تارنگاشت عدالت
نویسنده: سلمان رفیع شیخ
منبع: نیو ایسترن آوتلوک
مترجم: م قربانی
۱۴ اوریل ۲۰۲۵
اسرائیل طی سه ماه گذشته تلاش فراوانی به منظور متقاعد کردن دولت ترامپ برای «تمام کردن کار» و خنثی سازی همیشگی ایران به عمل آورده است.
اگرچه ترامپ ایران را تهدید به اقدام نظامی کرده است، اما بعید است واشینگتن در بحبوحه جنگ تجاری جهانی، شوق بهبود رواط با مسکو، به امید جداسازی غایی چین و روسیه، و عدم حمایت جهان عرب، به ایران حمله کند.
«در بحبوحه این آشفتگی عظیم، جنگ با ایران، حد اقل از نظر اقتصادی، به همان اندازه که به ایران ضرر می زند، به آمریکا نیز آسیب می رساند.»
«کار را تمام کنید»
فشار اسرائیل برای «تمام کردن کار» و خنثی سازی برنامه هسته ای ایران، ریشه در نحوه انجام نسل کشی او در غزه دارد. محاسبه اصلی اسرائیل این است که به دلیل نتایجی که علیه حماس در فلسطین، حزب الله در لبنان و اسد در سوریه، به علاوه حملات اخیر واشینگتن علیه حوثی ها در یمن گرفته است، ایران متحدان خود را از دست داده و برای حمله متقابل با اسرائیل در موضع ضعف قرار دارد. بنابراین، در این مرحله، برای ایران دلیل خوبی وجود دارد که برنامه هسته ای خود را برای حفظ بازدارندگی تقویت کند. همچنین موقعیت اقتصادی ضعیف ایران که تا حد زیادی بخاطر تحریم های آمریکا است، به این محاسبه استراتژیک دامن می زند. بنابراین، برای جلوگیری از دستیابی ایران به نیروی هسته ای، اسرائیل می خواهد چنین احتمالی را برای همیشه خنثی کند. دولت ترامپ تهدید به اقدام نظامی کرده است، و دونالد ترامپ گفته است: «اگر آن ها به توافق نرسند، بمباران رخ خواهد داد … بمبارانی که هرگز مشابه آن را ندیده اند.» صرف نظر از لفاظی های واشینگتن، حمله نظامی به ایران حتی در این مرحله برای واشینگتن، بدون پرداخت بهای بسیار سنگین و بدون مصالحه های سیاسی عمده در ابعاد گوناگونِ منافع ملی، «کار» بسیار بزرگی است.
«کیسنجر معکوس»
یکی از اهداف راهبردی مهم دولت ترامپ، بهبود روابط با مسکو و منزوی کردن پکن در جنگ تجاری مسکو با پکن است. این هدف که در آمریکا به عنوان «کسینجر معکوس» توصیف شده است، اشاره ای به موفقیت هنری کیسینجر، مشاور امنیت ملی ایالات متحده، در دهه ۱۹۷۰ در ایجاد روابط آمریکا و چین در بحبوحه روابط پرتنش چین و شوروی، و در نتیجه تعمیق شکاف میان آن ها بود. امروز، واشینگتن با تلاش برای بهبود روابط با روسیه از طریق توافق صلح در مورد اوکراین، به دنبال ایجاد شکاف مجدد است. اما این بار، هدف اصلی چین است. وزیر امور خارجه آمریکا، مارکو روبیو تأکید دارد که «آمریکا باید با روسیه رابطه داشته باشد» تا اجازه ندهد روسیه «کاملاً به چین وابسته شود.»
با این که ایجاد اختلاف بین روسیه و چین به دلایل گوناکون تقریباً غیر ممکن است، اما حمله به ایران (از دیدگاه واشینگتن) آن را برای همیشه از بین خواهد برد. دلیل آن این است که هم مسکو و هم پکن منافع استراتژیک متعددی را با ایران در هم تنیده اند. مسکو پیش از این هرگونه احتمال حمله به ایران را «غیرقابل پذیرش» دانسته و پکن نیز از درخواست ها برای تکیه بر دیپلماسی برای حل تنش حمایت کرده است. پکن به ویژه نگران است، زیرا هرگونه جنگی در غرب آسیا بهای نفت را به شدت افزایش می دهد و این بر اقتصاد چین تأثیر شدیدی خواهد گذاشت. این امر به ویژه در این مرحله به دلیل اعمال تعرفه های واشینگتن و تأثیری که بر اقتصاد آن خواهد داشت، برای پکن غیر قابل تحمل است. لذا، صِرف تهدید جنگ، موجب شده است که چین و روسیه به یکدیگر نزدیک تر شوند و امیدهای آمریکا برای شکاف نهایی را به چالش بکشند.
چه کسی از جنگ آمریکا علیه ایران حمایت خواهد کرد؟
وقتی دونالد ترامپ اخیراً تعرفه هایی را بر ۶۰ کشور در سراسر جهان ، از جمله متحدان سنتی خود در اروپا و آسیا، اعمال کرد، واشینگتن در نهایت با این کشورها در خط مشی تجاری اختلاف پیدا کرد. بسیاری از کشورها، از جمله اتحادیه اروپا و ژاپن، نه تنها اقدامات آمریکا را غیر قابل پذیرش و غیر منطقی خوانده اند، بلکه در حال آماده سازی اقدامات متقابل خود نیز هستند. مکرون، رئیس جمهور فرانسه، پیشنهاد توقف سرمایه گذاری اتحادیه اروپا در ایالات متحده را داده است که این خود بیانگر شکاف تجاری است. ژاپن و اتحادیه اروپا نیز برنامه های خود را برای استقلال نظامی اعلام کرده اند، یعنی دیگر عمدتاً به حمایت آمریکا برای دفاع خارجی متکی نباشند و این نیز به معنای شکاف امنیتی است. به عبارت دیگر، در وضعیت دنیای امروز، واشینگتن حمایت عمده ای از متحدان خود برای حمله به ایران دریافت نمی کند.
گذشته از اتحادیه اروپا، بزرگ ترین منبع مخالفت با جنگ علیه ایران از سوی کشورهای عربی خواهد بود. نمی توان انکار کرد که جنگ علیه ایران، تنها به ایران محدود نخواهد شد. بنا بر اظهار یک مقام ارشد امریکایی به شبکه میدل ایست آی، عربستان سعودی، عمارات متحده عربی، قطر و کویت همگی به آمریکا گفته اند که اجازه نخواهد داد از حریم هوایی یا سرزمین هایشان به عنوان سکوی پرتاب علیه ایران، از جمله برای سوخت گیری و عملیات نجات، استفاده شود. اگر کشورهای خلیج فارس به آمریکا اجازه دهند از حریم هوایی و پایگاه های نظامی آن ها استفاده کنند، آن ها به بخشی از حمله تبدیل خواهند شد که همه آن ها را در معرض حملات ایران قرار می دهد. از این جهت، جنگ فراتر از ایران گسترش خواهد یافت و نه تنها غرب آسیا، بلکه کل جهان را به شدت تحت تأثیر قرار خواهد داد (با توجه به این که این جنگ تأثیر عمده ای بر تولید و عرضه نفت خواهد داشت، قیمت نفت را به شدت افزایش می دهد و بر سلامت اقتصاد جهانی در سطحی که در این مرحله تصور آن دشوار است، تأثیر می گذارد).
پیامدهای داخلی
قیمت بالای نفت به معنای تورم و رکود فراگیر است. اما این امر به ویژه در مورد ایالات متحده صادق خواهد بود. تعرفه های ترامپ به این معناست که قیمت کالاها در آمریکا درحال آفزایش است. وال استریت در اوایل هفته، بلافاصله پس از اعلام تعرفه ها توسط ترامپ، سقوط کرد. با اعلام تعرفه های کشورهایی مانند چین بر صادرات ایالات متحده به کشورهایشان (پکن افزایش ۲۴ درصدی نرخ تعرفه ها را اعلام کرده است)، واردات آمریکا در سراسر جهان نیز به شدت تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. در بحبوحه این آشفتگی عظیم، جنگ با ایران، حداقل از نظر اقتصادی، به همان اندازه که به ایران ضربه می زند، به ایالات متحده نیز آسیب خواهد رساند. صِرف اعمال تعرفه ها تا کنون ۲ تریلیون دلار از ارزش سهام ایالات متحده را از بین برده است. ادامه این مسیر خودویرانگر، تنها مخالفت های داخلی علیه ترامپ را شدت خواهد بخشید. او کسی بود که در وعده های انتخاباتی اش می گفت «دوباره آمریکا را بزرگ می کنیم» نه فقیرتر و درگیر جنگ های بین المللی و داخلی. ناکامی بزرگ او در تحقق وعده های انتخاباتی، که قویاً پیش بینی شده بود، در عمل آرزوی او برای سومین دوره ریاست جمهوری آمریکا را به یک شوخی تبدیل خواهد کرد.