iran_arabestan

نیاز به امنیت و درک از جهان چندقطبی

نویسنده: علی مزروعی
برگرفته از: فرهیختگان
یکشنبه ۲۸ خرداد

 

نیاز به امنیت و درک از جهان چندقطبی عربستان را به‌سمت توافق با ایران سوق داد

به بهانه سفر روز گذشته بن‌فرحان وزیر خارجه عربستان با سیدهادی سیدافقهی کارشناس مسائل منطقه گفت‌وگو کردیم. وی معتقد است سعودی‌ها علاوه‌بر اهمیت امنیتی که برقراری این توافق برایشان دارد، به‌دنبال بهره‌مندی از فناوری‌های ایران هم هستند. افقهی در توضیح این مساله که چرا عربستان‌سعودی یک‌باره همسویی کامل با آمریکا در عرصه سیاست خارجی را کنار گذاشته است نیز گفت: «جنگ اوکراین باعث شد عربستانی‌ها بیشتر بترسند و وقتی نوع رفتار آمریکا را در افغانستان دیدند، متوجه شدند که آمریکایی‌ها تنها به‌دنبال منافع خودشان هستند و نمی‌شود روی آنها حساب باز کرد.» مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید. 

مذاکرات بین ایران و عربستان چرا تا این اندازه به‌طول انجامیده و مهم‌ترین محورهای مورد بررسی در این مذاکرات را چه مواردی تشکیل داده است؟
قبل از اعلام توافق پکن، ۹ دور با عربستان راجع به خیلی پرونده‌ها و درگیری‌ها و نقاط پرچالش بحث کردیم؛ ۴ دور در عمان و ۵ دور در بغداد. مذاکرات به‌خاطر مسائل مهسا امینی و اغتشاشات دچار وقفه شد و ما از سعودی‌ها گله کردیم که چرا تمام‌قد، خودتان را آلوده به این توطئه کردید و شبکه‌ها و رسانه‌های در اختیار شما یا مورد حمایت شما این اغتشاشات را تایید کردند. بعد از سفر شی جین پینگ به ریاض دوباره سعودی‌ها به وی اعلام علاقه‌مندی کردند که دوست دارند مذاکرات با ایرانی‌ها را ادامه بدهند. ما هم دیدیم این مساله اغتشاشات درحال فروکش است، بهتر است این فرصت را مغتنم بدانیم و بتوانیم از موضع بالا با سعودی‌ها که در موضوع مهسا امینی شکست خورده‌اند، به‌صورت قوی‌تری مذاکرات را در پکن ادامه بدهیم. نهایتا در پکن، بازگشت روابط به‌صورت رسمی اعلام شد و دو وزیر خارجه ایران و عربستان در پکن، پروتکل تشریفات اداری و دیپلماتیک را امضا کردند. روز گذشته هم آقای بن‌فرحان وارد تهران شد. ما و سعودی‌ها در خلال این ۱۰ دور مذاکره‌ای که ۹ دور در کشور عربی و یک دور در چین برگزار شد، در سه سطح مذاکره کردیم. یک سطح درباره خود علاقه و روابط بین دو کشور با ابعاد مختلف سیاسی، تجاری، اقتصادی و راهبردی و مساله حج بوده است. سطح دیگر مسائل مربوط به پرونده‌های منطقه است و در راس آنها مساله یمن به‌لحاظ حساسیت و اولویت قرار دارد، سوریه، لبنان و عراق نیز مسائل مورد بحث دیگر در سطح دوم گفت‌وگو‌ها بوده‌اند. به هر جهت ما در این کشورها با سعودی‌ها تقابل و تعارض مصالح داشتیم. مساله فلسطین نیز وجود دارد؛ چراکه هنوز سعودی‌ها رسما و صریحا نگفته‌اند که می‌خواهند به عادی‌سازی روابط با اسرائیل ادامه بدهند یا قرار است روند عادی‌سازی متوقف شود. این برای ما فعلا مبهم است. سطح سوم در روابط ما با سعودی‌ها در سطح بین‌المللی است. ما با سعودی‌ها در بیش از ۳۰ سازمان و نهاد فرامنطقه‌ای و بین‌المللی عضو هستیم؛ از اوپک گرفته تا سازمان ملل و تمام موسسات زیرپوشش سازمان. در سازمان بسیار مهم و حساس همکاری‌های اسلامی با سعودی‌ها عضو هستیم، بنابراین به نفع ماست اگر بتوانیم در این سه سطح مسائل‌مان را هماهنگ کنیم و به توافقاتی جدی و موثر برسیم که اگر ما موفق بشویم، به‌صورت جدی و عملیاتی با سعودی‌ها مسائل‌مان را حل کنیم بازتاب این مصالحه روی پرونده منطقه موثر خواهد بود. الان در مساله لبنان سعودی‌ها متنفذ و صاحب‌نفوذ هستند، برخی جناح‌های سیاسی مستقیما از عربستان حمایت می‌شوند و گوش به فرمان سعودی هستند. حالا حدود یک‌سال است که ریاست‌جمهوری میشل عون به پایان رسیده و به‌دلیل همین اختلافات سیاسی با احزاب و گروه‌های مختلف، لبنان موفق نشده دارای رئیس‌جمهور شود. شاید این سفر بن‌فرحان قدری مساله لبنان را در جهت انتخاب رئیس‌جمهور توافقی حل کند. اینها اهم مسائلی است با‌ انگیزه‌های امنیتی، اقتصادی و ژئوپلیتیکی که هم ما و هم سعودی‌ها آنها را موردنظر داریم. 

برقراری روابط ایران و عربستان از بعد امنیتی چه آورده‌ای برای عربستان دارد؟ علاوه‌بر بعد امنیتی می‌تواند چه آورده دیگری به‌ویژه در حوزه اقتصادی، برای ریاض و تهران داشته باشد؟
عربستان الان به‌شدت دنبال امنیت خودش است و نمی‌تواند دست به برنامه‌ها و طرح‌های خیلی بزرگ مثل شهر صنعتی و هوشمند نئوم بزند که سرمایه اولیه‌اش فقط ۵۰۰ میلیارد دلار است. مطابق آنچه بن‌سلمان از چشم‌انداز ۲۰۳۰ عربستان تشریح کرده، این کشور در این سال باید مشابه یک کشور پیشرفته اروپایی شود، بلکه پیشرفته‌تر، چون عربستان نفت دارد و اروپایی‌ها ندارند. سعودی‌ها برای تحقق این امر نیاز به فناوری دارند. به همین دلیل چشم طمع دارند که بتوانند با همکاری و تعامل با شرکت‌های دانش‌بنیان ایران، بسیاری از نیازهای فناورانه خودشان را تامین کنند. مخصوصا در شهر نئوم که شهر بسیار حساس و وسیعی در سواحل دریای سرخ است. به همین دلیل هم خاندوزی را پیش از امیرعبداللهیان به ریاض دعوت کردند. وزیر بازرگانی و امور مالی عربستان می‌گفت ما برای توافقات تجاری، مالی، اقتصادی و پولی عجله داریم. به همین دلیل می‌بینیم عربستان‌سعودی که روزانه ۱۲ میلیون بشکه نفت صادر می‌کند، تصمیم می‌گیرد بدون تعامل با دلار نفتش را بفروشد و این برای آمریکا کمرشکن است. برای سعودی‌ها اول امنیت مهم است. عربستان داشت می‌رفت که محور عبری-عربی تشکیل بدهد و ما خوشبختانه اجازه ندادیم این اتفاق بیفتد. گرچه تصور می‌کنم عربستان هنوز ارتباطات نیمه‌آشکار و نیمه‌پنهانی با صهیونیست‌ها دارد اما اینکه مثل امارات و بحرین رسما این ارتباط را علنی نمی‌کنند، نکته قابل‌توجهی است. 

روابط عربستان با آمریکا دچار تغییراتی شده است، عربستان علاوه‌بر برقراری روابط با ایران با کاهش قیمت نفت هم موافقت کرده است و به‌نظر می‌رسد ادبیاتش هم در مقابل آمریکا کمی تندتر شده است. چرخش در رفتار عربستان نسبت به آمریکا ناشی از چیست؟ آیا این را باید یک تاکتیک برای تاثیر‌گذاری در انتخابات آمریکا و تلاش برای روی کار آمدن جمهوری‌خواهان به حساب بیاوریم یا راهبردی است که از برخورد با دیوار واقعیت در معادلات جهانی و منطقه‌ای حاصل شده است؟
گردش عربستان صددرصد نیست. اینها می‌خواهند یک موازنه منفی برقرار کنند. بعد از اعلام توافق در پکن، بن‌فرحان به واشنگتن رفت. دیدار مهمی نیز با آمریکایی‌ها داشت؛ هم در سطح سیاسی و هم در سطح امنیتی. مثل مانور اخیری که سعودی‌ها با آمریکایی‌ها برگزار می‌کنند. این مساله خیلی مهم است. اینها صددرصد رویگردان نشده‌اند و می‌خواهند توازنی بین شرق و غرب برقرار کنند. مخصوصا بعد از حوادث اوکراین، سعودی‌ها خیلی ترسیده‌اند. این مساله برایشان خیلی دردناک بود یا نحوه خروج آمریکا از افغانستان و رها کردن مزدورها، جاسوس‌ها و کارکنان افغانستانی‌شان برایشان عبرت شد و دیدند آمریکا اگر منافعش اقتضا کند و به‌خطر بیفتد، سگ‌هایش را با خودش می‌برد اما مزدورهایش را تنها می‌گذارد. مساله دیگر این است که فهمیدند دنیا درحال حرکت به‌سمت نظم نوین چندقطبی جهانی است. نشانه‌هایش را همه می‌گویند؛ از کیسینجر گرفته تا پوتین و رهبر انقلاب و شی جین پینگ و حتی ویلیام برنز رئیس سازمان سیا. برنز گفت آمریکا دیگر آن آمریکای قبلی نیست که بتواند قدرت مطلق جهانی باشد اما هنوز هم آنقدر ضعیف نشده که در معادلات جهانی بی‌تاثیر باشد. عربستان این تحولات را به‌شدت تحت‌نظر داشته، لذا تصمیم‌گرفته که مشکلش را با ایران و محور مقاومت حل کند. واقعا هم به نفعش است. 

توافق ایران و عربستان چه تاثیری برمنطقه خواهد گذاشت؟ 
در خلال این چند دور مذاکره ما فقط راجع به روابط ایران و عربستان که بحث نکردیم، اتفاقا سعودی‌ها خیلی اصرار داشتند که قبل از روابط دوگانه مشکل یمن را برایشان حل کنیم. ما گفتیم تا خودمان به تفاهم نرسیدیم چگونه می‌توانیم بیاییم و به‌عنوان آرام‌کننده وضعیت بین یمن و عربستان ایفای نقش کنیم؟ فلذا اول روابط خودمان تحکیم و رسمی بشود، بعد می‌پردازیم به بررسی پرونده‌های مختلف که در اصل آن یمن قرار دارد. آثاری از این مصالحه را هم در یمن دیدیم. تبادل اسرا، رفع محاصره بندر الحدیده برای عبور سوخت، دارو و غذا و رسیدن آن به مناطق آسیب‌دیده، گشایشی نسبی بود که در یمن اتفاق افتاد. مصالحه سوری‌ها با سعودی‌ها اتفاق افتاد که بشار اسد به جده رفت و در کنفرانس سران اتحادیه عرب شرکت و نطق قرایی کرد. فرحان به دمشق و وزیر خارجه سوریه به ریاض رفت صحبت‌های خوبی نیز بین دوطرف برقرار شد، حتی سعودی‌ها حاضر شدند هم سفارت را بازگشایی کنند و هم در مساله بازسازی سوریه سهیم باشند. مساله توافق بین تهران و ریاض آرامشی نسبی در صحنه سیاسی عراق به‌وجود آورد. گروه‌های سنی مذهب بیشتر طرفدار عربستان و گروه‌های شیعه بیشتر طرفدار ایران هستند. اینها مرتبا تحت‌تاثیر تعارضاتی که ما با سعودی داشتیم، قرار می‌گرفتند و با تحریک سعودی‌ها و اماراتی‌ها چالش‌هایی اتفاق می‌افتاد. بعد از این مصالحه از جانب برخی گفته می‌شد که ثمرات این توافق قبل از همه به عراق می‌رسد، چون عراق خیلی از داعش آسیب دید و حامی اول داعشی‌ها به‌لحاظ پول، تبلیغات و سلاح سعودی بود. الان حدود چهارهزار تروریست سلفی تکفیری در زندان‌های عراق منتظر تکلیف نهایی‌شان هستند که اعدام، آزاد یا محکوم بشوند. بعد از مصالحه خیلی از این مسائل فروکش کرد و این خوشبینی وجود دارد که هرچه این روابط بین ایران و عربستان مستحکم‌تر بشود سودش برای عراق هم بیشتر خواهد شد.