تارنگاشت عدالت
نویسنده: ملکه صالحه
برگرفته از: دنیای جوان
۳۰ اکتبر ۲۰۲۵
پیش زمینه: متحد ولی جدا
اعتراضات سال ۲۰۱۹ را می توان لحظه کوتاهی از بسیج فراطبقاتی در لبنان تعبیر کرد. کارگران و دانشجویان علیه سیستمی که به شکلی خشک مبتنی بر تعلقات دینی بنا شده و از نظر ساختاری حقوق اجتماعی را انکار می کند به پا خاستند. خشم مردم علیه کلیه ساختارهای فاسد دولت برانگیخته شده بود. در بیروت، طرابلس و نبطیه اقشار مختلف مردم علیه ارتشا و سلطه یک گروه الیت دست به تظاهرات زدند.
حزب کمونیست لبنان هرچند حضور داشت ولی رهبر جنبش نبود. برخی از خواستهای مرکزی آن یعنی عدالت اجتماعی، مسئولیت عمومی و توزیع عادلانه در شعارهای تظاهرات بازتاب یافت. ولی بدون آگاهی طبقاتی و سازماندهی هدفمند جنبش رنگ می بازد در عین این که بحران اقتصادی عمیق تر می شود و اقدامات جبری غرب کشور را خفه می کند. تظاهرات علیه تمام سیستم دولتی بود، که وفاداری سیاسی و مذهبی را بر حقوق اجتماعی اولویت می دهد. در این وابستگی روندی منعکس می شود که در جنگ داخلی در دهه ۱۹۹۰هنگامی که سیاست بازسازی غربی لبنان را در چارجوب یک نظم نولیبرالی محدود کرد، آغاز شد.
همین طور ده ها سال است که تبعیضات ساختاری در جنوب مستند می شود. در این منطقه در حال حاضر هم حزبالله و هم حزب کمونیست در فضاهایی که دولت آنها را رها کرده، عمل می کنند. هردو سازمان وظایفی را اجرامی کنند که در واقع باید دولت آنها را اجرا می کرد. ولی حزبﷲ این وظیفه را از نظر دینی توجیه می کند و در این زمینه به خاطر حمایت مالی ایران از وضعیت بهتری برخوردار است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و با از دست دادن ساختارهای سندیکایی و ارتباطات محلی پایه های اجتماعی حزب کمونیست که به آن نیرو می بخشید، تضعیف شد.
حزب کمونیست لبنان هرنوع فشار از خارج برای خلع سلاح مقاومت را رد می کند زیرا می داند که این اقدام نه به معنی صلح بلکه تسلیم است. یکی از اعضای حزب بنام زیتونی اخیراً در مصاحبه ای با دنیای جوان اعلام کرد که حزب کمونیست نیز از خلع سلاح در امان نیست و در عین حال تأکید کرد که آزادی بدون توجیه دینی نیز ممکن به نظر می رسد. مفهوم مقاومت آن طور که حزب کمونیست درک می کند بی واسطه با عدالت اجتماعی و تعیین مستقل سرنوشت ضدامپریالیستی مربوط است.
ضعف حزب کمونیست در جامعه ای با ساختار مذهبی امری واقعی است. اهمیت آن در اصول سوسیالیستی ، در مبارزه طبقاتی غیر مذهبی قرار دارد که تنها هنگامی مقدور خواهد شد که مبارزه با ظلم نهادی مشترکاً صورت گیرد.
***
جنوب لبنان کماکان هدف حملات اسرائیل مانده است. در میان ابنیه ویران شده و در بین نمادهای احزاب شیعه آثار و باقیمانده از داستان دیگری به چشم می خورد: داس و چکش روی قبرها، پوسترهای نیمه سوخته چه گوارا به دیوار ویران شده خانه ها. کمونیست ها نیز برای لبنان جنگیده اند و برخی به طور منفرد در کنار مقاومت اسلامی هنوز می جنگند. مردی فلسطینی تبار از جنوب لبنان مرا به مزار دوستانش برد که بیش از ۲۰ سال عمر نداشتند و در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ به شهادت رسیده بودند.
در سال ۱۹۲۴ وقتی که حزب کمونیست سوری-لبنانی تاسیس شد، حزب کمونیست لبنان با قدمت ترین سازمان کمونیستی در جهان عرب بود. این حزب که ریشه عمیقی در جنبش سندیکایی داشت خود را فراسوی تعلق دینی سازماندهی کرد و در دهه ۱۹۶۰ و ۷۰ انترناسیونالیسم را با ساختارهای محلی ترکیب کرد. با آغاز جنگ های داخلی در سال ۱۹۷۵ حزب کمونیست با دیگر سازمان های چپ، به اصطلاح گارد خلقی را تاسیس کرد که همراه جنبش ملی لبنان به رهبری کمال جمبلاط مبارزه می کرد.پس از تهاجم اسرائیل در سال ۱۹۸۲ حزب کمونیست همراه فراکسیون فلسطینی زیر نام جبهه مقاومت ملی لبنان به مبارزه علیه اشغال پرداخت.
این حمله نقاطی را در بر می گرفت که شبکه های حزب کمونیست در آنجا فعالیت داشت. بسیاری از کادرها به قتل رسیدند و ساختارهای عمومی از بین رفت. پس از قرارداد طائف (۱۹۸۹/۱۹۹۰) حزب مانند دیگر گروه ها سلاح های خود را تحویل دهد. تنها حزبالله اجازه داشت به عنوان مقاومت رسمی مشروع سلاح های خود را نگهدارد. این امر برای کمونیست ها به معنی از دست دادن مهم ترین منبع خود بود.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دهه ۱۹۹۰ حمایت های بین المللی از بین رفت. قدرت های غربی بازسازی کشور را منوط به قبول سیستم اقتصادی غرب کردند. زیر نفوذ فرانسه و ایالات متحده مدل به ارث رسیده مذهبی از دوران قیمومیت جامعه ملل مجدداً ساختارهایی برمبنی وفاداری مذهبی پدید آورد. اعتبارهای صندوق بین المللی ارز منوط به خصوصی سازی شد. این تحول ساختاری پایه و اساس اجتماعی که حزب از آن قدرت می گرفت، را نابود کرد. در انتخابات مجلس در سال ۲۰۲۲ حزب کمونیست تنها ۱،۰۷ درصد آرا را به خود اختصاص داد. در حولا که روزی دژ مستحکم کمونیستی بود، حزب در سال ۲۰۲۵ همراه با حزبالله و حزب شیعی امل در انتخابات محلی در مقابل افراد مستقل شرکت کرد که به پیروزی این پیمان منجر شد.
برای حزب سیاست اتحاد و انتقاد در قبال حزبالله امری مسلم است: همکاری در مقاومت لازم و ضروری است ولی در سیاست فاصله ها حفظ می شود. حزب کمونیست لبنان خود را یک حزب سوسیالیستی و سکولار می داند. زیتونی که یکی از اعضای قدیمی حزب است در مصاحبه با دنیای جوان در ماه سپتامبر گفت « اذعان می کنیم که حزبالله به اهداف مرکزی نظامی دست یافته ولی ما صدای دیگری خواهیم ماند.» دبیر کل حزب «حنا غریب» در سال ۲۰۲۴ توضیح داد که «حزب در کنار کلیه نیروهایی که با تجاوز اسرائیل مقابله می کنند، قرار دارد.»
برتری حزبالله تنها به خاطر قدرت نظامی آن نیست بلکه به خاطر واقعیت اجتماعی است که متأثر از استعمار و حاکمیت طبقاتی است. حسن نصرﷲ سال ها تأکید کرد که غرب هرگز در یک سطح با «ما» نخواهد بود. این گفتار که اغلب به عنوان پروپاگاند انگ می خورد، یک تشخیص کاملاً واقعی بود. در همین ماه اوت بود که فرستاده ویژه، «تام باراک» در بیروت به شدت مورد انتقاد قرار گرفت زیرا روزنامه نگاران لبنانی را «حیوان» نامیده و از آنها خواسته بود رفتاری «متمدنانه» پیشه کنند، کلامی که بسیار نژادپرستانه بود و در منطقه به عنوان تفرعن و تکبر استعماری تلقی گردید. همین چیزها درست تجربه هایی از تحقیر و نژادگرایی که نصرﷲ و جانشین اش نعیم قاسم از نظر سیاسی بیان کردند وبه مقاومت در جنوب مشروعیت اخلاقی بخشیدند را تأیید می کند.
ده ها سال شهروندان شیعه در جنوب و همین طور در دره بقاع از رشد و تکامل محروم ماندند، تجربه ای که حزبالله وعده حفاظت از آنها را فرموله کرد: دفاع در مقابل اسرائیل و حفظ امنیت اجتماعی در کشوری که در ارتشا غوطه ور است. موفقیت های این حزب (عقب نشینی اسرائیل در سال ۲۰۰۰ و دفاع موفق آنها در سال ۲۰۰۶) به نماد مقاومت ضدامپریالیستی تبدیل شد. مهم تر از آن شبکه اجتماعی حزبالله است. ساختن مدرسه، بیمارستان و اجرای برنامه های بازسازی و تاسیس صندوق اعتبارات کوچک و روی هم رفته انجام هرچه که در واقع وظیفه دولت است ولی دولت انجام نمی دهد.
حزب کمونیست لبنان دارای چنین منابعی نیست. در انتخابات شهری در جاهایی که امل و حزبالله در رقابت با یکدیگر قرار داشتند، یعنی در عدلون، دیر ازهرانی و سراریه، حزب کمونیست کرسی های منفردی را به دست آورد. در اواسط قرن ۲۰ روشنفکران شیعه انگیزه های مارکسیستی و مذهبی مانند عدالت، کار، فرهنگ و رفاه را در هم آمیختند. حزبالله برخی از این گفتمان های اجتماعی را در برنامه خود گنجاند ولی مشروعیت آن مذهبی باقی ماند. برعکس حزب کمونیست لبنان عدالت اجتماعی را یک مسئله طبقاتی می داند.
نقاطی در جنوب که زیر تأثیر حزب کمونیست قرار دارد در این جنگ به طور هدفمند ویران شد. در ویرانه این نقاط هنوز پاره های پرچم سرخ دیده می شود و در قبرستان ها، کمونیست ها در کنار شهدای حزبالله و امل به خاک سپرده شده اند. در «کفررمان» تندیس سنگی از داس و چکش و خورشید سرخ یادآور مبارزین کمونیست جبهه مقاومت ملی است. داستان حیات کمونیست ها در لبنان رنگ باخته ولی از بین نرفته است. اهمیت آنان بستگی به این دارد که آیا فراسوی خاطرات، با این ادعا که مقاومت به عنوان مبارزه ستمدیدگان علیه استعمار، سرمایه و جنگ می تواند در یک زمینه سکولار هم عمل کند، معنای نوینی پیدا می کندیا خیر.
