کودتای ۲۸ مردادماه سال ۱۳۳۲، پایانی بر یکی از مهم ترین نهضتهای تاریخ معاصر ایران بود. با سقوط دولت دکتر مصدق، تحقق آرمان متعالی ملت ایران، یعنی ملی شدن صنعت نفت و کوتاه شدن دست اجانب و به ویژه استعمار انگلیس از ثروتهای خدادادی کشور، با شکست مواجه شد. اما بر باد رفتن مجاهدتها و تلاشهای ملت برای رسیدن به استقلال، همه مصیبتی که در پی کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد بر سر ایرانیان فرود آمد، نبود؛
محمدرضا پهلوی که طی ۱۲ سال قبل مقهور قدرت سیاستمداران کهنهکار و همچنین، خروش تودهها برای حفظ کیان و عظمت کشور بود، با وقوع کودتا، عرصه را برای جولان باز دید و به تدریج بساط دیکتاتوری را که پس از فرار و تبعید رضاشاه به طور نسبی جمع شده بود، گسترد. محمدرضا، در نخستین گام برای تثبیت استبداد و سپس دیکتاتوری خود، به تسویه حساب با مخالفانی پرداخت که طی یک دهه قبل، خواستههای او را بر نمیتابیدند و در این بین، هرچه این مخالفتها غلظت بیشتری داشت، سرنوشت دردناکتری برای مخالفان رقم میخورد. دکتر مصدق، با پا در میانی عدهای و البته با این بهانه که به شخص شاه توهینی نکرده است، به سه سال حبس مجرد محکوم شد و بقیه نیروهای فعال در نهضت نیز، به تدریج، به حبسهای کوتاه و بلند مدت محکوم شدند؛ اما سرنوشت برخی دیگر، مانند دکتر سید حسین فاطمی، فرق داشت. او پس از مدتها زندگی مخفی در خانههای تیمی حزب توده، سرانجام در اسفندماه سال ۱۳۳۲، به دام مأموران امنیتی شاه افتاد. عکسی تاریخی، دکتر فاطمی را پس از بازداشت، با محاسن بلندی که احیاناً برای شناخته نشدن گذاشته بود، در حلقه افسران ساواکی و تیمور بختیار، نخستین رئیس نهاد مخوف امنیتی شاه، نشان میدهد.
فاطمی را به حبس انداختند و هنگام انتقال وی به یکی از جلسات دادگاه، شعبان جعفری و دار و دستهاش، احتمالاً به اشاره دربار، به دکتر فاطمی حمله و او را با چاقو به شدت مضروب کردند. زخمهای ناشی از آن حمله، در زندان به تدریج چرکی شد و بر اثر آن، وی به سختی تب کرد. وضعیت جسمانی دکتر فاطمی، روز به روز بدتر شد. با صدور حکم اعدام، به نظر میرسید که رژیم، برای حفظ ظاهر هم که شده، اجرای حکم را تا بازگشتن سلامت وی، به تعویق اندازد؛ اما شاه که به شدت از دکتر فاطمی کینه به دل داشت، دستور داد او را با ۴۰ درجه تب، به جوخه اعدام بسپارند و به زندگی این مرد شجاع، خاتمه دهند. دکتر فاطمی را روز ۱۹ آبان سال ۱۳۳۳، تیرباران کردند.
شاه و نفرت او از فاطمی
کرمیت روزولت، یکی از مهم ترین عوامل هدایتگر کودتای ۲۸ مرداد، در خاطرات خود مینویسد: «[از شاه پرسیدم:] میل دارم بدانم در مورد مصدق، ریاحی و دیگران، که علیه شما توطئه کردهاند، چه فکری کردهاید؟ او گفت: در این مورد زیاد فکر کردهام. مصدق محاکمه میشود و به سه سال محکوم خواهد شد … ریاحی نیز مجازات مشابهی در پیش خواهد داشت؛ ولی یک استثنا وجود دارد و آن حسین فاطمی است. او هنوز دستگیر نشده [است،] ولی به زودی او را پیدا میکنند … او، پس از دستگیری، اعدام خواهد شد.» دلیل این همه نفرت از دکتر فاطمی چه بود؟ چرا شاه نمیتوانست مانند دیگر فعالان جبهه ملی که نسبت به شاه عرض ارادت و تمکین کرده و حتی بعدها به مقامات دولتی نیز رسیدند، برای دکتر فاطمی نیز تخفیف در نظر بگیرد؟
راز یک نفرت کور!
دکتر حسین فاطمی، یکی از معدود سیاستمداران و روزنامهنگاران آن دوره بود که عملاً، برای دربار و شاه، شمشیر را از رو بست. مقالات تند او در روزنامهاش، باختر امروز، بسیار نیشدار و پُرکنایه بود و بیپروا و بدون واهمه، شاه را با شدیدترین الفاظ ممکن، خطاب قرار میداد. این رویکرد، پس از کودتای نافرجام ۲۵ مرداد و فرار شاه به بغداد و سپس رم، شدت و حدت بیشتری پیدا کرد. او به صراحت در سرمقالههای خود، از شاه با عنوان «جوان خوش خط و خال»، «مار افسرده» و «جوان هوسباز» یاد میکرد و با بیباکی تمام، برای مردم از حقیقت فساد دربار پهلوی مینوشت. روزنامه باختر امروز که یکی از پر طرفدارترین روزنامههای این دوره تاریخی محسوب میشود، مملو از مقالاتی است که با هدف افشای ماهیت شاه و خانواده او منتشر می شد. دکتر فاطمی در شماره ۱۱۷۲ روزنامه باختر امروز نوشت:«یکی نیست از او (شاه) بپرسد دیگر شما و فامیل شما از این یک مشت پابرهنه و لختی که بیست سال پدرت آن ها را به نفت جنوب زیر نظر مستقیم خویش فروخت و برای چهل سال بعد از خود نیز، قرارداد ۱۹۳۳ را باقی گذاشته، چه میخواهید؟» او به صراحت به افشای ماهیت کودتای انگلیسی رضاخان و برگزیده شدن او توسط استعمار پیر اشاره میکرد و مینوشت:«پدر شما(شاه) یک مرتبه به دستیاری آیرن ساید، کلنل انگلیسی، به روی هموطنان خود شمشیر کشید و عاقبت در منتهای نکبت در گوشه ژوهانسبورگ چشم بر هم گذاشت. او از این جنایت چه چیزی دید که امروز شما از روی نقشه فرستاده سفارت انگلیس در بغداد و ایادی جیرهخوار اجنبی، همان راه نکبت بار و ملعنت خیز را از نو می پیمایید؟»
تیترهای دکتر فاطمی در باختر امروز نیز، بسیار جنجالی و علیه دربار بود: «خائنی که میخواست وطن را به خاک و خون بکشد، فرار کرد»، «امروز مردم آزادی طلب تهران مجسمههای رضاخان میرپنج را سرنگون ساختند»، «شاه فراری با یک هواپیمای انگلیسی به طرف لندن پرواز کرد» و … . نوک تیز پیکان انتقادات دکتر فاطمی، به سوی استعمار انگلیس نیز، نشانه گرفته میشد. او در شماره ۱۱۷۴ روزنامه وطن امروز نوشت: «لندن که صد و پنجاه سال است در شرق تاج میدهد و تاج میستاند، سلسله منقرض میکند، دودمان پادشاهی میسازد … دوستان ملتها را به خاک سیاه مینشاند، چند سال است از قیام مردم ما سخت رنج میبرد.» او در همان روز، در تیتری جنجالی نوشت: «مطبوعات انگلیسی دروغ پردازی خود را درباره حوادث ایران مجدداً آغاز کرده و از محمدرضاپهلوی حمایت میکنند.» فاطمی که یکبار با پیشنهاد مصدق و به دلیل فعالیت در جریان مبارزات ملی شدن صنعت نفت، از شاه نشان «همایون» دریافت کرده بود، در شماره ۱۱۷۲ روزنامه خود نوشت: «من در طول دوازده سال اخیر هرگز به آستان این جوان خوش خط و خال که مثل ماری افسرده موقع ضعف و جبن سر درهم میکشد و در فرصت مناسب نیش جانگزای خود را میزند، سر فرود نیاوردهام و این آخرین دفعه هم که … نشان همایون به من داد، هرگز نشان اهدایی را به سینه نزدم زیرا که میدانستم این همایون از قماش همان همایونهایی است که پنجاه شصت راجه نظیر او را، انگلیسها در موقع اشغال هند در خاک وسیع آن کشور ایجاد کردند.»
فرجام سخت
بیتردید، شجاعت و بیپروایی دکتر فاطمی، در کنار احساسات وطن دوستی او و نیز متوجه بودن انتقاداتش به دربار، به عنوان اصل و مرکز فساد و تباهی کشور، باعث شد که محمدرضا پهلوی از او و دوستانش متنفر شود و درصدد انتقام برآید. فرجام دکتر فاطمی را از این نظر، میتوان با سرنوشت تلخ امیرمختار کریمپور شیرازی مقایسه کرد. او نیز به دلیل انتقادات تند و صریحش از اشرف پهلوی، پس از بازداشت، زنده زنده در آتش سوزانده شد و بعد، شایع کردند که برای خودکشی دست به این کار زده است! رویکرد دکتر فاطمی در افشای برخی زوایای کمتر دیده شده خاندان پهلوی که حتی روزنامههای به ظاهر تندرو و ملی هم، مایل نبودند سراغ آن بروند و دربارهاش مطلبی را منتشر کنند، زمینهساز اعدام وحشیانه و غیرانسانی او شد. گزارشهای ساواک نشان میدهد که دکتر فاطمی، در لحظات پایانی حیات نیز، از خود ضعف نشان نداد و بدون واهمه در مقابل جوخه اعدام ایستاد و مرگ را با آغوش باز پذیرا شد.
————————–
منابع:
شماره های ۱۱۷۰ تا ۱۱۷۴ روزنامه باختر امروز – مرداد ماه ۱۳۳۲
سید حسین فاطمی و تحولات ایران (۱۳۳۲- ۱۳۲۹ هـ.ش)؛ رزا ناظم؛ انتشارات آگاه؛ ۱۳۸۸
چهره دکتر فاطمی؛ ابوالفضل حاج قربانی؛ ۱۳۷۰