مارگارت فلاورز: شما در حال گوش دادن به Clearing the FOG «پاک کردن مِه» هستید که با بیان حقیقت، نیروهای حریص و طماع را افشا میسازد. و اکنون به سراغ مهمانم، مایکل هادسون میروم. مایکل رئیس موسسه مطالعات روندهای اقتصادی بلندمدت، ISLET است. او یک تحلیلگر مالی وال استریت و یک استاد محقق برجسته اقتصاد در دانشگاه میسوری در کانزاس سیتی است. او همچنین نویسنده کتابهای متعددی است و اخیراً کتاب خود را با عنوان «ابر امپریالیسم: استراتژی اقتصادی امپراتوری آمریکا» به روز کرده است. ممنون که امروز برای صحبت با من وقت گذاشتی، مایکل.
مایکل هادسون: خوب، از اینکه من را دعوت کردید، متشکرم مارگارت.
مارگارت فلاورز: شما در مورد هژمونی دلار و آنچه که اکنون با دلارزدایی در حال رخ دادن است بسیار صحبت کردهاید و مطالب زیادی نوشتهاید. آیا میتوانید برای شنوندگان من توضیح دهید که هژمونی دلار چیست و چگونه در خدمت منافع طبقه ثروتمند ایالات متحده است؟
مایکل هادسون: بهنظر میرسد هژمونی دلار موقعیتی است که از این هفته بهطور ناگهانی به پایان رسیده است. هژمونی دلار زمانی بود که جنگ آمریکا در ویتنام و هزینههای نظامی دهههای ۱۹۶۰ و ۷۰ آمریکا را از طلا خارج کرد. کل کسری تراز پرداختهای ایالات متحده را مخارج نظامی تشکیل میداد و از همین رو عرضه طلا شروع به کاهش کرد. بنابراین، در سال ۱۹۷۱، رئیسجمهور نیکسون پشتوانه طلا را از دلار حذف کرد. خوب، همه فکر میکردند که آمریکا از زمان جنگ جهانی اول با داشتن بیشتر طلا و طلبکار بودن، اقتصاد جهان را کنترل میکند. و بعد آنها فکر کردند حالا که ایالات متحده به جای طلبکار بودن، کسری بودجه دارد، چه اتفاقی میافتد.
خوب، همانطور که در سوپر امپریالیسم توضیح دادهام، اتفاقی که افتاد همین بود، زمانی که ایالات متحده طلا را کنار گذاشت، بانکهای مرکزی خارجی با دلارهایشان که به کشورهایشان سرازیر میشد، چیزی برای خرید نداشتند ــ باز هم عمدتاً از کسری بودجه نظامی ایالات متحده و همچنین از طریق تصاحب سرمایهگذاریها. و آنها متوجه شدند که این دلارها وارد شده است، تنها کاری که میتوانند انجام دهند بازیافت آنها در ایالات متحده است. و بانکهای مرکزی چه چیزی را نگه میدارند؟ آنها معمولاً ملک نمیخرند، در آن زمان نمیخریدند. آنها اوراق خزانهداری میخرند. بنابراین، ایالات متحده دلارهای خود را در خارج از کشور خرج میکند و بانکهای مرکزی خارجی واقعاً کاری نمیتوانستند بکنند جز اینکه آن را مستقیماً برای خرید اوراق خزانهداری بازگردانند تا نهتنها کسری تراز پرداختها، بلکه کسری بودجه را که قسمت اعظم آن کاراکتر نظامی داشت نیز تأمین کنند. بنابراین، هژمونی دلاری سیستمی بود که در آن بانکهای مرکزی خارجی ذخایر پولی و بینالمللی پسانداز خود را به دلار نگهداری میکردند و دلار برای تأمین مالی تقریباً هشتصد پایگاه نظامی در سراسر جهان، استفاده میشد. بنابراین، اساساً بانکهای مرکزی باید پساندازهای خود را با مسلح ساختن و با نظامیکردن ایالات متحده، و وام دادن به آنها، مرتباً و مداوم در خارج از کشور هزینه کنند.
این امر به آمریکا یک سواری رایگان داد. تصور کنید که به فروشگاه مواد غذایی رفتهاید و فقط با دادن یک (IOU – I owe you) (من به شما بدهکارم) به آنها پول پرداخت کردهاید. و هفته بعد میخواهید مواد غذایی بیشتری بخرید و IOU دیگری به آنها میدهید. و آنها میگویند، یک دقیقه صبر کنید، شما قبلاً یک IOU دارید و میگویید، خوب شما از آن IOU فقط برای پرداخت به شرکت تحویلدهنده شیر یا کشاورزانی که مواد مصرفی را میآورند، استفاده کنید. بدین ترتیب شما میتوانید از این بهعنوان پول خود استفاده کنید و بهعنوان یک مشتری، تنها به نوشتن IOU ادامه دهید و هرگز مجبور نیستید چیزی بپردازید زیرا IOU شما پول دیگران است. خوب، هژمونی دلار همین بود و یک سواری مجانی بود. و همه چیز در چهارشنبه گذشته به پایان رسید، وقتی که ایالات متحده با چنگ انداختن به ذخایر روسیه، ذخایر خارجی افغانستان، ذخایر خارجی ونزوئلا و سایر کشورها این ذخایر را مصادره کرد.
و ناگهان، این بدان معناست که سایر کشورها دیگر نمیتوانند با بازگرداندن پول خود، سپردهگذاری در بانکهای ایالات متحده یا خرید اوراق بهادار خزانهداری ایالات متحده، یا سرمایهگذاریهای دیگر ایالات متحده، ذخایر خود را با خیال راحت نگه دارند، زیرا بهسادگی میتوان آنها را مانند آنچه در مورد روسیه اتفاق افتاد تصرف کرد. بنابراین، در هفته گذشته، اقتصاد جهان را ناگهان در دو بخش میبینید، بخش دلاری شده و کشورهای دیگری که از سیاستهای نئولیبرالی پیروی نمیکنند، که البته ایالات متحده اصرار دارد تا متحدانش همچنان بخش دلاری رادنبال کنند. این جاست که ما شاهد تولد یک اقتصاد جهانی دوگانه جدید هستیم.
مارگارت فلاورز: وای، چیزهای زیادی برای روشن شدن موضوع وجود دارد. یعنی، آیا ما شاهد آن خواهیم بود که کشورهای دیگر شروع به عدم سرمایهگذاری در دلار آمریکا میکنند؟ شما نوشتهاید که چگونه خریداری اوراق خزانهداری توسط بانکهای مرکزی اساساً به اقتصاد داخلی ما کمک میکند. آیا آنها شروع به دور ریختن آن اوراق قرضه میکنند یا چه اتفاقی دارد میافتد؟
مایکل هادسون: نه، آنها به اقتصاد داخلی ما ــ ایالات متحده ــ کمک مالی نکردهاند زیرا فدرال رزرو میتواند پول خود را برای تأمین مالی اقتصاد داخلی ایجاد کند. ما برای تامین مالی اقتصاد خود نیازی به وام گرفتن از کشورهای خارجی نداریم. خودمان میتوانیم آن را چاپ کنیم، کاری که هژمونی دلار انجام میدهد تأمین مالی کسری تراز پرداختها است. مخارج ما در سایر اقتصادها، و هزینههای ما در خارج از کشور را تأمین میکند. این کمکی به اقتصاد ما نمیکند، اما به ما کمک میکند تا از کشورهای دیگر سواری رایگان بگیریم. هر چه دلارهای بیشتری را برای ساختن یک پایگاه نظامی خرج کنیم، تمام این هزینههای نظامی به بانک مرکزی محلی تحویل داده میشود که آنها نیز آن را برگردانده و به فدرال رزرو میفرستند یا در حسابهای بانکی ایالات متحده واریز میکنند. بنابراین، این سواری رایگان بینالمللی است که ما دریافت میکنیم، نه یک سواری رایگان داخلی.
مارگارت فلاورز: درست. پس آیا ما اکنون میبینیم که کشورها از هفته گذشته شروع کردهاند به انتقال داراییهای خود برای بازگرداندن، زیرا من میدانم که برای افغانستان مشکل بزرگ این است که بیشتر پول دولت در خارج از کشور بوده و از آن بهعنوان یک سلاح علیه افغانستان استفاده شده است. با توقیف آن داراییها و عدم اجازه به بانک مرکزی افغانستان برای استفاده از این پولها، آیا ما شاهد آن هستیم که سایر کشورها در حال بازگرداندن پول و طلای خود به کشورشان میباشند؟
مایکل هادسون: خوب، ارقام فقط در پایان هر ماه در دسترس قرار میگیرند، در پایان هر ماه گزارشی داده میشود و پس از آن یک تأخیر دو ماهه وجود دارد، بنابراین ما اکنون هیچ ایدهای نداریم که چه اتفاقی میافتد. اما من در چند روز گذشته با مردم در سراسر جهان صحبت کردهام و اتفاق نظر این است که همه اکنون تنها مکان را انتخاب میکنند، مطمئناً اگر چین یا روسیه یا قزاقستان هستید یا در مدار اوراسیا، آسیای جنوبی، آسیای شرقی هستید، متوجه میشوید، یک لحظه صبر کنید، اگر تنها کاری که باید انجام دهیم کاری است که آلنده در شیلی انجام داد یا تنها کاری که باید انجام دهیم این است که از فروش صنعت خود به سرمایهگذاران آمریکایی خودداری کنیم و آنها میتوانند با ما همان رفتاری را داشته باشند که با ونزوئلا رفتار کردند. بنابراین میتوانید تصور کنید که همه دارند این را تماشا میکنند و این انتظار وجود دارد که در نتیجه جنگ در اوکراین، این واقعاً جنگ آمریکای ناتو است که با بالا رفتن قیمت انرژی، افزایش قیمت نفت، بالا رفتن قیمت مواد غذایی و غیرممکن شدن پرداخت بدهیهای خارجی برای آنها، یک بحران تراز پرداختها را در سراسر جهان جنوبی ایجاد میکند، مگر اینکه بدون غذا و انرژی بمانند. بدیهی است که این یک بحران سیاسی است. یعنی تنها نتیجه میتواند دو قسمت شدن دنیا باشد.
مارگارت فلاورز: شما در مورد این اتفاق نوشتهاید. شما نوشتهاید که دلارزدایی در سالهای اخیر نسبتاً سریع اتفاق افتاده است. بنابراین، آیا ما اکنون فقط نتیجه نهایی آن را میبینیم؟ منظورم این است که مردم میگویند میتواند بهسرعت اتفاق بیفتد. آیا این دقیقاً همان چیزی است که ما در حال حاضر میبینیم؟
مایکل هادسون: بله، و هیچ کس انتظار نداشت که به این سرعت اتفاق بیفتد. هیچ کس انتظار نداشت که این خود ایالات متحده باشد که به هژمونی دلار پایان میدهد. مردم فکر میکردند که، خوب، بیشتر فروش کتاب من که این ابر امپریالیسم را توصیف میکند، توسط وزارت دفاع خریداری شده است و آنها به آن بهعنوان کتاب «چگونگی انجام آن» نگاه کردند. و من را به کاخ سفید و وزارت دفاع بردند تا به آنها توضیح دهم که امپریالیسم چگونه کار میکند.
انتظار داشتم که شاید چین، روسیه و سایر کشورها بگویند: «ما نمیخواهیم به آمریکا سواری رایگان بدهیم.» و با این حال این خود ایالات متحده بود که همه اینها را با تصرف ذخایر روسیه درست پس از تصرف ذخایر افغانستان و ونزوئلا انجام داد.
چنین چیزی در تاریخ مدرن حتی در جنگهای قرن نوزدهم هم اتفاق نیفتاده است. در جنگ کریمه در اواسط قرن نوزدهم، روسیه، انگلستان و آلمان، همه به پرداخت بدهی به کشورهایی که با آنها میجنگیدند ادامه دادند، زیرا تصور این است که بدهیها مقدس هستند. و اکنون، ناگهان، نه تنها بدهیها مقدس نیستند، بلکه کشورها میتوانند به همین سادگی پساندازهای خارجی را مصادره کنند. من حدس میزنم مشکل از زمانی شروع شد که شاه ایران سقوط کرد و ایالات متحده پول ایران را مصادره و اجازه نداد تا به دارندگان اوراق قرضهاش پرداخت شود و کل جنگ علیه ایران را به دلیل تلاش برای کنترل منابع نفتی خود آغاز کرد. بنابراین، به یکباره، چنگ انداختن ایالات متحده به این امر ــ پرداخت نکردن بدهی سایر کشورها و مصادره پساندازشان ــ به آنچه که همه فکر میکردند اخلاقاً تغییرناپذیر بود، پایان داد.
مارگارت فلاورز: بنابراین در سال ۱۹۷۹ بود که شاه در ایران سقوط کرد و در طول چند دهه گذشته، ایالات متحده بهطور فزاینده ای از جنگ اقتصادی علیه کشورها، از طریق آنچه مردم آن را تحریم مینامند استفاده کرده است، اما در واقع این کارها، اقدامات قهری یکجانبه و غیرقانونیاند. آیا این به نوعی راندن در همان راه زمینهسازی برای آنچه امروز اتفاق میافتد نبوده است؟
مایکل هادسون: بله، صندوق بینالمللی پول اساساً بهعنوان بازوی وزارت دفاع عمل کرده است. بهعنوان ضامن دیکتاتوریها، ضامن اوکراین، وام دادن به کشورهایی که آمریکا میخواهد از الیگارشیهای مشتری خود حمایت کند، و وام ندادن به کشورهایی که آمریکا نمیخواهد از آنها حمایت کند، مانند ونزوئلا. بنابراین، کار صندوق بینالمللی پول اساساً ترویج سیاستهای نئولیبرالی و اصرار بر این است که سایر کشورها با درگیر شدن در نبرد طبقاتی، مزد کار و پرداختها را متعادل سازند.
شرطی که صندوق بینالمللی پول برای استقراض خارجی بر آن اصرار دارد این است که کشورها ارزش پول خود و نرخ دستمزد را کاهش دهند و قوانین ضدِ کارگری را تصویب کنند. خوب، وقتی نرخ ارز را پایین میآورید، واقعاً چه چیزی را کاهش میدهید؟ قیمت مواد غذایی، قیمت مواد اولیه و قیمت ماشین آلات و بسیاری از کالاها در سطح بینالمللی به دلار تعیین میشود. تنها متغیر اقتصادی کاهش ارزش نیروی کار خانگی (و رانت داخلی) است. صندوق بینالمللی پول از این نوع سیاست تجارت آزاد اقتصادی، ناخواسته بهعنوان ابزاری برای پایین نگه داشتن نرخ دستمزد در جنوب جهانی استفاده میکند. میتوان گفت که این مالیسازی در نهایت یک درگیری نظامی برای ترویج ایدئولوژی نئولیبرال است.
مارگارت فلاورز: شما به کاهش دستمزدها و مواردی از این دست اشاره کردید. و این در واقع به این دلیل انجام میشود که برای سرمایهگذاران آمریکایی و تجارت ایالات متحده مطلوب باشد، درست است؟ منظورم این است که بانک جهانی در واقع یک شاخص دارد، یعنی شاخص هزینه انجام کسب و کار، میشود گفت قوانینی را که کشورها تصویب میکنند که آنها را برای ورود کسب و کارها مطلوبتر میکند، به اطلاع شرکتهای بزرگ میرساند و بدین ترتیب از آنها حمایت میکند.
مایکل هادسون: حتی از این هم بدتر است. هدف اصلی بانک جهانی جلوگیری از تولید مواد غذایی دیگر کشورهاست. این دستورالعمل اصلی است. این بانک فقط به کشورها بدین منظور وام میدهد تا ارز خارجی بهدست آورند و از حدود سال ۱۹۵۰ اصرار داشته است که کشورهایی که از آن وام میگیرند باید کشاورزی خود را به محصولات صادراتی مزرعهای تغییر دهند و به کشت آن دسته از محصولات گرمسیری بپردازند که به دلایل محیطی و آب و هوایی در ایالات متحده کشت نمیشود. و کشورها نباید غذای خود را پرورش دهند و نباید اصلاحات ارضی یا کشاورزی کوچک فامیلی و خانوادگی انجام دهند. بنابراین، بانک جهانی همواره بر تجارت کشاورزی با مالکیت خارجی در مزارع کشاورزی بزرگ اصرار داشته و دارد. و این بدان معناست که کشورهایی که برای کشاورزی وام دریافت میکنند، وامهایی برای تولید غذای خود دریافت نکردهاند. اینها وامها برای رقابت با یکدیگر در تولید محصولات صادراتی گرمسیری بوده است و این در حالی است که برای منابع غذایی و غلات خود بهطور فزاینده ای به ایالات متحده وابستهاند. و این بخشی از آن گوشهای است که آنها را در آن ترسیم کردهاند که قرار است در تابستان امسال چنین قحطی جهانی را ایجاد کند.
مارگارت فلاورز: من قطعاً میخواهم به آن و همچنین وضعیت انرژی و بحران آب و هوا ورود کنم، اما قبل از انجام این کار، فقط از شما میخواهم که سریعاً در مورد اینکه چطور این مسأله این کشورها را به جستجوی گزینههای جایگزین سوق داده است، توضیح دهید. ایالات متحده روسیه را از سیستم سوئیفت که مکانیزم بینالمللی برای انجام تجارت و امور مالی است حذف کرد. چین را تهدید میکند که اگر آنچه را که با روسیه و اوکراین اتفاق میافتد نکوهش نماید، آنها را از سیستم سوئیفت بیرون خواهد کرد. بنابراین، این گستاخی و غرور ایالات متحده نیز بهنوعی کشورها را بهدنبال جایگزینهای دیگر میراند، درست است؟
مایکل هادسون: این تمام موضوع است. خب، خوشبختانه آنها در دو سال گذشته روسیه را تهدید به بیرون راندن از سوئیفت کردهاند. و از همین رو، روسیه و چین سیستم جایگزینی را ایجاد کردهاند. بنابراین، آنها تقریباً به آرامی بهجای استفاده از دلار، بهسمت استفاده از ارز خود با یکدیگر تغییر جهت میدهند. و این بخشی از چیزی است که به استاندارد دلار و به هژمونی دلار پایان داده است.
این که شما هژمونی دلار دارید، برای این است که کشورهای دیگر پول خود را در بانکهای شما سپردهگذاری میکنند تا تجارت نفت خود را با یکدیگر از طریق تأمین مالی آن به دلار انجام دهند، اما شما ناگهان به همه دلارهای آنها چنگ میاندازید و نمیگذارید که آنها از بانکهای ایالات متحده برای پرداخت هزینه نفت و تجارت خود با یکدیگر از آن استفاده کنند و سپس آنها میروند تا به سیستم دیگری رو آورند. و این همانطور که شما هم اشاره کردید دقیقا همان چیزی است که به هژمونی دلار پایان داده است.
مارگارت فلاورز: بنابراین، اجازه دهید کمی به این موضوع بپردازیم که اوضاع با این وضعیت جدید به کجا میرود، وضعیتی که بهسرعت در حال تغییر است. شاید سخت باشد که بگوییم چه اتفاقی در حال رخ دادن است، اما شما در مورد بحران غذایی در تابستان امسال صحبت کردید. آیا میتوانید کمی بیشتر در مورد آن توضیح دهید و آیا درگیری در اوکراین به آن کمک میکند؟
مایکل هادسون: خوب، همانطور که رئیسجمهور پوتین و لاوروف گفتهاند، جنگ در اوکراین واقعاً بر سر اوکراین نیست. این دعوا بر سر این است که جهان چه شکلی بهخود خواهد گرفت و آیا جهان تک قطبی خواهد ماند یا، همانطور که اکنون بهنظر میرسد، چند قطبی خواهد شد. ایالات متحده در سال گذشته قبل از تشدید حملات به اوکراین روسیزبان، سعی داشت اروپا و بهویژه آلمان را از خرید گاز و نفت روسیه باز دارد.
در سیاست خارجی آمریکا سه رکن وجود دارد که قدرت آمریکا را پایهگذاری میکند. رکن اول صنعت نفت است. این قدرتمندترین صنعت در کنار بانکداری در ایالات متحده است. و ایالات متحده در طول قرن بیستم، همراه با بریتانیا و فرانسه، تجارت جهانی نفت را کنترل کردهاند.
این امر از دو جهت به نفع ایالات متحده بوده است. اول این که، ما صادرکننده بزرگ نفت هستیم زیرا صنعت نفت و گاز بزرگی داریم. و دوم این که، شرکتهای آمریکایی ما تجارت خارجی نفت را کنترل میکنند. بهطوری که اگر کشوری، مثلاً شیلی یا ونزوئلا، کاری انجام دهند که ایالات متحده دوست ندارد، مانند تولید غذای خود یا دنبال کردن یک سیاست سوسیالیستی، ایالات متحده بهسادگی میتواند نفت آنها را قطع و آنها را تحریم کند. بدون نفت، آنها برای راندن ماشینها یا استفاده از کارخانههایشان و یا تولید ناخالص داخلی خود، انرژی لازم را ندارند.
بنابراین، جنگ آمریکا در اوکراین در واقع جنگی علیه آلمان است. روسیه دشمن نیست. آلمان و اروپا دشمن هستند و آمریکا این را بهصراحت اعلام کرده است. این جنگی است که باید توسط آن متحدان خود را ببندیم تا آنها نتوانند با روسیه تجارت کنند. آنها نمیتوانند نفت روسیه را بخرند و باید به نفت آمریکا وابسته باشند که سه یا چهار برابر گرانتر است. آنها برای کود باید به گاز طبیعی مایع آمریکا وابسته باشند. اگر آنها برای کود مورد نیاز خود گاز آمریکایی را نخرند و ما هم به آنها اجازه ندهیم از روسیه آن را بخرند، نمیتوانند در کشاورزی و دامداری از کود استفاده کنند و در نتیجه عملکرد محصول بدون کود حدود ۵۰ درصد کاهش مییابد.
بنابراین، مسئله جنگ در اوکراین این است که روسیه را در دفاع از خود در برابر حملات جناح راست اوکراین در مناطق روسیزبان، بسیار بد جلوه دهد تا ایالات متحده بگوید ببینید روسیه چقدر بد است. شما باید از خرید نفت و گاز یا غلات یا تیتانیوم یا پالادیوم یا هر چیز دیگری از روسیه صرف نظر کنید.
از این رو میشود گفت، تأثیر این جنگ وابستگی بیشتر کشورهای ناتو به ایالات متحده بوده است، زیرا ترس بزرگ ایالات متحده در چند سال اخیر این بوده است که در حالی که آمریکا مشغول صنعتیزدایی است، این کشورها نگاهشان به آن بخش از جهان بوده است که همچون چین، آسیای مرکزی، روسیه، آسیای جنوبی در حال رشد میباشد. و ایالات متحده میترسید که کنترل اقمار خود را عمدتاً در ناتو و همچنین در آمریکای جنوبی از دست بدهد. به همین دلیل، توانایی و راه آنها را برای خرید انرژی غیرآمریکایی تحریم و مسدود کرد. آنها مانع از توانایی آنها برای خرید مواد غذایی غیرآمریکایی میشوند، و توانایی آنها را برای سرمایهگذاری یا استفاده از مازاد خود در راه رسیدن به رفاه با سرمایهگذاری در چین، روسیه یا اوراسیا مسدود میکنند.
لذا میتوان گفت این اساساً جنگ آمریکا برای قفل کردن متحدانش است. خوب، نتیجه این است که قیمت نفت، اکنون که نمیتوانید نفت روسیه را دریافت کنید، بسیار بالا میرود و این برای بسیاری از کشورهای جهانی جنوب که کشورهایی با کمبود نفت میباشند، ایجاد بحران میکند. شرکتهای کود در آلمان قبلاً تعطیل شدهاند، زیرا میگویند بدون گاز روسیه نمیشود کود تولید کرد، ما کود خود را از گاز میسازیم و اگر نتوانیم گاز روسیه را تهیه کنیم، نمیتوانیم کود تولید کنیم. بنابراین، قیمت جهانی کود نیز در حال افزایش است.
روسیه بزرگترین صادرکننده غلات است. و اکنون که صادرات غلات به دلیل تحریمها مسدود شده است، این سئوال مطرح میشود که شمال آفریقا و خاور نزدیک قرار است چه کاری انجام دهند که تا حد زیادی به صادرات غلات روسیه وابسته میباشند؟ قیمت مواد غذایی آنها بسیار بالا خواهد رفت.
شما میتوانید تصور کنید که چه اتفاقی در ایالات متحده میافتد، وقتی قیمت بنزین در اینجا ــ ایالات متحده ــ افزایش مییابد، قیمت مواد غذایی هم افزایش خواهد یافت، نه تنها بر بودجه فردی خانواده فشار میآورد، بلکه در سرتاسر جهان، تعادل پرداختهای کشورهای دیگر را تحت فشار قرار میدهد. و بنابراین، آنها ناامید هستند. جز این که پول بیشتری از بانکهای ایالات متحده وام بگیرند، چگونه میخواهند قیمتهای بالاتر را بپردازند؟ و البته، این بازوی دیگری از سیاست ایالات متحده است. بانکهای ایالات متحده امیدوارند که در ازای اعطای وام با نرخ بهره افزایشی به کشورهای جهان سوم قتل عام کنند.
و البته صادرات تسلیحات. ناتو در چند روز گذشته با صادرات تسلیحات آمریکایی موافقت کرده است تا خرید تسلیحات خود را افزایش دهد. در نتیجه بازار سهام در چند روز اخیر سیر صعودی داشته است. آنها میگویند، قحطی جهانی، بحران جهانی برای وال استریت پول خوبی است. سهام شرکت نفت بهشدت بالا میرود، سهام کنسرنهای نظامی ــ صنعتی، بوئینگ ریتون افزایش مییابد و سهام بانکها بالا میرود. این قدرت بزرگ آمریکا است که تشخیص میدهد چه زمانی میتواند یک بحران ایجاد کند و به جنوب جهانی یا کشورهای فقیر بگوید پول یا اینکه زندگی شما. و این گونه است که بیشتر غصبها و تسخیرهای اموال بزرگ در طول تاریخ صورت پذیرفته است.
مارگارت فلاورز: و همین هفته در نشستهای ناتو، رئیسجمهور بایدن اساساً گفت که قیمت مواد غذایی در ایالات متحده و اروپا در نتیجه آنچه اتفاق میافتد افزایش خواهد یافت. و این فقط بهایی است که باید بپردازیم.
مایکل هادسون: خوب، او بهتر بود میگفت، این بهایی است که باید به ما بپردازند. بورس اینطوری گرفت. وقتی او گفت این بهایی است که ما باید بپردازیم، یعنی این بهایی است که مصرفکنندگان باید به شرکتهای نفتی آمریکایی، به شرکتهای توزیع مواد غذایی کشاورزی آمریکا بپردازند. این بهایی است که کشورهای دیگر باید به ایالات متحده بپردازند.
این برای این است که به بقیه جهان بگوییم، میدانید، ما شما را کاملاً دریافت کردهایم، نمیدانم چگونه آن را بیان کنم، از چه عبارتی استفاده کنم، اما شما هیچ انتخابی ندارید، پول یا زندگیتان. ما شما را به دام انداختهایم. و او از این واقعیت داد سخن میدهد که این تورم حاصل دقیقاً همان چیزی است که هدف جنگ در اوکراین بوده است که منجر به انزوای روسیه و سایر کشورهایی گردد که سیاست غیرآمریکایی را دنبال میکنند.
مارگارت فلاورز: اما کشورهای بیشتری در آمریکای لاتین و آفریقا برای مشارکت و سرمایهگذاری به کشورهایی مانند چین روی میآورند. آیا نکتهای را میبینید که فقط این دوری جستن واقعی از ایالات متحده و روی آوردن به این جایگزینها وجود داشته باشد؟
مایکل هادسون: این دقیقاً همان چیزی است که قرار است رخ دهد. اتفاقی که قرار است بیفتد این است که سرمایهگذاری چین با سرمایهگذاری آمریکا بسیار متفاوت است. ایالات متحده و اروپا سرمایهگذاریهای مالی را به کشورها با بهرهای میدهند که کل کشور موظف به بازپرداخت آن است. سرمایهگذاری چین از طریق ابتکار کمربند و جاده و سرمایهگذاری مستقیم سرمایه در توسعه بنادر، زیرساختها و راهآهن صورت میگیرد. و بهجای داشتن یک ادعای مالی کلی علیه این کشورها، چین ادعای حقوق صاحبان سهام را دارد، یک ادعای مالکیتی که با ابزارهای فیزیکی تولیدی که بهکار میبرد، پشتیبانی میشود.
خوب، در تابستان امسال، وقتی کشورها میگویند که توان پرداخت بدهیهای خارجی خود را ندارند، ایالات متحده خواهد گفت بسیار خوب، پس بهعنوان یک برنامه پشتیبان، بیایید بدهیهای همه را بنویسیم، بدهیهای دولتها به یکدیگر را، تا دولتها بتوانند به دارندگان اوراق قرضه خصوصی و بانکها پرداخت کنند. و آنها تلاش خواهند کرد، اساساً ایالات متحده بدهیهای خود را خواهد بخشید تا آمریکای لاتین بتواند به بانک چیس منهتن و سیتی بانک و دارندگان اوراق قرضه پرداخت کند. و چین میخواهد بگوید، یک لحظه صبر کنید، ما هیچ ادعای مالی علیه این کشورها نداریم. ما به آنها دلار وام ندادیم. ما اصلا ارز خود را به آنها وام ندادیم. ما در آنجا داراییهایی ساختیم و داراییها هنوز سر جای خود هستند. در آنجا مشکلی نیست.
بنابراین، سئوال این است که بدهیهای چه کسی قرار است به پای چه کسی نوشته شود؟ و همه اینها، همانطور که میتوانید تصور کنید، منجر به بیثباتی میشود. ایالات متحده همانطور که قبلاً چین را تهدید کرده است، احتمالاً تلاش خواهد کرد تا در کشورهایی که سعی در تجارت با چین دارند، رژیم را تغییر دهد. و هرچه تحریمهای آمریکا علیه آمریکای لاتین، آفریقا و خاورنزدیک و آسیای جنوبی بیشتر شود، باعث ایجاد بحران میشود، اما این بحران سبب خواهد شد که بقیه جهان نیز به همان روشی با ایالات متحده آمریکا رفتار کنند، که چین و روسیه رفتار میکنند. چین با ایالات متحده بهعنوان دشمنی رفتار میکند که با چنگ انداختن قدرت نئولیبرالی خود، کل جهان را تهدید میکند. بنابراین، ایالات متحده با اعلان جنگ به سایر نقاط جهان بهنوعی خود را منزوی میکند.
مارگارت فلاورز: و من فکر میکنم که این برای ما در خانه در ایالات متحده خوب نخواهد بود. شما در مورد نحوه ساختار اقتصاد فعلی صحبت کردهاید. شما همچنین نگرانیهای زیادی را در مورد بحران آب و هوا مطرح کردهاید. و البته، ما گزارش اخیر «IPCC» *** را داریم که میگوید اساساً ما از انجام اقداماتی برای سازگاری با بحران آبوهوایی یا گرمایشی که قرار است تجربه کنیم بسیار عقب ماندهایم. اکنون و با توجه به این وضعیت جدید، تأثیر آن بر بحران آب و هوا را چگونه میبینید؟
مایکل هادسون: این چیزی است که بایدن در واقع گفت: «ما از سرعت گرمایش جهانی بسیار عقب هستیم». سیاست آمریکا مبتنی بر افزایش و تسریع گرمایش جهانی است. از زمانی که در دهه ۱۹۷۰ به مؤسسه هادسون پیوستم، این مسأله مرکزی سیاست ایالات متحده بوده است. ایالات متحده با هرگونه تلاش برای جلوگیری از گرمایش جهانی مخالف است زیرا میتوانید تصور کنید که اگر کشورهای دیگر بهسمت انرژی خورشیدی و انرژیهای تجدیدپذیر بروند چه اتفاقی میافتد. این امر وابستگی آنها به صنعت نفت آمریکا را کاهش خواهد داد. اگر به سیاست آمریکا نگاه کنید، اساساً توسط صنعت نفت اداره میشود تا وابستگی سایر کشورها به نفت برقرار باشد. پس بدیهی است که آخرین کاری که ایالات متحده قرار است انجام دهد جلوگیری از گرم شدن کره زمین است. بنابراین، اگر از گرمایش جهانی عقب هستیم، به این دلیل است که سطح دریا به اندازه کافی سریع بالا نمیرود. جهان آنقدر سریع داغ نمیشود تا جلوی اتکای خارجی به نفت آمریکا را بگیرد.
و من فکر میکنم شما آنچه را که در چند هفته گذشته رئیسجمهور بایدن گفته است، شنیده و دیدهاید که سوخت آینده زغال سنگ و نفت است. در حال حاضر، او در لهستان است. من فکر میکنم او پیشنهاد میکند که زغال سنگ لهستان، که یکی از محصولات اصلی آن کشور است، بهجای گاز روسیه در اروپا استفاده شود. بنابراین، سیاست خارجی آمریکا مبتنی بر استفاده سریع از زغال سنگ و نفت است، نه انرژیهای تجدیدپذیر.
حالا، به همین دلیل است که فکر میکنم جنبش محیط زیست باید به یک جنبش ضدِ جنگ و جنبشی علیه این هژمونی دلاری نئولیبرال تبدیل شود. شما نمیتوانید از گرمایش جهانی جلوگیری کنید مگر اینکه سلطه صنعت نفت بر سیاست خارجی آمریکا را متوقف کنید.
مارگارت فلاورز: من فکر میکنم که در چند سال گذشته شاهد این تغییر بودهایم که در آن جنبش آب و هوا شروع به درک میکند که ما نمیتوانیم بدون پرداختن به ارتش ایالات متحده، به این بحران بپردازیم. به همین علت، دقیقاً در آخرین دقایقی که با شما دارم، در مورد اینکه این موضوع برای ما بهعنوان مردمی که در ایالات متحده زندگی میکنیم، کشوری که ثابت کرده است در حال شکست است، به چه سمتی و به کجا میرود، چه چیزی برای ما و مخاطبان ما برای گفتن دارید؟ من فکر میکنم همهگیری کووید ــ ۱۹ واقعاً از بسیاری جهات، ناامنی مالی که مردم با آن مواجه هستند، مسکن، آموزش، مراقبتهای بهداشتی، و همه ناکامیهای دولت در تأمین نیازهای اساسی مردم را آشکار کرده است. فکر میکنید با این وضعیت جدید چه چیزی و چگونه تغییر خواهد کرد؟
مایکل هادسون: خب، ایالات متحده در سطح بینالمللی یک سواری رایگان دریافت کرده است. بنابراین، بسیاری از رونق در اینجا نتیجه عدم پرداخت هزینههای نظامی خود، عدم نیاز به پرداخت برای بسیاری از سرمایهگذاریهای خارجی بوده است که مواد خام خارجی با قیمت پایین را به ایالات متحده سرازیر میکند. همه اینها با سیاست پرزیدنت بایدن که البته جمهوریخواهان به اندازه دموکراتها از آن حمایت میکنند، پایان مییابد.
از همین رو میتوان گفت که واقعاً یک جنبش سیاسی وجود دارد که ۹۹ درصد آمریکاییها را فقیر خواهد کرد. در حالی که فدرال رزرو بازار سهام و اوراق قرضه را برای یک درصد نگه میدارد، فشار عظیمی وجود خواهد داشت که به اعتقاد من، اکثر خانوادههای آمریکایی را مجبور به دریافت وام خواهد کرد و احتمالاً بسیاری از کسب و کارها را مانند آنچه شما داشتید تعطیل میکند. بحران کووید بسیاری از مشاغل را تعطیل کرد. شما با افزایش قیمت سوخت مواجه خواهید شد، افزایش قیمت مواد غذایی خانوادهها را بهطور کامل به ورشکستگی و ناتوانی در تأمین هزینههای خود سوق میدهد که برای حمایت از خود بدون مقروض شدن و یا فروش خانههای خود و اجارهنشین شدن راهی نخواهند داشت.
مارگارت فلاورز: و این کاملاً یک مشکل دیگر با خرید مسکن در ایالات متحده توسط این شرکتهای سرمایهگذاری است تا بتوانند آن قیمتهای اجاره را کنترل کنند. بهنظر میرسد روزهای سختی در راه است.
مایکل هادسون: بله خوب، و هیچکس واقعاً نمیتواند، این واقعاً سرزمین ناشناختهای است زیرا هیچکس فکر نمیکرد جایگزینی وجود داشته باشد. دیدگاه اقتصادی همان گونه بود که مارگارت تاچر گفت: «هیچ جایگزینی وجود ندارد». خب، حالا، آمریکا دنیا را مجبور کرده که جایگزین خودش را پیدا کند.
مارگارت فلاورز: خوب، از شما برای به اشتراک گذاشتن این دانستهها با من متشکرم. من مردم را تشویق میکنم که کتابهای شما را بخوانند و همچنان شما را و نوشتههای شما را دنبال کنند. بهترین مکان برای پیدا کردن شما کجاست؟
مایکل هادسون: من یک وب سایت دارم: Michael-Hudson.com. و من در Patreon هستم. من مقالات خود را در وب سایت میگذارم و برای Patreon ارسال میکنم.
مارگارت فلاورز: خوب، از اینکه امروز وقت گذاشتید و با من صحبت کردید، و چنین کار مهمی که انجام میدهید، بسیار سپاسگزارم.
مایکل هادسون: خب، من خیلی خوشحالم که در مورد این مسایل صحبت کردیم، مارگارت.
————————————————————-
* تیتر از «۱۰ مهر» است.
** https://thesaker.is/michael-hudson-interview-with-margaret-flowers-wbai-march-۲۹-۲۰۲۲/
*** «IPCC»: هیأت بیندولتی تغییر اقلیم، یک ارگان بیندولتی علمی است که اقدام به ارزیابی جامع از اطلاعات علمی، فنی و اجتماعی ــ اقتصادی جاری در مورد مخاطرات تغییرات آبوهوایی بر اثر فعالیتهای انسانی در سراسر جهان میکند.