ثروتمندترین طبقات چین ثروتهای اخیر خود را از راههای گوناگون، هم قانونی و هم غیرقانونی، از جمله ار راههای زیر به چنگ آوردهاند:
۱- خصوصیسازی بنگاههای عمومی؛
۲- استثمار وحشیانه کار ارزان پس از نابودساختن حقوق کارگران، قوانین حمایتی و رفاه اجتماعی؛
۳- فساد دراز-مدت و گستردۀ مقامات دولتی؛
۴- غصب اغلب عدوانی اراضی شهرها، روستاها و دهقانان و انتقال زمین به سرمایهگذاران خصوصی با حمایت دولت؛
۵-سوداگری مستغلاتی؛
۶- تغییرات در سیاستهای نظارتی دولت که به کنترل تعدادی اندک بر بازارها انجامیده است؛
۷- فرار مالیاتی، پولشویی و انتقال منفعتها به خارج در مقیاس گسترده؛
۸- سیاستهای دولتی اعمال حقوق و دستمزدهای پایین و سرکوب عمل جمعی کارگران.
در پیش گرفتن الگوی «تولید برای صادرات» از جانب رهبری کمونیستی چین، براساس کاهش هزینه کار برای به دست آوردن مزیتهای رقابتی در بازارهای جهانی، مصادف بود با ظهور قصد تهاجمی سرمایهداران چینی برای افزایش منافع خود و انباشت ثروت خصوصی. این الگوی انباشت سرمایهداری برای جلب سرمایهگذاری عظیم و دراز مدت از ایالات متحده، و چندملیتیهای ژاپنی و اروپایی در همکاری با ثروتمندترین سرمایهداران چینی، به سیاستهای کارگری «مهربان با سرمایه» نیاز داشت. رشد سرمایهداری چین بر اتحاد سهگانه سرمایهداران داخلی، خارجی و دولتی قرار داشت، که همه آنها به فساد گسترده، و عظیم مقامات دولتی- حزبی وابسته بودند.
پویایی سرمایهداری بالغ
با رشد اقتصاد، سرمایه ملی چندگانه شد و از بخش تولید به فعالیت در بخشهای مالی، بیمه و مستغلات رفت.
با «آزادیسازی» اقتصاد، تعداد مؤسسات مالی خارجی و محلی افزایش یافت.
منافع سوداگرانه، سرمایهگذاران بزرگ و همچنین میلیونها «ثروت طلب» طبقه متوسط را جلب کرد. رشد چین به ظهور آن به مثابۀ بازار اصلی برای مواد خام و تولیدکننده اصلی کالاهای مصرفی وارداتی در آمریکا لاتین، آسیا و آفریقا منجر شد. رشد سریع آن ایالات متحده را به تقویت پایگاههای خود در اطراف چین و دنبال کردن سیاست مقابله نظامی و محاصره و همچنین حذف چین از تجارت منطقهای (به اصطلاح «کلید به آسیا» برانگیخت. رکود طولانی، ژرف در بازارهای اروپایی و بحران مالی در ایالات متحده الگوی صادراتی دارای رشد بالای چین را محدود ساخت. در عینحال، نسلهای دوم و سوم کارگران ماهر چین پیکارجوتر شده، افزایشهای دورقمی دستمزدها را خواستند و بدست آوردند.
همزمان با آن جوامع روستایی اقدام به تظاهرات گسترده نموده علیه مقامات محلی فاسد مرتبط با سوداگران غاصب زمین و علیه تلاشهای دیگر برای بیرون راندن خود از خانهها و مزارعشان بسود منافع مستغلاتی قدرتمند مستقیماً وارد عمل شدند. سرمایهگذاران ثروتمند چین، که وارد اقتصاد مالی، بیمه و مستغلات شده بودند، یک حباب مستغلاتی سوداگرانه بوجود آوردند. مقامات بلندپایه حزبی، که خود را از طریق اختصاصی سازیهای فاسد و پُرمنفعت انحصارات دولتی ثروتمند کرده بودند، موجب رکود اقتصادی و نارضایتی سیاسی ژرف در میان توده مردم چین شدند. با بحران اقتصادی جهان تقاضای جهانی برای صادرات چین کاهش یافت.
بحرانها و اصلاحات
دولت چین، رویاروی با از دست دادن چشمگیر مشروعیت سیاسی، رکود بازارهای صادراتی جهانی آن، حباب مستغلاتی و تلاطم بازار سهام یک کارزار گسترده اصلاح را با ویژهگیهای زیر آغاز کرد:
۱- برای احیای اخلاقیات به دولت و بدست آوردن احترام دوبارۀ مردم، یک کارزار گستردۀ مبارزه با فساد براه انداخته شد. بیش از ۲۵۰ هزار مقام فاسد شناسایی شدند، مورد تحقیق قرار گرفتند و محاکمه شدند.
۲- برای کاهش نابرابریها و تشویق مصرف داحلی سیاستهای اصلاح دستمزد و درآمد طراحی شد. نتیجتاً، دستمزدها ۱۰ درصد افزایش یافت.
۳- از جانب قوه قضاییه بازرسی و محاکمه سوداگران، از جمله سرمایهگذاران مرتبط با صندوقهای پوشش ریسک (hedge funds) خارجی و اولیگارشهای بزرگی که با «کلاهبرداری» از سرمایهگذاران خرد میلیاردها دلار به دست آورده بودند، آغاز شد.
۴- برای ارتقای صادرات، ارزش ارز چین- رنمینبی- کاهش داده شد.
۵- دولت برای مقابله با محاصره دریایی توسط ایالات متحده، هزینه نظامی را افزایش داد، و از جمله پیشرفتهترین سیستمهای تسلیحاتی خود را که اخیراً در رژه عظیم «پیروزی بر ژاپن» به نمایش گذاشته شده بود، بهروز کرد.
۶- برای مقابله با سلطۀ ایالات متحده بر صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی و برای تشویق مشارکت شرکای تجاری منطقهای بمثابه پاسخی به توافقنامههای تجاری آسیای پاسفیک واشنگتن که مشخصاً چین را حذف کرده، دو سازمان سرمایهگذاری مالی بینالمللی تأسیس شد.
۷- اکنون تأکید بیشتـری بر ارائه خدمات دولتی داخلی، اعمال اخذ مالیات، گسترش قانون تأمین اجتماعی و مسئولیتپذیری اجتماعی صورت میگیرد.
۸- برای جلوگیری از فرار سرمایه چینی توسط خانوادههای اولیگارش، در شرایطی که آنها از پیگرد جزایی بخاطر فعالیتهای تجاری غیرقانونی خود فرار میکنند، اقداماتی به اجرا گذاشته شده است.
پاسخ طبقات ثروتمند چین
طبقات ثروتمند چین در مقابل این اقدامات دولت برای کاهش برخی از عدم توازنهای طبقاتی و نابرابریها و برای برخورد با بحرانهای چندگانه در اقتصاد و جامعه، مقاومت میکنند.
آنها صدها میلیارد دلار از کشور به خارج منتقل نموده-مشخصاً سرمایهگذاری و تأمین سرمایه را متوقف کردهاند.
آنها از این ابزار نگرانی عمیق کردهاند که افزایش دستمزدهای کارگران منافع آنها را کاهش خواهد داد و اینکه آنها قرادادهای پرمنفعت و همچنین دسترسی به مقامات دولتی مطیع، فاسد را از دست خواهند داد.
آنها از ترس دادگاهی شدن با شرکای فاسد خود در دولت، نگران پنهان کردن مبنع ثروت خود هستند.
طبقات ثروتمند چین در تلاش برای پنهان کردن امن ثروت خود، به ولخرجی برای خریدن مستغلات در خارج، اورق بهادار با بهره ثابت، داراییهای تجاری، سهام صندوقهای تولیت و غیره روی آوردهاند. سوداگری گسترده، فرار عظیم سرمایه و لغو وامهای بیحساب و کتاب دولتی همه به تلاطم جاری در اقتصاد چین کمک کردهاند.
طبقات ثروتمند چین آینده خود را رقم میزنند: فرار سرمایه و سوداگری آنها شرایط متلاطمی را بوجود آورده که دستاویز فرار حتا بیشتر سرمایه است.
بحران، اصلاحات و مبارزه برای قدرت
منشاء بحران کنونی چین را باید در رفتار و اتحادهای سیاسی طبقات رهبریکننده یافت که از رشد سریع سرمایهداری چین سود بردهاند. سرمایهداران اصلاحطلب ترقیخواه معتقدند برای پایان دادن به بحران به اصلاحات رادیکال نیاز است. آنها جانبدار اقدامات زیر میباشند:
۱- بازگرداندن بازار مالی به نقش اصلی آن به مثابۀ یک ابزار فعالیت مولد؛
۲- بالعکس کردن آزادسازی بازار مالی، از جمله پایان دادن به سوداگری صندوقهای پوشش ریسک غربی، برقراری دوباره کنترل بر سرمایه، تعقیب متواریان از مالیات و مجازات انتقال عظیم غیرقانونی منافع به خارج؛
۳- افزایش مصرف گستردۀ داخلی و اعمال محدودیت بر مصرف زننده نخبگان، از طریق مالیات بر درآمد مترقی و اقدامات رفاهی.
روند اصلاحات با مقاومت شدید از جانب سرمایهداران کمپرادور مواجه شده، آنها ثروت خود را از چین خارج میکنند. چینیهای ثروتمند یک ذهنیت کمپرادوری پسا-استعماری را پذیرفتهاند که نتیجه پیوندهای محکم اقتصادی آنها با سرمایهداران غربی است.
آنها ایدئولوژی نئولیبرالی را پذیرفته اند؛ آنها به تحصیلات و فرهنگ غربی میبالند و طی یک تغییر شدید در وفاداری خود برای حراست از ثروت خویش به دولت امپریالیستی ایالات متحده متوسل میشوند. فرزندان آنها در گرانترین دانشگاههای خصوصی ایالات متحده تحصیل میکنند و در آنجا توسط دگمهای سیاسی- اقتصادی نخبه-محور ایالات متحده القای ایدئولوژیک میشوند. آنها پول خود را بمثابه سرمایهگذاری و تهیه مسکن برای خانواده و فرزندان خود که در مدارس نخبگان ایالات متحده هستند، در مستغلات بسیار تجملی قرار میدهند.
نتیجهگیری
حل مشکلات سرمایهداری کمپرادور برای «اصلاحطلبان» سیاسی و اقتصادی چین دشوار است، زیرا «اصلاحطلبان» خود طی سالها درگیر رفتار و اعمال مشابه بودهاند. برای «اصلاحطلبان» حیاتی است که ثروت غیرقانونی را برملاء ساخته با پیگرد تهاجمی به دنبال کمپراورها بروند.
این دشوار خواهد بود زیرا بسیاری از اصلاحطلبان در میان طبقه کمپرادور قوموخویش دارند، از «رونق» سوداگرانه سود بردهاند و فرزندان خود را به خارج فرستادهاند.
برخی از آنها حتا حسابهای بانکی مخفی خود را در خارج دارند- سودهای ناشی از معامله با سرمایهگذاران بزرگ.
هیچ اختلاف بنیادین یا طبقاتی ژرف بین کمپرادورها و اصلاحطلبان در چین وجود ندارد.
با این وجود، بحران و فرار سرمایه قطبی شدن طبقاتی را تشدید نموده و رویدادهای خارجی فکر ژرفتر درباره چگونگی مقابله چین با سیاستهای میلیتاریستی ایالات متحده را تحمیل کرده است. خطر نظامی ایالات متحده برای کمپرادورهای چین و تبلیغاتچیهای اقتصادی آنها اشکلاتی بوجود آورده است.
«فروش» ایده گشایش وسیع در مقابل والاستریت در زمانی که کشور لوله سلاحهای ایالات متحده را در مقابل خود میبیند، دشوار است.
از نقطهنظر استراتژیک این فرار دیوانهوار سرمایۀ چینی کارزار اصلاحات را مشروع ساخته و نفوذ کمپرادورها در اقتصاد را تضعیف مینماید. حتا برخی از سرسختترین لیبرالهای اقتصادی چین در حال فرارند! با این وصف، گامهای تردید آمیز اصلاحطلبان، «باور» ژرف آنها به «بازار» و حضور عظیم چندملیتیهای خارجی در داخل چین نشانگر آن است که تغییرات ساختاری واقعی، ژرف در دستور کار قرار ندارند. اصلاحطلبان چینی نسخه جدید خود از «راهپیمایی طولانی» را از میان لایههای بیشمار مؤسسات فاسد، معیوب و ناکام آغاز کردهاند. تغییرات بزرگتر و پراهمیتتر، بیداری طبقه کارگر را انتظار میکشد.
http://petras.lahaine.org/?p=2052