china

قلب و شکم

 

تارنگاشت عدالت
 
 
نویسنده: مارسل کونتزمان
برگرفته از: دنیای جوان
۶ اکتبر ۲۰۲۱
 
 
 

بین هاوانا و بیجینگ بیش از ۱۲۷۰۰ کیلومتر فاصله است که تقریباً معادل قطر استوا است و به همین دلیل تعجب‌آور است که افراد زیادی در کوبا  اسم فامیلشان به “چنگ” و یا “وانگ” ختم می‌شود. کوبا و چین دارای یک تاریخ مشترک تقریباً ۲۰۰ ساله هستند که آغازش به دودمان “کینگ” بازمی‌گردد. پس از چند افت و خیز در طول جنگ سرد  رابطه دو کشور سوسیالیستی  در این بین به اوج خود رسیده است.

بهتر از برده
در پایان قرن ۱۸ در کوبا تنها ۲۰۰ هزار نفر بیشتر زندگی نمی‌کردند. در بین هر ۵ نفر  یکی برده بود که اغلب آنها در پلانتاژهای نیشکر کار می‌کردند. ممنوع‌کردن تجارت برده توسط امپراتوری سلطنتی اسپانیا از سال ۱۸۲۰ به بعد، خبرگان کوبایی را با مشکل روبه رو می‌کرد: بدون جریان مداوم نیروی‌کار ارزان  چشم انداز خوبی برای رشد و توسعه پلانتاژهای نیشکر وجود نداشت. این ممنوعیت در ابتدا در مستعمرات پادشاهی این‌جا و آنجا نادیده گرفته شد.

هنگامی‌که اسپانیا  بدنبال قرارداد نوینی با بریتانیای کبیر  در سال ۱۸۴۵ خود را مجبور به قطع تجارت برده‌داری دید و مجازات سنگینی برای عدم رعایت آن وضع کرد ، این وضع تغییر کرد.  در حقیقت برده‌داری در این مروارید امپراتوری استعماری اسپانیا روز به روز مشکلتر شد. بین سال‌های ۱۸۴۱ تا ۱۸۴۳  چندین شورش در جزیره کوبا به وقوع پیوست.  خطر پیروزی و موفقیت یک انقلاب نظیر آن‌چه که در جزیره همسایه هائیتی رخ داده بود بیشتر می‌شد. با مکانیزه شدن صنایع نیشکر  نیاز به وجود نیروی کار با صلاحیت بیشتر می‌شد در حالی که بردگان افریقایی در چشم اربابان خود «کودن» محسوب می‌شدند.

آزمون‌ با کارگران روزمزد گالیسیایی و افراد جزایره قناری به نتیجه مطلوب نرسید زیرا آنها «بسیار بی‌انضباط» از آب درآمدند. در سال ۱۸۴۷ اولین گروه ۶۰۰نفره کارگران قراردادی چینی  وارد کوبا شدند. چین ۵ سال قبل از آن طبق قرارداد “نانجینگ” که اولین جنگ اول تریاک را به پایان رساند، مجبور شده بود بازارهای خود را برای تجارت خارجی بگشاید. صاحبان کوبایی پلانتاژها در اواخر سلطنت دودمان “کینگ”  در بین شهروندان فقیر چینی جانشینان ارزان قیمتی به جای بردگان افریقایی پیدا کردند.

این کارگران قراردادی که “کولی” نامیده می‌شدند معمولاً برای ۸ سال استخدام می‌شدند. آنها مجبور بودند برای اربابان خود هرکاری که لازم شد انجام دهند و تا ۱۲ ساعت در مزرعه و در منزل بیشتر از آن کار کنند. آنها در کنار دستمزد از خورد و خوراک و سکونت برخوردار بودند و سالانه دو تکه لباس دریافت می‌نمودند. در یکی از قراردادهای استاندارد که کولی‌ها مجبور به امضای آن بودند، آمده بود: «من با دستمزد تعیین شده موافقم، با این‌که می‌دانم دستمزد کارگران آزاد دیگر و یا بردگان  در جزیره کوبا به مراتب بیشتر است». تنبیه بدنی متداول بود. «خریدن» یک چینی  برای زمینداران بزرگ کوبایی بسیار باصرفه بود. با مخارج کلی ۷۲۰ پزو  که اگر بر ۱۰ سال تقسیم می‌شد، زیاد گرانتر از مخارج یک برده افریقایی درنمی‌آمد. بردگان دست به مزد مبدل به جانشین بردگان «واقعی» شدند.

همان‌طور که تاریخ‌شناس کوبایی “خوان پرِس دِ لا ریوا” توضیح می‌دهد، مهاجرت چینیان به کوبا  بسیار دقیق به ثبت رسیده است. از ۱۲۴ هزار کارگر قراردادی که تا سال ۱۸۷۴ وارد کوبا شدند، تعداد زیادی در جزیره ماندگار شدند. تقریباً ۲۰۰۰ نفر آنها در اولین جنگ برای استقلال ۱۸۶۸ و ۱۸۷۸ شرکت داشتند. در پای تندیسی که به یاد آنان در هاوانا نصب گردیده، آمده: «حتی یک خائن و یا فراری از زیر پرچم چینی وجود نداشت.» تا دهه ۱۹۲۰ امواج مکرری از مهاجرین چینی به کوبا وجود داشت. جامعه چینی رشد کرد و گسترش یافت و به ۷۰۰ هزار نفر رسید. در بین مهاجرین در کنار چینی‌های “هان” همین‌طور چینی‌های “کانتونی” از هنگ‌کنگ و “هاکا” از ایالت “گوانگدون” هم وجود داشتند. از این رو در کنار اروپائیان و افریقایی‌ها، چینی‌ها سومین گروه نژادی بزرگ در «کوره ذوب» کوبایی را تشکیل می‌دهند. آنها دکان، سینما و رستوران باز کردند. با این‌‌که تعداد کمی از نوادگان مهاجرین چینی  به زبان ماندارین و یا کانتونی سخن می‌گویند ولی  محله چینی (barrio chino) تا امروز  گواهی چشم‌گیری بر مهاجرت چینی‌ها است.

روابط دیپلماتیک بین کوبا و چین از سال  ۱۸۷۹ که کشور سلطنتی چین در هاوانا کنسولگری خود را گشود، آغاز شد. در سال ۱۹۶۰  کوبا اولین کشور آمریکای لاتین بود  که جمهوری خلق چین را که در سطح بین‌المللی منزوی شده بود، به رسمیت شناخت ولی چند سال بعد این دوستی به هم خورد.

بین مسکو و بیجینگ
 مائو ابعاد عظیم انقلاب کوبا را خیلی زود درک کرد. روز ۴ ژانویه ۱۹۵۹ یعنی ۴ روز پس از ورود پیروزمندانه ارتش چریکی  به هاوانا مائو در مقاله‌ای در ارگان حزب “رن‌مین‌ریبائو” شورشیان را به عنوان جنبش آزادی‌بخش ملی ستود. روز ۲۴ ژانویه در بیجینگ تظاهراتی در حمایت از انقلاب کوبا صورت گرفت. چه‌گوارا در تابستان ۱۹۵۹ طی سفر خود به برخی ازاعضای کشورهای غیرمتعهد با دیپلمات‌های چینی رابطه برقرار کرد. چه در نوامبر ۱۹۶۰ یعنی دوماه بعد از برقراری روابط برای اولین بار با ماموریت رسمی  به چین سفر کرد. چین در ابتدا بسیار محتاطانه رفتار کرد ولی اعتباری به حجم ۶۰ میلیون دلار  در اختیار کوبا نهاد. در آن زمان مائو به دگرگونی تدریجی کوبا به سبک دوره جدید دمکراتیک سال‌های اول جمهوری خلق چین امید داشت. حزب سوسیالیست خلق که در سال ۱۹۶۵ حزب کمونیست کوبا نام گرفت،  می‌بایست جبهه خلق گسترده‌ای مرکب از طبقات اجتماعی مختلف ایجاد می‌کرد و از نظر سیاست خارجی، به جای اتحاد با کشورهای سوسیالیستی، خود را روی آمریکای لاتین متمرکز می‌نمود، ولی این طور نشد.

به دنبال تجاوز  نافرجام ایالات متحده در خلیج خوک‌ها، فیدل کاسترو روز ۱۵ آوریل  ۱۹۶۱ در یک تظاهرات توده‌ای  خصلت سوسیالیستی انقلاب را اعلام کرد. یک سال بعد  ایالات متحده آمریکا محاصره اقتصادی جزیره را که تا امروز ادامه دارد برقرار کرد. در سفر مجدد هیات نمایندگی تجاری کوبا به چین، نخست وزیر چین، چوئن‌لای اعلام کرد که کوبا  می‌تواند اعتبار دریافت کرده را کمک برای رشد و توسعه خود محسوب کند. رئیس بانک مرکزی کوبا چه‌گوارا شادمانه به همکاران خود گفت: «نمی‌توان باور کرد که چنین اعتبارهای اصلاً وجود دارد. بدون بهره، بدون مهلت و حتی بدون این اجبار که بازپرداخت شود.» جمهوری خلق چین اکنون کوشش می‌کرد در همه سطوح با کمک‌های اقتصادی شوروی به کوبا رقابت کند. حتی نیشکر کوبایی را به همان قیمت که به مراتب بیش از قیمت بین‌المللی معمول بود، مانند مسکو خریداری کرد. پس از طوفان ویرانگر “فلورا” در پائیز  ۱۹۶۳ چین فوراً کمک‌ها امدادی به کوبا فرستاد.

جمهوری خلق چین با حجم تجارتی ۲۲۴ میلیون دلار  تا سال ۱۹۶۵ دومین شریک تجاری کوبا پس از مسکو شد و تجربیات خود را در زمینه صنعت و کشاورزی در اختیار کوبا نهاد. هنگامی‌که رئیس اصلاحات کشاورزی “کارلوس رافائل رودریگز” در مورد کمبود مداوم مواد غذایی شکوه کرد، فرستاده چین، “ژن‌تائو” از موقعیت استفاده کرد و پیشنهادی ارایه نمود: کوبا باید از لحظه استفاده نماید و کشاورزی خود را از تک‌محصولی نیشکر رها سازد و به کاشت غلات بپردازد. در مقابل “رودریگز” روی طرح شوروی در مورد تقسیم کار سوسیالیستی تکیه کرد که در چارچوب آن کوبا به خاطر تخصصی شدنش در صدور نیشکر، مواد غذایی و دیگر فراورده‌ها را وارد می‌کند. چه‌گوارا که از نظر ایدئولوژیکی بیشتر به مائو نزدیک بود تا به خروشچف و در حال به پیش بردن صنعتی‌سازی  کشور بود کارشناسان چینی کاشت برنج را به کشور دعوت کرد.

در طول نیمه اول  دهه ۱۹۶۰ کوبای نوین همواره در میدان تنش بین چین و اتحاد شوروی مجبور به مانور بود. رهبران کوبا سعی داشتند با هردوی این کشورها روابط خوب و مشابهی برقرار کنند، به این امید که شکاف‌های ایدئولوژیک به زودی برطرف خواهد شد. ولی این امید به واقعیت نپیوست: مائو و خروشچف در مبارزه برای کسب سرکردگی در جنبش کمونیستی  روز به روز بیشتر از هم دور شدند. چه‌گوارا در سال ۱۹۶۳ این تفرقه را «روندی غم‌انگیز نامید و ما سعی به تحلیل آن نخواهیم داشت که حق با کدام طرف است.» 

طی «گفتمان بزرگ” در سال‌های ۱۹۶۳ تا ۱۹۶۵ در مورد این مسئله که آیا انگیزه‌های اخلاقی و یا مادی  باید در مرکز توجه قرار گیرد، چه‌گوارا انگیزه‌های اخلاقی را تعیین کننده می‌دانست. او با «مدل تامین بودجه» خود برنظرات “ارنست ماندل”، “چارلز بتلهایم” و دیگران، که اقتصاد شوروی  را که در این بین عدم تمرکز را پیشه کرده بود، ترجیح می‌دادند، فایق شد. با «ایجاد هم‌زمان سوسیالیسم و کمونیسم» از طریق  ایجاد «انسان جدید» و از طریق کار سخت و آموزش ایدئولوژیک، چه گوارا به طور یک‌پارچه به ولونتاریسم اقتصادی  مائو پیوست که می‌خواست سال‌ها پیش  به عنوان بخشی از «جهش بزرگ به جلو»  چین را به آینده پرتاب کند و در این روند با شکست ناگواری روبه‌رو شد. فیدل کاسترو که خود را در این گفتمان دخالت نمی‌داد در واقع با نظر چه موافقت داشت. «یورش انقلابی» که او در ماه مارس ۱۹۶۳ اعلام کرد  می‌تواند در ارتباط با «جهش بزرگ» و همین‌طور انقلاب فرهنگی تعبیر شود. مبارزه برای تولید ۱۰ میلیون تن نیشکر با شکست رو به رو شد و «محصول بزرگ»  در سال ۱۹۷۰با وجود بسیج گسترده، بیش از ۸،۵ میلیون تن نشد. تازه در این هنگام بود که کوبا مجدداً شیوه کنترل اقتصادی شوروی را پیشه کرد.

ولی علت قطع رابطه با چین چه بود؟ روزنامه‌نگار فرانسوی “ک.س.کارول”  لب کلام را دریافته بود: «شکم کاسترو در مسکو است ولی قلبش در بیجینگ». از سال ۱۹۶۳ شکم کاسترو دست بالا را پیدا کرد. پس از سفر طولانی خود به مسکو از آوریل تا ژوئن ۱۹۶۳ کینه رهبر انقلاب نسبت به خروشچف به خاطر  خارج کردن موشک‌های برد متوسط شوروی  پس از بحران اکتبر ۱۹۶۲ فراموش شد. قراردادهای جدید بسته شد. سفر دوم کاسترو در سال ۱۹۶۴ به مسکو در چین ایجاد آزردگی کرد زیرا اعلامیه پایانی مشترک هاوانا و مسکو  برای اولین بار «فراکسیون سازی و سکتاریسم در صفوف جنبش کمونیستی» را محکوم می‌کرد که منظور مائو بود.

نوعی کاریکاتور هیتلر
پس از برکناری خروشچف  در اکتبر ۱۹۶۴ کاسترو  در مذاکره با سفیرچین، کوشش کرد میانجی‌گری کند. او روی اهمیت روابط بین چین و شوروی برای جنبش جهانی کمونیستی تاکید کرد و به چین به خاطر آزمایش اولین بمب اتمی تبریک گفت. مائو مصالحه‌پذیر نبود و سفر هیات اعزامی کوبا به چین تاثیری روی وی ننهاد. او حتی در فوریه ۱۹۶۵ چه‌گوارا را به حضور نپذیرفت که بسیار مایه تاسف چه بود. مائو کوبا را که روز به روز بیشتر به مسکو نزدیک می‌شد مورد انتقاد قرار داد و گفت کاسترو آن چنان از «دو شیطان بزرگ»، یعنی امپریالیسم و بمب اتمی می هراسد که خطر شیطان سوم یعنی «رویزیونیسم شوروی» را داوطلبانه می‌پذیرد. و برعکس تاسیس فراکسیون هوادار چین در درون احزاب کمونیست آمریکای لاتین و تشدید تبلیغات  چینی‌ها مورد سوءظن کوبا قرار داشت.

پس از شکست موقت قرارداد تجاری جدید در سال ۱۹۶۶ کاسترو علناً  چین را مسئول کاهش جیره برنج از ۶ پوند به ۳ پوند در هفته کرد و جمهوری خلق چین را در محاصره اقتصادی کوبا به همکاری با ایالات متحده متهم  کرد. چند روز پیش از آن کوبا یک قرارداد ۹۰ میلیون دلاری  با اتحاد شوروی به امضأ رسانده بود. رسانه‌های چینی نوشتند که حجم برنج صادراتی به کوبا شبیه سال گذشته است  و می‌پرسیدند که چرا کاسترو  تعاملات جاری را علنی می‌کند. رئیس جمهور ۳۸ ساله کوبا طی یک سخنرانی روز ۱۳ مارس ۱۹۶۶ در مقابل دانشجویان کوتاه نیامد و مائو را یک «ابله پیر» نامید.  او فعالیت‌های تبلیغاتی چین «به سبک سفارت یانکی‌ها» را کوشش برای ایجاد انشعاب در حزب تعبیر کرد. او  با طعنه به کیش شخصیت مائو  که در تبلیغات چین  همواره با خورشید مقایسه می شد، گفت  چینی‌ها بهتر است کتاب «دیالکتیک طبیعت» انگلس را مطالعه کنند، «زیرا در طول زمان  حتی خورشید نیز روزی خاموش خواهد شد». ارگان حزب کمونیست چین سخنرانی کاسترو را محکوم کرد و نوشت کاسترو سرانجام به «گروه کر ضدچینی» پیوست. این واقعه در تاریخ روابط بین چین و کوبا به نام ماجرای برنج شهرت یافت و پایان موقت روابط دیپلماتیک دو کشور را کلید زد. در سایه انشقاق بین شوروی و چین کوبا مجبور بود به نفع یک طرف تصمیم‌گیری کند و شکم را انتخاب کرد. سفیر چین در کوبا “وانگ یوپینگ” که از سال ۱۹۶۴ تا ۱۹۶۹ در کوبا خدمت می‌کرد گفت: «چین هرآن‌چه در اختیار داشت، به کار گرفت تا کوبایی‌ها را راضی نگاه دارد ولی نتوانست با صادرات نفت  و انرژی و سلاح شوروی برابری کند.

ملاقات مائو با نیکسون درفوریه سال ۱۹۷۲ که حتی هم‌پیمان چین، آلبانی را نیز مردد کرد در کوبا با تاسف و ناباوری برداشت شد. در سال ۱۹۷۹ با تجاوز چین به ویتنام عصر یخبندان دیپلماتیک به عمیق‌ترین نقطه خود رسید. فیدل کاسترو طی سخنانی گفت که رهبران چین به نوعی «فراکسیون نوفاشیستی دیوانه» تکامل یافته‌اند. او  “دنگ تسیائو‌پینگ” را «نوعی کاریکاتور هیتلر» نامید.

آغازی جدید پس از ۱۹۸۹
پس از وقایع سال ۱۹۸۹ در روابط یخ‌زده دوکشور حرکت به وجود آمد. پس از این‌که وزیرامور خارجه چین “کیان کی‌شن” بلافاصله پس از سرکوب اعتراضات در میدان صلح آسمانی سفر خود به کشورهای آمریکای لاتین را آغاز کرد همه جا با چهره‌های عبوس میهمان‌داران خود روبه رو شد. ولی استقبال در هاوانا یک شگفتی غیر منتظره‌برای دیپلمات ارشد چینی بود. کاسترو “کیان” را به یک ضیافت بزرگ شام دعوت کرد که تا نیمه‌های شب به طول انجامید و او «حمایت کامل» خود از جمهوری خلق چین را اعلام کرد. کاسترو گفت فروپاشی چین «همین‌طور برای بقیه جهان یک فاجعه خواهد بود». هردوکشور با این تفاهم رسیدند که در گیری‌های کهنه خود را به کنار نهاده و روابط خود را به طور جدی بهبود بخشند.

در نوامبر ۱۹۹۳ رئیس جمهور چین “یانگ‌تسه‌مین” از کوبا که در این زمان در صحنه بین‌المللی کاملاً منزوی شده بود، بازدید به عمل آورد. کاسترو علاقمند به آشنایی با روند اصلاحات در چین بود. او طرح اقتصادبازار سوسیالیستی را «یک ایده‌جسورانه» نامید و گفت کوبا شجاعت و تمایل چین به آزمایش را تحسین می‌کند. در سال ۱۹۹۵  سفر متقابل صورت گرفت و کاسترو مایل بود شخصاً از موفقیت‌های  سیاست «اصلاحات و گشایش» از نزدیک آشنا شود. کوبا قبل از آن با گشایش  بازار برای کسب و کار خرد و سرمایه‌گذاری‌های خارجی گام‌های اصلاحی برداشته بود که باید از طریق آن پایه‌های اقتصادی برای یک مدل سوسیالیستی  تضمین می‌شد. فیدل در همان سال گفت: «فاجعه باورنکردنی که در کشورهای  اتحاد جماهیر شوروی سابق  باوجود ثروت‌های هنگفت منابع انرژی، مواد خام و امکانات مالی به وقوع پیوست، با در نظر گرفتن موفقیت‌های چشمگیر چین و ویتنام به روشنی نشان می‌دهد که چه کار می‌توان و چه‌کار نمی‌توان کرد تا انقلاب و سوسیالیسم را نجات داد.» ولی او همواره نسبت به قبول «راه چینی» تردید داشت.

از دهه ۱۹۹۰ تماس‌های دیپلماتیک و روابط تجارتی  بین دو کشور  مدام گسترش یافت. هر یک از روسای جمهور چین از زمان  “جیانگ” حداقل یک بار از کوبا بازدید کرد. ولی تبادل کالا به دلیل اتحاد تنگاتنگ کوبا با ونزوئلا  در آغاز در سایه قرار داشت ولی از سال ۲۰۰۰ رفته رفته رشد یافت. از سال ۲۰۰۵ جمهوری خلق چین از «انقلاب انرژی» کوبا با تحویل یخچال‌ها، اجاق‌های القایی و لامپ‌های ال ای دی  حمایت کرد. همین‌طور آغاز مجدد وسایط نقلیه دولتی برای مسافت‌های کوتاه  با فناوری چینی مقدور شد: واگون‌های قطار که توسط کامیون کشیده می شد و بخشی از تصویر شهری هاوانا بود، از سال ۲۰۰۷ توسط اتوبوس‌های چینی “ژنگ ژوور ” تولیدی “یوتنگ” جایگزین شد.

کشورهای برادر
روابط اقتصادی نزدیک  در دوران ریاست جمهوری رائول کاسترو  از سال ۲۰۰۸ بسیار دوستانه‌تر شد. حضور رائول در مقابل دانشجویان چینی  در سال ۲۰۰۸ که او سرود انقلاب فرهنگی «دونگ فانگ هونگ» (شرق سرخ‌فام است) را به زبان ماندرین خواند افسانه‌ای بود.  روزنامه دولتی “گلوبال تایمز” نوشت: «آنها هرگز انتظار نداشتند  که پدربزرگ رائول این سرود را می شناسد، چه رسد به این‌که می تواند با لهجه بسیار خوب آن را ادأ کند.» در این سرود آمده بود «خورشید سرخ فام به مائو تسه‌دونگ درود می‌فرستد». جبران دیرهنگام اشاره طعنه‌آمیز فیدل به دیالکتیک طبیعت.

در سال ۲۰۱۲ احزاب کمونیست دوکشور  برای اولین بار پس از سال ۱۹۶۶ روابط خود را برقرار کردند. حداکثر پس از سفر “شی‌جین‌پینگ”  در سال ۲۰۱۴ رابطه دوکشور به کیفیت جدیدی رسید. از این زمان هردو کشور یکدیگر را کشور برادر نامیدند. قراردادهای متعددی بسته شد. بندر سانتیاگو دِکوبا  از پایه نوسازی و ترمیم شد و کوبا به طور وسیع فناوری ارتباط موبایل و تلویزیون دیجیتال را از چین وارد کرد. امروز کوبا تنها کشور خارج از چین است که از استاندارد DTMB برای انتقال برنامه‌های تلویزیونی استفاده می‌کند. اگر کوبا تا چندین سال پیش به حق «کویر دیجیتالی» نامیده می‌شد، امروز در هاوانا  آنها دارای سریعترین شبکه موبایل در سطح آمریکای لاتین هستند که به دنبال دریافت مدرن ترین ایستگاه‌های فرستنده LTE از “هواوای” ممکن شد. در سال ۲۰۱۶ چین با ۲،۶ میلیارد  دلار پیش از ونزوئلا به مهم‌ترین شریک تجارتی کوبا تبدیل شده است. فیدل از “شی” به عنوان «یکی از تواناترین رهبران انقلابی  که من در طول حیات خود آشنا شدم است». چین امروز مهم‌ترین مشتری نیشکر کوبا و بازار رشد یابنده سیگار برگ کوبایی است. در سال ۲۰۱۸ کوبا به ابتکار جاده ابریشم  جدید پیوست. در بخش فرهنگی می‌توان از گشایش انستیتوی کنفسیوس و همین‌طور اصلاح و ترمیم مطبوعات چاپی  “کوونگ واه پو” روزنامه جامعه چینی در هاوانا نامبرد. در چارچوب یک قرارداد فرهنگی جدید در مدارس عالی کوبا روز به روز بیشتر امکان فراآموزی زبان ماندارین ارایه می‌گردد.

به دنبال بحران اقتصادی کنونی  و تشدید تحریم‌های ایالات متحده و کاهش گردشگری در اثر وجود پاندمی ، تجارت با چین نیز کاهش یافت و در سال ۲۰۲۰ به ۱،۳ میلیارد دلار رسید. ولی در اثر کاهش شدیدتر تجارت با ونزوئلا ، چین هنوز مهم‌ترین شریک تجارتی کوبا است. البته برخلاف دهه ۱۹۶۰ اکنون چینی‌ها −هرچند که با اعتدال− ولی در مقابل اعتبارات تجارتی خود خواهان عوض هستند که در این اواخر کوبا سخت قادر به فراهم اوردن آن شده است. سرمایه گذاری‌ شرکت‌های چینی در کوبا نقش تعیین کننده‌ای ایفأ نمی‌کند.

«تجربیات آموزنده»
فارغ از مشکلات اقتصادی  سال‌های گذشته روابط دوستانه  و تبادل نظر سیاسی بین کوبا و چین  حتی در دوران پاندمی تشدید یافت. سفیر کوبا در بیجینگ به موقع و سریع برآورد چین در مورد ویروس و اقدامات لازم را سریعاً  به اصلاع کوبا رساند که هاوانا آنها را به کار بست. در این بین دوکشور  در یک پارک فناوری  برای تولید واکسن‌های جدید همکاری می‌کنند. از ماه اوت ۲۰۲۱ با «سینوفارم»  برای اولین بار یک واکسن خارجی علیه کووید−۱۹ در کوبا مورد استفاده قرار گرفت. همین‌طور در بخش اقتصادی  تبادل ادامه دارد. رئیس جمهور “میگل دیاز کانل” در سخنرانی خود در کنگره ۷ حزب کمونیست کوبا در آوریل ۲۰۲۱  «تجربیات غنی‌کننده چین و ویتنام و پیشرفت‌های غیرقابل انکار این دو را در اقتصاد و در سطح زندگی» برجسته کرد. این اولین بار پس از پایان جنگ سرد است که  یک کنگره حزب کمونیست کوبا، یک مدل غریبه را به عنوان سرمشق کوشش برای ساختمان سوسیالیسم معرفی می‌کند. اولین حضور رسمی رائول کاسترو پس از کنگره  به مناسبت  ۱۰۰ مین  سالگرد تاسیس حزب کمونیست چین صورت گرفت که در جزیره به طور وسیع مورد ستایش قرار گرفت. کوبا که عزم کرده در بحبحه بحران موجود، مدل سوسیالیستی خود را از نو تعریف کند، ظاهراً امروز نه تنها شکم بلکه قلب خود را در چین بازیافته است.

 

china