جان کری، وزیر خارجه ایالاتمتحده در دولت دوم اوباما، امضاکننده برجامی که توسط رئیسجمهور بعد از اوباما یعنی دونالد ترامپ پاره شد و البته همان شخصی که هنوز هم امضایش برای اذناب دولت روحانی و غربگرایان همسو سند است، اخیرا در مصاحبهای تلویزیونی فاش کرد حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ تهاجمی مبتنی بر دروغ بود؛ این دروغ آشنا که رژیم وقت بغداد به طور مخفیانه تسلیحات کشتار جمعی دارد. در اینجا قصد نداریم به جواد ظریف نهیب بزنیم که چطور وقتی یار غار آمریکاییاش به رغم مسؤولیت داشتن در دولت فعلی آمریکا که اتاق فکر آن را همان نومحافظهکاران جنگطلب فراحزبی دولت بوش پسر – مشهور به بازهای شکاری – تشکیل میدهند، حداقل تلاش خود را برای پاس داشتن حقیقت میکند، او خود به عنوان دیلماج لیبرالها در این سوی کره زمین ره افسانه زده است. برعکس اتفاقا مخاطب این نوشته، خود کری است. توضیح آنکه سال ۲۰۰۳ میلادی، عراق تحت حاکمیت دیکتاتور بعثی، صدام تکریتی هدف دومین حمله ائتلاف غربی به رهبری آمریکا متعاقب جنگ خلیج فارس قرار گرفت اما این بار همانند بار اول نه به خاطر حمله به یک شیخنشین نفتی(کویت) بلکه صرفا با ادعای واهی واشنگتن و همصدایی متحدانش در ناتو، مبنی بر اینکه بغداد سلاحهای شیمیایی و بیولوژیک ذخیره کرده و همچنین در واقعه ۱۱ سپتامبر دست داشته است. رسانههای شرکتی غربی نیز متحدان اصلی نومحافظهکاران واشنگتن در جنگ تبلیغاتی واشنگتن به موازات جنگ عراق بودند. با گذشت ۲۰ سال اما هنوز هیچیک از شواهد مربوط به ادعاهای مزبور دولت بوش اثبات نشدهاند. ضمنا به مرور فاش شد گزارش وجود سلاحهای کشتار جمعی که توسط جان نگروپونته، نماینده آمریکا به رسانهها و شورای امنیت سازمان ملل ارائه شده بود کاملا ساختگی بوده و چنین سلاحهایی نیز هرگز یافت نشد. به همین ترتیب، هیچ ارتباطی هم بین سران بغداد و گروه تروریستی القاعده که آمریکاییها آن را عامل حملات ۱۱ سپتامبر معرفی میکردند پیدا نشد. امروز هم کری با دروغ خواندن اسناد ارائهشده توسط دولت بوش علیه عراق، اعتراف چندان مهمی نکرده است. البته او که انصافا یکی از سیاستمداران پیشگام یانکی در زمینه افشاگری علیه حمله آمریکا به عراق از همان روزهای نخست بوده این هفته به مجری شبکه تلویزیونی فرانسوی السیآ به ۳ نکته مهم اشاره کرد. نخست اینکه گفت: «سوءاستفادههایی طی این درگیری رخ داد اما من علیه آنها صحبت و اعتراض کردم». دوم با مخاطب قرار دادن خبرنگار فرانسوی به عنوان نماینده افکار عمومی بینالمللی فاش کرد: «شما نمیدانستید این جنگ در آن زمان یک دروغ بود. مردم نمیدانستند مدرکی که منتشر شد، دروغ بود».
در نهایت کری به شکلی دوپهلو درباره «خصومتآمیز» بودن جنگ و ویرانی و کشتاری که دولت جمهوریخواه بوش پسر و شرکای نومحافظهکارش از ۲ دهه پیش به ملت عراق تحمیل کردند – و هنوز هم توسط اخلاف دموکرات آنها به صورت اشغال غیررسمی این کشور ادامه دارد – صحبت کرد. او با تلاش برای حفظ ادبیات رسمی سیاسی اشاره کرد که درباره اتهام خصومتآمیز بودن اقدام جورج دبلیو بوش، رئیسجمهور وقت هرگز هیچ شکایت قضایی مستقیمی به جریان نیفتاده است. با این حال باز هم تاکید کرد: «جنگ عراق اقدام اشتباهی بود اما ما با این اقدام به رئیسجمهور قدرت دادیم. متاسفانه… این جنگ براساس یک دروغ بود».
البته نباید فراموش کنیم جناب «جان فوربز کری» که حالا در ۸۰ سالگی و بویژه پس از انتشار کتاب سرگذشتش (هر روز موهبتی است) سعی میکند ژست یک چهره مستقل و فرهنگی را به خود بگیرد، همچنان در پست «فرستاده ویژه کاخ سفید در امور تغییرات اقلیمی»، یک دیپلمات ارشد دولت ایالاتمتحده برشمرده میشود که نمیتواند حساب خود را از جنایات معاصر واشنگتن جدا سازد. او دیگر آن سیاستمدار خوشنام دموکرات ۲ دهه پیش نیست که در نقش یک کهنه سرباز پشیمان از جنایات آمریکا در ویتنام، اشک تمساح بریزد.
اولا که او در دولت اوباما با نومحافظهکاران دموکراتی چون جو بایدن، هیلاری کلینتون و ویکتوریا نولاند همکاری تنگاتنگ داشته که عملا جناح چپ بازهای شکاری کنگره را در حمایت از اعلان جنگ صلیبی توسط بوش، دیک چنی و دوستان، نه فقط به عراق و افغانستان بلکه کل مسلمانان دنیا تشکیل میدادند. هنوز نطقهای «سناتور جو بایدن» در حمایت از کارزارهای نظامی ۳ دولت جمهوریخواه ریگان و بوشهای پدر و پسر علیه ملتهای نیکاراگوئه و عراق، ننگی است بر تارک تاریخ حزب دموکرات. ثانیا، این نامزد پیشین ریاستجمهوری آمریکایی هنوز هم یکی از سران دیپلماسی واشنگتن و از فعالان مایشاء حزب حاکم دموکرات است که با همه اختلافاتش با رقبای جمهوریخواه، بر خارج نکردن نیروهای پنتاگون از عراق – و ادامه اشغال غیرقانونی شرق و شمال شرق سوریه – اصرار دارد. ثالثا کری مطابق عنوان زندگینامهاش در این مدت هر روز از مواهب چپاول عراق توسط همپالکیهایش بهرهمند بوده، چه در قامت یک مقام دولتی و حزبی آمریکایی و چه به عنوان پدر همسر یک دلال نفتی ایرانی- آمریکایی که به نیابت از او، سهمیه نفت ارزان عراق را از شرکتهای تحت تیول خاندان بوش دریافت میکند. به این ترتیب او نمادی است ایدهآل از یک سیاستمدار «ابنالوقت» که اگرچه آرزو دارد افکار عمومی او را یک چهره مستقل، شریف و راستگو بشناسد اما رسالت اصلی خود را بهرهبرداری از امکانات سیاسی و ثمرات قدرت میداند. شاید الگوی جواد ظریف همین رفیق شفیقش بوده باشد وقتی نوشت: «آرزوهایمان را در چارچوب امکانات دنبال کنیم»!