Z

نسل Z به دنبال سهم خود از آینده کشور

برگرفته از: فرهیختگان
۱۴۰۱/۰۸/۱۵

 

جامعه‌شناسی پدیده دهه هشتادی‌ها به روایت احمد نادری، عضو هیات‌علمی دانشگاه تهران

نسل Z پدیده‌ای است که این روزها بسیار درباره آن بحث می‌شود و در مرکز گفت‌وگوهاست. عبارت نسل Z یا تعابیر دیگر همچون (NEET) نیت‌ها که درباره کنشگران آشوب‌های اخیر به‌عنوان یک گروه اجتماعی به‌کار می‌روند. احمد نادری، مردم‌شناس و استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران پیرامون این پدیده اجتماعی می‌گوید: «من واژه نیت را بیشتر می‌پسندم؛ چراکه در نظریه‌سازی‌ها دقیق‌تر است اما عبارت نسل Z برای این بخش از جامعه بیشتر به‌کار می‌رود، در هرصورت مهم مفهومی است که درباره آن صحبت می‌کنیم، حال نامش هرچه باشد، تفاوتی ندارد. نشریه ما یعنی اندیشه آینده اساسا نشریه‌ای است که بیشتر به مسائل نوظهور جامعه ایران می‌پردازد. شماره اول این نشریه که سال ۱۴۰۰ منتشر شده درباره همین نیت‌ها بود. مساله ما در آنجا این بود که کنشگران ۹۸ چه کسانی هستند و آنجا مفصل در این باره توضیح دادیم. همان زمان هم این شماره برای خیلی از نهادها ارسال شد، تقریبا همه سیاستگذاران یا مدیران اجرایی ارشد در کشور این شماره را خوانده‌اند. این امیدواری وجود دارد که بعد از اتفاقات امسال به این نسل در حوزه سیاستگذاری توجه بیشتری شود. درخصوص آشوب‌های اخیر نظر ما این است که با یک جنبش اجتماعی مواجهیم. این جنبش چه کنشگرانی دارد، چه ایدئولوژی دارد، چه زمینه‌هایی آن را به‌وجود آورده‌اند؟ در اینجا به فراخور بحث‌هایی را مطرح می‌کنیم و درخصوص نسل Z یا نیت‌ها توضیح خواهیم داد.» با این چهره همراه هستیم تا علاوه‌بر شناخت تاریخچه شکل‌گیری نسل Z و NEETها، مروری بر علل و عوامل پیدایش این پدیده اجتماعی و نقش آن در بروز و ظهور حوادث و ناآرامی‌های اخیر کشور داشته باشیم. می‌خواهید بدانید سروکله آن دسته از دهه هشتادی‌هایی که حرف‌های نسل‌های قبلی را درک نکرده و درمقابل درک نیز نمی‌شوند از کجا پیدا شد؟ نسلی که با تکنولوژی زاده شده‌اند و با شبکه‌های ارتباطی نوین بزرگ شده‌اند، ریشه این همه خشونت، فحاشی و رفتار های هنجارشکن نسل Z  در کجاست؟ با ادامه صحبت‌های احمد نادری پژوهشگر و استاد دانشگاه مردم‌شناسی همراه باشید.

 نادری در ادامه توضیح می‌دهد: «ابتدا مقدمه‌ای بیان می‌کنم، سپس قرابت‌های مفهومی را بررسی کرده و پس از آن به‌سراغ کلیت بحث می‌رویم. نسل Z خود واژه متشکل از دو واژه نسل و Z است. اساسا در جامعه‌شناسی، نسل را افرادی می‌دانیم که در یک بازه زمانی یکسان به‌دنیا آمده‌اند و زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی یکسانی دارند. همچنین فرآیند اجتماعی شدن آنها در یک زمینه مشترک شکل گرفته است و تجربیات، منافع مشترک و نیمی از آگاهی مشترک را دارند. این تعریف کلی پدیده نسل در علوم اجتماعی و جامعه‌شناسی است. نسل Z یک مفهوم میان‌رشته‌ای است چون واژه نسل یک واژه جمعیت‌شناختی است یعنی برای تعریف آن هم از جمعیت‌شناسی وام گرفته‌ایم، هم روانشناسی و هم ارتباطات و علوم اجتماعی به معنای کلان. همچنین بحث تکنولوژی‌های نو و فضای دیجیتال را در نسل Z می‌بینیم، بحث مطالعات بازار که منبعث از بحث بازاریابی است و بحث اجتماعی شدن و امثالهم. اینها مباحث، رشته‌ها و علومی است که در محدوده نسل Z می‌توان بدان پرداخت. اگر همه این رشته‌ها را درنظر بگیریم و از این زوایا بدان نگاه کنیم شاید بتوان تعریف جامعی از نسل Z ارائه داد یا به تعبیر امیل دورکیم تحلیلی مبتنی‌بر امر اجتماعی داشته باشیم. در بحث مفاهیم نیز قصد داریم درباره سه مفهوم به‌طور مختصر صحبت کنیم. سه مفهوم تغییرات نسلی، سبک زندگی و سیالیت. این سه را باید باز کنیم تا بفهمیم نسل Z چیست. تغییرات تکنولوژیک شتابانی که در دهه‌های اخیر داریم، سرعت تغییرات اجتماعی را بالا برده و این سرعت اساسا یک شکاف و تفاوت نسلی را رقم زده که بین نسل‌های قبل و نسل جدید است. خواهیم گفت که در بحث نسل Z چگونه این شکاف‌ها خود را نشان می‌دهد و کجاها نمایان می‌شود. در بحث سبک زندگی که دومین مفهومی است که باید درباره آن صحبت شود نیز نظریه‌های مختلفی مطرح شده است. جدای از این یک مفهوم مهم داریم که در سبک زندگی بسیار موضوعیت دارد، مصرف اساسا مفهومی است که در سبک زندگی مهم است. این مصرف است که سبک زندگی‌ها را می‌سازد و به‌تعبیر متفکران، هویت‌ها را مصرف شکل می‌دهد، مصرف است که کنش‌ها و خیلی از مسائل را در دنیای مدرن شکل می‌دهد. سبک زندگی خیلی از مسائل را شکل می‌دهد، خصوصا حال که شاهد رویکردی مبتنی‌بر جهانی‌شدن هستیم. جهانی‌شدن نیز اقسامی دارد، زمانی که در فرآیند جهانی‌شدن درهم فشردگی زمان و مکان اتفاق می‌افتد، خیلی از مشابهت‌ها در میان جوامع مشاهده می‌شود و اساسا همین مشابهت‌ها را جهانی‌شدن خلق می‌کند. متاسفانه این جهانی‌شدن در بعد فرهنگی، فرهنگ‌های کوچک را تحت تاثیر قرار داده و خیلی از آنها را به‌سوی نابودی سوق می‌دهد. مولفه‌های فرهنگی را نیز به‌طور جدی مورد تغییرات وسیع قرار خواهد داد. جهانی‌شدن همچنین مصرف‌گرایی را جهانی می‌کند. یعنی با جهانی‌شدن شاهد یک نوع فرهنگ مصرف جهانی هستیم که منبعث از طبقه متوسط است. درواقع بحث سبک زندگی و مصرف در اینجا موضوعات مهمی هستند که دوباره بدان خواهیم پرداخت. نکته سوم در بحث قرابت‌های مفهومی، بحث سیالیت است. سیالیت تحت عناوین مختلفی در علوم اجتماعی مطرح می‌شود، ارجاع در سیالیت به حرف تاریخی مارکس است که هرآنچه سخت و استوار است دود می‌شود و به هوا می‌رود. مارکس در بحث مدرنیته این تعبیر درخشان را در توصیف بحث سنت و مدرنیته‌ای که اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ در اروپا موضوعیت می‌یابد، مطرح می‌کند و معتقد است با ورود به عصر مدرن وارد یک نوع سیالیت شده‌ایم. ویژگی سیالات این است که نمی‌توانند در درازمدت شکل ثابتی به خود بگیرند. پس سیالیت یعنی تغییرات دائمی که می‌توانند بنیادین و کلان باشند. لذا سیالیت در مقابل مفهوم سنت قرار می‌گیرد که یک مفهوم جامد است. یک نوعی از سختی و سفتی را در سنت مشاهده می‌کنیم که در اعصار طولانی جلو آمده و خود را حفظ کرده است. گفتنی است روابط انسانی و اجتماعی در عصر مدرن بیش از آنکه بر ساختارها و الگوها استوار باشد، بر فرآیندها استوار است. درواقع فرآیندها همه‌چیز را شکل می‌دهند و اصالت پیدا می‌کنند. اینجاست که نوعی از سیالیت را مشاهده می‌کنیم. سیالیت روابط انسانی و هویت، سیالیت فردی‌شدن و فردگرایی افراطی را به‌همراه دارد و اساسا رهایی از هرنوع سلطه‌پذیری و قدرت است. با این سه مفهوم می‌توانید پدیده نسل Z را بررسی کنید.»

این پژوهشگر مردم‌شناسی خاستگاه نسل Z را آمریکا دانسته و درخصوص پیشینه نسلی جوامع غربی می‌گوید: «خاستگاه مفهوم نسل Z جامعه آمریکاست. این مفهوم در آمریکا و بستر جامعه آمریکایی شکل گرفته است اما می‌توانیم جلوه‌هایی از آن را در جوامع دیگر نیز ببینیم. با همان منطق جهانی درواقع ما نسلی را داریم که ویژگی‌های مشترکی با جامعه آمریکایی دارد، ویژگی‌های مشترکی با جوامع اروپایی و ژاپن دارد. این نسلی جهانی است که منبعث از ارتباطات جهانی است. در جامعه‌شناسی آمریکا سه نوع نسل را نام می‌برند، نسل Z، نسل Y و نسل X. این سه نسل، نسل‌هایی هستند که در جامعه‌شناسی آمریکایی و اروپایی براساس دو متغیر اساسی کلان به‌وجود آمده‌اند، یکی بحث کلان اقتصادی است و دیگری تکنولوژی‌های ارتباطی است. یعنی همین نسل متاخر که با همین شبکه‌های اجتماعی با مهارت‌های بالا کار می‌کنند. این دو مفهوم اساسا در مفهوم‌بندی و مفصل‌بندی سه نسل دخیل است. نسل X مربوط به بعد از به‌وجود آمدن جنگ سرد است، نه پایان آن. نسلی که در فضای دو قطبی جهانی بود. اصطلاحا می‌گویند از اوایل دهه ۱۹۶۰ شروع می‌شود و اگر پایان جنگ جهانی دوم را ۱۹۴۵ بدانیم، از اوایل دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ شروع می‌شود و تا سال‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۸۱ ادامه دارد. بسیاری از صاحبنظران گفته‌اند نسل X در این زمان شکل گرفته است که شاخصه آن همان فرزندان ناخشنودی هستند که در رونق بعد از جنگ جهانی دوم زیست می‌کنند. اتفاقی که بعد از جنگ جهانی دوم در اروپا افتاد شروع نوعی از رونق در ایالات متحده آمریکا و اروپای غربی بود که در یک پکیج، بلوک غرب تعریف می‌شوند. پس از جنگ یک‌نوعی از رونق را می‌بینیم که آمریکایی‌ها در اروپای غربی و به‌طور خاص در آلمان پیاده کردند. مساله اساسی در این سیستم این بود که چه شد که دو جنگ جهانی اتفاق افتاد و چه کنیم آن دو جنگ یا مشابه آنها دیگر اتفاق نیفتد. یکی از مباحثی که شناسایی شد بیس اقتصادی بود. برای اینکه بر سیستم کمونیستی غلبه کنند و از تکرار جنگ‌های جهانی جلوگیری کنند گفتند باید دولت رفاه را راه بیندازیم که به تعبیر ما شکم مردمان را تا حد نسبی سیر کند، آموزش رایگان در اختیار آنها قرار دهد و یک حق کوچکی از بهداشت را به شهروندان بدهد. لذا سیستم اقتصادی کینزی بعد از جنگ جهانی دوم در همین نسل شکل گرفت. این رفاه نوعی شکم‌سیری را به‌وجود آورد و به‌دنبال آن یک نسل ناخشنود مخصوصا در دهه ۶۰ میلادی شکل گرفت که کنشگران جنبش ۶۸ بودند و در نسل X جا می‌گرفتند. جنبش ۶۸ به‌دست نسل ناخشنودی شکل گرفت که علیه پدران خود شورش کردند. این جنبش ۶۸ در آلمان به‌سمت نوعی از خشونت پیش رفت و پدیده هولناکی به نام فراکسیون ارتش سرخ از درون آن ایجاد شد که شروع به ایجاد ترور و وحشت کرد. این نسل ناخشنود خواسته‌ها و مطالباتی داشت که در تناقض با نظم مسلط بعد از جنگ جهانی دوم بود. نسل بعدی نسل Y است که از اوایل دهه ۸۰ تا حدود ۹۷-۹۶ است و به آن نسل هزاره‌ای گفته می‌شود. در این نسل شاهد ظهور تکنولوژی‌های ارتباطی مثل موبایل، اینترنت و امثالهم هستیم که درباره آن صحبت می‌کنیم. این نسل مثل نسل X خیلی ماجراجو نیست و بیشتر دنبال گذران زندگی خود است و می‌خواهد زندگی آسوده داشته باشد. این نسل والدینی هستند که همه‌جا مراقب فرزندان خود هستند و به آنها والدین هلی‌کوپتری گفته می‌شود. هلی‌کوپتر نوعی از سیالیت را دارد که به‌سرعت جایی می‌نشیند و دوباره بلند می‌شود و جای دیگر می‌نشیند. باندی هم برای فرود نیاز ندارد. البته والدین هلی‌کوپتری هم در نسل Y و هم در نسل Z وجود دارند. در نسل Y بیشتر بحث آسوده‌طلبی و عدم جنجال را داریم. نسل دیگری که بعد از آن شکل گرفت و به آن نسل Z گفته می‌شود از نیمه دوم ۱۹۹۰ شروع شده و تا الان ادامه دارد. به این نسل، نسل کاملا دیجیتال یا بومیان دیجیتال گفته می‌شود. ما به آنها نسل کیبورد می‌گویم که دیجیتال مادرزاد هستند. اینها در عصر دیجیتال به‌دنیا آمدند و بزرگ شدند و مهارت آنها نیز مرتبط با عصر دیجیتال است. ما که از نسل‌های قبلی هستیم و دوره پیشاموبایل و ایمیل را درک کرده‌ایم وقتی مهارت‌های آن زمان خود را با مهارت‌های فعلی فرزندانمان مقایسه می‌کنیم، مهارت‌ها قابل قیاس نیست. فرزندان ما با موبایل‌ها و ابزار دیجیتال کارهایی می‌کنند که ما همین الان هم نمی‌توانیم؛ چراکه ما از نسل Y هستیم و اینها دیجیتال مادرزاد هستند.»

احمد نادری با تاکید بر اینکه مهم‌ترین شاخصه نسل Z پیوندشان با تکنولوژی‌های دیجیتال و نوین ارتباطی است، توضیح می‌دهد: «در علوم اجتماعی می‌گوییم انباشت‌ها در حوزه فرهنگ و تجربیات انسانی انجام شده و به نسل‌ها منتقل می‌شوند. این دو دهه اخیر با ظهور تکنولوژی‌های دیجیتال و نوین ارتباطی مجموعه این انباشت‌ها به این نسل منتقل شده و همه بچه‌های ما از آن برخوردار هستند. نسل دیجیتال نسلی است که تمام عمر خود را از بدو تولد تا الان پای اینترنت و گوشی‌های هوشمند سپری کره است. بدون آنها زندگی را یاد نگرفته‌اند. یعنی خیلی هنر کرده باشند CD و DVD را دیده‌اند که اینها نیز الان کاربرد ندارد چون فلش‌هایی با حجم بالاتر برای ذخیره اطلاعات موجود است به‌طوری که تا کمتر از ۱۰ سال دیگر دوران CD و DVD هم کاملا به‌پایان می‌رسد. لذا اینها تمام ارتباطات خود را در فضای مجازی و فضای مبتنی‌بر تکنولوژی‌های ارتباطی هوشمند گذرانده‌اند و می‌گذرانند و مهم‌ترین محتوای مصرفی آنها محتوای دیجیتال است که بخش زیادی از آن را گیم‌ها تشکیل می‌دهند. اینکه گفته می‌شود در همین آشوب‌های اخیر بسیاری از این کنشگران گیمر هستند بی‌ربط نیست. به‌لحاظ هویتی نسل Z یک هویت سیال و نامعین دارد. در فضای مجازی با کسانی که نمی‌شناسند به‌راحتی ارتباط می‌گیرند، هویت خود را هرطور بخواهند نشان می‌دهند، چون اساسا اینها انسان عصر دیجیتال هستند. هویت‌های شخصی و اجتماعی خود را راحت می‌توانند تغییر دهند چون اساسا هویت با فضای مجازی شکل می‌گیرد و اتفاقا آن‌طور که می‌خواهند عکس، لباس، مدل مو و هرشکل ظاهری که می‌خواهند داشته باشند را می‌توانند تغییر دهند. درواقع نوعی از سیالیت را مشاهده می‌کنیم که در علوم اجتماعی کلاسیک به آن بحران هویت می‌گوییم. اینها هویت سیال دارند، یعنی هرطور بخواهند هویت‌شان را تغییر می‌دهند.»

این استاد دانشگاه و عضو هیات‌رئیسه مجلس شورای اسلامی زمینه‌های شکل‌گیری نسل Z در خانواده را این‌طور تشریح می‌کند: «رابطه نسل Z با خانواده نیز موضوع مهمی است. این نسل با تغییر بنیادین در خانواده‌ها و شکل خانواده‌ها همراه است. بحثی که در جامعه‌شناسی آمریکا و اروپا تحت عنوان تغییر شکل بنیادین خانواده مطرح است. خانواده‌های تک‌والد و خانواده‌هایی که نظارت کمتری بر بچه‌ها دارند، این نسل خانواده به معنای سنتی را هم ندیده‌اند. گریزی به آشوب‌های اخیر در کشور بزنیم، یکی از نهادهای امنیتی از این منظر به این قصه نگاه کرد که خیلی از دستگیرشدگان مشکلات خانوادگی و عاطفی زیادی را تجربه کرده‌اند، نه همه ولی درصد بالایی این‌چنین بودند. بچه‌های طلاق بودند یا مشکلات خانوادگی دیگر داشتند. این نشان می‌دهد تغییرات خانواده در بحث نسل Z مهم است. بر تغییر شکل خانواده بحث تک‌فرزندی و فرزندسالاری را هم اضافه کنید. پدیده والدین هلی‌کوپتری را نیز توضیح دادیم که همچون هلی‌کوپتر روی فرزند خود فرود می‌آیند و به او سرویس می‌دهند، درواقع والدین فراتر از توان خود به بچه‌ها سرویس می‌دهند و به آنها رسیدگی می‌کنند. به لحاظ تحصیلات نسل Z نسلی است که آن پرستیژی که نسل‌های قبل‌تر در کسب تحصیلات داشتند را ندارند، رابطه آنها با تحصیلات متفاوت است. اینها معمولا از مدرسه رها بودند و از دانشگاه به طریق اولی رها هستند. کسب پرستیژ آنها از طریق دانشگاه و مدرسه اتفاق نمی‌افتد. یعنی خیلی برای او موضوعیت ندارد که اگر به دانشگاه برود مثلا آدم موفقی می‌شود یا اگر تحصیلات را ادامه دهد شخص فرهیخته‌ای خواهد شد. دو مفهوم دیگر را هم بیان می‌کنیم و به سراغ بحث نیت‌ها در ایران می‌رویم. یکی بحث مصرف و دیگری بحث سیاست است. در بحث مصرف نسل Z یک جامعه مصرفی است، مصرف‌گرایی‌اش بیش از حد است. مصرف در این جامعه همه‌چیز است، در جامعه مصرفی زندگی می‌کنند، جامعه‌ای که مصرف همه‌چیزش را شکل می‌دهد حتی هویتش را! یکی از بحث‌های کلیدی که در جامعه‌شناسی شناخت که از مارکس نقل می‌شود اساسا عینیت زندگی، نحوه زندگی، سبک زندگی، افکار و شخصیت شما را شکل می‌دهد یعنی شما اگر کارگر باشید کارگری فکر می‌کنید چون سبک شما کارگری است، اگر معلم هستید معلمی فکر می‌کنید، معلمی زندگی می‌کنید یعنی عینیت زندگی شما افکار شما را شکل می‌دهد. این یک بحث جدی در جامعه‌شناسی مخصوصا در حوزه مارکس و نئومارکسیست‌هاست. اساسا بحث‌های مختلفی می‌شود که چگونه هویت را، نه پیوندهای قومی، نه خانواده، نه تحصیلات، نه شغل و نه چیز دیگری بلکه مصرف شکل می‌دهد. اینکه چگونه مصرف می‌کنید تعیین‌کننده این است که چه کسی هستید و هویت‌تان چیست. اینجاست که اهمیت بحث مصرف‌گرایی در نسل Z به‌عنوان یک جامعه مصرفی نمایان می‌شود. هویت سیالی که بیان کردیم در اینجا معنادار می‌شود ولی نسبت آن با سیاست چیست؟ نسبت آن با سیاست این‌گونه است که این نسل خواهان آزادی بی‌قید و شرط از هر گونه سلطه و خواستار رهایی از هر گونه قدرت است. گویی این نسل می‌خواهد از همه‌چیز آزاد باشد. در واقع چیزی را تحت عنوان قدرت و سلطه در هر شکلی اعم از سلطه خانواده یعنی والدین تا دولت، نهادهای ملی و بین‌المللی به‌رسمیت نمی‌شناسد. هیچ‌گونه سلطه و قدرتی را نمی‌پذیرد. دقت کنید فرزندان ما هم همین‌طور هستند. می‌گویندما دهه‌شصتی‌ها نسل سوخته هستیم، زمان ما پدرسالاری بود و تا ما پدرومادر شدیم فرزندسالاری شد. این یک تعبیر عامیانه جامعه ایرانی است منتها این نسل همین است. واقعا نسلی است که نمی‌پذیرد. زیر بار چیزی نمی‌رود و می‌خواهد به‌سرعت به نتیجه برسد. آن دوگانه تکلیف و نتیجه را که همه به آن باور داریم این نسل متوجه‌اش نیست. این نسل یک ویژگی دیگری هم دارد که احساسات خود را سریع و به‌راحتی بروز می‌دهد. برخی از ما این‌طور بودیم که هیچ‌گاه تاکنون جلوی پدر خود پایمان را دراز نکردیم. عمدتا جلوی پدرها این‌طور بود، البته با مادرها چون شکل رابطه متفاوت است اوضاع فرق داشت. مثلا خیلی‌ها می‌گفتند خجالت می‌کشیم پدرمان را بغل کنیم و ببوسیم. یعنی شکل ابراز احساسات را از طریق بغل کردن پدر و بوسه بر گونه پدر نمی‌توانند انجام دهند. یک نوعی از حیا وجود دارد که سبب می‌شود احساسات خود را نسبت به پدر خود نشان ندهند ولی این نسل متفاوت است و پدر را به اسم کوچک صدا می‌کند. این همان بحث تفاوت نسلی است. به این دلیل که احساسات را به‌راحتی بروز می‌دهند. این فحاشی‌هایی که اخیرا در خیابان مشاهده می‌کنیم ناشی از همین موضوع است. زود احساسات را بروز می‌دهد. البته فحاشی‌ها بسترها و زمینه‌های دیگری هم دارند منتها در این بستر نسلی باید رابطه شخص با سیاست، مصرف و خانواده را در نظر داشت. یک نسل زدی به‌راحتی فحش می‌دهد و عصبانی می‌شود. خودسانسوری در این نسل کمتر است. ما بزرگ‌تر‌ها در نسل خود خیلی خودسانسوری می‌کردیم. نسل Y و نسل X این چنین بودند ولی نسل Z خودسانسوری ندارد، رادیکال و صریح خواسته‌های خود را بیان می‌کند. مهم‌تر از همه، حکمرانی بر این نسل سخت است.»

در ادامه نادری با اشاره به پدیده NEETها، ایران را یکی از کشور‌های درگیر با بحران نیت‌ها معرفی کرده و توضیح می‌دهد: «تمام تحلیل‌های بیان‌شده تحلیل‌های جامعه‌شناسی آمریکایی است، چون اساسا نسل Z در آمریکا و اروپا موضوعیت پیدا کرد، اما با منطق جهانی شدن اگر نگاه کنیم اساسا مساله جامعه ما تا حد زیادی مساله جامعه آلمان، جامعه ژاپن، مساله چینی‌ها و… هم است. نسل Z در عربستان سعودی و حوزه کشورهای حاشیه خلیج فارس کنشگری خود را می‌کند و نسل خاص و عجیبی است. درمورد نیت‌ها که بیشترمان نسل Z را در این قالب فهم می‌کنیم، صحبت می‌کنیم. NEET اصطلاح مرکبی از ۴ کلمه «Not in Employment, Education or Training» است، یعنی عده‌ای که آموزش ندیده‌اند، جایی استخدام نیستند و هیچ مهارتی کسب نکرده‌اند. این ویژگی نیت‌هاست. در اواخر دهه ۹۰ جامعه‌شناسان مطالعاتی را در جامعه انگلستان انجام دادند تا روش سیاست‌های رفاهی خود را تغییر دهند، در جریان این مطالعات اما به قشری برخورد کردند که آنها را تحت عنوان نیت می‌شناسیم. آن زمان می‌گفتند نیت‌ها جوانان ۱۸-۱۷ ساله هستند اما بعدا این مفهوم بیشتر بسط یافت و الان اجماعی روی مفهوم آن وجود دارد که جوانان بین ۱۵ تا ۲۵ سال و نهایتا تا سی سال عمدتا از نیت‌ها هستند. آمار عجیبی درخصوص نیت‌ها در ایران موجود است، طبق گزارش مرکز آمار راهبردی وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی در سال ۱۳۹۹ یعنی حدود ۳-۲ سال قبل بیش از ۷۷ درصد جوانان ایران در این رنج سنی هستند و در این گروه جای می‌گیرند یعنی نه در حال تحصیل هستند، نه مشغول مهارت‌آموزی و نه در جایی استخدام هستند. یعنی بیش از ۷۷ درصد از جوانان‌مان در این رنج سنی چنین مشخصاتی را دارند. این معنادار است.»

احمد نادری علل و عوامل پیدایش نیت‌ها را این‌طور توضیح می‌دهد: «اینکه چطور شد جامعه نیت‌ها در ایران شکل گرفت؟ شاید چند عامل را می‌توان درباره پیدایش نیت در ایران دخیل دانست. اولین مورد ناهمخوانی مهارت و شغل است. مهارت و شغل با هم همخوان نیستند به این علت که آموزش کاربردی نداریم. آموزش‌های ما در دانشگاه عمدتا کاربردی نیست. این یک ضعف بزرگ برای ماست و کمتر جامعه‌ای را می‌توان دید که آموزش‌هایش تا این میزان غیرکاربردی باشد. در کنار آن یکی از دلایل ناهمخوانی تحصیلات و شغل است یعنی شخص در علوم اجتماعی تحصیل کرده و الان در شرکت نفت مشغول کار است. این نکته غم‌انگیزی است. با پول و سرمایه این کشور افرادی را بار می‌آوریم که یعنی هیچ نسبتی با اقتصاد ما ندارند. دانشگاه شریف ما در لبه تکنولوژی دنیا آدم تربیت می‌کند اما نفع آن عمدتا برای آنگلوساکسون‌ها است. یکی دیگر از دلایل پیدایش نیت‌ها ناهمخوانی جغرافیایی در کشور است. یعنی از آنجایی که اقتصاد ما در جاهایی متمرکز است که سیستم بازار کار ما نیز آن جا متمرکز است، اگر GDP استان‌ها را نگاه کنید، بخش عمده درآمدها در کلانشهرهایی مثل تهران، اصفهان، تبریز، شیراز و… است. به این دلیل که ناهمخوانی جغرافیایی داریم و این باعث می‌شود نیت‌پرور شویم. به این دلایل شخص یا مجبور است مهاجرت کند یا اگر نتواند در این گروه جا خواهد گرفت و در انتها این مساله یک نارضایتی به وجود می‌آورد. بحث دیگر در پیدایش نیت‌ها بحث بی‌میلی متقاضیان است یعنی یک‌سری از متقاضیان دنبال کار گشتند و به هر دلیلی شغل پیدا نکردند یا متناسب با تحصیلات خود شغلی پیدا نکردند این یک حالت یک نیت است یعنی عامل بی‌میلی به تدریج به افزایش نیت منجر خواهد شد. یک بحث دیگر نیز توسعه نامتوازن و قارچ‌گونه تحصیلات دانشگاهی است. زمان ما یک میلیون و خرده‌ای نفر در کنکور شرکت می‌کردند. در آن دوره برای شرکت در کنکور کارشناسی ماراتن عجیبی حاکم بود. اما الان متقاضیان کنکور در تحصیلات تکمیلی و دکتری بسیار هستند. یعنی فاصله تماس جوانان با بازار کار، جامعه و خانواده آینده خود را دائما به تعویق می‌اندازیم که یک نوعی از معضل‌آفرینی است. آخرین عاملی که می‌توانیم به لحاظ جامعه‌شناختی و مردم‌شناختی نام ببریم، تضعیف ساخت سنتی اجتماعی است که عمدتا مبتنی ‌بر خانواده در ایران است. جوانان اساسا میلی به تشکیل خانواده ندارند، میلی به استقلال فردی به معنای اینکه زن بگیرند یا شوهر کنند ندارند. نیازهای عاطفی و جنسی خود را در ساختار بیرونی برآورده می‌کنند. به جز بازارهای مالی نوظهور درفضای مجازی کار می‌کنند و در حالت سنتی به کار نمی‌پردازند، اینها عوامل مهمی که در پدیدار شدن پدیده نیت‌ها هستند.»

این پژوهشگر مردم‌شناسی در پایان صحبت‌هایش به معرفی پیامد‌های ناشی از افزایش نیت‌ها در جامعه می‌پردازد. وی در این‌باره می‌گوید: «اولین پیامد افزایش نیت‌ها از بین رفتن پروسه جامعه‌پذیری سنتی و گرایش به خرده‌فرهنگ‌های مخرب است. دومین پیامد و آسیب می‌تواند کم شدن حس تعلق اجتماعی باشد که منبعث از همان مصرف‌گرایی و فردگرایی است که در بحث نسل Z هم بدان اشاره کردیم. حس تعلق اجتماعی اساسا به‌سان یک‌سری سیمان‌ها و چسب‌ها است که جامعه را به هم نگه می‌دارد. تحصیلات، شغل، نهادهای جامعه و… است که جامعه را به هم متصل می‌کند. ما در پدیده نیت‌ها شاهد این هستیم که حس تعلق اجتماعی کم می‌شود و در نتیجه آن مشارکت سیاسی هم کم می‌شود. یعنی اگر بخواهیم نتیجه جامعه‌شناسی سیاسی بگیریم مشارکت سیاسی هم کم می‌شود و نوعی از بی‌تفاوتی محض ایجاد می‌شود. طرف می‌گوید به من چه؟ نسلی است که این پاسخ را از آن زیاد شنیدیم. بحث دیگر طرد اجتماعی است. این نسل به‌طور گسترده طرد اجتماعی می‌شود چون توسط خانواده، نظام و نهادهای رسمی به رسمیت شناخته نمی‌شود. این طرد بعدا می‌تواند خشونت را به‌دنبال داشته باشد. پیامد بعدی رفتن به سمت ویژگی‌های هدونیستی یعنی نوعی از لذت‌طلبی است. بخشی از آن برای این است که می‌خواهند از طرد اجتماعی رها شوند بنابراین به تفریحات خطرناک و رفتارهای خارج از عرف معمول جامعه می‌روند. این دست موارد در این نسل زیاد است. بخشی از جوانان یا خاستگاه لذت‌طلبی دارند یا اساسا لذت‌طلبی را به‌عنوان مکانیسم دفاعی به‌کار می‌برد. تخریب‌گری و مشارکت در کنش‌های اعتراضی یکی دیگر از پیامدهاست. اساسا نیت‌ها مستعد نوعی از انفجار هستند. در کف خیابان‌های تهران مشاهده می‌کنیم و در سال ۹۸ هم مشاهده کردیم که این امر میزان خشونت را بالا می‌برد. البته رفتارهای کور و غیرقابل پیش‌بینی هم در دل این امر هست یعنی واقعا نمی‌شود فهمید یک نیت در لحظه می‌خواهد چه کند. در سال ۹۸، برخی از دستگیر‌شدگان آشوب‌ها حتی سابقه یک داد زدن در محله را نداشتند. یعنی یک بار در محل بلند داد نزده بودند ولی به جرم آتش زدن بانک دستگیر شدند. این رفتارهای غیرقابل پیش‌بینی است خشونت بی‌حدو حصری در آن وجود دارد. خیلی از آنها گیمرهایی هستند که در فضای مجازی با آن بحث‌های هویت سیال می‌خواهند در کف میدان هم گیم را تجربه کنند. آخرین بحث در زمینه بزهکاری است. بالا رفتن تعداد نیت‌ها اساسا میزان بزهکاری را بالا می‌برد. هر چه نیت بیشتر باشد بزهکاری بیشتر است. ممکن است خیلی از اینها بزهکار حرفه‌ای نباشند اما آن پتانسیل را دارند چرا که دچار آن طرد اجتماعی و مسائلی که بیان کردیم هستند و این بزه می‌تواند برای انتقام از جامعه باشد.»

استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران همچنین نکته‌ای مهم را به‌عنوان جمع‌بندی بحث خود پیرامون نیت‌ها و نسل زد بیان می‌کند، وی می‌گوید: «این نکته را در نتیجه‌گیری بیان کنم که ما نقش خارجی را پررنگ می‌بینیم، اما این کنشگران در سطح رهبری عمدتا خارجی هستند یعنی بر امواج سوار شده و جوانان را تحریک می‌کنند. اما چه می‌شود که این بستر و زمینه ایجاد می‌شود که اینها کنشگری کنند؟ این را نمی‌توان نادیده گرفت و کمتر با این دید به این قصه نگاه می‌شود. وجود این پدیده نسل Z و این نیت‌ها زمینه را فراهم کرده است. اگر نتوانیم برای آنها برنامه‌ریزی کنیم، آنها را فهم کنیم و نتوانیم آنها را در جامعه سهیم کنیم این پدیده وجود خواهد داشت و بیشتر کنشگری خواهد کرد. انقلاب‌های عربی را از یاد نبردیم. انقلاب مصر را اساسا نیت‌ها شکل دادند. در تونس بخش زیادی از کنشگران نیت‌ها بودند.»