روز ۳۱ مه «کمیسیون صدسالگی کشتار نژادی تولسا ۱۹۲۱» در جامعه آفروآمریکایی تولسا در ایالت اکلاهما صدمین سالگرد کشتار تولسا را یادآور میشود. روز ۳۱ مه و ۱ ژوئن سال ۱۹۲۱ هزاران سفیدپوست مسلح، صدها نفر از سیاهپوستان محله گرین وود را به قتل رساندند. قبل از این که به جزئیات بپردازیم باید سئوال کنیم چگونه یک چنین کشتار خشنی در این بخش شکوفای شهر که به خاطر وجود شرکتهای نفتی در آن زمان به نام «پایتخت نفتی جهان» شهرت یافته بود، ممکن شد؟
برای پاسخ به این سئوال باید نگاهی به آن سالها که در ایالات متحده اصطلاح ثابت «پائین ترین نقطه در روابط نژادی آمریکا» نام گرفته بیافکنیم، که مبین دورهای است که از پایان دوران «بازسازی» Recostruction در سال ۱۸۷۷ تا اوائل دهه ۱۹۲۰ پس از جنگ اول جهانی ادامه داشت. بازسازی کشور پس از پایان جنگهای داخلی (۱۸۶۱ تا ۱۸۶۵) آغاز شد که پس از لغو بردهداری وطی فاز کوتاه ادغام یازده ایالت بردهدار، انتگراسیون مردم سیاهپوست در کشور و جامعه را در نظر داشت.
حملات روزانه
ولی پس از این فاز سیاهان حقوق شهروندی تازه کسب کرده خود را مجدداً از دست دادند. خشونتهای نژادی، لینچ، جدایی و تبعیض نژادی بیان معمول سلطه مقاوم نژاد سفید بود و از سال ۱۸۷۷ سال به سال نیز شدیدتر شد. وضعیت شهروندان سیاهپوست در طول و سپس بعد از جنگ اول جهانی به مراتب وخیمتر شد. هرچندکه امید میرفت که در طول جنگ سیاهان به عنوان نیروی کار در صنایع نظامی به کار گمارده شوند و وضعیت سربازان سیاهپوست بعد از بازگشت از جبههها به نفع آنها تغییر پیدا کند ولی با رشد اراده شهروندان سیاهپوست برای تعیین سرنوشت خویش و ارتقأ اجتماعی محتمل، بسیاری از سفیدپوستان امتیازات خود را در خطر میدیدند و سیاهان را رقیب خطرناکی در مبارزه به خاطر اشتغال و خطری برای «محلههای سکونی خوب» خود که قصد داشتند بین خود بمانند، احساس میکردند.
تاریخشناس “آلن اچ. اسپیر”در کتاب خود «شیکاگو سیاه – ایجاد گتو سیاهان ۱۸۹۰ تا ۱۹۲۰» روند تکامل نژادپرستی ستیزهجو را توضیح داد. او نشان داد چگونه سیاهان « بین ۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ در شهر توسط انجمنهای ورزشی سفیدپوستان در خیابانها و پارکها مورد حمله قرار میگرفتند و خانههای آنان توسط «انجمنهای روابط همسایگی» منفجر و ویران میشد. هنگامی که سیاهپوستان به دفاع از خود برخاستند، «جنگهای پارتیزانی در تابستان ۱۹۱۹ به درگیری علنی مسلحانه» تبدیل شد. “اسپیر” میگوید «بخش جنوبی شیکاگو صحنه جنگ نژادی شد.»
ولی شیکاگو تنها شهر نبود. آمریکاییهای افریقاییتبار در تمام کشور در این سال شاهد موج سهمگینی از اقدامات تروریستی نژادپرستانه کوکلوکس کلان که دوباره احیأ شده بود، بودند. لینچ کردن، به دارآویختن، زنده زنده آتش زدن در دستور روز قرار داشت.
تولسا در سال ۱۹۲۱ یک شهر نسبتاً غنی با صدهزار نفر جمعیت بود، که ۱۰٪ آن را سیاهپوستان تشکیل میدادند. این تصور بیمارگونه از «برتری نژاد سفید»، که در بین شهروندان سفیدپوست رواج داشت، مانع از یک زندگی موزون و هماهنگ بین شهروندان میشد. از این رو تولسا یک شهر تفکیکشده بود. شهروندان سیاهپوست منزوی در منطقه “گرین وود” با مغازههای باشکوهش در خیابان «وال استریت سیاه» زندگی میکردند. نرخ بزهکاری در تولسا خیلی بالا بود. روزنامه “تولسا ورلد” و “تولسا تریبون” کلیشهوار تقصیر رشد بزهکاری را به گردن سیاهان میافکندند. گروههای دفاعی سفیدپوستان تشکیل میشد، که از امکانات فناوریهای جدید مانند تلفن و تلگراف و خودروهای موتوریزه برخوردار بود.
روز ۳۱ مه ۱۹۲۱ این شایعه پخش شد که یک واکسی سیاهپوست به جرم «مزاحمت جنسی» برای یک زن سفید پوست در بازداشت به سر میبرد. بلافاصله اوباش سفیدپوست در مقابل ساختمان دادگستری گردهم آمدند و از کلانتر خواستار تحویل «مجرم» شدند. ولی کلانتر “ویلارد مککولاف” درخواست آنان را رد کرد و دستور داد کلیه راههای ورود به ساختمان مسدود گردد و سنگر سازی شود.
وقتی که اوباش از تخلیه محل سرباز زدند، به هنگام غروب یک گروه مسلح ۲۵ نفری از پیشکسوتان سیاهپوست جنگ برای حمایت از کلانتر به محل رفتند که بعد تعداد آنان به ۷۵ نفر افزایش یافت که در مقابل ۱۵۰۰ سفیدپوست مسلح قرار گرفته بودند. هنگامیکه سفیدپوستان آتش گشودند، آنها به منطقه گرین وود عقب نشینی کردند. اوباش سفید پوست آنها را تعقیب کردند. یک شایعه دیگر آتش این اغتشاش را بیشتر شعلهور کرد. گفته شد که گویا قرار است سیاهان از شهرهای نزدیک به کمک آیند و یک قیام مسلحانه سازمان دهند. هیستری پدیدآمده در بین سفیدپوستان تولسا اکنون دیگری تفاوتی بین پیر و جوان و کودک قایل نبود. در سحرگاهان ۱ ژوئن هزاران سفید پوست وارد محله گرینوود شدند، کشتند، تاراج کردند و همه چیز در ۳۰ و یا ۴۰ بلوک مسکونی را به آتش کشیدند. به زور اسلحه از اطفأ حریق توسط آتشنشانی جلوگیری شد.
بنابرگزارش صلیب سرخ ۲۰۰ مغازه به تاراج رفت و ۱۳۰۰ ساختمان از جمله یک بیمارستان، دوکلیسا، یک دبستان، یک کتابخانه، هتل و اداره و چندین و چند مغازه در شعلههای آتش از بین رفت. هنگامی که “جیمز رابرتسون” فرماندار روز ۱ ژوئن حکومت نظامی اعلام کرد . گاردملی را بسیج نمود در واقع کشتار به پایان رسیده بود و “گرینوود” با «والاستریت سیاه»شکوفای خود با خاک یکسان شده بود.
برکشتار سرپوش نهاده شد
چندی بعد اتهامات علیه واکسی سیاهپوست “دیک رولاند” پس گرفته شد. تحقیقات پلیس نشان داده بود که او تصادفاً پای دختر سفیدپوستی که مامور آسانسور بود، را لگد کرده. “رولاند” پس از آزادی به سرعت تولسار ا ترک کرد و دیگر هرگز به آنجا بازنگشت.
روزنامه تولساتریبون گزارش خود در باره وقایع روز ۳۱ مه ۱۹۲۱ را از آرشیو خود پاک کرد. تاریخشناسان «کمیسیون شورش نژادی» در سال ۲۰۰۱ گزارشی ارایه کردند و نوشتند که پرونده در آرشیوهای دولتی نیز دستکاری و پاک شدهاست. شورش خشن اوباش سفیدپوست باید به بوته فراموشی سپرده میشد. دهها سال بر این کشتار که ۱۸ ساعت به طول انجامید و به کشته شدن ۳۰۰ نفر انجامید، سرپوش نهاده شد. ۸۰۰۰ نفر یعنی تقریباً کلیه سیاهپوستان شهر بیخانمان شدند. تازه از سال ۲۰۱۸ آنچه که به وقوع پیوسته بود دیگر «شورش نژادی» نامیده نشد بلکه به عنوان «کشتار نژادپرستانه تولسا» نام گرفت و بیچون و چرا به عنوان خونینترین کشتار سیاهپوستان به دستشهروندان سفید پوست در تاریخ ایالات متحده آمریکا به ثبت رسید.