iran

کشور خبیث

تارنگاشت عدالت

 

نویسنده: توماس روپر
برگرفته از: www.Anti-spiegel.ru
۲نوامبر ۲۰۲۲

 

بدون مجوز کنگره: جنگ‌های مخفی ایالات متحده
 

ایالات متحده آمریکا بیش از آن چه که انظار عمومی می‌داند، جنگ به راه انداخته است. همین‌طور کنگره آمریکا که باید پنتاگون را کنترل کند، در مورد بسیاری از جنگ‌های مخفی بی‌اطلاع گذارده می‌شود. بنابر تحقیقات آمریکایی این مسایل خطر یک جنگ اتمی را تشدید می‌کند.

پس از ۹/۱۱ در ایالات متحده قوانینی به تصویب رسید که به دولت امکان می‌دهد بدون تایید مجلس آمریکا  جنگ برپا کند. ابعاد این امکانات که در اختیار دولت آمریکاست و می‌تواند پارلمان آمریکا را، یعنی هر نوع کنترل (شبه) دمکراتیک را دور بزند و در تمام دنیا جنگ برپا کند، تنها برای تعداد کمی از کارشناسان آمریکایی شناخته شده است.

علاوه براین طبق قوانین موجود، پنتاگون این امکان را در اختیار دارد  این نوع جنگ‌ها را  تا آنجا که ممکن است از نظر پارلمان مخفی نگاه دارد. این امر باعث شد که دولت آمریکا در ۲۰ سال گذشته  جنگ‌های بسیاری  علیه کشورها و اقدامات جنگی در کشورها انجام دهد، که انظار عمومی از آن مطلع نشد. گذشته از این‌که این جنگ‌ها از نظر حقوق بین‌الملل غیرقانونی است، آنها خطر بزرگی  را ایجاد می‌کند زیرا اگرجنگی که مخفیانه از طرف پنتاگون براه افکنده شده، تشدید یابد، می‌تواند ایالات متحده و از آن طریق غرب کلکتیو  را درگیر آن سازد.

بدتر از آن، مطابق با مقرراتی که در سال ۲۰۱۸ به امضأ رسید و تا سال ۲۰۲۵ معتبر است، پنتاگون مجاز است بدون مجوز و حتی بدون اطلاع پارلمان آمریکا علیه قدرت‌های اتمی مثل روسیه و چین وارد جنگ شود. بدون هر نوع کنترل عمومی پنتاگون می‌تواند به عملیات پرخطری که می‌تواند به یک جنگ اتمی بیانجامد، دست یازد.

با این پیش‌زمینه فعالیت‌های ارتش آمریکا در سواحل چین و یا اخبار  در مورد حضور واحدهای ویژه ارتش آمریکا در اوکراین که علیه ارتش روسیه می‌جنگند، این سئوال مطرح می‌شود که واقعاً ایالات متحده دقیقاً در خفا به چه کاری مشغول است و تا کجا حاضر است پیش رود؟

آنچه که در این اینجا می‌گویم، تبلیغات روسی نیست، بلکه نتیجه تحقیقات مرکز برنان Brennan-Center است. این مرکز یک نهاد غیردولتی آمریکایی است که متخصص مسایل حقوقی در ایالات متحده می‌باشد. در این تحقیقات قوانین ایالات متحده ، که جنگ‌های مخفی کنترل نشده پنتاگون را مقدور می‌سازد، نام برده و توضیح داده می‌شود و به خطراتی اشاره می‌گردد، که این وکالت‌های تقریباً بی‌حد و مرز پنتاگون به همراه دارد.

مرکز برنان این جنگ‌ها را به خودی خود محکوم نمی‌کند. در این مرکز هم ظاهراً  این عقیده حاکم است  که ایالات متحده  محق است، به دلخواه  در هر کشور و علیه هرکشور جهان آتش جنگ را بیافروزد. این مرکز تنها انتقاد می‌کند که پنتاگون می‌تواند این کار را بدون کنترل انجام دهد و این عملکرد خطراتی با خود به همراه دارد، که می‌تواند ایالات متحده آمریکا را به ورطه یک مناقشه غیرقابل کنترل (تا ضربه اتمی) سوق دهد.

وقتی که تحلیل آژانس خبری روسیه تاس را ترجمه می‌کردم با تحقیق مرکز برنان روبه‌رو شدم. در تحلیل تاس به تحقیقات مرکز برنان اشاره شده بود و وقتی این تحقیقات را مطالعه کردم بقدری آن را  جالب توجه دیدم که  مقاله‌ای در باره آن تهیه کردم. مطالعه این مطلب را به همه علاقمندان توصیه می‌کنم و از این رو ترجمه خلاصه مقدماتی تحقیقات را در زیر  در اختیار خوانندگان قرار می‌دهم.

جنگ محرمانه
خلاصه: برنامه‌های همکاری امنیتی، نیروهای آمریکایی را در کنار شرکای خارجی وارد خصومت‌های غیرمجاز کرده است. کنگره باید این رویه خطرناک و غیردمکراتیک را متوقف سازد.

اگر از آمریکایی متوسط  سئوال کنید که  آمریکا در دو دهه گذشته در کدام کشورها به جنگ پرداخته، شاید لیست کوتاه شامل  افغانستان، عراق و شاید لیبی را به شما ارایه کند. ولی این لیست درست نیست. لیست واقعی شامل ۱۷ کشور خواهد بود که آمریکا  توسط نیرو ی زمینیخود و یا به صورت نیابتی و یا توسط حملات هوایی در مناقشه شرکت داشته است.

انظار عمومی  ابعاد کامل  جنگ‌های ایالات متحده را نمی‌شناسد. روزنامه‌نگاران محقق، کنشگران حقوق بشر  تصویر کلی ارایه کردند که ارتش کجا خشونت به کار برده ولی آنها به  منابعی اتکأ می‌کنند، که اطلاعاتشان ناقص، دیر و یا حدس و گمانی است. انسان  می‌تواند تنها آنقدر  در مورد ردپای نظامی ایالات متحده اطلاعات به دست آورد که در مراسم «پرپل هارت» (اهدای مدال شجاعت به مجروحین و کشته‌شدگان جنگی) شرکت کند و با نظامیان بازنشسته به گفتگو بنشیند و یا  در رسانه‌های اجتماعی گزارشات در مورد درد و رنج مردم غیر نظامی را دنبال کند.

تفاهم کنگره  در مورد جنگ‌های ایالات متحده  اغلب بهتر از نوشته‌ها و اسناد عمومی نیست. وزارت دفاع  اطلاعات تجویز شده از طرف کنگره  را که به روز شده دراختیار  دفاتر محدودی در پارلمان قرار می‌دهد و گه‌گاه حتی وظیفه گزارش‌دهی خود را  انجام نمی‌دهد، به طوری که  اعضای کنگره  اطلاع پیدا نمی‌کنند که  کی، کجا و  علیه چه کسی  ارتش خشونت به کار می‌گیرد. مثلاً پس از این که ارتش آمریکا در سال ۲۰۱۷ در کشور نیجر دچار خسارت‌های سنگین شد، نمایندگان در مورد حضور  نیروهای نظامی آمریکا در  این کشور متعجب شدند.  بدون دست‌رسی به چنین اطلاعات اساسی، کنگره قادر نیست کنترل لازم را به عمل آورد.

تنها کنگره و انظار عمومی  از مسایل جاری بی‌اطلاع نیست. همین‌طور شرکای دیپلماتیک وزارت دفاع  در وزارت امور خارجه  نیز به سختی  دامنه  خصومت‌های آمریکا را درک می‌کنند و  از آن آگاه می‌شوند. آنجا که کنترل کنگره تضعیف می‌گردد،  قدرت کنترل قوه مجریه نیز تضعیف می‌شود.

گسترش جنگ‌های مخفی پدیده نسبتاً نوینی است که هم غیر دمکراتیک و هم خطرناک می‌باشد. اقدامات خصمانه غیر علنی در کشورهای نامبرده نشده، مغایر قانون اساسی ما است و دعوت به تشدید  تنش‌های نظامی می‌کند، که برای انظار عمومی، کنگره و حتی دیپلمات‌هایی که با امور اداری  روابط خارجی ایالات متحده سروکار دارند قابل پیش‌بینی نیست و با خطر  عملیات بد برنامه ریزی شده و مخرب روبه‌روست  که هم از نظر مالی و هم  از نظر جانی  مخارج غیرقابل پیش‌بینی با خود به همراه خواهد داشت. پس ما چطور به اینجا رسیده‌ایم؟

دو علت برای توانایی دولت  در اجرای جنگ‌های مخفی  تاکنون مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است. علت اول  مجوز قانونی  برای استفاده از قدرت نظامی در سال ۲۰۰۱ است AUMF، که پس از سوءقصد ۱۱ سپتامبر  صادر شد. بدون درنظرگرفتن محدودیت‌هایی مندرجه، متن AUMF پس از سال ۲۰۰۱ توسط ۴ دولت متوالی به طیف وسیعی از گروه‌های تروریستی گسترش یافت که لیست کامل آنها را قوه مجریه  برای مدتهای مدیدی از کنگره مخفی نگاه داشته بود و برای انظار عمومی هنوز مخفی است. علت دوم  وضعیت عملیات مخفی است، مجوزی برای عملیات مخفی که به طور دقیق مشخص نشده و عمدتاً توسط سازمان سیا به اجرا درمی‌آید و می‌تواند  اعمال خشونت را نیز دربرگیرد. باوجود یک سلسله  مقررات برای اجرای اقدامات از دوران جنگ سرد، که سوءقصدها را ممنوع می‌ساخت، قانون در مورد  عملیات مخفی در طول  جنگ علیه ترور با حملات پهپادی خارج از  مناطق فعال خصم، مورد استفاده قرار گرفت.

ولی یک طبقه سوم از اختیارات وجود دارد که عملیات خصمانه مخفی را  مقدور می‌سازد ولی در انظار عمومی  توجه لازم به آن صورت نمی‌گیرد: اختیارات  برای همکاری‌های امنیتی. کنگره این  مقررات را در سال‌های پس از ۱۱ سپتامبر  به تصویب رساند تا این امکان را برای  نیروهای نظامی ایالات متحده فراهم کند تا از طریق شرکای خارجی  خود، کار و همکاری کند. یکی از آنها که در ۱۰ U.S.C. § ۳۳۳ مدون شده به وزارت دفاع اجازه می‌دهد، نیروهای نظامی  خارجی را در تمام دنیا  تعلیم دهد و تجهیز کند. مقررات دیگری  که در ۱۰ U.S.C. § ۱۲۷e مدون شده وزارت دفاع را مختار کرده ارتش‌ها، گروه‌های شبه‌نظامی و افراد خارجی را که به نوبه خود عملیات آمریکا را در مبارزه علیه تروریسم «مورد حمایت» قرار دادند، «مورد حمایت» قرار دهد.

هرچند که  تعلیم و حمایت بسیار مظلوم به نظر می‌رسد ولی از این اختیارات  فراتر از هدف اعلام شده استفاده شد. برنامه‌های طبق مقررات ۳۳۳  به آنجا رسید که نیروهای نظامی ایالات متحده  مخالفین هم‌پیمانان خود را  تحت تعبیر افراطی ازدفاع مشروع قانون اساسی مورد پیگرد قانونی قرار می‌دهد. برنامه‌های مربوط به بخش  ۱۲۷e این امکان را به ایالات متحده داد  نیروهای نظامی نیابتی  ایجاد و کنترل کند، که زیر نام نیروهای نظامی آمریکا و گاهی در کنار آن در جنگ شرکت کنند. کوتاه کنیم، این برنامه‌ها  یا خصومت ایجاد کرد و یا  به عنوان تخته پرشی برای ایجاد خصومت مورد استفاده قرار گرفت.

انظار عمومی و حتی بخش بزرگی از کنگره در مورد نحوه و ابعاد این برنامه‌ها بی‌اطلاع است. وزارت دفاع تقریباً هیچ اطلاعی  در این زمینه ارایه نکرده که چگونه پاراگراف ۳۳۳ و ۱۲۷e را تعریف می‌کند، چگونه تصمیم می‌گیرد، از کدام نیروی نظامی شریک پارگراف ۳۳۳ دفاع می‌کند و کجا  پاراگراف ۱۲۷e را به کار می‌بندد. وقتی نیروهای نظامی  ایالات متحده که با اختیارات فوق  عمل می‌کنند، جنگی را آغاز و یا در آن شرکت کنند، وزارت دفاع اغلب لازم نمی‌داند  که کنگره و انظار عمومی را مطلع سازد، با این استدلال  که واقعه بسیار کوچکتر از آن بوده که بتواند  گزارشگری قانونی را لازم سازد.

فارغ از  چالش‌هایی که کنگره در کنترل فعالیت‌های مدون در پاراگراف ۳۳۳ و ۱۲۷e  با آن روبه رو بود، اخیراً کنگره اختیارات وزارت دفاع را در زمینه همکاری‌های امنیتی گسترش بخشید. بخش ۱۲۰۲ National Defense Authorization Act (NDAA) برای سال ۲۰۱۸ تا حد زیادی  پارگراف ۱۲۷e را بازتاب می‌دهد ولی به جای این‌که مساعی ایالات متحده در مبارزه علیه تروریسم را تقویت کند، باید نیروهای شریک موردنظر، «عملیات جنگی غیرمنظم» ایالات متحده آمریکا علیه «کشورهای شرور» مثل ایران و یا کره شمالی و یا کشورهای «تقریباً همسان» مانند روسیه و یا چین را مورد حمایت قرار دهند.

پاراگراف ۱۲۰۲ می‌تواند به مراتب فراتر از مرز جنگ علیه ترور مورد استفاده قرار گیرد تا مناقشات با قدرت‌های بزرگ و حتی قدرت‌های اتمی را در سطوح پایین مقدور سازد.

به کمک این مقررات جهت همکاری‌های امنیتی، وزارت دفاع و نه کنگره تصمیم می‌گیرد که ایالات متحده  کی و کجا علیه گروه‌های تروریستی  و یا حتی دشمنان دولتی  وارد عمل  شود. به این صورت که وزارت دفاع تقابل «مرحله‌ای» و جنگ‌های «غیرمنظم» را «خصومت» درجه‌بندی نمی‌کند، الزامات گزارش‌دهی را دور می‌زند و کنگره و مردم را در تاریکی نگاه می‌دارد.

این گزارش  به چارچوب‌های حقوقی  اجرا و کنترل همکاری‌های امنیتی می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه  این چارچوب‌ها ناقوس آغاز دوران مدرن جنگ‌های مخفی را به صدا درآورد. این گزارش برمبنای  گزارشات علنی و اسناد  وزارت دفاع و وزارت امور خارجه و همین‌طور برمبنای  مصاحبه با  کارمندان اداری، کارمندان کنگره و روزنامه‌نگاران تهیه شده است. بخش اول  بررسی نگاه تاریخی کوتاهی در مورد  اختیارات جنگی مطابق با قانون اساسی  و کنترل نظامیان توسط کنگره می‌افکند؛ بخش دوم گزارش یک سلسله از اختیارات را که برپایه آنها  همکاری‌های امنیتی صورت می‌گیرد، بررسی می‌کند و بخش سوم  نقاط ضعف حقوقی – قانونی این نوع جنگ‌های مخفی را نمایان می‌سازد تا شفافیت را تشدید کرده و از سوءاستفاده جلوگیری کند.