میلوسویچ در اولین حضور خود در صحن دادگاه در ۳ ژوئیه ۲۰۰۱، که تنها یازده دقیقه طول کشید، مشروعیت دادگاه لاهه را زیر سوال برد. پس از اینکه او قبول نکرد به گناهکار و یا بی گناهی خود اعتراف کند، بلافاصله شروع به سخنرانی سیاسی برای دفاع از عملکرد خود کرد، قاضی ریچارد می صحبت او را قطع کرد و به او گوشزد کرد: «آقای میلوسویچ، اکنون زمان سخنرانی نیست.» بخش از سخنرانی ارائه نشده میلوسویچ در دادگاه را در اینجا مشاهده میکنید:
من این دادگاه را به رسمیت نمی شناسم زیرا این دادگاهی ساختگی است و اتهاماتش نیز نادرست و ساختگی است. دادگاه بخشی از سازوکار نسل کشی مردم صربستان است، برای انتقام گرفتن از مبارزانی است که در برابر بردگی خلق، مردم و استعمار جدید مقاومت کردند. آدرس جنایاتی که بر علیه جمهوری فدرال یوگسلاوی صورت گرفت، ناتو است. (…)
جلادان من و افکار عمومی جهان به خوبی می دانند که من بخاطر جنایات جنگی که به من نسبت داده شده است، در لاهه نیستم. نه، من اینجا هستم چرا که ما در مقابل ناتو مقاومت و ایستادگی کردیم و به تمام جهان نشان دادیم که ناتو قادر مطلق نیست و یک کشور و مردم کوچک که مصمم به دفاع از آزادی خود هستند، می توانند با بزرگترین ماشین نظامی جهان درگیر شوند و از خود دفاع کنند.
«من به آنچه برای دفاع از کشور و مردمم انجام داده ام افتخار می کنم. این دفاع با افتخارو نجیبانه انجام گرفت»
بیست سال پیش اسلوبودان میلوسویچ در دادگاه سراپا ساختگی و سیاسی لاهه محاکمه شد.
این محاکمه برای دادستان ها یک شکست بود.
بیست سال پیش، در ۱۲ فوریه ۲۰۰۲، محاکمه اسلوبودان میلوسویچ، رئیس جمهور سابق صربستان و یوگسلاوی در مقابل دادگاه بین المللی کیفری یوگسلاوی سابق در لاهه آغاز شد. این محاکمه به عنوان «محاکمه قرن» اعلام شد. همانطور که کارلا دل پونته، دادستان ارشد، در بیانیه آغازین خود گفت، که او میلوسویچ را به ارتکاب «بدترین جنایات شناخته شده علیه بشریت» متهم کرد. از همان ابتدا روشن بود که محاکمه لاهه یک فرآیند سیاسی بود که برای مشروعیت زدایی و نابودی یوگسلاوی توسط غرب طراحی شده بود. میلوسویچ از روز اول به خاطر دفاع از حاکمیت دولتی یوگسلاوی و صربستان در اوج بمباران ناتو در سال ۱۹۹۹ که ناقض قوانین بینالمللی حقوق خلقها بود محکوم شده بود.
او در تریبونالی محاکمه می شد که بودجه اش را کشورهای غربی و عضو پیمان ناتو تامین میکردند.
هیتلر جدید
تریبونالی که توسط شورای امنیت سازمان ملل در سال ۱۹۹۳ بنیان نهاده شد، در ۲۷ مه ۱۹۹۹، در میانه جنگ علیه بلگراد، میلوسویچ را به اتهام جنایات جنگی درکوزوو استانی از صربستان متهم کرد. در اکتبر و نوامبر ۲۰۰۱، دادگاه کیفرخواست را گسترش داد و آن را شامل جنایات جنگی و اخراج دسته جمعی در کرواسی در سال های ۱۹۹۱ و ۱۹۹۲ و نسل کشی در بوسنی و هرزگوین در سال های ۱۹۹۲-۱۹۹۵ هم کرد.
سرانجام، در فوریه ۲۰۰۳، این سه اتهام در یک فرآیند کلی قرار گرفتند. «دهها هزار کشته در جنگ، صدها هزار آواره، تخریب روستاها، ایجاد کمپ های شکنجه و تجاوزهای دسته جمعی همه این اتهامات قرار شد به حساب یک نفر نوشته شود.»
همانگونه ورنر پیرکر، نویسنده و گزارشگر روزنامه دنیای جوان در آن زمان بر اساس پژوهشش خلاصه کرد. رسانه های غربی، و نه تنها در رنگین نامه ها، از میلوسویچ تصویری بوجود آوردند که هدفش ایجاد «صربستان بزرگ» بود، و او را «قصاب بالکان» یا «هیتلر» جدیدی نام نهادند.
رهبری صربستان و میلوسویچ در راس آن باید به تنهایی مسئول سال ها قتل عام در بالکان معرفی شوند. بر اساس استدلال ساده سیاه و سفید جنگجویان ناتو و دادستان های آنها در لاهه، صرب ها مرتکبین و بقیه قربانیان آنها بودند.
بر اساس سیستم استدلالی سیاه و سفید کردن معادلات سیاسی توسط دادستان های ناتو، صرب ها جنایتکاران این جنگ و دیگر شبه نظامیان و نظامیان قربانیان آنان بودند.
میلوسویچ که خود وکیل دادگستری بود و همیشه در دادگاه با کت و شلوار برازنده یک سیاستمدار دولتی و با کاروانی به رنگ پرچم های یوگسلاوی و صربستان ظاهر می شد.او پیش از عملیات ربودنش از بلگراد در سال ۲۰۰۱ دادگاه لاهه را «غیرقانونی» توصیف کرده بود و از گرفتن وکیل مدافع صرف نظر کرد و خود این وظیفه را به عهده گرفت. او جنگ ناتو علیه یوگسلاوی را به شدت محکوم کرد و استدلال کرد که غرب به رهبری آمریکا و آلمان از نیروهای جدایی طلب حمایت کرده و در نتیجه به تجزیه یوگسلاوی دامن زده است.
میلوسویچ با اشاره به قتل عام ادعایی در روستای راچاک کوزوو در سال ۱۹۹۹ به گزیده هایی از مستند شبکه اول تلویزیون دولتی آلمان تحت عنوان «با یک دروغ شروع شد» مراجعه کرد و نشان داد که چگونه اتهامات علیه او بر اساس اظهارات نادرست استوار است.
در حالی که دادستان تلاش کرد سخنرانی میلوسویچ ایرانسل در سال ۱۹۸۹ را با جملاتی که از متن جراحی شده بود به عنوان سخنرانی برای جنگ افروزی نژادپرستانه و شوونیسم صربستانی معرفی کند، میلوسویچ تاکید کرد که او در سخنرانی اش فقط بر درخواست صریح خود از مردم یوگسلاوی برای زندگی برابر در کنار هم اشاره داشته است.
در واقع، میلوسویچ در آن زمان برای حدود یک میلیون مخاطب فریاد زده بود: «سوسیالیسم اجازه نمی دهد مردم به گروه های قومی و مذهبی تقسیم شوند. تنها تمایزی که سوسیالیسم اجازه می دهد بین افراد صادق و ناصادق، بین افرادی که کار می کنند و کسانی که کار نمی کنند است. (…) یوگسلاوی یک جامعه چند ملیتی است و تنها بر اساس برابری می تواند زنده بماند».
در ادامه روند دادرسی، میلوسویچ می خواست ویلیام کلینتون، رئیس جمهور سابق ایالات متحده و کوفی عنان، دبیر کل سازمان ملل متحد را به عنوان شاهد احضار کند.
در طول جنگ در بوسنی و هرزگوین، هر دو سیاستمدار او را به عنوان «عامل صلح در بالکان» توصیف کردند. البته این درخواست توسط دادگاه رد شد.
صدراعظم سابق آلمان، هلموت کهل، رئیس سابق سازمان اطلاعات و امنیت آلمان و وزیر خارجه آلمان، کلاوس کینکل و همتایان او از ایالات متحده آمریکا و بریتانیا، مادلین آلبرایت و رابرت کوک نیز از به دادگاه احضار نشدند و بر خلاف میل میلوسویچ آنا از بازجویی در امان ماندند.
وزیر دفاع رودلف شارپینگ از حزب سوسیال دمکرات آلمان، مخترع طرح سرا پا ساختگی «نعل اسبی» و وزیر امور خارجه جوزف فیشر (سبزها) که جنگ کوزوو را با آشویتس مقایسه و مرتبط کرد، نیز علیرغم درخواست میلوسویچ به دادگاه نیامدند.
بدون حاکمیت قانون
ژرمینال سیویکوف، که در جریان محاکمه در لاهه روزنامه نگار بود، در کتاب خود «محاکمه میلوسویچ» نشان می دهد.
او گزارش خود را به عنوان یک ناظر اینگونه منتشر کرد: «فرایند ارایه شواهد توسط دادستانی یک رسوایی کامل بود، این رویه یک محاکمه نمایشی سیاسی بود، متهم برعکس نشان داد یک وکیل کاملا مجرب و توانا است».
سیویکوف مینویسد: «دادستانی میدانست از آنجایی که شاهدان خوب و راستگو کم پیدا میشوند، برای تحت فشار قرار دادن متهم ۴۰۰ شاهد را یکجا به صف میکرد اگر متهم نشان میداد شاهدان دروغ میگویند، قاضی سعی میکرد برای متهم وکیل تسخیری بگیرد تا او را تحت فشار قرار دهد، اگر متهم پس از بازجویی از متهمان تناقض گویی آنان را آشکار میکرد قاضی میپرید وسط و به میلوسویچ هشدار میداد شاهدان را با سوالاتش گیج نکند.»
و در ادامه: «در صورتی که دادستان تشخیص میداد، وسط روند رسیدگی پرونده، اتهام جدیدی را برای تغییر روند مطرح میکرد. اتهامی مانند «نسل کشی». اگر این اتهام ویا کیفرخواستی دیگر برای دادستان غیرقابل دفاع میشد، عبارت کیفرخواست را تغییر میداد. « عموم مردم از همه این کارشکنی ها در روند محاکمه آگاه نبودند. اگر چیزی با تصویر از پیش تعیین شده توسط محاکمه کنندگان مطابقت نداشت، به سادگی از صورت جلسه محو می شد یا صدای میکروفون میلوسویچ را قطع میکردند.»
اسلوبودان میلوسویچ پس از بیش از پنج سال حبس در دادگاه کیفری بینالمللی و محاکمه کافکایی، در ۱۱ مارس ۲۰۰۶ در سلول خود درگذشت. بر اساس اطلاعات رسمی، وی در زندان دچار سکته قلبی شده بود. دادگاه درخواست درمان انسانی را که به وضوح بیمار بود در یک کلینیک روسی را رد کرده بود.
روزنامه سویسی نویه تسوریشر که مانند تمام رسانه های صرب ستیز هرگز چیزی بجز بدخواهی برای میلوسوویچ نداشت نوشت: «مرگ او یک شکست جدی برای دادگاه لاهه بود، این صرب مهمترین متهم این دادگاه بود. (…) از سوی دیگر، مرگ برای میلوسویچ به معنای پیروزی بود. او از محکومیت در امان ماند.»