نوشته پیش رو، بخش سوم از دو مقالهای است که در ارتباط با بدیل سوسیالیستی با عناوینِ «ضرورتِ تاریخی بدیلِ سوسیالیستی؛ مسئلۀ گذار و بغرنجیهای آن»؛ به ترتیب در شمارههای ۱۲ و ۱۳ «دانش و امید» (شهریور و آبان ۱۴۰۱) منتشر شدند. در این نوشتار برخی از ویژگیهای مناسبات سوسیالیستی به صورتی فهرستوار ارایه میگردند.
درآمد
ویژگیهای مناسبات پساسرمایهداری از موضوعاتی است که همواره مورد مناقشه بوده است. مارکسیستها نیز به عنوان پیگیرترین و جدیترین منتقدان نظام سرمایهداری به بحث و گفتوگو پیرامون این مسأله پرداخته اند و طبیعتاً بسیاری از این مباحثات حول آثار کلاسیک مارکسیستی انجام گرفته است.
واقعیت این است که در بخش اندکی از مکاتبات و نوشتههای مارکس و انگلس مستقیماً به موضوع خصلتهای بدیل نظام سرمایهداری پرداخته شده اما نقد کلاسیکها از ساختارِ سیاسی اقتصادی سرمایهداری، بنیان درک ما از بدیل مترقیِ آنرا تشکیل میدهد. به رغم این حقیقت، امروزه پس از تخریب اتحاد جماهیر شوروی و برخلاف دهههای ابتدایی قرن بیستم میلادی، در میان مدعیان مارکسیسم و نحلههای گوناگون آن، توافق اندکی بر سر محتوای بدیل و شاخصههای آن وجود دارد؛ نمونهای از این عدم توافق و گسست از درک اُرتُدوکس و کلاسیک از سوسیالیسم را میتوان در مجموعهای از مقالات و سخنرانیها یافت که در سال ۱۹۹۵ در کنگرۀ بینالمللی مارکس، در شهر پاریس، از سوی صاحبنظران «مارکسیست» مشارکتکننده در آن همایش ارایه شدند…
https://www.edalat.org/sites/default/files/1401-10/Socialism%20Alternative.pdf