مطالعات گوناگون نشان میدهند که نگرانی مردم در حوزه اقتصادی، در مقایسه با حوزههای دیگر مثل حوزههای فرهنگی، سیاست داخلی یا روابط خارجی برجستگی بسیار بیشتری دارد. تمام نظرسنجیها دستکم در ده سال گذشته نیز بیانگر همین وضعیت است.
تقریباً تمامی کسانی که پا به عرصه نامزدی انتخابات گذاشتند، چه آنها که صلاحیتشان احراز شد و چه آنان که نشد، تلاش کردند حضور خود را با نگاه دغدغهمندانه به معضلات اقتصادی بیان کنند. شعارهای مطرح شده پیش و پس از آغاز فعالیتهای رسمی انتخابات نیز، حول موضوعات اقتصادی بوده است. جدلهای تلویزیونی احراز صلاحیتشدگان شورای نگهبان دلیل دیگری بر این مدعی است.
تمام بحثهای مردم کوچه و بازار نیز نمایانگر همین اولویت برای مردم است. آمار و ارقام نیز چنین نتیجهگیری را منطقی نشان میدهند. وقتی رییس اتاق بازرگانی میگوید: «رشد اقتصادی طی ۱۰ سال گذشته تقریباً صفر بوده است» (روزنامهها ۶ خرداد ۱۴۰۰) در حالی که رشد جمعیت سالانه چیزی نزدیک به یک میلیون نفر است؛ وقتی به طور رسمی اعلام میشود: «۳۱ درصد خانوارها زیرخط فقر درآمدی هستند» (روزنامهها ۵ خرداد ۱۴۰۰) وقتی که سخن از آن است که دولت برنامهای برای مسکن فرودستان ندارد؛ وقتی که آقای آخوندی وزیر مسکن پیشین آقای روحانی با افتخار میگوید که وزارتخانه تحت مدیریت ایشان حتی یک مسکن برای مردم نساخته است و در عوض زمین و امکانات فراوان به مسئولان کشور بخشیده است و در همان حال ایرانیان بزرگترین خریدار خانه در ترکیه هستند…