در سالهای اخیر رویارویی جهانی چین و آمریکا تمام زمینههای اقتصاد در اقصی نقاط جهان را تحت تأثیر قرار داده است. چین با سماجت تمام ایالات متحده را در هر عرصهای، از جمله در آمریکای لاتین، عرصه سنتی نفوذ آمریکا، زیر فشار قرار داده است.
در حال حاضر ایالات متحده در مجموع بزرگترین شریک تجاری کشورهای آمریکای لاتین است و به دنبال تداوم دیکته کردن اراده خود بر بسیاری از آنهاست. حتی مقر سازمان کشورهای آمریکایی، که شامل ۳۳ کشور و ۳۵ کشور مستقل در قاره آمریکا میشود (کوبا و نیکاراگوئه به ترتیب در سال های ۲۰۰۹ و ۲۰۲۱ از عضویت آن بیرون آمدند)، در واشینگتن قرار دارد.
موقعیت مسلط ایالات متحده نه در گذشته و نه اکنون خوشایند بسیاری از کشوهای آمریکای لاتین نبوده است. با این حال، رهایی و دستیابی به استقلال از چنگ بازیگر بینالمللی قدرتمندی مثل ایالات متحده یک چالش است. این چالش نیازمند برقراری ارتباط با بازیگریست که نفوذ قابل مقایسهای داشته باشد، بازیگری که بتواند از شرکای جدیدش در مقابل تحریمهای ارباب حمایت و پشتیبانی به عمل آورد. این روزها کشورهای کوچک و فقیری که اکثر کشورهای آمریکای لاتین را شامل میشوند و نمیخواهند با ایالات متحده مراوده داشته باشند، به سوی منطقه نفوذ چین حرکت میکنند.
چین مدت مدیدی است که روابط با کشورهای آمریکای لاتین را توسعه بخشیده است. پس از فروپاشی اتحاد شوروی، که از کشورهای سوسیالیستی جهان حمایت میکرد، چین به مثابه پیشاهنگ نوین کشورهای سوسیالیستی، به گسترش روابط با کوبا مبادرت ورزید و کم کم جای خالی اتحاد شوروی را پُر کرد.
توسعه سریع روابط بازرگانی و اقتصادی میان چین و آمریکای لاتین از مشخصات اولین دهه قرن ۲۱ به حساب میآید. در سالهای ۲۰۰۴ – ۲۰۰۵ پکن در صنعت نیکل کوبا سرمایهگذاری قابل توجهی کرد. در سال ۲۰۰۶ قرارداد تجارت آزاد با شیلی را امضاء کرد و گامهایی برداشت که بازرگانی با کشورهای آمریکای لاتین را از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۹ از ۱۰ میلیارد دلار به ۱۳۰ میلیارد دلار رساند.
در سال ۲۰۱۰ کشورهای آمریکای لاتین، جامعه کشورهای آمریکای لاتین و کارائییب (سلاک) را بنیان گذاشتند، ازجمله همه کشورهای مستقل آمریکایی به جز ایالات متحده و کانادا. هدف اعلام شدۀ ایجاد چنین سازمانی به روشنی همبستگی کشورهای آمریکای لاتین و کاهش نفوذ ایالات متحده بود. جالب است بدانیم که سه کشوری که رهبری موقت و جمعی سلاک را به عهده گرفتند: ونزوئلا، که رهبر آن هوگو چاوز خود را کمونیست و پیگیر سیاستهای سوسیالیستی معرفی کرد، شیلی کشوری که پیشرفتهترین اقتصاد در آمریکای لاتین را دارد، و کوبای سوسیالیستی مخالف دیرینه ایالات متحده، هر سه کشور شرکای قابل اتکای چین هستند.
جای شگفتی نیست که نشست سلاک و چین در ۱۷ اکتبر ۲۰۱۴ تشکیل شد، زیرا چین قادر بود همزمان با همه کشورهای آمریکای لاتین همکاری داشته باشد، نه فقط ارتباط دوجانبه با هر کشور جداگانه. اولین نشست سران در برزیل برگزار شد که رهبر چین شی جین پینگ شرکت داشت. یک هفته بعد شی جین پینگ به هاوانا پایتخت کوبا سفر کرد و با رائول کاسترو رهبر کوبا ملاقات کرد. به بیان رائول کاسترو روابط چین و کوبا بهترین دوران تاریخی خود را سپری میکردند.
آنقدرها نگذشت که میشد گفت چین در آمریکای لاتین، به ویژه در کوبا، ریشه دوانده و فعالیتهایش چیزی فراتر از اقتصاد و بازرگانی است. لذا، تصاویر ماهوارهای شئ خاصی در منطقه بخوکال در کوبا در سال ۲۰۱۸ منتشر شد. آنطور که کارشناسان میگویند، این یک ایستگاه الکترونیکی هوشمند است که با آن میتوان فعالیتهای ارتش ایالات متحده را رصد کرد. میتوان باور داشت که کوبا مستقلاً دست به ساخت چنین دستگاهی نزده است و به احتمال زیاد چین سازنده آن است.
در ۴ دسامبر ۲۰۲۱ سومین نشست وزرای چین و سلاک برگزار شد. شی جین پینگ رییسجمهور خلق چین، از طریق ارتباط ویدیویی در این نشست شرکت کرد.
رهبر چین متوجه شد که مساعی و مشارکت وی در این نشستها طی سالها به تحکیم وحدت و همکاری میان چین و کشورهای عضو سلاک یاری رسانده است. فورومهای چین و سلاک به کارپایهای ضروری برای ارتباطات بینالمللی تبدیل شد. روابط چین با کشورهای عضو سلاک وارد دوره نوین برابری و منافع دوجانبه برای همه ملتها شده است.
به گفته شی جین پینگ، وقتی جهان وارد دوران بیثباتی و دگرگونی میشود، چین و کشورهای سلاک باید بر پیآمدهای پاندمی کووید-۱۹ فایق آیند و سلامت مردمشان را تضمین کنند.
رهبر چین خواستار برنامه جدیدی در مناسبات درحال رشد چین و کشورهای آمریکای لاتین و حوزه کارائیب شد و به این همکاری در جهت نیکبختی مردم و پیشرفت انسان جان تارهای بخشید.
احتمالاً سخنان شی جین پینگ یادآدور گذشته و الهامبخش دستآوردهای آینده همکاریهای چین و آمریکای لاتین بوده و تأثیر به سزایی بر رهبران حاضر در جلسه داشته است.
در ۱۰ دسامبر نیکاراگوئه، یکی از کشورهای عضو سلاک روابط و تماسهای رسمی خود را برای همیشه با تایوان قطع کرد و جمهوری خلق چین را «تنها نماینده قانونی همه چین، و تایوان را بخش جداییناپذیری از آن سرزمین دانست.»
همانطور که میدانیم نیکاراگوئه به روابطی نسبی که با جمهوری تایوانِ چین، یعنی بخشی از جمهوری خلق چین داشت، پایان داد. نیکاراگوئه جمهوری خلق چین را تنها چین واقعی میداند و به رسمیت میشناسد، شرطی که پکن از شرکایش طلب میکند. چنین حرکتی درهای دسترسی به بازار عظیم چین و سرمایهگذاری و وامهای مؤثر کشورها را در سطح جهان گشود.
جمهوری خلق چین، پس از ایالات متحده، دومین شریک تجاری کشورهای آمریکای لاتین است. توسعه این روابط بیوقفه ادامه مییابد، و ممکن است چین به زودی به بازیگر عمده منطقه تبدیل شود. اگر حضور ایستگاه اطلاعاتی رادیویی چین در کوبا تأیید شود، این بدان معناست که اکنون به آن زمان نزدیک شده است. انقلاب در کوبا و نیکاراگوئه در گذشته شکستهای ژئوپلیتیک ایالات متحده تلقی میشدند، یعنی نظارت بر سرزمینهای مناطق امنیت استراتژیکاش را از دست داده است. معلوم نیست از دست دادن کامل کنترل بر مناطق آمریکای لاتین برای ایالات متحده به چه معنا خواهد بود.