capitalism

مهاجرت مراکز سرمایه‌داری جهانی از ایالات متحده، اروپا و ژاپن

 

تارنگاشت عدالت

 

نویسنده: ریچارد د. ولف
برگرفته از:نیوز کلیک
۱۳ فوریه ۲٠۲۱

 

به خاطر انتقال به مراکز جدید – چین، هند و برزیل – هم‌چنین ثروتمندتر شدن ۱٪ جهانی را شاهد خواهیم بود، زیرا ثروت بیش‌تری را، هم از مراکز قدیمی و هم از مراکز جدید، به دست می‌آورند
 

طی سال ۲۰۲۰، اقتصاد چین ۲٫۳ درصد رشد کرد در حالی‌که اقتصاد ایالات متحده ۳٫۵ درصد افت داشت. عملکرد چین در مهار کووید-۱۹ بسبار برتر از عملکرد ایالات متحده به اثبات رسید. خلاصه این‌که، نزول نسبی ایالات متحده در مقایسه با چین، نه فقط بالعکس نشد، متوقف نیز نگردید.

به خاطر انتقال به مراکز جدید – چین، هند و برزیل – هم‌چنین ثروتمندتر شدن ۱٪ جهانی را شاهد خواهیم بود، زیرا ثروت بیش‌تری را، هم از مراکز قدیمی و هم از مراکز جدید، به دست می‌آورند

سرمایه‌داری مدرن در قرن هفدهم از انگلیس شروع شد و نهایتاً به سراسر جهان گسترش یافت. تکامل ویژۀ آن یک اقتصاد جهانی را بر محور مراکز و یک پیرامون (از نظر اقتصادی، و اغلب سیاسی نیز، مستعمره) بوجود آورد. در آن مراکز-عمدتاً اروپای غربی، آمریکای شمالی، و ژاپن-سرمایه‌داری دارایی‌های انباشت‌شده خود را متمرکز کرد. کارخانه‌ها، دفاتر، فروشگاه‌ها، مراکز توزیع، و شبکه‌های ترابری، شهرهای سریعاً رشدیابنده را ساخت. مؤسسات حمایتی دولت، مدارس و دانشگاه‌ها، و بیمارستان‌ها نیز، به ویژه در قرن نوزدهم و بیش‌تر در قرن بیستم، به درون مراکز سرمایه‌داری شهری رشد کردند.

اما، مراکز جدید سرمایه‌داری، به ویژه در نیمه دوم قرن پیش، سریع ظهور نموده و رشد کرده اند. چین، هند، و برزیل نمونه‌های برجسته‌ای هستند که در آن‌ها مشاغل، دستمزدهای واقعی، مصرف، سود، و سرمایه‌گذاری در حال رشد است. اندازه و تأثیر جهانی‌شان آن‌ها را نه فقط به مراکز جدید سرمایه‌داری مبدل می‌کند، بلکه اطلاق صفت «قدیم» به سرمایه‌داری مراکز اولیه را نیز لازم دارد.

اما، مراکز جدید سرمایه‌داری، به ویژه در نیمه دوم قرن پیش، سریع ظهور نموده و رشد کرده اند. چین، هند، و برزیل نمونه‌های برجسته‌ای هستند که در آن‌ها مشاغل، دستمزدهای واقعی، مصرف، سود، و سرمایه‌گذاری در حال رشد است. اندازه و تأثیر جهانی‌شان آن‌ها را نه فقط به مراکز جدید سرمایه‌داری مبدل می‌کند، بلکه اطلاق صفت «قدیم» به سرمایه‌داری مراکز اولیه را نیز لازم دارد.

حقیقت بی‌پردۀ توسعه اقتصادی مدرن این است: سرمایه‌داری مراکز قدیم خود را ترک می‌کند و به مراکز جدید خود نقل مکان می‌کند. در مورد این ترک می‌توانیم و باید این عبارت را اقتباس کنیم: این همه چیز را تغییر می‌دهد.

سلطه جهانی سرمایه‌داری ایالات متحده در قرن بیستم پس از دو جنگ جهانی، به علاوۀ جنبش‌های ضداستعماری که امپراتوری‌های اروپایی را که ممکن بود با آن سلطه رقابت کنند نابود کرد، برقرار شد. سلطه سرمایه‌داری ایالات متحده گرچه چشم‌گیر بود، اما دیری نپایید. شگفت این‌که، سرمایه‌داران بزرگ مراکز قدیم بودند که انگیزه‌های سودجویانه، آن‌ها را به ترک و کمک به ایجاد مراکز جدید هدایت کرد. دستمزدهای بسیار پایین و بازارهای مصرفی وسیع سریعاً رشدیابنده مراکز جدید آن‌ها را جلب کرد. بسیاری از شرکت‌های بزرگ سرمایه‌داری از مراکز قدیم به مراکز جدید نقل مکان کردند (یا گسترش یافتند). با سود سرشار شرکت‌هایی که اول نقل مکان کردند، فشارهای رقابتی تصمیم شرکت‌های دیگر را برای الگوبرداری از آن‌ها تسریع نمود. نقل مکان سرمایه‌داری از مراکز خود ادامه دارد.

در تجارت جهانی و حرکت سرمایه، ردپای کشورهای در حال صعود دیگر، جای ردپای اقتصادی ایالات متحده را می‌گیرد. سلطۀ جهانی دلار ایالات متحده با مبادلات فزاینده با استفاده از ارزهای دیگر رو‌به‌رو است. حملات گستردۀ ترامپ به چین از طریق جنگ‌های تجاری، وضع تعرفه‌ها، و اذیت و آزار شرکت‌ها و مدیران چینی، یا محکوم کردن خصمانه سیاست‌های چین درباره هنگ کنگ، اقلیت اویغور آن، مالکیت فکری، و غیره، توسعه اقتصادی چین را متوقف نکرد یا تغییر نداد. طی سال ۲۰۲۰، اقتصاد چین ۲٫۳ درصد رشد کرد در حالی‌که اقتصاد ایالات متحده ۳٫۵ درصد افت داشت. عملکرد چین در مهار کووید-۱۹ بسبار برتر از عملکرد ایالات متحده به اثبات رسید. خلاصه این‌که، نزول نسبی ایالات متحده در مقایسه با چین، نه فقط بالعکس نشد، متوقف نیز نگردید.

جوانب و پی‌آمدهای نقل مکان مراکز سرمایه‌داری تقریباً بر همه جوانب زندگی ما تأثیر می‌گذارند. هزینه‌ها و بدهی‌های گریبانگیر آموزش عالی ایالات متحده به شدت با گسترش چشم‌گیر آموزش عالی چین مغایرت دارد. در زمینه آمادگی و مهار کووید-۱۹، تقارن بین چین، و به عنوان مثال ایالات متحده و بریتانیا حتا آشکارتر است. البته، از نظر بهداشت عمومی، هند و برزیل نشان می‌دهند زمانی که دولت در بسیج منابع هم خصوصی و هم عمومی برای تحقق بخشیدن به هدف‌های اجتماعی اولویت‌دار (مانند شکست دادن یک ویروس یا حداکثر کردن رشد اقتصادی پایدار) قصور نماید حتا مراکز جدید سرمایه‌داری می‌توانند با مشکلاتی رو‌به‌رو شوند.

مراکز قدیم و جدید سرمایه‌داری لایق یک نام کلیدی هستند- سرمایه‌داری- زیرا هر دو، بنگاه‌ها/محل‌های کار خود را با همان شیوۀ دوگانه سازماندهی می‌کنند. یک اقلیت که کارفرمایان هستند و یک اکثریت که کارگران می‌باشند. اقلیت منحصراً تصمیم می‌گیرد چه تولید خواهد شد، کدام فن‌آوری به کار گرفته خواهد شد، تولید در کجا صورت خواهد گرفت، و درآمد خالص چگونه (به چه کس و برای چه) توزیع خواهد شد. گرچه مراکز قدیم و جدید سرمایه‌داری معمولاً مخلوطی از بنگاه‌های خصوصی و دولتی را به نمایش می‌گذارند، شایان توجه این که هر دو نوع بنگاه‌ در هر دو مرکز در دوگانۀ کارفرما/کارگر که سرمایه‌داری را توصیف می‌کند، سازماندهی شده اند.

مشکلات سرمایه‌داری‌های در حال نزول با مشکلات سرمایه‌داری‌های در حال صعود متفاوت است. در ایالات متحده، اروپای غربی، و حتا ژاپن، بسیاری از شرکت‌های سرمایه‌داری استراتژی‌های تهاجمی (نقل مکان به جای دیگر، ادغام، یا کوچک‌سازی) را دنبال می‌کنند. کاهش هزینه از طریق خودکارسازی (اتوماسیون)، اغلب نسبت به افزایش تولید، استراتژی جذاب‌تری برای بالا بردن سود است. نتیجتاً، جوامع از «بنگاه‌های فراری» و کاهش درآمد مالیاتی ناشی از بیکاری رنج می‌برند: آیا آن‌ها باید خدمات عمومی را کاهش دهند یا بار بدهی فزاینده دولت را تحمیل نمایند؟ دستمزدهای واقعی راکد هستند. بیکار در جست‌وجوی کار حرکت یا مهاحرت می‌کند و زندگی خود و خانواده‌ خود را بر هم می‌زند.

در حالی‌که ۵ درصد بالا (سهام‌داران بزرگ، مدیران ارشد) بیش‌ترین سود را از نقل مکان سرمایه‌داری به کشورهای دارای دستمزد پایین و از خودکارسازی می‌برند، نابرابری‌ها اوج می‌گیرد؛ ۹۵ درصد دیگر با کاهش هزینه‌ها و باری که نقل مکان مراکز سرمایه‌داری و دیگر استراتژی‌های سودجویانه بر آن‌ها تحمیل می‌نماید، تقلّا می‌کنند.

 در مقابل، چین، هند، و برزیل مشکلات رشد سریع سرمایه‌داری را دارند، شبیه مشکلاتی که در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در مراکز قدیم آن گریبان‌گیر سرمایه‌داری بود. مقاومت، سندیکاها، و جنبش‌های سوسیالیستی برآمده از جاری شدن کارگران به شهرها و مشاغل صنعتی و در پیش گرفتن راه‌های تفکر و زیست منطبق با آن، ظهور می‌کنند. مراکز جدید، کمابیش از ازدحام جمعیت، آلودگی محیط زیست، و مسکن نامناسب و عدم رعایت اصول بهداشت رنج می‌برند. رقابت بی‌رحمانه، و حرکت سرمایه بین‌المللی برای سود سریع، شرایط کاری دهشتناک به وجود می‌آورد. بی‌ثباتی سیکل اقتصادی و گرایشات عمیق برای سود هر چه بیش‌تر و نابرابری ثروت موجب انتقادات اجتماعی می‌شود. این انتقادات عمدتاً از جنبش‌های کارگری، سوسیالیستی، و کمونیستی که از مراکز قدیم سرمایه‌داری رشد کردند، اقتباس می‌شوند.

از یک سو، حرکت سرمایه‌داری از مراکز قدیم به جدید، مراکز قدیم را به نزول بلندمدتی دچار می‌کند که در صنایع و شهرهای پوسیده آن‌ها مشهود است. سیاست‌ها از اولویت دادن به رشد، حل اختلافات داخلی از راه‌هایی که سرمایه‌داری رشد یابنده را بازتولید نماید، و شکل دادن به جهان در یک الگوی مشخص مرکز-پیرامون تغییر می‌کنند. به جای آن، سیاست‌ها به سمت حفظ وضعیت موجود جهانی در برابر نیروهای بسیاری که آن‌را می‌فرسایند، تغییر می‌کنند. برای بسیاری از سیاستمداران، این تغییر تمرکز به یافتن بز بلاگردان و دامن زدن به نفاق و اضمحلال اجتماعی تبدیل می‌شود.

از سوی دیگر، سرمایه‌داری در مراکز جدید خود قلمروهای سودآور جدیدی را پیدا می‌کند. رشد سرمایه‌داری در مراکز جدید نزول آن در مراکز قدیم را جبران می‌کند. یک درصد جهانی ثروتمندتر می‌شود، زیرا از افزایش ثروت، هم از مراکز قدیم و هم از مراکز جدید، برخوردار است. آنچه که در درون کشورهای سرمایه‌داری اتفاق افتاد- یعنی، حرکت‌ها از مراکز «کمربند زنگ‌زده» قدیمی به مراکز جدید فن‌آوری بالا- به کل جهان منطبق شده است.

پرسش اجتماعی بزرگ این است که آیا مشکلات متفاوت سرمایه‌داری، هم در مراکز قدیم و هم در مراکز جدید آن- بر روی‌هم نظام را تضعیف می‌کنند یا جان تازه‌ای به آن می‌دهند. شاید کشمکش فزاینده بین مراکز قدیم و جدید-به عنوان مثال، ابرازشده در مبارزه بین ایالات متحده و چین- راه باستانی از کشمکش اقتصادی به کشمکش نظامی را خواهد پیمود. در آنصورت، پرسش اجتماعی بزرگ بدون پاسخ خواهد ماند و سرمایه‌داری جهانی یک پیش‌بینی منتقدین خود را برآورده خواهد کرد: این‌را که تضادهای درونی سرمایه‌داری آن‌ را نابود خواهد کرد.

 

https://www.newsclick.in/Centres-Global-Capitalism-Migrating-Away-From-US-Europe-Japan