بعد از آنکه فوت مهسا امینی به بهانهای برای آغاز اعتراضات در ایران تبدیل شد، پیشبینی میشد تلاقی این اعتراضات با آغاز سال تحصیلی منجر به کشیده شدن دامنه موج اعتراضات به دانشگاهها شود. مطابق انتظار همین اتفاق نیز افتاد و دانشجویان چندین دانشگاه در سطح کشور شاهد این اعتراضات بودند. در این بین اعتراضات دانشگاه الزهرا تهران بهخاطر ویژگی تکجنسیتی و دخترانه آن که قرابت بیشتری با بهانه شکلگیری اعتراضات دارد واجد ارزش نمادین بیشتری تلقی میشود به همین جهت اگر قرار باشد دانشگاه به بستر گفتوگو برای حل مساله به وجود آمده تبدیل شود توقع میرود پرچمدار فضای گفتوگو و چارهجویی نیز دانشگاهی باشد که هم میزبان اعتراضات بوده و هم قرابت بیشتری با مساله دارد. حضور رئیسجمهور در جشن آغاز سال تحصیلی که روز شنبه در دانشگاه الزهرا برگزار میشد و نیز میزبانی رئیسی از مسئولان دانشگاه شریف در نشستی که با هدف بررسی ابعاد حوادث رخداده در این دانشگاه در دفتر رئیسجمهور برگزار میشد نشان میدهد دولت بهعنوان نهاد حکمران فارغ از همه اقداماتی که به بهانه فوت مهسا امینی با هدف ایجاد اغتشاش در جامعه صورت میگیرد این واقعیات را پذیرفته که راه بیاثر کردن بهانهجوییها شنیدن اعتراضات واقعی و خیرخواهانه نخبگان نسبت به ایرادات ساختاری بوده و نمیشود با نگاهی صفر و یکی اغتشاشات خیابانی و اعتراضات دانشگاهی را در یک کاسه قرار داد. حال این دانشگاه است که باید پا را از اعتراضات سلبی فراتر گذاشته و راهکارهای ایجابی خود برای حل مساله را ارائه دهد. راهکارهایی که اجرایی شدن آن نیازمند توجه به ملزومات آن است.
دانشگاه جواب مساله باشد نه خود مساله
اعتراضات چند روز اخیر که به بهانه فوت مهسا امینی در کشور کلید خورد در دو ساحت دانشگاه و خیابان نمود بهمراتب متفاوتی با یکدیگر داشته است. برخلاف فضای خیابان که اعتراضات در آن غالبا وجهه اغتشاش به خود گرفته و منجر به بازنشر تصاویری خشن همچون آتش زدن مامور و خودروی نیروی انتظامی در فضای مجازی شد دانشگاه کمتر چنین مواجههای را شاهد بود. اعتراضات در فضای دانشگاه غالبا از حد برگزاری تجمعات فراتر نرفته و به دادن شعارهای اعتراضی محدود مانده است. البته در موارد اندکی نیز شعارها و رفتارهای ناهنجار دانشجویان برخی دانشگاهها منجر به رادیکال شدن فضای تجمعات شد که البته شدت رفتارهای رادیکال در همین موارد معدود نیز هیچوقت به اندازه تصاویر آشوبهای خیابانی نبوده است. فضای متفاوت بهوجودآمده در خیابان و دانشگاه منجر به شکلگیری اقتضائات ویژهای برای مواجهه با اعتراضات هریک از این دو بستر میشود. طبعا نادیده گرفتن این اقتضائات و سیاستگذاری مشابه در مواجهه با این دو فضا کمکی به حل مساله نکرده و چهبسا به تشدید اعتراضات دامن زده و دانشگاه را نیز به سمت اغتشاشاتی سوق دهد که خیابان دچار آن است. کشاندن اغتشاشات به فضای دانشگاه همان هدفی است که رسانههای غربی با ضریب دادن و بزرگ نمایی در مورد اخبار تجمعات برای رسیدن به آن تلاش میکنند تا از این طریق بتوانند وجههای نخبگانی به اغتشاشات بخشیده و فضای اجتماعی بهطور گستردهتری در دست بگیرند. همانطور که شعارهای ناهنجار و جلوگیری از تشکیل کلاسهای دانشگاه با استفاده از تهدید دانشجویان میتواند در راستای هدف تبدیل اعتراض به اغتشاش موثر واقع شود، مواجهه غلط با تجمعات دانشگاهی نیز میتواند اثر منفی برجای گذاشته و پازل رادیکالیسم را تکمیل کند. فضای تنشآمیز شکلگرفته زمانی به سمت حل مساله گردش پیدا میکند که طرفین دعوا درک کنند گریزی از گفتوگو در محافل نخبگانی وجود ندارد. در فضای متشنج ایجادشده هر اقدامی که بتواند میز گفتوگو را دایر کند اقدامی شایسته تقدیر بوده و باید مورد استقبال قرار گیرد. این توقع در جامعه وجود دارد که دانشگاه به مبدا و کانون این گفتوگوها برای حل مساله تبدیل شود نه اینکه خود نیز تبدیل به مساله شده و با دامن زدن به تنشها رسیدن به جواب مساله را به تعویق بیندازد.
گفتوگو صرفا برای گفتوگو نباشد
در بحبوحه اعتراضات دانشگاهی سهشنبه گذشته یک اقدام مثبت در دانشگاه تهران توسط اساتید این دانشگاه صورت گرفت. «خانه گفتوگوی دانشگاه تهران» بهعنوان یک نهاد جدید که هدف آن «تبدیل شدن به مرکزی برای نقد و تحلیل مسائل حوزههای مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در دانشگاه تهران با حضور اساتید رشتهها و تخصصهای مختلف از رویکردهای فکری و سیاسی متفاوت» عنوان شده است رسما با حضور ۹۰ استاد این دانشگاه راهاندازی شد. اولین جلسه این مرکز با حضور طیفهای فکری متکثر از دانشگاهیان و با ارائه دیدگاههای ۲۰ نفر از حاضران برگزار شد. چهرههایی همچون محمدجواد ظریف، غلامعلی حدادعادل، صادق زیباکلام، محمدحسن ابوترابیفرد، علی طیبنیا، علی مطهری و رضا فرجیدانا از جمله چهرههای شاخص حاضر در این جلسه بودند که به ارائه دیدگاههای خود پرداختند. یکی از مهمترین گزارههایی که در این جلسه مورد تاکید حاضران قرار گرفت «لزوم فراهم آوردن فضای گفتوگو و طرح دیدگاههای مختلف در دانشگاه» بوده است. اگرچه وجود بستر گفتوگو برای حل چالشهای اجتماعی امری لازم است اما باید توجه داشت که شعار «ایجاد فضای گفتوگو» صرفا نباید در واکنش به اعتراضات اجتماعی مطرح شود؛ چراکه تلقی استفاده ابزاری از این شعار را در اذهان عمومی متبادر میکند ابزاری که در بزنگاهها با رویکردی هیجانی ایجاد میشود و به مرور نیز کارکرد خود را از دست داده و به حاشیه میرود. لازمه جلوگیری از چنین تصوری این است که اولا جلسات گفتوگومحور صرفا به بازه زمانی اعتراضات محدود نشده و در آینده نیز با هدف حل سایر مسائل اجتماعی تداوم داشته باشد و ثانیا گفتوگوها با رویکرد رسیدن به خروجی برگزار شود. حداقل لازمه این امر این است که مطالب مطرح شده در چنین جلساتی با اجماع حاضران به اسناد مدونشدهای تبدیل شود که قابلیت ارائه به نهادهای تصمیم گیر را داشته باشد.
نظرات نخبگان مورد توجه قرار گیرد
شکلگیری فضای گفتوگو و ارائه پیشنهادات کارآمد توسط نخبگان یک سر ماجرای حل مساله است در سمت مقابل جدی گرفته شدن نتایج این گفتوگوها از جانب نهادهای اجرایی باعث میشود گفتوگوها تداوم داشته وانگیزه نخبگان برای حضور در آنها افزایش یابد. طبعا استفاده ابزاری از گفتوگوها و محدود نگه داشتن آن به سطح عکس یادگاری نهتنها درنهایت کارکردی نخواهد داشت بلکه امیدهای حداقلی برای بهبود را نیز از بین برده و منجر به شکلگیری اعتراضاتی شدیدتر میشود. با در نظر گرفتن این واقعیت میتوان گفت اقداماتی همچون تماس تلفنی رئیسجمهور با خانواده مهسا امینی و دادن وعده پیگیری یا برگزاری نشستی با حضور روسای دانشگاه شریف اقدامات مثبت و شایسته تحسینی محسوب میشود که البته نیازمند آن است تا با اقدامات واقعی و ارائه گزارشی از نتایج آن تکمیل شود.