روز ۱۵ بهمن اعلام شد که ناو هواپیمابر غول پیکر نیمیتس، متعلق به ناوگان هفتم ارتش آمریکا، خلیج فارس را ترک میکند. انتشار این خبر، موجی از خوشبینی را در میان ناظران سیاسی، نسبت به کاهش تنش بین ایران و آمریکا، دامن زد. این نگاه میتوانست معتبر باشد اگر این ناو به خانه برمیگشت و در سواحل آمریکا لنگر میانداخت. اما اینگونه نشد. مقصد بعدیِ اعلام شدۀ این ناو، الحاق به مجموعۀ عظیمی از ناوگان جنگی آمریکا در غرب اقیانوس آرام و جنوب دریای چین است. نیرویی که بیش از ۶۰درصد کل ظرفیت نیروی دریایی آمریکاست.
هفتۀ پیش از آن، هنگامی که جو بایدن اعلام کرد قراردادهای فروش تسلیحات پیشرفته به امارات متحدۀ عربی را –که در زمان ترامپ منعقد شده بود- بازنگری خواهد کرد، دولت امارات در بیانیهای، به ضرورت عمل به این قراردادها اشاره کرد. آنها یادآوری کردند که تصاحب این تسلیحات توسط امارات، نه تنها سدی در مقابل تهاجمات خواهد بود، بلکه نیروهای نظامی آمریکا را برای حضور در دیگر نقاط جهان، آزاد خواهد کرد.
تابستان امسال، هنگامی که ۳ ناو هواپیما بر از کل ۱۱ ناو آمریکا، در منطقۀ شرق چین به گشت زنی پرداختند، سخنگوی ناوگان هفتم نیروی دریایی آمریکا گفت: «حضور این دو ناو هواپیما بر، در پاسخ به هیچکدام از رویدادهای سیاسی یا جهانی نیست. این قابلیت پیشرفته، یکی از راههای بیشماری است که از طریق آن، نیروی دریایی آمریکا، امنیت، ثبات و شکوفایی را در سرتاسر منطقۀ هند-پاسیفیک ارتقا میدهد» (!). ثبات و شکوفایی در سایۀ «قایقهای توپدار»، افسانۀ کهن استعمارگران، و ترجیع بند نوین امپریالیستهاست.
در این گیرودار، «شورای آتلانتیک» -اتاق فکر ناتو- محورهای جدید جنگ سرد را اعلام کرد. این اعلامیه، همزمان بود با آخرین روز کاری مایک پومپئو، که آغشته به شدیدترین حملات لفظی به کشور چین، و تکرار اراجیف در مورد اویغورهای سینکیانگ بود. هفتۀ قبل از آن نیز، نخستین رئیس چینیتبار بخش مهندسی مکانیک MIT (انستیتوی فنآوری ماساچوست) بازداشت شد. پروفسور «چن گانگ» دانشمند ارشد حوزه انتقال گرما، با بهانههای واهی، و در اصل، در ادامۀ «برنامۀ اقدام علیه چین» (china initiative) وزارت دادگستری آمریکا بازداشت شده است. البته موج اعتراض محافل علمی آمریکا به بازداشت این دانشمند خوشنام، «مک کارتیسم» نوین آمریکا را دچار مشکلاتی کرده است.
افزایش فشار به دانشجویان چینی در آمریکا، لغو مجوز شبکۀ تلویزیونی بینالمللی چین در بریتانیا، جعل داستان بد رفتاری با زنان اویغور در استان سین کیانگ توسط بی.بی.سی (که خیلی زود با افشای نقشی که به یک هنرپیشۀ حرفهای سپرده شده بود تا وانمود کند که یک شهروند اویغوری است، لو رفت)، اعتراض شدید آمریکا به گزارش کارشناسان سازمان جهانی بهداشت در مورد نفی امکان انتشار ویروس کووید-۱۹ از طریق «نشت» از یک آزمایشگاه در ووهان، و درخواست بررسی توسط کارشناسان «مستقل» (بخوان کارمندان سیا)، همه، گوشهای از فعالیتهای شبانه روزی آمریکاییان و نوچههای بریتانیایی آنان در داغ نگه داشتن تنور جنگ سرد است.
چرا حالا؟
روز ۱۴ بهمن، روزنامۀ نیویورک تایمز در یک مقایسه، نموداری را منتشر کرد که نشان دهندۀ نرخ رشد ت.ن.د. (تولید ناخالص داخلی) در دوران ریاست جمهوری نمایندگان دو حزب دموکرات و جمهوریخواه بوده است. قصد این روزنامه، برجسته سازی رونق اقتصادی بیشتر، در دوران ریاست دموکراتهاست.
پس از مرتب سازی دادهها بر اساس میزان رشد ت.ن.د. در طول ۷۵ سال گذشته، نمودار دیگری رسم میشود:
در دوران ریاست جمهوری روزولت، نرخ رشد ت.ن.د. بیش از %۸ بوده است. این مقدار در دوران ترامپ، به حدود %۱.۵ میرسد. روی نمودار اول، بهراحتی میتوان توضیح داد که آغاز جنگهای سرد چه ارتباطی با ت.ن.د. دارد. سقوط رشد این معیار در دوران آیزنهاور –که همزمان بود با اوجگیری رشد ت.ن.د. اتحاد شوروی و بازسازی حیرت انگیز اقتصاد پس از جنگ آن کشور- نقطۀ شروع جنگ سرد با آن کشور و اردوگاه سوسیالیسم بود. دومین حملۀ جنگ سرد، بعد از سال ۲۰۱۵ بود. موج جنگهای گرم آمریکا در خاورمیانه و سقوط مجدد نرخ رشد، همزمان شد با سبقت ت.ن.د. چین (با معیار برابری قدرت خرید، یا PPP) از ت.ن.د. آمریکا. اما جنگ سرد تراژیک اول، در موقعیتی درگرفت، که آمریکا %۴۲ ت.ن.د. جهان را داشت. جنگ سرد کمیک دوم، در زمانی است که این مقدار، به %۱۵ رسیده است. اما کمیک بودن این پدیده، از میزان جنایتکارانه بودن آن نمیکاهد.
مسابقۀ تسلیحاتیِ تحمیل شده به شوروی، حدود %۱۶ ت.ن.د. آن کشور را میبلعید. این، به معنای فرسایش اقتصاد شوروی بود. اینک، چین با استفاده از درسهای تاریخ، %۳ ت.ن.د. خود را صرف هزینههای نظامی میکند، و آمریکا حدود %۹ از اقتصاد خود را فدای حفظ برتری نظامی جهانی خود میسازد. کدامیک زودتر فرسوده خواهند شد؟ بی سبب نیست که بایدن در هفتۀ دوم ریاست خود، توافق در حال نسخ «کنترل تسلیحات» با روسیه را، بهمدت ۵ سال دیگر تمدید کرد.
دورنگری
کنگرۀ نوزدهم حزب کمونیست چین، سال ۲۰۱۹ را سال ریشه کنی فقر در کشور تعیین کرد (که بر اساس گزارشهای سازمان ملل متحد، محقق شده است). سال ۲۰۲۵ را سال «ساخت چین» مقرر نمود، که به معنای قطع هر گونه وابستگی کشور به تکنولوژیهای پیشرفتۀ خارجی –بویژه در ۱۰ حوزۀ فوق پیشرفته- است. مسیری که هم اینک در پیش گرفته شده، دورنمای تحقق این ایده را کاملاً روشن ساخته است. در طول همین هفتههای اخیر، اخبار پیشرفتهای فنی شگفت انگیزی از چین رسیده است:
– ساخت رئاکتور همجوشی هستهای با دمای ۱۵۰ میلیون درجه (۱۰ برابر دمای مرکز خورشید)؛
– مانوور اتوموبیل هوشمند بدون راننده در مسافتی ۱۱ کیلومتری، در شهر کوانگجو؛
– تکمیل ایستگاه فضایی (فاز سوم برنامۀ تیانگونگ)؛
– مأموریت میان سیارهای «تیانون-۱» که روز ۲۲ بهمن در مدار مریخ قرار خواهد گرفت. ویژگی این فضاپیما در آناست که هر سه المان مدارگرد، مریخ نشین، و خودرو مریخ نورد، برای اولین بار در جهان در یک سامانه ادغام شدهاند؛
– مأموریتهای سه گانۀ «چانگای-۴» برای فرود آرام در نیمۀ تاریک ماه (که برای اولین بار در جهان انجام شد)، «چانگای-۵» رکود دار حمل بیشترین مقدار خاک ماه به کرۀ زمین شد، و «چانگای-۶» پیشرفتهترین روبات ماه نورد خواهد بود؛
– آغاز فعالیت عملی رئاکتور اتمی نسل سوم «هوالونگ وان» با ظرفیت ۱۱۶۰ مگاوات؛
و این لیست، البته بلند بالاتر از اینهاست.
همان کنگره، تنها سال ۲۰۳۵ را سال آغاز مدرنیزه سازی ارتش قرار داد. طبق برآوردها، تا سال ۲۰۲۴، ت.ن.د چین، بطور مطلق از آمریکا پیش خواهد افتاد. رونق اقتصادی چین، خود را در عددِ ۶۰ درصد مصرف ت.ن.د. در بازار داخلی نشان میدهد. این، نتیجۀ سرعت رشد بالای برخورداری تودههای وسیع مردم چین از تنعم، تصاعد سطح رفاه، و توزیع هر چه عادلانهتر ثروت اجتماعی است. مازاد اقتصادی، بطور خردمندانهای به موازات رشد سرمایه گذاری، به مصرف ارتقای سطح زندگی مردم میرسد و در عین حال پوشش خدمات اجتماعی را هر چه گستردهتر میسازد.
رشد سرمایه گذاری، نه تنها در داخل کشور، بلکه در توسعۀ زیر ساختهای کشورهای جهان سوم نیز خود را نشان میدهد، منجمله در آفریقا و دیگر کشورهای عقب نگه داشته شده در دیگر قارهها. نمونۀ رفتار چین در تعامل با معضلات جهان امروز را شاید بتوان در رویکرد آن کشور به مشکل جهانی پاندمی کووید-۱۹ یافت. در میان سکوت خبری رسانههای غربی، چین واکسن تولید خود را در مقیاس دهها میلیون دوز، به کشورهای «جهان سوم» و فقیر بصورت هدیه ارسال داشته و آمادگی خود را برای ارائۀ فرمول ساخت آن به هر کشورِ دارای امکانات لازم، اعلام کرده است.
همزمان با آغاز ریاست بایدن، اعلام شد که کسری تراز بازرگانی آمریکا با چین، که سه سال پیش معادل ۲۷۵ میلیارد دلار بود و بهانۀ ترامپ برای آغاز جنگ تعرفهها قرار گرفت، به رقم ۳۲۵ میلیارد دلار رسیده است. از قضا سرکنگبین صفرا فزود!