یکی از اهداف حمله جمعهشب صهیونیستها ترمیم شکستی بود که در عملیات وعده صادق ۲ متحمل شدند، اسرائیل با تصور اینکه پاسخی به عملیات ایران انجام دهد، به تمامیت ارضی ایران تعرض کرد و در بازنمایی رسانهای پیروز نمایی از این حمله داشت؛ اما درواقع امر نه ابعاد حمله، نه شدت و حتی اثر آن نتوانست با عملیات وعده صادق ۲ برابری کند و حتی صدای شخصیتهای سیاسی صهیونیست را هم درآورد. علاوه بر این توپ را هم در زمین ایران انداخت و آنها باید منتظر بنشینند که ایران کی و چطور به حمله آنها پاسخ میدهد، همه این موارد نشان میدهد که صهیونیستها محاسبه غلط و واضحی در موردحمله به ایران داشتند و همین امر هم این حمله را برای آنها تبدیل به یک شکست کرد. رهبر انقلاب اما روز گذشته در واکنش به حمله صهیونیستها به این موضوع اشاره کردند که دشمن در مورد ایران دچار محاسبه غلط شده و باید این محاسبه غلط را به همریخت؛ امری که حتی اهمیت آن را بیش از پاسخ به حمله صهیونیستها مورد توجه قرار میدهد. برای بررسی اینکه محاسبه صهیونیستها در مورد ایران چیست و باید چطور این تصویر را برهم زد با علی عبدی، کارشناس مسائل خاورمیانه و مهدی بختیاری، کارشناس مسائل دفاعی و امنیتی گفتوگو کردیم که در ادامه متن آن را ازنظر میگذرانید.
مهدی بختیاری: حمله جمعهشب اشتباه راهبردی صهیونیستها بود
مهدی بختیاری ابتدا به حمله جمعهشب صهیونیستها اشاره کرد، آن را اشتباه راهبردی خواند و گفت: «اتفاقی که افتاد، به لحاظ راهبردی برای اسرائیلیها دستاوردی نداشت. این بحث را ازلحاظ تاکتیکی، راهبردی و سیاسی هم میشود بررسی کرد. در حوزه راهبردی این حمله برای صهیونیستها دستاوردی نداشت و اتفاقاً از این جهت یک اشتباه بود، به این خاطر که توپ الان در زمین ایران است، یعنی ایران میتواند با اقداماتی که برخی از آنها را قبل از عملیات وعده صادق۲ هم انجام داده بود، عملیات روانی بهمنظور ایجاد اختلال در سیستم تصمیمگیری اسرائیلیها و همچنین به هم زدن وضعیت درونی آنها انجام دهد و اسرائیل را تحتفشار قرار دهد. برای اسرائیل، به لحاظ راهبردی این حمله چیزی نداشت؛ چراکه نتوانست تغییری در معادلات کلان منطقه ایجاد کند. الان آنها درگیر جنگند و اقدامی هم که علیه ایران انجام دادند، جدای از اینکه درباره ابعاد تاکتیکی آن میتوان صحبت کرد که موفقیتآمیز بود یا خیر، آنها چیزی به دست نیاوردند. خود را مجدد در وضعیت بغرنج قرار دادند که ایران چه خواهد کرد؟ پاسخ خواهد داد یا خیر؟ اگر پاسخ میدهد، چه خواهد کرد؟ از این جهت اسرائیلیها در حمله به ایران یک اشتباه انجام دادند؛ چراکه این حمله نمیتواند برای آنها دستاورد راهبردی داشته باشد.»
پاسخ ایران وضعیت را برای اسرائیل سختتر میکند
بختیاری در مورد اینکه الزامات بههم زدن محاسبات غلط صهیونیستها چیست، گفت: «اسرائیلیها دربرابر ایران راهبردی به نام مهار ایران دارند، خودشان به این موضوع اشاره کردهاند که نمیتوانیم مستقیم سراغ ایران برویم؛ اول باید سرپنجههای ایران را در منطقه از بین ببریم، پس از آن در مورد رفتن سراغ ایران، راهبردها و تاکتیکهای زیادی را مطرح کردند، مثل مرگ از طریق هزار زخم و هدف اصلیشان بر این اساس تعریف شده است. در نقطه مقابل برنامهای که ایران میتواند پیش بگیرد، چه برای پاسخ دادن به این حمله و چه درخصوص وضعیتی که در منطقه است، میتواند وضعیت را خیلی برای اسرائیل سختتر کند. اگر بخواهیم از راهبرد کلان، یعنی دشمنی اسرائیل با ایران و ایران با اسرائیل صحبت کنیم، از این جهت میطلبد توجه داشته باشیم که در تصمیمگیریهای آینده چطور عمل کنیم و در وضعیتی که اسرائیل در آن قرار دارد، این زمینه برای او فراهم نشود که بتواند از آن بهراحتی بیرون بیاید. در حال حاضر اسرائیل در وضعیت بسیار سختی قرار دارد، درگیر دو جنگ همزمان در غزه و لبنان است. بازیگرهای دیگر منطقه مثل یمن و مقاومت عراق هم در میدان حضور دارند و از آن طرف ایران نیز حضور دارد. این وضعیت سختی برای اسرائیل ایجاد کرده و به همین جهت آنها سعی میکنند، خود را از این وضعیت خارج کنند و تصمیمگیریهای آینده است که نشان میدهد آنها چقدر موفق خواهند بود.»
حمله اسرائیل به ایران مشت صهیونیستها را باز کرد
بختیاری در مورد اینکه پاسخ ایران باید در چه ابعادی مطرح شود، توضیح داد: «اصل پاسخ دادن را باید قطعی تلقی کنیم. باید به اسرائیل پاسخ داده شود، اما این پاسخ راهبردی دارد و آنهم این است که اسرائیل دائم بهطرف مقابل ضربه میزند و هر دفعه سطح ضربه را بالا میبرد، برای اینکه آستانه تحمل آن را بسنجد. اگر تروری انجام دهد و شما به آن پاسخ ندهید، دفعه بعد کار بزرگتری انجام میدهد تا جایی که شما پاسخ دهید. وقتی پاسخ دهید، یک پله پایین میآید و دوباره عملیات را شروع میکند. راه متوقف کردن اسرائیل این است که به او پاسخ داده شود. اینکه پاسخ چطور باشد، طبیعتاً سنجش توان خودمان و امکان اجرای برنامههای مختلف را میطلبد و درباره آن تصمیمگیری میکنند، اما در اصل پاسخ دادن آن نباید تردیدی باشد. الان توپ در زمین ایران است. ایران پیش از این صبر استراتژیک داشت، اما حالا ایران مجبور به پاسخ دادن به آنها شده و روند قبل بههمخورده، ما قبل از وعده صادق با اسرائیل درگیری مستقیم نداشتیم. آنها هم نداشتند. دوضربه به آنها زدیم. آنها یک ضربه به ما زدند. ضرباتی که قابلمقایسه با یکدیگر نیستند. اسرائیل بههیچوجه تحمل تبعات ضربات ایران را ندارد. اینها در عملیات وعده صادق۲ تست شد. حالا فرض کنید ایران همان عملیات را با همان شکل و همان سناریو انجام دهد. منتها این بار هدفش را عوض کند، یعنی بهجای اینکه پایگاههای نظامی را هدف قرار دهد، شهرها را هدف قرار دهد. این معادلات را بهکلی تغییر میدهد. ضمن اینکه هم ایران و هم حزبالله در چندسال اخیر نشان دادند هیچوقت دستشان را برای طرف مقابل باز نکردهاند، یکی از سؤالها از حزبالله این است که چرا ضربه نهایی را نمیزنید؟ چرا موشکهایی را که دارید و قدرتمندند، استفاده نکردند. این یک استراتژی است که دست خودشان را باز نکردهاند، اما دست اسرائیل با این حمله برای ایران باز شد. وقتی سناریوی حمله را بررسی میکنید میبینید، طرفین دست بازی هم ندارند که به شکلهای مختلف بتوانند حمله نظامی انجام دهند. مهمترین اثر آن این بود که دست خودشان را باز کردند. ما متوجه خیلی چیزها شدیم؛ متوجه نقاطضعف خودمان شدیم، بنابراین معتقدیم این حمله برای آنها نهتنها دستاوردی نداشت، بلکه حتی مرتکب اشتباه هم شدند.»
پاسخ دادن به حمله صهیونیستها، مانع از ایجاد جنگ میشود
بختیاری درباره اینکه ایران باید چطور حمله اسرائیل را پاسخ دهد که از تعرض دوباره اسرائیل جلوگیری شود، گفت: «این موضوع روشن است که حملات ما به نابودی اسرائیل نمیانجامد. به این معنی که ما یک حمله سنگین نظامی انجام دهیم و بعد از آن اسرائیل نابود شود. این اتفاق نمیافتد و اساساً نابودی اسرائیل چیزی فراتر از اقدامات نظامی است. منتها این پاسخ و روند به این دلیل باید انجام شود که ما افسار طرف مقابل را در دست بگیریم. وقتی از توان بازدارندگی صحبت میکنیم، به این معنی است که باید قدرتی داشته باشید تا طرف مقابل به خود جرئت آغاز جنگ با شما ندهد. ممکن است شما کشور قدرتمندی باشید، وارد جنگ شوید و پیروز هم از آن بیرون بیایید، ولی آسیبهایی متحمل شوید، زیرساختهایتان آسیب ببیند، کشوری قدرتمندتر است که توان بازدارندگی داشته باشد و طرف را منصرف کند، زمانی شما توان بازدارندگی دارید و این را نمایش میدهید، از یک سلاح مهم رونمایی میکنید و این بازدارندگی ایجاد میکند، وقتی یک سیلی به شما میزند، طوری جواب او را میدهید که او برای زدن ضربه دوم، فکر کند و دستش برای پاسخ باز نباشد. الان برای اینکه از وقوع جنگ جلوگیری شود، نیاز است تا دائم پاسخ او را بدهید. حزبالله این کار را انجام میداد، بعد از هر حمله صهیونیستها پاسخ میداد و جواب داده میشد، واقع امر این است که نباید حساب باز با اینها داشته باشید، این بهمنظور ایجاد بازدارندگی است.»
علی عبدی: قبل از هر پاسخی باید دستگاه محاسباتی دشمن را به هم بریزیم
علی عبدی درباره اینکه محاسبه غلط صهیونیستها چیست، گفت: «حرفی که حضرتآقا میزنند ناظر به یک مبنا و قاعده کلی هم در حوزه نظامی و هم در حوزه راهبردی است. به این معنا که هر درگیری در هر سطحی که شکل میگیرد، شکلگیری و ادامه دادن آن، قبل از آنکه متکی به معادلات نظامی و فیزیکال باشد، یعنی مبتنیبر سلاح و تجهیزات باشد، براساس درک و فهم ما از دشمن یا نظام ادراکی از دشمن شکل میگیرد. اصطلاحاً در ادبیات نظامی این تعبیر مطرح میشود که دشمنت را بشناس. «سونتزو» در کتاب «هنر جنگ» که دوهزار و ۵۰۰ سال قبل از این نوشته در قاعده اول میگوید ابتدا دشمنت را بشناس بعد استراتژیاش را بشناس. گام سوم این است که به دشمنت حمله نکن و در گام چهارم میگوید به استراتژی دشمنت حمله نکن. اینجا پیش از اینکه بخواهید با دشمن بجنگید باید تصور و ذهنیتی از او داشته باشید. وقتی سراغ دشمن میروید، اولین چیزی که از او درک میکنید، نظام ادراکی یا دستگاه فاهمه دشمن است. در ادبیات نظامی و استراتژیک از آن به دستگاه محاسباتی تعبیر میشود. اینکه دشمن شما سود و زیانتان را چطور محاسبه میکند؟ ارزشهای آن، ارزشهای حاکم بر تفکرش و ارزشهای حاکم بر ارزیابیهایش به چه نحوی است؟ حرفی که حضرتآقا مطرح میکنند تعریضی را نهفته دارد، به این معنا که این تعریض را تصریح نکردند اما وقتی جمله را واکاوی و کالبدشکافی میکنیم، متوجه یک تعریف به این معنا میشویم که کنش ما تا الان بهنحوی بوده که باعث توهم و جسارت دشمن شده است. این گستاخی مبتنیبر دستگاه محاسباتی است که آن دستگاه محاسباتی یک ارزیابی از ما داشته و براساس آن به گستاخی و جسارت رسیده است. اگر میخواهیم به سمت تأدیب دشمن حرکت کنیم قبل از هر چیز باید دستگاه محاسباتی او را بههم بریزیم و به او القا و یادآوری کنیم که برداشت ذهنیاش غلط است؛ ادراک تو از من غلط است. قبل از اینکه بخواهیم راهبرد خود را در میدان و رویارویی با دشمن تغییر دهیم، باید ذهنیت و ادراک دشمن را نسبت به خودمان تغییر دهیم. در مورد پاسخ هم بخشی از ملزومات آن عرصه میدان و بخشی از آن عرصه دیپلماسی است و باید هر دو را توأمان پیشببریم.»
پاسخ به حمله یک دستور کار ترکیبی نیاز دارد
عبدی درباره اینکه پاسخ ایران باید چه الزاماتی داشته باشد، توضیحاتی داد. او همچنین به این موضوع اشاره کرد که فرماندهان نظامی ما برای مقابله با جنگ شناختی دشمن بهتر است روایت دقیقی از ماجرا ارائه دهند: «ما نیاز به دستور کار ترکیبی داریم که تا الان فاقد آن بودهایم. نقشهای نیاز داریم که در آن همه موارد نظامی، سیاسی، دیپلماسی و رسانهای دیده شود. رسانه زمینه و رکن ماجراست. بستر اصلی ما باید رسانه باشد، نقد جدی که میتوان به بخش نظامی کشور داشته باشیم، این است که از جمعهشب که این اتفاق افتاد و بعد از صدور بیانیه، پدافند هوایی کشور و بیانیه ارتش مبنی بر شهادت دو نفر از نیروها تا بیانیه ستاد کل، فرماندهان نظامی هنوز صحبتی نکردهاند. اتفاقاً الان زمانی است که فرماندهان نظامی باید حضور پیدا کنند و با حفظ ملاحظات و چهارچوبها روایت ایرانی از ماجرا را ارائه کنند و روایت کشور را از اتفاق جمعهشب داشته باشیم. اما متأسفانه حتی در مورد اینکه چند موشک شلیک و رهگیری شده اطلاعات مشخصی ارائه نمیشود. لزوماً نیاز نیست گفته شود موشکها اصابت کردهاند یا خیر. اما همینکه آمار دقیق دهند، میتواند بخش زیادی از القائات دشمن را نابود کند. متأسفانه در حال حاضر در همه رسانههای عربی، انگلیسی و فارسیزبان هر اطلاعاتی در موردحمله اسرائیل منتشر میشود و صیانتی از افکار عمومی هم نمیشود. عدم اطلاع باعث میشود افکار عمومی تبدیل به کشتزار دشمن شود. توجه به جنگ شناختی دشمن به همین معنی است که باید مسئولیت خود را در حوزه افکار عمومی و اقناعسازی انجام دهیم.»