usa

نظم جهانی

تارنگاشت عدالت

 

نویسنده:آرنولد شولتزل
برگرفته از:دنیای جوان
۲۷ دسامبر ۲۰۲۱

 

پایان اتحاد شوروی در ۳۰ سال پیش
 

تاسیس اتحاد شوروی در ۹۹ سال پیش   در جوی بسیار خصمانه صورت گرفت، جوی که تا پایان حیات آن در ۲۶ دسامبر ۱۹۹۱ برقرار ماند. جنگ‌های داخلی  که با همکاری قدرت‌های غربی از سال ۱۹۱۸ به روسیه تحمیل شد مبین این امر بود که جنگ بزرگ بعدی  یک جنگ استعماری  ضدشوروی خواهد بود.
آدولف هیتلر که تازه به مقام صدراعظمی رایش رسیده بود این امر را در فوریه ۱۹۳۳ به عنوان وظیفه به رهبری ارتش آلمان محول نمود. کلیه کوشش‌های مسکو  برای مقابله با آن و ایجاد یک سیستم امنیت جمعی در اروپا در پاریس و لندن با شکست روبه رو شد. همکاری و حمایت پاریس و لندن از قدرت‌های فاشیستی  در جنگ‌های اسپانیا منادی جنگ دوم جهانی بود. با قرار داد مونیخ و تحویل چکسلواکی(هم‌پیمان خود) به هیتلر  هردو قدرت کلید چراغ سبز برای لشگرکشی به شرق را زدند.

اتحاد شوروی بار عمده جنگ را به دوش کشید و هرگز نتوانست به زخم‌های ناشی از این جنگ التیام بخشد. هرچند شوروی به سرعت انحصار داشتن سلاح هسته‌ی ایالات متحده را شکست و از نظر فناوری موشکی از آمریکا جلوافتاد و از نظر تعداد کلاهک‌های هسته‌ای به تعادل راهبردی رسید ولی در بخش مهم دیگری ، یعنی از نظر تعداد شاغلین به کار در بخش‌های تحقیق و تکامل شوروی و دیگر کشورهای سوسیالیستی شدیداً عقب ماندند.  یکی از سیاست‌گذاران آمریکای  شوروی را «ولتای علیا با سلاح هسته‌ای» نامید، که نمونه دیگری از عبارت «اونترمنش» Untermensch (انسان پست یا بی ارزش) بود.  رفتار واشنگتن پس از پایان حیات اتحاد شوروی  ترکیبی از نژادپرستی  و جنون خودبزرگ‌بینی بود.

اگر تعادل وحشت توانست یک جو قابل پیش‌بینی نسبی در روابط بین‌المللی  ایجاد کند، از سال ۱۹۹۱ به بعد امپراتوری ایالات متحده هیچ‌گونه قانون و قاعده‌ای،جز قانون چماق را نپذیرفت. در جنگ‌های ۳۰ سال اخیر که به زعم ایالات متحده «جنگ‌های نظم نوین جهانی » نام داشت میلیون‌ها نفر قربانی کشورگشایی سبعانه امریکا شدند. و همین  امر نهایتاً دلیل تقابل کنونی با روسیه است. امپریالیسم آن چنان بی‌نظمی جهانی ایجاد کرده، که با بحران‌های متعدد خود بقای بشریت را زیر سئوال برده است.

اتحاد شوروی ناقوس مرگ امپراتوری‌های استعماری را به صدا درآورد. بدون وجود اتحاد شوروی  صعود چین، انقلاب کوبا و افریقای جنوبی آزاد و غیره وجود نداشت. این حقیقت  واقعاً دیالکتیک وجود اتحاد شوروی بود. فرضیه آمریکایی که پایان حیات شوروی به معنی پایان تاریخ است، ناشی از آن برداشت غیرواقعی بود که در امپریالیسم  همواره به سلطه جنون و منطق‌ستیزی انجامیده است. واقعیت این است: میراث جهانی اتحاد شوروی به اندازه‌ای سیروقایع را تعیین می‌کندکه حتی رویارویی امروز با روسیه نیز تنها بخشی از آن است. همه چیز منوط به این است که  آیا هواداران «چماق بزرگ» می‌توانند منطقی بیاندیشند. تاکنون آنها به خودی خود این قابلیت را نشان نداده‌اند. نهایتاً اتحاد شوروی  توانست به زور اسلحه ۷۰ سال آنها را مجبور سازد، ولی  نتوانست دوام آورد.

8 مه