ترور سردار شهید سیدرضی موسوی، از فرماندهان ارشد ایران در سوریه، یک اقدام نظامی آشکار از سوی رژیم صهیونیستی است. برخلاف ترورهای پیشین دانشمندان هستهای و برخی نیروهای نظامی در ایران، این بار صهیونیستها به صورت علنی و آشکار یک مقام نظامی ایران در سوریه را هدف حمله قرار دادند و وی را به شهادت رساندند.
ترور سردار شهید سیدرضی موسوی، از فرماندهان ارشد ایران در سوریه، یک اقدام نظامی آشکار از سوی رژیم صهیونیستی است. برخلاف ترورهای پیشین دانشمندان هستهای و برخی نیروهای نظامی در ایران، این بار صهیونیستها به صورت علنی و آشکار یک مقام نظامی ایران در سوریه را هدف حمله قرار دادند و وی را به شهادت رساندند. به عبارتی، شهید سیدرضی موسوی به صورت اتفاقی در یکی از حملات رژیم صهیونیستی به سوریه به شهادت نرسیده و صهیونیستها چند موشک به محل زندگی وی در سوریه شلیک کردند و این حملات کاملا هدفمند و با قصد ترور شهید سیدرضی موسوی صورت گرفت. این یک اقدام نظامی آشکار و ترور علنی یک مقام ارشد نظامی ایران در سوریه است. دیروز سردار طلایینیک، سخنگوی وزارت دفاع جمهوری اسلامی ایران در نشست خبری تصریح کرد اسرائیل تاوان این حمله تروریستی را خواهد داد و ایران در زمان و مکان خود، به گونهای که اهداف رژیم صهیونیستی از این ترور را محقق نکند؛ انتقام شهید موسوی را خواهد گرفت.
اینکه ایران از طریق وزارت دفاع خود، به ترور شهید موسوی واکنش نشان داد یعنی ایران بر اساس قوانین بینالمللی حق خود میداند اقدام متقابل انجام دهد و البته، این اقدام متقابل را نیز به گونهای آشکار انجام میدهد. ایران پیش از این، در واکنش به ترور دانشمندان هستهای و برخی مقامات برجسته دفاعی خود که توسط صهیونیستها انجام شد اما رژیم تلآویو مسؤولیت آن را بر عهده نگرفت، پاسخهای قابل توجهی داد اما هرگز این انتقامها را به صورت علنی و به صورت آشکار اعلام نکرد. این بار اما انتقام ترور شهید سیدرضی موسوی، به صورت آشکار گرفته خواهد شد و بر اساس قوانین و قواعد بینالمللی، این حق مسلم ایران است.
اما واکنش ایران و انتقام خون شهید موسوی چگونه خواهد بود؟ ایران اقدام به حمله موشکی مستقیم به مراکز نظامی اسرائیل خواهد کرد؟ پهپادهای ایرانی به صورت علنی منافع رژیم صهیونیستی در منطقه را هدف قرار خواهند داد؟ بندر حیفا به آتش کشیده خواهد شد؟ ایران از پایگاههای خود در سوریه، مراکز حیاتی رژیم اشغالگر قدس را هدف قرار میدهد؟ یا…
درباره برآورد نحوه و سطح انتقام خون شهید سیدرضی موسوی به نظر میرسد باید ابتدا به وضعیت موجود و آرایش فعلی در منطقه توجه کرد. با شروع عملیات توفان الاقصی و پس از آغاز حملات جنونآمیز رژیم صهیونیستی به مردم بیدفاع غزه، آرایش جبهه مقاومت علیه رژیم صهیونیستی نمود عینیتری یافت. جبهه مقاومت توانسته است در ابعاد مختلف سطحی از توانمندی خود را علیه صهیونیستها در دفاع از مردم مظلوم غزه به نمایش بگذارد. از ابتدای جنگ تاکنون، مقاومت عراق بارها به مراکز مهم نظامی و اقتصادی رژیم اشغالگر قدس حمله کرده و ضربات مهلکی را به صهیونیستها وارد کرده است. همچنین مقاومت عراق با همراهی بخشی از مقاومت در سوریه توانسته است همزمان حملات تعیینکننده و معناداری به مراکز نظامی اشغالگران آمریکایی در عراق و سوریه انجام دهد. در لبنان، مقاومت توانسته است از ابتدای جنگ بخش مهمی از توان و ظرفیت رژیم صهیونیستی را به خود مشغول نگه دارد، ضمن اینکه خروج شهرکنشینان صهیونیست از مناطق مرزی با لبنان یک ضربه امنیتی مهم به رژیم وارد کرده است؛ ضربهای از جنس توفان الاقصی که مهمترین تاثیر آن، مهاجرت معکوس از سرزمینهای اشغالی است. در خود سرزمینهای اشغالی نیز جبهه مقاومت در نوک پیکان خود در حال جنگ مستقیم با صهیونیستهاست. عملیات توفان الاقصی اهمیت و ظرفیت بزرگ حماس و جهاد اسلامی را نشان داد و حالا که نزدیک ۳ ماه از این جنگ میگذرد، ناتوانی اسرائیل در مواجهه با مقاومت فلسطین آشکارتر شده است. رژیم صهیونیستی ۲ ماه است به صورت زمینی وارد غزه شده و در این مدت حتی نتوانسته است یک توفیق را که در مدیریت نظامی و جنگی به عنوان یک پیروزی ارزیابی شود به دست بیاورد. به عبارت دیگر، رژیم تلآویو نتوانسته است آنچه را در ۷ اکتبر از دست داد، حتی در مقیاسهای بسیار کوچک بازیابی کند. عملیات ۷ اکتبر ضربات مهلکی در حوزههای امنیتی، نظامی و سیاسی به رژیم صهیونیستی وارد کرد. توفان الاقصی، تجسم و تصویری از فروپاشی رژیم صهیونیستی بود و میزان آسیبپذیری ارتش پرادعای اسرائیل را نشان داد. در واکنش به این عملیات، صهیونیستها بیش از ۲۰ هزار انسان بیگناه را در غزه به شهادت رساندهاند، زن و بچه کشتهاند! به بیمارستانها حمله کردهاند و آب و برق را بر مردم غزه بستهاند. این اوج استیصال صهیونیستها را در مقابل مقاومت فلسطین نشان داد و در کنار از دست رفتن هیمنه امنیتی و نظامی، افکار عمومی جهان را نیز به واسطه جنایاتش در غزه، در مقابل خود دید. به اعتقاد کارشناسان، ضربهای که اسرائیل در افکار عمومی دنیا خورد، کمتر از هزینههایی نیست که در حوزههای امنیتی و نظامی داده است، بنابراین مقاومت در غزه بدون دادن تلفات و صدمات قابل ملاحظه همچنان در حال شلیک موشک و راکت به سرزمینهای اشغالی است و تصاویر به آتش کشیدن نظامیان و تانکهای رژیم صهیونیستی را منتشر میکند.
در حالی که مقاومت در غزه، صهیونیستها را مستاصل کرده و در شرایطی که حزبالله لبنان جبهه شمال را همچنان باز گذشته و ظرفیت مهمی از صهیونیستها را از غزه دور کرده و در شرایطی که مقاومت عراق یک جبهه جدید بسیار موثر را علیه رژیم صهیونیستی گشوده است، مقاومت در سوریه نقش پشتیبانی خود را با دقت و سرعت انجام میدهد. حملات گاه و بیگاه صهیونیستها به برخی مراکز در سوریه نشان میدهد آنها تا چه اندازه از لجستیک و پشتیبانی مقاومت در سوریه نگران هستند. حملات مکرر به فرودگاههای سوریه اما نتوانسته است مانع جدی در هماهنگی، انسجام و تقویت جبهه مقاومت از ایران تا لبنان و فلسطین و البته کرانه باختری ایجاد کند. در وضعیتی که آرایش مقاومت از ایران تا عراق و سوریه و لبنان، همچنین غزه و کرانه باختری، رژیم صهیونیستی را مستاصل کرده است، ستارهای در جنوب غرب آسیا متولد شد.
آن زمان که فرماندهان حماس در حال طراحی توفان الاقصی بودند تصور نمیکردند در آرایش مقاومت برای حفظ دستاوردهای این عملیات، جبهه جدید یمن ایجاد شود؛ جبههای که حالا موثرتر از سایر جبههها، آمریکا و رژیم صهیونیست را دیوانه کرده است. یمنیها در مرحله اول دفاع از مردم غزه، حملاتی را به سرزمینهای اشغالی انجام دادند. مقاومت در یمن، در دومین مرحله عملیاتهای خود علیه رژیم صهیونیستی، یک بحران بیسابقه اقتصادی، امنیتی و سیاسی برای اسرائیل ایجاد کرده است. حمله به کشتیهای صهیونیستی و کشتیهای مرتبط با تجارت رژیم صهیونیستی، باعث شده بندر ایلات به یک بندر متروکه تبدیل شود. تلاش آمریکا برای مقابله با عملیاتهای یمن در بابالمندب و دریای سرخ نیز به یک بیآبرویی برای واشنگتن و تلآویو تبدیل شد. اعضای ائتلاف یکی یکی از ائتلاف بیرون رفتند و برخی دیگر نیز صرفا گفتهاند حمایت سیاسی میکنند! کشورهایی مانند عربستان و امارات نیز که به تازگی از زیر تیغ موشکهای انصارالله فرار کردهاند، اعلام کردند در هیچ عنوان و سطحی حاضر به همکاری و عضویت در این ائتلاف آمریکایی نخواهند بود. شکلگیری و شکست این ائتلاف باعث شد انصارالله بدون آنکه اقدام خاصی انجام دهد، یک پیروزی بزرگ و معنادار به دست آورد، بنابراین در جبهه جنوبی و از دریای سرخ نیز جبهه مقاومت تهدیدهای عملیاتی بسیار معتبری علیه رژیم صهیونیستی ایجاد و اجرایی کرد. این وضع تاکنون در تاریخ جعلی رژیم صهیونیستی سابقه نداشته است. آرایش جبهه مقاومت در منطقه توانست بخشی از ظرفیت خود را به صورت واضح به همه نشان بدهد. هنوز تنها بخش کوچکی از توان و قدرت جبهه مقاومت علنی شده است. آمریکا و رژیم صهیونیستی این را خوب میدانند. صهیونیستها به تمام معنا در مخمصهای گیر کردهاند که راهی برای خروج از آن ندارند، به جز آنکه یا دست تسلیم را بالا ببرند و از غزه خارج شوند، یا تلاش کنند یک جنگ گسترده در منطقه به راه بیندازند و پای آمریکا و کشورهای غربی را به این جنگ علیه مقاومت و بویژه علیه ایران باز کنند.
اسرائیل در یک معادله بسیار هزینهساز گیر افتاده است. جبههای به نام مقاومت توانست به تنهایی و با یک انسجام و بازیگری دقیق، صهیونیستها را از درون دچار یک ضربه جبرانناپذیر و از بیرون در شرایط ناگزیر به پذیرش این شکست قرار دهد. رژیم صهیونیستی میداند ادامه این وضعیت و جنگ در غزه، آوردهای برای آنها نخواهد داشت و این را بهتر از مورد اول میدانند که توقف جنگ نیز به معنای اعلان شکست و تسریع در روند اضمحلال است، بنابراین آنها خوب میدانند این معادله برای آنها یک وضعیت باخت – باخت است. آنها در درون مرزهای فلسطین اشغالی درگیر یک جنگ مهم و سرنوشتساز با حماس و جهاد به عنوان ضلعی از جبهه مقاومت هستند و از بیرون سرزمینهای اشغالی نیز با اضلاع دیگر جبهه مقاومت مواجه هستند؛ اضلاعی که تلاش میکنند از پیروزی توفان الاقصی مراقبت کنند و صهیونیستها را ناچار کنند جنگ را پایان دهند. صهیونیستها این را هم خوب میدانند که اضلاع مقاومت دارای چه ظرفیتی هستند از همین رو میدانند هدف و آرزوی آنها برای از بین بردن حماس، امکانپذیر نیست، چرا که از یک سو آنها توانایی از بین بردن حماس و جهاد را ندارند و از سوی دیگر، اضلاع دیگر مقاومت اجازه این کار را به رژیم صهیونیستی نخواهند داد. از سوی دیگر طولانی شدن جنگ نیز یک مخمصه بزرگتر برای رژیم صهیونیستی است، چرا که غیر از افزایش تلفات انسانی، اقتصاد رژیم صهیونیستی نیز در حال متحمل شدن هزینههای بسیار زیاد است. بر اساس برخی گزارشها، اقتصاد رژیم صهیونیستی در ۳ ماه گذشته بیش از ۶۰ میلیارد دلار آسیب دیده است. نزدیک به ۲ هزار و ۵۰۰ نفر از نظامیان و شهرکنشینان صهیونیستها هلاک شدهاند. اسرای صهیونیست وضعیت بشدت هزینهسازی برای دولت نتانیاهو پیدا کردهاند. وضعیت مراودات تجاری این رژیم با دنیا در حال نابود شدن است. سطح مقابله جبهه مقاومت با رژیم صهیونیستی نیز در حال افزایش است. در کنار این موارد این را نیز باید در نظر داشت که یک جهان مقابل اسرائیل ایستاده است و ملتها انزجار و خشم بیسابقهای علیه رژیم صهیونیستی ابراز کردهاند. در چنین وضعیتی این واقعیت را میتوان گفت که صهیونیستها درگیر خطر هزینه و آسیبی به مراتب بزرگتر و بیشتر از خطر هزینه و آسیب توفان الاقصی هستند. آنها برای کاهش آلام و هزینههای توفان الاقصی دست به جنایتهای بیسابقهای در غزه زدهاند اما حالا به وضوح میبینند تداوم این وضعیت، میتواند فرآیند فروپاشی رژیم صهیونیستی را تسریع کند.
یک نکته دیگر که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که جبهه مقاومت در تقابل با رژیم صهیونیستی یک راهبرد بسیار دقیق نیز دارد. این راهبرد، پیگیری و تسریع اخراج آمریکا از منطقه است. آمریکا مهمترین و اصلیترین حامی رژیم صهیونیستی است. در روزهای نخست پس از عملیات توفان الاقصی، آمریکاییها میداندار تصمیمگیریها در تلآویو بودند چرا که به وضوح سراسیمگی، شکاف و از همگسیختگی رژیم صهیونیستی را مشاهده کردند. اکنون این خود آمریکاست که مدیریت جنگ علیه غزه را بر عهده دارد. بر همین اساس جبهه مقاومت، همزمان با انجام حملات خود علیه رژیم صهیونیستی، راهبرد اخراج آمریکا از منطقه را دنبال میکند. یکی از ثمرات خروج آمریکا از منطقه، تسریع روند فروپاشی رژیم اشغالگر صهیونیستی است. یکی از دلایل اصرار جبهه مقاومت بر خروج آمریکا از منطقه نیز همین موضوع تحقق آرمان آزادی قدس است، بنابراین آنچه جبهه مقاومت در مقابل رژیم صهیونیستی آراسته است، پیگیری چندین راهبرد ذیل استراتژی از بین بردن رژیم صهیونیستی است. رژیم اشغالگر قدس فهمیده است در معادله فعلی، زمان و مکان بشدت به زیان آن است. درگیر شدن در جنگ فرسایشی در سرزمینهای اشغالی و تشدید حملات از بیرون سرزمینهای اشغالی، امان صهیونیستها را بریده است، ضمن اینکه هژمونی مقاومت در منطقه، همزمان با پیگیری اخراج آمریکا از منطقه، در حال کاستن از میزان حمایتها و پشتیبانی آمریکا از تلآویو در این جنگ است. بر همین اساس تلآویو تلاش میکند هر طور شده این معادله را تغییر دهد؛ تنها راهی که به ذهن مقامات تلآویو میرسد، گسترش جنگ به بیرون از مرزهای فلسطین اشغالی و درگیر کردن ایران و آمریکا و برخی کشورهای اروپایی در این جنگ است تا از یک سو یک بحران بزرگتر در منطقه با حضور طرفین دیگر ایجاد شود و از سوی دیگر با برداشتن تمرکزها از غزه، جنایات بزرگتری برای از بین بردن مردم غزه و مقاومت این شهر مرتکب شوند. آنچه اسرائیل را آزار میدهد، این است که جبهه مقاومت با پشتیبانی ایران شکل گرفت و اکنون با گفتمان ضد اسرائیلی انقلاب اسلامی در حال مبارزه با صهیونیستهاست. در واقع هم نرمافزار جبهه مقاومت متعلق به ایران است و هم سختافزار توسط ایران تهیه شده است. با این حال اما صهیونیستها از اینکه ایران به صورت مستقیم وارد این نبرد نشده اما صهیونیستها به صورت مستقیم درگیر آن شدهاند، بشدت عصبانی هستند.
حمله دیوانهوار به منزل مسکونی سردار شهید سیدرضی موسوی در دمشق نیز از جمله مصادیق همین تلاش اسرائیل برای گسترش جنگ به بیرون از مرزهای فلسطین اشغالی و ایجاد جنگ منطقهای و درگیر کردن ایران در جنگ مستقیم است.
* چه انتقامی باید گرفت؟
آنچه تاکنون بیان شد، توضیحی برای شفاف کردن شرایط جنگ مقاومت علیه رژیم صهیونیستی است. ایران منبع و منشأ جبهه مقاومت است. جبهه مقاومت متشکل از هستههای مردم مسلمان آزادیخواه و عدالتطلب منطقه است که از انقلاب اسلامی ایران الهام گرفته و با پشتیبانی جمهوری اسلامی ایران، هرکدام تبدیل به عنصر تعیینکننده در منطقه غرب آسیا شدهاند. آمریکا و اروپا آنها را نیروهای نیابتی ایران میدانند اما واقعیت آن است که جبهه مقاومت بر اساس یک گفتمان قدرتمند شکل گرفته و هر کدام در یک جغرافیا در راستای تحقق منافع ملت خود، از این گفتمان بهره میگیرند. ضمن اینکه عناصر و اضلاع این جبهه، آنقدر به بلوغ رسیدهاند که میدانند اخراج آمریکا از منطقه و از بین بردن رژیم صهیونیستی، مقدمات بزرگ آزادی و استقلال ملتهای مسلمان منطقه و شکلگیری دولتهای مردمی در کشورهای اسلامی است. همه اضلاع مقاومت برای تحقق این اهداف همپیمان هستند. کما اینکه همه این اضلاع اکنون در حال مبارزه با رژیم صهیونیستی برای حمایت از مردم غزه و حراست از پیروزی مقاومت فلسطین در غزه هستند. شهید سیدرضی موسوی نیز یکی از فرماندهان مهم جبهه مقاومت بود. قطعا در کنار ایران، همه ظرفیت جبهه مقاومت برای گرفتن انتقام خون پاک شهید موسوی بسیج خواهد شد اما درباره انتقام باید چند ملاحظه را در نظر داشت.
۱- ترور شهید موسوی با ترورهای قبلی رژیم صهیونیستی تفاوت اساسی دارد. رژیم صهیونیستی این بار به صورت مستقیم و آشکار یک فرمانده عالیرتبه ایرانی را در سوریه به شهادت رسانده است. قطعا پاسخ ایران با گذشته متفاوت خواهد بود. کما اینکه نحوه واکنش ایران به این موضوع نیز نشان میدهد ایران به دنبال یک انتقام متفاوت است.
۲- سطح مقابله جبهه مقاومت با رژیم صهیونیستی باید افزایش یابد. این افزایش سطح هم میتواند به معنای افزایش دامنه نبرد و هم تشدید ضربات به مراکز یا منافع رژیم صهیونیستی باشد. فرماندهی واحد جبهه مقاومت تاکنون بر اساس یک زمانبندی مشخص، سطح جنگ را تنظیم کرده است. اقدام اشتباه صهیونیستها در ترور شهید موسوی، باعث میشود ضربات کلیدیتری به رژیم صهیونیستی وارد شود.
۳- یک نکته بسیار مهم در تنظیم و انتخاب واکنش جبهه مقاومت برای گرفتن انتقام شهید موسوی این است که این انتقام باید در راستای تثبیت پیروزی عملیات توفان الاقصی باشد. این میتواند بزرگترین و مهمترین انتقام از رژیم صهیونیستی باشد.
۴- عنصر «هوشمندی» در انتقام شهید موسوی بسیار کلیدی و تعیینکننده است. روز گذشته سخنگوی وزارت دفاع به این موضوع اشاره کرد و این نشان میدهد در ایران در سطوح عالی تصمیمگیری، دقت نظر برای این موضوع وجود دارد. دیروز سردار طلایینیک به یک نکته مهم دیگر نیز اشاره کرد. وی گفت انتقام ایران و جبهه مقاومت به گونهای خواهد بود که اهداف رژیم صهیونیستی از ترور شهید موسوی را ناکام میگذارد. این بدان معنی است که جبهه مقاومت به گونهای واکنش نشان میدهد که ترور فرمانده شهید خود را فرصتی برای تشدید هزینههای رژیم صهیونیستی در معادله جنگی فعلی خواهد دید.
۵- فهم ما از جبهه مقاومت باید مبتنی بر واقعیات میدانی شکل بگیرد. اینکه این جبهه واحد بر اساس تعاریف سیاسی فهم شود، ناشی از عدم دقت به مبانی و بنیانهای شکلگیری این جبهه بزرگ است. آنچه اکنون ایران به عنوان رهبر الهامبخش جبهه مقاومت در حال انتقال آن به ملتهای منطقه است، عبور از مرزهای سیاسی و کلیشهای و رسیدن به مفاهیم و مبانی امتساز است. این جبهه بر اساس آرمانهای مشترک ملتهای منطقه، فارغ از دین و مذهب شکل گرفته است، بنابراین درباره اقدامات این جبهه بزرگ، باید واقعیات میدانی را متر و معیار تحلیل رویدادها ارزیابی کرد. بر همین اساس درباره انتقام خون مطهر شهید سیدرضی موسوی باید به این موضوع توجه کرد که این شهید، از فرماندهان مقاومت بوده است که طی سالیان گذشته خدمات بینظیری برای تقویت مقاومت در عراق، یمن، سوریه، لبنان و فلسطین انجام داده است. سید رضی، برادر نیروهای مقاومت سوری، عراقی، لبنانی، فلسطینی و یمنی بود. پیامهای تسلیت مقاومت در کشورهای مختلف نیز موید همین است، بنابراین وقتی درباره انتقام خون شهید موسوی صحبت میکنیم، باید انتقام را فقط به ایران محدود نکرد و درباره ظرفیتهای همه جبهه مقاومت در تعیین این انتقام و اجرای آن صحبت کرد، بویژه اینکه این انتقام زمانی شیرینتر میشود که انجام آن، به تحقق آرمان همه مردمان مقاومت، یعنی ضعیفتر شدن رژیم صهیونیستی منجر شود. بر همین اساس، باید این را پذیرفت که ترور سیدرضی، از آنجا که یک اشتباه محاسباتی مهلک از سوی رژیم صهیونیستی بوده، میتواند به عنوان یک فرصت بزرگ برای وارد آوردن ضربات بیشتر به رژیم صهیونیستی نیز در نظر گرفته شود.
۶- هژمونی مقاومت در منطقه غرب آسیا در حال تثبیت است. جنگ غزه این فرصت را به مقاومت داد تا میزان توان و اعتبار خود را به مردم منطقه نشان دهد. در دنیا نیز همه میزان تسلط مقاومت بر شرایط و زیرکی در محاسبات و دقت در رفتار همه اضلاع جبهه مقاومت را دیدند. مقاومت حالا از بابالمندب تا سواحل مدیترانه، در حال اجرای یک عملیات منسجم و منظم است. هندسه تعریف شده مقاومت از یک سو قدرت عمل اضلاع خود را تقویت میکند و از سوی دیگر توان مقابله طرف مقابل را محدود کرده و تحلیل میبرد. این ذات منظومه مقاومت است که با دادن کمترین هزینه، بیشترین دستاوردها را دارد. مقاومت عراق یکی از پدیدههای جنگ غزه است. اسرائیل ناتوان از پیدا کردن راهی برای مقابله با مقاومت عراق است. یمن، ستاره جنگ غزه شده است. نه اسرائیل توان مقابله به مثل با یمن را دارد و نه آمریکا راهی برای محدود کردن عملیاتهای ضداسرائیلی انصارلله پیدا میکند. در لبنان، حزبالله یک مقابله دقیق و حسابگرانه را برای تحلیل بردن توان نظامی صهیونیستها در حال اجرا دارد. در سوریه، یک رفتار ظریف در راستای تقویت بنیه مقاومت در عراق و فلسطین و نیز تشدید تهدید در جبهه شمال غرب سرزمینهای اشغالی انجام شده است. ایران نیز به عنوان برادر بزرگتر مقاومت، از یکسو ابزار لازم و نرم افزار لازم این جبهه و این جنگ را فراهم کرده و از سوی دیگر توانسته است هدایت سیاسی و دیپلماتیک را برای مهار صهیونیستها و آمریکا انجام دهد.
تامل و تدقیق در رفتار مقاومت باعث میشود به هوش و برنامهریزی و از همه مهمتر، ایمان فرماندهان نظامی و سیاسی این جبهه اعتماد داشته باشیم. نحوه گرفتن انتقام خون پاک شهید سیدرضی موسوی نیز توسط همین فرماندهان تعیین و تنظیم میشود. ما به آنها اعتماد و ایمان داریم.