سرباز می‌زنند. تقصیر به گردن روسیه می‌افتد ولی روسیه دریا را مین‌گذاری نکرده بلکه مقصر اوکراین بوده است.

جامعه آمریکایی، جامعه نفرت است و امپراتوری ایالات متحده آمریکا واقعاً امپراتوری نفرت و دشمنی است.

نگرش آنها به جهان،  “ماعلیه دیگران” است و این “دیگران” فعلاً روس‌ها را در نظر دارد.

س: مصادره دارایی‌های روسیه (صدها میلیارد دلار)  در غرب قطعاً یک سابقه بحث‌برانگیز  ایجاد می‌کند. مسکو این اقدام را “سرقت” می‌نامد. تاثیر این اقدام براقتصاد آمریکا و دلار به عنوان ارز ذخیر جهانی چیست؟
پ: این اقدام هیچ تاثیری بر اقتصاد ایالات متحده آمریکا ندارد. اگر روسیه از این سرقت ۳۰۰ میلیارد دلار ضرر‌کند، برایش یک پیروزی بزرگ است زیرا با این اقدام آمریکا فاش کرده  که پس‌انداز هیچ کشوری  در ایالات متحده امن نیست  زیرا برای هرکشوری که تجارت خود را با دلار آمریکا انجام می‌دهد و برای هر کشوری که در ایالات متحده سرمایه‌گذاری می‌کند، این امر صادق است که اگر دولت شما از دستورات ایالات متحده پیروی نکند، ما به راحتی پول شما را مصادره خواهیم کرد، همان‌طور که در مورد روسیه، افغانستان و ونزوئلا کردیم.

آمریکا با اقدام خود علیه روسیه، اعتماد خارجیان به اقتصاد و امنیت دولت آمریکا را از بین برد. در ۷۵ سال گذشته  دلار آمریکا و اوراق خزانه‌داری این کشور امن‌ترین نحوه سرمایه‌گذاری در جهان بود، که اکنون به پرخطرترین آنها تبدیل شده است. از این طریق اقتصاد آمریکا خود را از اقتصادهای آسیا، افریقا و آمریکای لاتین جدا کرد. آمریکا خود را جدا کرد ولی خودکفا نیست. برای تامین کالاهای تولیدی این کشور به ویژه به  چین و کشورهای آسیایی وابسته است و برای هلیوم، تیتانیوم، ایریدیو، پالادیوم…، همه این مواد خام که به زودی تمام می‌شود به روسیه وابسته است. در نتیجه آمریکا دست به خودکشی تجاری و اقتصادی زده است. اگرچه روسیه ۳۰۰ میلیارد دلار ضرر کرد، اما با سلب مالکیت بسیاری از سرمایه‌گذاری‌های خارجی در خاک روسیه آن را جبران خواهد کرد و موقعیتش  به عنوان یک قدرت اقتصادی  معتبر در مقایسه با ایالات متحده بهبود یافته است.

س: روسیه، چین و هندوستان  از جمله کشورهایی هستند که خواستار یک نظم جهانی چندقطبی جدید به دون اتکای شدید به آمریکا و هم‌پیمانانش هستند. آیا به نظر شما این سناریو واقع‌بینانه است؟
پ: بحران در تابستان سال جاری فراخواهد رسید. هم‌اکنون قیمت نفت و مواد غذایی افزایش یافته و هزینه حمل و نقل دریایی افزایش یافته است. آمریکای لاتین، افریقا و بسیاری از کشورهای آسیایی  با کسری تراز پرداخت‌های عظیم رو‌به رو خواهند شد. این کسری‌های تجاری در نفت، غذا و کشتیرانی با بدهی‌های دلاری هنگفت خارجی به دارندگان اوراق قرضه و بانک‌های خارجی همراه خواهد بود که نهایتاً به گسست خواهد انجامید.

به اینجا که برسد، روسیه، چین و متحدان آنها می‌توانند بگویند: “ما می‌توانیم نهادهای موازی در جهان ایجاد کنیم. ما می‌توانیم صندوق بین‌المللی پول خود را به راه اندازیم و به شما وام و اعتبار دهیم، ما می‌توانیم بانک جهانی خود را ایجاد کنیم تا تحولات واقعی و مثبت را تقویت کنیم و وابسته به صادرکنندگان آمریکایی نباشیم.”

سیاست‌های آمریکا کشورها را به حوزه نفوذ اورآسیا یعنی چین و روسیه سوق داده است، ایران به آنها خواهد پیوست و هندو اندونزی نیز به آنها خواهند پیوست. همه این کشورها اکنون به چیزی دست خواهند یافت که قبلاً در اختیار نداشتند: آنها دارای جرم بحرانی خود هستند، می‌توانند  با یکدیگر تجارت کنند و به اتفاق خود کفا باشند و دیگر نیازی به دلار نداشته باشند.

این فرق اساسی بین حال و دهه ۱۹۷۰ است که کشورهای جهان سوم به همراه کشورهای غیرمتعهد تلاش کردند ولی نتوانستند نظم اقتصادی بین‌المللی نوینی  را ایجاد کنند، زیرا  آزادی عمل لازم در اقتصاد خود را نداشتند. اما آنها اکنون بدون ایالات متحده آمریکا دارای آزادی عمل کافی هستند. آنها شاهد خروج بقیه جهان  از حوزه دلار  خواهند بود و تنها اروپا را به عنوان بخشی از اقتصاد  ایالات متحده باقی خواهند گذارد که باید هزینه سنگینی برای حفظ استاندارهای زندگی خود بپردازد.

این فرق اساسی بین حال و دهه ۱۹۷۰ است که کشورهای جهان سوم به همراه کشورهای غیرمتعهد تلاش کردند ولی نتوانستند نظم اقتصادی بین‌المللی نوینی  را ایجاد کنند. آنها شاهد خروج بقیه جهان  از حوزه دلار  خواهند بود و تنها اروپا را به عنوان بخشی از اقتصاد  ایالات متحده باقی خواهند گذارد که باید هزینه سنگینی برای حفظ استاندارهای زندگی خود بپردازد.

س: به نظر شما کدام کشورها از آشفتگی‌های سیاسی و اقتصادی کنونی بیشتر سود می برند؟
پ: سود بردن شاید درست نباشد ولی انتظار دارم که روسیه و چین برندگان بزرگ باشند. روسیه هم اکنون یکی از برندگان است زیرا تحریم‌های ایالات متحده  روسیه را مجبور کرده تا کاری را که نیم قرن پیش می‌توانست انجام دهد ، اکنون انجام دهد یعنی صنعت کالاهای مصرفی خود را ایجاد کند و رونق اقتصادی خود را دامن زند.

اکنون روسیه می‌تواند کارخانه‌ها، تجهیزات و موسسات خود را بنا کند و از نیروی کار خود برای تولید هرآن‌چه که قبلاً از اروپا می‌خرید استفاده کند و وابستگی خود به اروپا را  از میان بردارد. اروپا بازار روسیه را از دست داد. نمی‌دانم بدون این بازار اروپا چگونه می‌تواند رشد پیدا کند زیرا ایالات متحده اجازه ورود کالاهای اروپایی به بازارهای خود را نخواهد داد. آمریکا حمایت‌گراست. اروپا به گوشه‌ای رانده خواهد شد و در نهایت در حوزه روسیه و چین فروخواهد رفت ولی تا رسیدن به آن مرحله سال‌های پردرد و رنجی در پیش خواهد بود.

س: زیاد از وحدت غرب سخن می‌رود ولی روشن است که هزینه اقتصادی آن سنگین است. آیا فشار آن‌قدر زیاد خواهد بود که برخی از کشورها به مجارستان و یا صربستان بپیوندند و بگویند: “دیگر بس است و ما اتحادیه را ترک خواهیم کرد؟”
پ: وحدت غرب یک خیابان یک طرفه است و به این معنی است که آمریکا به کشورها دستور می‌دهد: “کاری را که می‌گوییم، انجام دهید!” اگر کشورهای دیگر دستورات آمریکا را انجام ندهند، دشمن محسوب می‌شوند و به عنوان دشمن با آنها رفتار می‌شود، همان طور که در مورد مجارستان اتفاق افتاد. آنها در این فکرند که چگونه باید مجارستان را تنبیه کرد. آمریکایی‌ها نمی‌فهمند که چگونه به کشورهای دیگر پیشنهاداتی ارایه کنند که آنها را به سوی خود جلب نماید.
آنچه که آمریکایی‌ها می‌گویند تقریباً این طور است: “اگر حرف ما را گوش نکنید، می توانیم شما را بمباران کنیم. ما پیشنهاد مثبتی برای ارایه نداریم، هیچ گزینه مثبتی پیشنهاد نمی‌کنیم، ما نمی  توانیم سرمایه‌گذاری‌هایی را در اختیار شما قرار دهیم که درآمد شما را کاهش ندهد. تنها کاری که بلدیم این است که شما را بمباران کنیم، تهدید کنیم، تحریم کنیم یا سعی کنیم به شما آسیب برسانیم.”

این تنها راه و رسم ارتباط آمریکا با سایر جهان است. رابطه مسموم شده است. این شیوه‌ایست که مطمئناً بقیه جهان را نیز فراری خواهد داد.

س: بیاندیشید به دوران پس از این جنگ. به نظر شما رابطه آمریکا با روسیه و یا رابطه اتحادیه اروپا با روسیه چگونه خواهد بود؟
پ: ۲۰ سال آزگار این رابطه خصمانه خواهد بود تا این‌که اروپا فروپاشد و ایالات متحده وارد دوران طولانی رکود گردد. نمی‌توان به نزدیکی بین آنها امیدوار بود. هیچ توافقی صورت نخواهد گرفت زیرا صنایع ایالات متحده بغیر از سلاح‌های جنگی نمیتواند چیز دیگری تولید کند. تنها چیزی که ایالات متحده  میتواند به کشورهای دیگر عرضه کند، بمب‌افکن و تسلیحات نظامی است و چیزی برای بالابردن سطح زندگی در بر ندارد. وضعیت در ایالات متحده شاهد خصومت فزاینده  نسبت به بقیه جهان خواهد بود. خطر بزرگ این است  که روزی بگویند “خوب ، امروز دنیا را منفجر خواهیم کرد!” سیاستمداران مسئول آمریکایی اکنون ۲۰ سال است که چنین فکری در سر می‌پرورانند.

من قبلاً با این نوع افراد کار کرده‌ام. آنها اگر نتوانند  بقیه دنیا را به مستعمره خود تبدیل کنند، واقعاً حاضرند دنیا را منفجر کنند. این یک خطر جدی و واقعی برای بقیه جهان است و آنها را مجبور می‌کند خود را از حوزه نفوذ ایالات متحده دور کنند.فکر می‌کنم این کیسینجر بود که گفته بود:” شاید دشمن آمریکا بودن خطرناک باشد ولی دوست آمریکا بودن، مرگبار است.”

به هرحال دوست آمریکا که واقعاً در خطر است، اروپاست. حال دشمنان آمریکا خوب خواهد بود زیرا  حداقل با یکدیگر دوست هستند.

 

———————————————————
مایکل هادسون یک اقتصاد دان آمریکایی، استاد اقتصاد  در دانشگاه میسوری کانزاس سیتی و محقق در موسسه اقتصادی لوی در کالج بارد، تحلیلگر سابق وال استریت، مشاور سیاسی، مفسر و روزنامه‌نگار

زیرنویس ها

۱. REPowerEU طرحی است که در ابتدای ماه مارس ۲۰۲۲ در مورد چگونگی مستقل شدن اروپا از سوخت فسیلی روسیه، در ابتدا از گاز خیلی زودتر از سال ۲۰۳۰ ارایه شده است. هدف این است که تقاضای اتحادیه اروپا برای گاز روسیه تا دوسوم قبل از پایان سال کاهش یابد.
https://germany.representation.ec.europa.eu/news/repowereu-eu-kommission-weist-weg-richtung-unabhangigkeit-von-fossiler-energie-aus-2022-03-08_de
۲. فقط چند بندر، یعنی جایی که انتظار می‌رفت حملات روسیه در آنجا صورت گیرد.
۳. بیش از ۱۰۰ هزار ژاپنی مقیم کالیفرنیا، از جمله ۷۹ هزار نفر با تابعیت آمریکایی از سال ۱۹۴۲ تا پایان جنگ در اردوگاه‌ها پشت سیم خاردار زندانی شدند. Daniel A. Sjursen, A true History of the United States, Seite 406