گفتگویی با آگوستو پِرِس
س: چگونه با حزب کار گواتمالا رابطه برقرار کردید؟ در آن زمان که هنوز دیکتاتوری و جنگ داخلی حکمفرما بود.
پ: من از خانوادهای هستم که در حزب کار PGT فعال بود. من در سال ۱۹۵۳ به دنیا آمدم. در سال ۱۹۶۴ که در واقع هنوز یک کودک بودم، اولین وظایف را در حاشیه حزب عهدهدار شدم. بعدها به عضویت گروه چریکی نیروهای مسلح انقلابی FAR که در دهه ۱۹۶۰ از نیروهای شورشی انقلابی حزب کار پدید آمده بود، درآمدم. در سال ۱۹۷۲ پس از ضربات سنگین دشمن، رهبری حزب تصمیم گرفت گروههای چریکی را بطور گذرا منفعل ساخته و بیشتر به جنبش خلق و مبارزات سندیکایی بپردازد.
س: آیا با خارج نیز رابطه برقرار بود؟
پ: در دهه ۱۹۸۰ یک سال با سه رفیق در اتحاد شوروی بسر بردم تا تحصیل کنم که البته آموزش نظامی در شبهجزیره کریمه را نیز دربر میگرفت. به طور همزمان دو رفیق در آلمان دمکراتیک در زمینه کمکهای اولیه دوره میدیدند. از سال ۱۹۸۳ من هم سیاسی و هم نظامی در URNG (واحدانقلابی ملی گواتمالا) فعالیت داشتم که از ادغام PGT با سه سازمان چریکی دیگر پدید آمده بود. در دهه ۱۹۸۰ PGT زیر فشار سنگین قرار گرفت و سرکوب شد. بیش از ۱۰۰۰ نفر از رفقای ما به قتل رسیدند، افرادی بسیار خوب که آسیب بزرگی به ما وارد کرد. این فشار و تضییق نیز یکی از عللی بود که به آغاز تعامل و مذاکره با دولت انجامید و نهایتاً در سال ۱۹۹۶ به انعقاد قرارداد صلح منجر شد.
س: پس از عقد قرار داد، PGT بخشی از URNG باقی ماند. چرا امروز دیگر اینطور نیست؟
پ: در سال ۱۹۹۷ بخش بزرگی از اعضای PGT تصمیم گرفت URNG را به یک حزب سیاسی تبدیل کند. البته در آن زمان نیز کسانی با این تصمیم مخالف بودند که اقلیت را تشکیل میدادند. ولی بعدها روز به روز بیشتر شاهد چرخش اپورتونیستی در درون URNG شدیم. بسیاری از کادرهای حزبی در پارلمانتاریسم به عنوان نماینده مجلس و یا شهردار جاخوش کردند. این روند از محبوبیت URNG بشدت کاست و نتایج انتخابات روز به روز بیشتر خراب شد.
از آنجا که متوجه شدیم که URNG دیگر علاقهای به بازسازی جنبش انقلابی ندارد، تصمیم گرفتیم PGT را به عنوان سازمان مستقل از نو برپا سازیم. اولین کوشش در سالهای ۲۰۰۳/۲۰۰۴ صورت گرفت که با شکست روبهرو شد. بعد از سال ۲۰۱۲ با حضور کادرهای تاریخی و همینطور نیروهای جوان مجدداً دست به فعالیت زدیم. بسیاری از افراد در بدنه حزب با قرارداد صلح ۱۹۹۶ مخالفت داشتند. برخی براین عقیده بودند که مبارزه آغاز شده باید توسط یک حزب کمونیستی پیگیرانه تا پایان ادامه پیدا کند. آنها میگفتند: امروز ما شاهد پیامدهای قرارداد صلح، مثلاً تاراج منابع طبیعی توسط کنسرنهای فراملیتی هستیم. ما میخواهیم یک سازمان انقلابی برپا کنیم.
س: امروز در گواتمالا نه فقط URNG بلکه احزاب چپ فراوان دیگری وجود دارد. PGT یک سازمان کوچک است. این حزب در بین چپها در کشور چه نقشی ایفأ میکند؟
پ: به نظر ما در بین احزابی که خود را جزو نیروهای چپ گواتمالا معرفی میکنند، ضدکمونیستهای فراوانی وجود دارد. آنها قبل از انتخابات با یکدیگر ملاقات میکنند و در مورد منافع شخصی خود مثلاً نامزدی گفتگو میکنند، برای بسیاری این راه، راهی برای خروج از ورطه فقر است. انسان به عنوان نماینده مجلس از درآمد خوبی برخوردار است. آنها بانی تغییرات رادیکال نخواهند بود و با وجود آنها ما به صلح واقعی دست نخواهیم یافت. با این حال امیدواریم که چپها در انتخابات آینده یک تنه شرکت کنند. مشکلات گواتمالا بسیار سنگین است. خشونت، تبعید و سوءتغذیه را میتوان نامبرد. بدیهی است که اگر نیروهای دست راستی از حکومت به کنار رانده شوند، خود یک پیشرفت محسوب میشود. حداقل برای آغاز کار.
* آگوستو فیلادلفو پرِس کورونادو عضو رهبری ملی حزب کار گواتمالا است.