جامعه بشری در ۲۵۰ سال گذشته و به ویژه پس از تبدیل کره زمین از سیارهای با قطعات مجزا به ترکیبی که آن را تا حد یک دهکده جهانی فشرده کرده است، همواره معیارهایی برای تمیز انساندوستی از انسا ستیزی و برای تمیز انسانگرایی از انسانگریزی داشته است، زیرا هر ماهیتی بر اساس همین معیارها بروز مییابد.
جنگستیزی در تمام قرن بیستم با وجود برخی خشنودیها که در آغاز جنگهای بزرگ جهانی ظاهر میشد، یکی از بزرگترین عوامل تشویق صدها میلیون مردم جهان به مخالفت با جنگها بوده است. مخالفت آزادگان و عدالتخواهان با هر گونه اقدام جنایتکارانه علیه دولتهای مترقی از آغاز قرن بیستم تا امروز، همواره موجب وحشت و نگرانی خاطر دولتهایی بوده است که جز تصاحب حقوق سایر ملتها، فکر دیگری نداشتند.
واکنش افکار عمومی ملی و جهانی علیه اقدامات جنایتکارانه طبقات عالیه برخی کشورها که بر مردم و انتخاب مردم میشوریدند و ارتشها و میلیشیای غیرقانونی خود را به جان مردم میانداختند، همواره چونان خاری در چشمها و دستبندی بر دستها و پابندی بر پاهایشان بوده است. اعتراض به ظلم، جنایت، تجاوز و تبعیض فاحش علیه برخی ملتهای مظلوم و بیپناه، محرک بسیاری از مردمانی بوده که یا به تجربه شخصی و ملی و یا به انگیزه هواخواهی از انسان، پذیرای چنان رفتارهایی نبوده اند. البته در مواقعی، استعمار و امپریالیسم با سوءاستفاده از برخی تأخیرها، اذهان گروههای بزرگی از جهانیان را مملو از اکاذیب و اراجیف خود ساخته و مانع از شکلگیری اعتراضات مؤثر علیه خود شده است. نظیر جنگ ویرانگر و خونین کُره که خود آغاز کرد، خود ادامه داد، و خود آن را تا بیکران تبهکاری سوق داد.
در هر حال واکنش گسترده در برابر بسیاری از حوادث بزرگ جهان حکایت از قابلیتهای عالی بشردوستانه جهانیان دارد، و هرچه حساسیتهای جهانی بیشتر باشد، نشاندهنده اهمیت موضوعی است که واکنش جهانیان را برانگیخته است و هرچه این اهمیت بیشتر باشد، نقش برتری در تفکیک انسانگرایان از انسانستیزان ایفا میکند و سرانجام به آنجا میرسد که خود به تنهایی معیار تعیین جایگاه و تعریف کارکرد این دو گروه از آدمیان میشود. امروزه سرگذشت فلسطین و سرنوشت خلق فلسطین خود به تنهایی یکی از معیارهای انساندوستی و انسانستیزی جهانی است. دوستان و دوستداران فلسطین در هر اندازهای که باشند، از دوستداران بشریت هستند و دوستان و دوستداران اسرائیل نیز در هر اندازهای که خود را نشان دهند، از جمله انسانستیزانند…