آنکس که امروز سنگ پرتاب میکند، فردا بمب میافکند. ظاهراً این یک قاعده است. ولی این قاعده همیشه صادق نیست. زندگی دانیل السبرگ مبین چنین استثنایی است. شورشیان دیروز دولتهای امروز را تشکیل میدهند ولی او راه معکوس را انتخاب کرد: از راهروهای قدرت به کف خیابان، از مدافع سیستم به مخالف سیستم. از یک بازیگر و تحلیلگر ضدکمونیست دولت ایالات متحده آمریکا به یک منتقد و افشاگر دولت این کشور.
او روز ۷ آوریل ۱۹۳۱ در شیکاگو به دنیا آمد، در دیترویت رشد کرد در کمبریج ایالات متحده و کمبریج بریتانیا به تحصیل اقتصاد پرداخت و اول بین سالهای ۱۹۵۴ تا ۱۹۵۷ وارد ارتش شد تا بعد در دانشگاه هاروارد با تز «ریسک، ابهام و تصمیم» در سال ۱۹۶۱ درجه دکترا کسب کند. از سال ۱۹۵۹ او در شرکت “راند” به عنوان تحلیلگر فعالیت میکرد. در سال ۱۹۶۴ رابرت مکنامارا او را به وزارت دفاع خواست. ۱۹۶۵ السبرگ به عنوان ناظر وزارت خارجه ایالات متحده در ویتنام بود. او در سال ۱۹۶۷ گزارشی به مکنامارا تحویل داد که تاریخساز شد.
شهرت السبرگ در امور سیاسی در این بین با اهمیت وی به عنوان تئوریسین همسطح گردیده است. تحقیقات او در مورد تصمیمگیری در وضعیتهای پرمخاطره در زمینههای سیاست خارجی و امنیتی طبیعتاً بسیار جالب بود. تحقیقات او ثابت کرد که انسان رفتار متضادی از خود نشان میدهد، به اینصورت که یک خطر شناخته شده را به یک خطر ناشناخته ترجیح میدهد، حتی اگر خطر ریسک شناختهشده بزرگتر باشد. السبرگ با تفاوت بین ریسک و عدم شناخت یا قطعیت، پایه عملکرد نظامی را ریخت، مثلاً در مورد تشدید تنش اتمی در بحران کوبا که یک سال پس از انتشار تز دکترای او به وقوع پیوست.
او به عنوان یک میهنپرست و جنگ سرد سالار اباء نداشت برای مکنامارا و رئیس جمهور لیندون بی جانسون پس از «سانحه» جعلی خلیج تونکین در ماه اوت ۱۹۶۴ پروندهای برای توجیه جنگ تهیه نماید، که وضعیت را عامداً وخیم جلوه میداد. او با این کار در آغاز یک بمباران هولناک و عظیم که قربانیان بیشماری در ویتنام به جای گذارد شریک جرم بود و بعدها خود نیز به آن اعتراف کرد. ولی در عین حال در این ابراز ندامت میتوان علل چرخش بعدی او را درک کرد.
وقتی دانیل السبرگ در سال ۱۹۶۷ از ویتنام بازگشت به مکنامارا گزارش داد که آینده خوبی در انتظار جنگ در ویتنام نیست و ادامه آن تنها به قیمت جان افراد بیشتری خواهد بود ولی به پیروزی نخواهد رسید. وزیر دفاع در جلسه خودمانی نظر او را پذیرفت ولی درخارج خود را خوشبین نشان داد. این چشمانداز که جنگ باوجود این شناخت ادامه پیدا خواهد کرد، السبرگ را به اقدام خطرناکی وا داشت که معلوم نبود که آیا یک خطر حسابشده و یا یک خطر لجام گسیخته خواهد بود زیرا در این بین سال ۱۹۶۹ فرا رسیده و نیکسون در کاخ سفید مستقر شده بود که اساساً هر اقدام و واکنشی از او برمیآمد. روز ۱۳ ژوئن ۱۹۷۱ نیویورک تایمز بخشهایی از گزارش جامع السبرگ که به عنوان کارمند شرکت راند برای دولت ایالات متحده آمریکا تهیه کرده بود، منتشر کرد.
این افشاءگری روایت رسمی ایالات متحده، مبنی براین که جنگ به کشور تحمیل شده را نقض میکرد. جنگ هندوچین که توسط شبح فرضیه دومینو از طرف ۵ دولت (ترومن، آیزنهاور، کندی، جانسون و نیکسون) دنبال شد، در نهایت به مرگ هزاران نفر سرباز آمریکایی و میلیونها نفر شهروند ویتنامی انجامید. السبرگ بعدها در توجیه تصمیم خود برای خیانت به اسرار گفت: «ما در جبهه باطل قرار نگرفته بودیم، ما خود جبهه باطل بودیم!»
نیکسون هرچه در توان داشت به کار گرفت. انتشار مقاله در تایمز را ممنوع کرد، السبرگ را متهم نمود و حتی به مطب روانکاو او دستبرد زد تا پرونده پزشکی او را به دست آورد ولی در کلیه سطوح شکست خورد. همبستگی روزنامههای دیگر سانسور تایمز را بیاثر کرد. دادگاه محاکمه السبرگ را رد کرد زیرا تحقیقات وقیحانه FBI مدارک پزشکی قانونی را آلوده کرده بود. البته دستبرد به مطب روانکاو السبرگ وقتی افشاء شد که نیکسون به دنبال افتضاح واترگیت سکندری میخورد.
روز ۶ ژوئن ۲۰۲۳ یعنی یک هفته پیش دانیل السبرگ پس از یک بیماری سخت ولی کوتاه در سن ۹۲ از دنیا رفت.