رفیق کیانوری ٧ مهر ماه ۱۳۶۱
در آستانۀ چهل و یکمین سال درآمد حزب تودۀ ایران به پهنۀ سیاست کشور، که مراسم شادمانۀ آن، با توجه به سوگواریهای ناشی از جنگ، به ناگزیر خاموشانه درگذشت، بنابر وظیفۀ انترناسیونالیستی نیز، که ما تودهایها مفتخر به انجام آن هستیم، «میهن خشم» را برای پیشکش راه و رزم مبارزان فلسطین تقدیم میکنم و از شما، که همواره زبان رسای ما بوده اید، میخواهم که این شعر را، به هر ترتیب که مصلحت است، به یاران خستگیناپذیر جبهۀ نبرد فلسطین علیه امپریالیسم آمریکا و صهیونیسم اسرائیل برسانید.
با سپاسگزاری
سیاوش کسرایی
***
میهن خشم
پیشکش رزم و راه مبارزان فلسطین
مرحبا دست مریزاد شما
جنگجو کولیها
خلقی آواره و این پهنه وطن
حسرتش دارم من.
دل من
دل ما
دل محرومان و رنجبران دنیاست
میهن خشم شما.
در سراسر همه هنگامۀ هول
باز ای روئینتن
چشم دارم به تو من.
دیدمت شاخۀ زیتون در دست
با تفنگی بر دوش
پای گهواره و در مزرعه و مدرسه، بار دیگر
دیدمت در سنگر.
یا در آن روز که در حلقۀ مرگ
کربلا کردی غوغا کردی
زیر چشم همگان
کینهورزان را رسوا کردی.
وندر آن شامگه شوم- که دیگر مرساد!- :
دستهایی که برآمد به وداع
بوسههایی که رها شد در باد
اشکهایی که فرو ریخت به خاک
واژههای دلخواه
واژههای پرپر
گفته ناگفته، به لب نامده، آه …
آخرین نیست ولی این دیدار
پردۀ آخر این نقش کز آنِ من و توست
هم بود در پیکار
•
هر کجایش بفشانند و به هر جا ببرند
دانۀ خشم و خروش
در شیار همه خاکی رویاست
و هر آن شعله که با هیمۀ جان درگیرد
در سراپردۀ بیدادگران هم گیراست.
عصر آسایش انسانم در منظرهها چشمنواز
عصر سامان بشر
آنگه این خلق پریشان گشته
آنگه این خصم جداییانداز
همزبان تو اگر نیستم اما بنگر
همنبرد تو و همدرد توام
دشمن دشمن نامرد توام.
نیست ما سوختگان را ای یار
هیچ ره جز پیکار.
گر در این جبهه کنی یاوریام
میشناسی و به جای آوریم.
میهن مجروحم
-تیربان شدۀ جنگ ستم-
روی دوش و دامن
دارد از خون پرچم.
ولی این دریا برخاسته است
رخت توفان به تن آراسته است
دشمنان هر چه درشت
مشت، بیهوده بر این موج گران میکوبند
گردبادی را با جاروبی میروبند.
تو به هر مرغک عاشق که پرید از سر بام
یا به هر جان جسور
که به صد وسوسه از کوچۀ معشوقه گذشت
ببر از من پیغام:
که فرود آی و ببین دیدۀ من لانۀ توست
دل من خانۀ توست
و نه تنها دل و دست من در کار شماست
هر کجا هست یکی جان بلند
با شما دارد در رزم رهایی پیوند.
فاتحانید سرافراز، برآرید سرود
بر شما باد درود.
سیاوش کسرایی
۶ مهر ۱۳۶۱