کنفرانس مطبوعاتی

 
تارنگاشت عدالت
 
 
نویسنده: توماس روپر
برگرفته از: روزنامه چپ
۱۸ مه ۲۰۲۴

 

 

سئوال: بدون اغراق همه دنیا بازدید شما از چین را دنبال کرد. سیلی از گزارش‌ها و انتشارات. ظاهرا برای همه روشن است که آینده به سرعت در حال تغییر جهان تا حد زیادی به مواضع روسیه و چین بستگی دارد. پس از گفتگوهای شما در چین، می‌خواهم بدانم: آیا مسکو و پکن درک مشترکی از اینکه سیستم نظم امنیت و سیاست بین‌المللی آینده چگونه باید باشد، دارند؟
پوتین: قبل از هرچیز، می خواهم از رئیس جمهور شی جین پینگ و کل رهبری چین برای دعوت و ایجاد فضای بسیار مساعد و گرم برای کار مشترک تشکر کنم.

بر روی هم، مذاکرات بسیار اساسی و بسیار غنی بود.

این یک سفر رسمی دولتی بود، اما بدون شک یک سفر کاملاً کاری بود. از صبح تا عصر، عملاً تمام روز را با رئیس جمهور و همکارانش سپری کردیم. موضوعات زیادی مطرح و بحث شد.

اما اینکه آینده جهان به روسیه و چین بستگی دارد تنها تا حدی درست است، زیرا آینده جهان به همه بشریت بستگی دارد. البته چین و روسیه هر دو بخش مهمی از تمدن مدرن هستند. و این که رشد و توسعه ما چگونه باشد، ما نظرات خود را داریم. و رشد و تکامل ما مطمئناً بر رشد و تکامل همه شرکا در این سیاره تأثیر خواهد گذاشت.

ما بدون شک معتقدیم که توسعه باید سازنده و صلح آمیز باشد و نه تنها منافع ما، بلکه منافع همه شرکت کنندگان در گفتمان بین المللی را نیز در نظر بگیرد.

و البته ما باید جهان چندقطبی در حال ظهور را تقویت کنیم. شکی نیست که در برابر چشمان ما یک دنیای چند قطبی در شرف ظهور است. فکر می کنم همه این را به خوبی درک می کنند و از آن آگاه هستند. و مهم است کسانی که به دنبال حفظ انحصار خود در تصمیم گیری‌ها در همه امور جهان هستند، این را درک کنند. و من فقط فکر نمی کنم، بلکه  می دانم که آنها به خوبی درک می کنند که اگر هر کاری انجام دهند که در این مورد به آنها بستگی داشته باشد، ‑ تکرار می کنم‑ باید صلح آمیز و بدون درگیری باشد و نظرات همه شرکت کنندگان در روند بین المللی کاملاً مورد توجه قرار گیرد تا همه ما به مصالحه در مورد تصمیمات نسبتاً دشواری که با آن روبرو هستیم، برسیم.

وظیفه ما دقیقا همین است. من بارها گفته ام و رئیس جمهور چین نیز تأکید کرده است: همکاری‌های ما، مشارکت راهبردی ما با چین، بین روسیه و چین، علیه کسی نیست. هدف آن یک چیز است: ایجاد شرایط بهتر برای تکامل و توسعه کشورهایمان و بهبود رفاه مردم چین و روسیه.

سئوال: دیدار غیررسمی شما با شی جین پینگ که همانطور که مشاور شما گفت به ویژه با حضور آندری بلوسف، وزیر دفاع و سرگئی شویگو، دبیر شورای امنیت، در یک محفل بسیار کوچک انجام شد، چگونه پیش رفت؟ آیا موضوع اوکراین مطرح شد؟ شما شخصاً چه چیزی را نشانه قانع کننده ای برای تمایل اوکراین به مذاکره می دانید؟ هم شما و هم وزیر امور خارجه سرگئی لاوروف قبلا بارها گفته اید که دیگر نمی توان به شرکای غربی اعتماد کرد.
 پوتین: بله، چنین دیداری برگزار شد، این یک جلسه کوچک بود. ما در مورد بسیاری از موضوعات مهم در روابط دوجانبه گفتگو کردیم.

موضوع حل و فصل بحران اوکراین هم مطرح شد. رئیس جمهور چین تزهای اصلی مورد بحث در سفر اخیر خود به اروپا را برای من توضیح داد و موضع خود را در مورد ابتکارات صلح چین بیان کرد. و به نظر من او صمیمانه برای حل این مشکل تلاش می کند. در این مورد مفصل صحبت کردیم.

آنچه به اصطلاح به طرف مقابل ما مربوط می شود، که در این مورد رهبری اوکراین و اربابان خارجی آنها، به ویژه اروپایی ها هستند. و حالا؟ ما بارها در مورد آن صحبت کرده ایم.

هنگامی که نیروهای ما در نزدیکی کیف بودند، شرکای غربی به ما گفتند: «وقتی طرف مقابل اسلحه را روی شقیقه شما قرار داده که نمی توانید سند امضا کنید.»

پرسیدیم « پس چه کنیم؟»

گفتند «شما باید نیروهای خود را از کیف خارج کنید»

ما این کار را کردیم. روز بعد آنها  همه قول و قرارها را به سطل آشغال انداختند و گفتند: «خب، حالا تا آخر می‌جنگیم» و پدرخوانده‌های غربی آن‌ها موضعی اتخاذ کردند که اکنون برای همه جهان شناخته شده است: پیروزی در میدان جنگ و تحمیل یک شکست استراتژیک به روسیه.

این ما نبودیم که اینطور رفتار کردیم، این شرکای ما بودند که اینطور رفتار کردند. و این را مقامات اوکراینی از جمله رئیس هیئت این کشور در جریان مذاکرات ابتدا در مینسک و سپس در استانبول گفتند. نخست وزیر وقت جانسون آمد و توصیه کرد که اوکراین به جنگ ادامه دهد. آقای آراهامیه – که رئیس هیئت نمایندگی اوکراین بود و امروز رهبر حزب حاکم در پارلمان اوکراین است – گفت در غیر این صورت، ، یک سال و نیم پیش تمام این دشمنی ها متوقف شده بود. فکر می کنم او حتی در دیدار با خبرنگاران این را علناً گفت. هیچ کس در آن شک ندارد.

پس بیایید این موضوع را خاتمه یافته تلقی کنیم: ما را دوباره فریب دادند. اکنون باید درک کنیم که با چه کسی و چگونه برخورد کنیم، با چه کسی می توانیم معامله کنیم، به چه کسانی می توانیم اعتماد کنیم و تا چه حد.

البته ما در حال حاضر همه چیزهایی را که در این راستا اتفاق می‌افتد، تحلیل می‌کنیم و به اتفاقاتی که در پیرامون نشست سوئیس، در ژنو ‑ فکر می‌کنم در آنجا با یکدیگر ملاقات می‌کنند ‑ رخ می‌دهد، که همه اعلام می‌کنند، می‌نگریم. البته، ما در مورد فرمول هایی که نمی شناسیم، بحث نمی کنیم.

اما ما برخلاف طرف اوکراینی، هرگز با مذاکره مخالفت نکردیم. این ها بودند که از روند مذاکره بیرون رفتند و گفتند می‌خواهند شکست استراتژیک را به ما تحمیل کنند. و گفتند: «ما تا آخر خواهیم جنگید»، در واقع نه تا آخر، بلکه تا آخرین فرد اوکراینی. همه این کارها را با دست خود انجام دادند.

ما پایه و اساس روند مذاکرات، یعنی آنچه در استانبول بر سر آن توافق کردیم و رئیس هیئت اوکراینی زیر آن را امضا کرد، در دست داریم. او آن را پاراف کرد. سند با امضای او در دست ما است. چه شرایط اضافی دیگری وجود دارد که ما هرگز آن رانشنیده ایم و از آن بی اطلاعیم؟

مشخص است که هدف از این نشست چیست. تعداد هر چه بیشتری از کشورها را جمع کنند و سپس آنچه با همه توافق شده است را به عنوان اولتیماتوم، به عنوان یک تصمیم به روسیه ارایه کنند. چنین روندی صورت نخواهد گرفت.

سئوال: بمانیم در مسئله اوکراین. دیروز زلنسکی از خارکف بازدید کرد و در آنجا جلسه ای برگزار نمود. هم زمان با آن، نبرد فعالی در نزدیکی خارکف در حال وقوع است و سربازان ما ظاهراً موفق هستند.
 پوتین: نه ظاهراً، آنها موفق هستند. آنها هر روز دقیقاً طبق برنامه حرکت می کنند.

سئوال: برنامه چیست؟ آیا هدف ما گرفتن خارکف است؟ یا این که هدف ایجاد یک حریم ایمنی است که قبلاً در مورد آن صحبت کرده بودید؟
پوتین: من نمی دانم رئیس دولت اوکراین چه گفت. تنها چیزی که می دانم این است که در نهایت آنها مقصر اتفاقاتی هستند که رخ می دهد. مبداء همه دولت‌های کنونی در کیف، کودتا بوده است. کودتا منبع قدرت امروز در اوکراین بوده است. این اول.

دوم، از این که به کودتا اجازه دادند – و حامیان غربی آن‌ را حمایت و سازماندهی کردند – شرایط برای تبدیل یک درگیری در حال غلیان را به یک درگیری مسلحانه آماده کردند. آن ها مقصر وضعیت کنونی هستند. آن ها تلاش می کنند روسیه را مسئول حوادث غم انگیز امروز معرفی کنند. اما این نتیجه سیاست های آن هاست.

در مورد آنچه در نزدیکی خارکف رخ داد، این نیز تقصیر آن هاست، زیرا آن ها مناطق مسکونی در مناطق مرزی از جمله بلگورود را گلوله باران کرده‌ اند و متأسفانه همچنان به گلوله باران ادامه می دهند. غیرنظامیان در آنجا جان می بازند، این روشن است. آن ها مستقیماً به مرکز شهر، به مناطق مسکونی شلیک می کنند. من علناً گفته ام که اگر وضع به همین منوال ادامه پیدا کند، مجبور می شویم یک منطقه ایمنی ایجاد کنیم. و این دقیقاً همان کاری است که ما اکنون انجام می دهیم. البته  در مورد خارکف، در حال حاضر چنین طرحی وجود ندارد.

سئوال: اخیراً اطلاعاتی منتشر شد مبنی بر اینکه بانک های چینی دیگر پرداخت از بانک های روسیه را قبول نمی کنند. آیا این موضوع را با رهبر چین در میان گذاشته اید؟ اگر چنین است آیا نتیجه ای حاصل شده است؟ و آیا موفق به توافق بر سر یک سیستم تسویه حساب احتمالی شده اید که تحت تأثیر تحریم های غرب قرار نگیرد؟ متشکرم.
پوتین: تحریم های ثالث یا تحریم علیه کشورهای ثالث – شرکت کنندگان در فعالیت های اقتصادی – البته دو برابر یا سه برابر غیرقانونی است، زیرا اگر بدون تصمیم شورای امنیت سازمان ملل متحد صادر شود، عموماً غیرقانونی محسوب می‌شود. و تا آنجا که به کشورهای ثالث مربوط می شود، این اقدام کاملا فراتر ازعقل سلیم است. علاوه بر این، این تحریم ها توسط آمریکایی ها یا اروپایی‌ها حتی علیه متحدانشان اعمال می شود. اروپایی‌ها از تحریم‌ علیه آمریکا استفاده نمی‌کنند، اما آمریکایی‌ها از آن علیه بازیگران اقتصادی اروپایی استفاده می‌کنند و اغلب نه تنها در رابطه با روسیه، بلکه در رابطه با موقعیت های دیگر و سایر کشورها نیز به نتیجه منطقی خود منجر می شود. این روش مرسوم است و اروپایی ها همه آن را پذیرا می شوند و بار دیگر وابستگی خود را به حاکمیت فراآتلانتیکی در آن سوی اقیانوس تایید می کنند. خداوند پشت و پناهشان باشد!

اما این واقعیت که این تصمیم‌ها اتخاذ می‌شود، مستقیماً به اقتصاد جهانی آسیب می‌زند، نه تنها به کشورهایی که در برابر آن ها تصمیم‌گیری می‌شود و بازیگران اقتصادی این کشورها، بلکه به کل اقتصاد جهانی در بخش انرژی و سایر حوزه‌های اقتصاد نیز آسیب می رساند. اول از همه، شرکت کنندگان در فعالیت های اقتصادی، در مورد مسائل نحوه پرداخت صحبت می کنند. راه حل  ممکن است و وجود دارد.  البته باید در سطح کشور به نوعی حمایت شود و امیدوارم این اتفاق بیفتد.

می توان انگیزه های رفتار مؤسسات مالی بزرگ را درک کرد: هیچ کس نمی خواهد در نتیجه یک اقدام، هرچند غیرقانونی، توسط دولت ایالات متحده متحمل ضرر شود. اما باید بگویم که من قبلاً هم این را گفته ام و می خواهم آن را تکرار کنم: این یک حماقت بزرگ و یک اشتباه بزرگ از سوی نخبگان سیاسی آمریکا است، زیرا آن ها با تضعیف اعتماد به دلار به خودشان آسیب بزرگی می زنند. و به تدریج در حال تغییر وضعیت دلار به عنوان یک ارز جهانی و یک ارز ذخیره هستند، هر چند که از این موقعیت دلار از مزیت‌های زیادی برخوردارند. اول، سیستم برتون وودز. سپس پشتوانه طلای دلار که کنار گذاشته شد و سیستم جامائیکا جای آن را گرفت. و این کار بر چه اساسی انجام شد؟ فقط بر اساس چاپ اسکناس یا، محترمانه بگوییم، «بر اساس قدرت و کیفیت اقتصاد آمریکا». بله، در واقع همین است.

همه کشورهای دنیا به اقتصاد آمریکا، قدرت و ثبات آن اعتماد دارند و این پول کاغذی را می گیرند. در نگاه اول این وضعیت مزیت عظیم و به ظاهر غیرقابل توضیحی در اختیار اقتصاد آمریکا و سیستم مالی آن قرار می دهد. این را نیز می توان به طور مستقیم، و با اعداد مشخصی تخمین زد. به گفته کارشناسان ما، این امتیاز بیش از ۱۰ بیلیون دلار است که با زحمت به دست نیامده، بلکه به کمک دلار به عنوان ارز ذخیره جهان از آسمان به زمین افتاده است. و در مجموع بدهی های سیستم پولی ایالات متحده به سایر نقاط جهان در حدود ۵۳.۴ بیلیون دلار می رسد.

با این حال، از آنجایی که دولت ایالات متحده اعتماد به دلار را به دلایل سیاسی تضعیف می کند، مهمترین ابزار قدرت خود، یعنی دلار را تضعیف می کند و بدین سان به خود آسیب های جبران ناپذیری وارد می کند و به قول معروف شاخه ای را که روی آن نشسته، اره می کند و این حماقت وحشتناکی است. اما آن ها به این هم بسنده نمی‌کنند.

این به ضرر ما است، زیرا مجبوریم به دنبال گزینه های دیگر باشیم. اما مزایایی نیز وجود دارد، زیرا وضعیتی که در آن یک طرف اراده خود را با استفاده از ابزارهای مالی و اقتصادی از جمله در حوزه سیاست به بقیه جهان دیکته کند، غیرقابل قبول است. و همه کشورهای جهان ‑ من به شما اطمینان می دهم‑ باید ببینند که ذخایر دلاری چگونه در حال کاهش است. تمام دنیا به این تحول واکنش نشان می دهد. فکر می کنم این روند اجتناب ناپذیر است.

ما البته در مرحله گذار هستیم و این روند درستی است. این امر مستلزم هزینه و مشکلات خاصی است، اما در مجموع که ما در مورد تغییر به ارزهای ملی در تسویه حساب ها یا ایجاد سایر ابزارهای تسویه حساب با سایر کشورها صحبت می کنیم، روند درستی است.  این روند هم اکنون شروع شده و در حال انجام است و نمی توان آن را متوقف کرد.

سئوال: ولادیمیر ولادیمیرویچ، اجازه دهید به موضوع اوکراین و برخی ابتکارات غربی بازگردم. قبلاً اشاره کردید که دیروز مفصل با شی جین پینگ در مورد این موضوع صحبت کرده اید. لطفاً بگویید که آیا ابتکار ماکرون برای اعلام «آتش بس المپیک» مورد بحث قرار گرفت یا خیر. به نظر شما آیا اکنون چنین «صلح المپیکی» امکان پذیر است؟ یا به ویژه با توجه به موفقیت های نظامی کشور، این هم تلاش دیگری از سوی غرب برای کشاندن روسیه به دام است؟ متشکرم.
پوتین: بله، رئیس جمهور شی جین پینگ در مورد آن به من گفت، با او در این مورد به طور خلاصه صحبت کردیم.

من در مورد آن چه فکر می کنم؟ اولاً این اصول المپیک از جمله صلح المپیک بسیار صحیح است. تصادفی نیست که آن ها در طول قرن ها کار آماده شده است. درست است که افراد کمی، به استثنای یونان باستان، به این اصول پایبند بودند،  اما در کل خود این ایده بسیار درست و سازنده است. ولی سئوال دیگری مطرح است. نکته اینجاست که مسئولان و کاربران امروزیِ ورزش بین المللی خودشان اصول منشور المپیک را زیر پا می گذارند. اگر درنظر بگیریم که ورزش چیزی است که به کمک آن افراد می توانند با یکدیگر صحبت کنند و در جریان این تماس ها در مورد مسائل دیگر از جمله مسائل سیاسی به مصالحه برسند، آن ها ورزش را سیاسی می کنند که کاملا غیرقابل قبول است.

آن ها در مورد روسیه نیز قوانین مربوط به را زیر پا می گذارند و به ورزشکاران ما اجازه نمی دهند در بازی های المپیک با پرچم و موسیقی و سرود ملی خود شرکت کنند. وقتی نوبت به ما می رسد، قوانین را زیر پا می گذارند، اما از ما می خواهند قوانینی را که به ما دیکته می کنند، رعایت کنیم. آیا این به عقل کسی نمی رسد؟ آیا این با هیچ عدالت پایه ای مطابقت دارد؟ چنین چیزی نیست. آن ها خودشان قوانین را زیر پا می گذارند، اما از ما می خواهند که آن ها را رعایت کنیم.  دوستان عزیز، با این رفتار به جایی نخواهیم رسید، قبلاً هرگز با این رفتار توافقی حاصل نشده است. برای اینکه از دیگران چیزی بخواهید یا انتظار داشته باشید، باید خودتان این قوانین را رعایت کنید.

اما به طور کلی ورزش تکامل می‌یابد و به تکامل خود ادامه خواهد داد. نمی دانم که امروز وضعیت جنبش المپیکی تحت رهبری چنین مسئولانی چگونه است. اگر آن ها پول را در مرکز توجه فعالیت های خود قرار دهند و مانند هر بنگاه تجاری دیگری که هدف اصلی آن کسب سود است آن را به عنوان اصل اصلی فعالیت خود محسوب کنند، نمی توان انتظار خوبی برای آینده جنبش المپیک داشت.

ببینید، هم اکنون به یک شرکت تجاری صرف تبدیل شده است. همه این ها بر چه اساسی است؟ در مورد دریافت پول از حامیان مالی، از شرکت های بزرگ خبری برای پخش مسابقات و به طور کلی، کل کار برای کسب سود از مسابقات ورزشی است. با این حال، اصل المپیک متفاوت و منشأ آن بشردوستانه است.

سئوال: این هفته ایالات متحده تعرفه هایی را بر طیفی از کالاهای چینی اعمال کرد: تراشه ها، نیمه هادی ها، فلزات، پنل های خورشیدی، و مهمتر از همه آن ها افزایش تعرفه ها بر خودروهای برقی چینی که تا‑ فکر می کنم چهار برابر، تا ۱۰۰ درصد‑ بود. آیا می توان این را تحریمی علیه چین دانست؟ آیا همکاری روسیه و چین به جلوگیری از چنین حملاتی کمک می کند؟
پوتین: البته به ظاهر، این ها تحریم هستند، اما تا حدی باید این اقدامات را از عناصر جنگ اقتصادی محسوب کرد. این اولین بار نیست که از آن استفاده می کنند. به هر حال، من به شما اطمینان می دهم که سیاست، ماهیت روابط روسیه و چین و وضعیت اوکراین هیچ ربطی به این اقدامات ندارد. این ها صرفاً عناصر رقابت ناعادلانه است.

ما هواپیمای MS-21 را تکامل بخشیدیم. آن ها صرفاً برخی از مؤلفه‌ها را که توافق کرده بودیم و ربطی به تولید نظامی نداشت – مولفه‌هایی که قرار بود در بال‌ هواپیماها به کار برده شود – را رد کردند، اما بعد آن را رد کردند و آن ها را در فهرست تحریم‌ها قرار دادند، در لیستی که به تولید نظامی مربوط می شد.  اما هیچ ربطی به تولید نظامی در آن وجود نداشت و ندارد. بله، وقت از دست دادیم و تولید شش ماه یا بیشتر به تأخیر افتاد. اما ما خودمان این اجزاء ، سیم کشی برای بال ها را ساختیم. ما این کار را انجام دادیم و آن را به خوبی انجام دادیم و حتی از نظر کیفیت و دوام استفاده بهتر از آن هایی که در آمریکا ساخته شده اند. در اینجا نیز همین نتیجه حاصل خواهد شد.

من چندی پیش در جلسه ای با دانشجویان می گفتم که چرا آن ها چنین محدودیت هایی را برای صنعت خودروسازی چین، خودروهای برقی اعمال کرده اند. خب چون از اروپایی ها و آمریکایی ها بهتر و ارزان تر تولید می‌ کنند. مسئله مهم همین است. آن ها به سادگی رقبا، در این مورد رقیب چینی، را از بین می‌برند. آن ها را به بازارهای خود راه نمی دهند. این یک تعرفه مانع است. و البته همین اتفاق در اروپا نیز در حال وقوع است.

به محض اینکه کشوری بالا می آید و قدرت رقابتش افزایش پیدا می‌کند، بلافاصله سعی می شود آن را از بین ببرند.

آیا همکاری روسیه و چین می تواند به نوعی با این امر مقابله کند؟ بلی، می تواند. و برای این که این اتفاق رخ ندهد، آن ها در ارتباطات مالی دخالت می کنند زیرا ما می توانیم بیشتر بخریم. اما از آنجایی که در انتقال پول مشکل ایجاد می کنند، در خرید این محصولات محدودیت داریم.

آیا می توان علیه این اقدامات کاری کرد؟ بلی ما می توانیم در این زمینه هم کار انجام دهیم، تولیدات مشترک را توسعه خواهیم داد. زمان می برد، همانطور که برای هواپیماها قطعات ساختیم، همه چیز را شش ماه به تعویق انداختیم، خب، اینجا هم همینطور است، تولیدات مشترک انجام خواهیم داد.

این اشتباه ترین و احمقانه ترین راه برای ساختن یک نظام اقتصادی بین المللی است. درست ترین راه همانی است که دهه هاست به ما می گویند که بازار همه چیز را تعیین خواهد کرد. اما با این‌حال بازار آن ها را بیرون خواهد زد. متوجه می شوید منظور چیست؟ این مشکلی است که خودشان تولید می کنند.

منظورم این است که این کار به کجا منتهی خواهد شد؟ آن ها این کالا، آن کالا و کالاها ی دیگر را تحریم کرده اند. این به کجا خواهد کشید؟ به تورم در ایالات متحده، این چیزی است که منجر به آن خواهد شد. زیرا آن ها سعی خواهند کرد با دستمزدهای خودشان برای کارگرانشان، با فلزات گران قیمتشان، بر اساس انرژی گرانشان خود  دست به تولید بزنند. و اکنون نتیجه این است: اقتصاد آلمان در اروپا تقریباً در وضعیت قرمز قرار دارد و اقتصاد فرانسه در آستانه رکود است. و زمانی که اقتصاد آلمان عطسه می‌کند و احساس ناخوشی می‌کند، کل اقتصاد اروپا احساس بیماری می‌کند. این همان چیزی است که این تصمیمات به آن منجر می شود. این تصمیمات کاملاً احمقانه و مغایر با بازار هستند و اصلاً چشم اندازی ندارند.

سئوال: لطفاً بگویید اگر به طور ناگهانی به شما پیشنهاد شود، تحت چه شرایطی حاضرید در کنفرانس صلح اوکراین در سوئیس شرکت کنید؟ متشکرم.
پوتین: خوب، سیاست «اگر و مگر» نمی‌شناسد. ما اینجور ادامه نخواهیم داد. شما موارد قبلی «چه می‌شد اگر» را می‌شناسید. اما «اگر چه می شد» وجود نداشت. آن ها ما را دعوت نمی کنند. حتی می گویند نمی خواهند ما را ببینند. بعد در مورد چه چیزی صحبت کنیم؟ «خب، اگر شما این کار را انجام دهید …» ما التماس کنیم. اگر این کار را بکنید، و اگر این کار را انجام دهید، چه می شود؟ بعد ما فلان تصمیمات را می گیریم، نه …، این یکی.

نکته دوم، که بسیار مهم است این است که از وسط میدان درباره چیزی که نمی دانیم صحبت نمی کنیم. من به شما گفتم: ما برای مدت طولانی، تقریباً یک ماه و نیم، ابتدا در مینسک و سپس در استانبول به سختی مذاکره کردیم و به مصالحه هایی رسیدیم. طرف اوکراینی گزیده ای از اسناد را امضاء کرد. این یک سند ضخیم و بزرگ بود، اما عصاره آن، سؤالات اساسی تنظیم شده، توسط طرف اوکراینی پاراف شد. ما روی آن کار کردیم. و فرمولی که حالا وجود دارد، بر اساس چه چیز تهیه شده؟ «لیست های آرزو» است، نه در مورد وضعیت واقعی. خوب، در مورد لیست آرزوها که نمی توان صحبت کرد.

اما ما آماده گفتگو هستیم. ما هرگز نه نگفتیم. شوخی نکردم و چیزی از خود در نیاوردم. همین که نیروها را خارج کردیم، غرب بلافاصله به اوکراین گفت: امضاء نکنید. بجنگید.» و آن را به اجرا درآوردند و بلافاصله به ما گفتند: «حالا ما تا آخرین نفر خواهیم جنگید» و دیگر مذاکره ای در کار نخواهد بود.

حالا می بینند که کار نمی کند. شاید تا آخرین نفر هم کار نکند. اما چیزی که جواب نمی دهد تحمیل یک شکست استراتژیک به روسیه است و آن ها این را می بینند. حالا فریاد می زنند. «بیایید یک کنفرانس فوری برگزار کنیم» بفرما! – «آیا روسیه شرکت خواهد کرد؟»

«ما آماده ایم  در مذاکرات صلح شرکت کنیم» «ولی کسی شما را دعوت نمی کند.» این یک تئاتر است. و روسیه متهم است که مایل به مشارکت نیست. اما کسی ما را دعوت نکرده است.

وشما سئوال می کنید: تحت چه شرایطی؟ حالا من چه شرطی تعیین کنم و تقاضا کنم به آنجا بروم وقتی آن ها خواهان حضور ما نیستند؟ آن ها می خواهند چه کار کنند؟ آن ها می خواهند تا آنجا که ممکن است کشورها را جمع کنند، همه را متقاعد کنند که بهترین پیشنهاد، شرایطی است که طرف اوکراینی پیشنهاد می کند، و سپس این را به عنوان اولتیماتوم به ما ارایه دهند و بگویند: «می بینید، تمام دنیا اینطور فکر می کنند. موافقت کنید.» آیا این راهی برای انجام مذاکرات اساسی و جدی است؟ البته نه. این تلاش برای تحمیل چیزی به ما است. تلاش برای تحمیل یک شکست استراتژیک بود، اما نتیجه نداد. و تلاش برای تحمیل چیزی نیز به همین منوال سترون خواهد بود.

سئوال مکمل: با این حال، این طور فهمیدم، شرط شما این است که توافقات انجام شده به قوت خود باقی بماند؟
پوتین: البته. پایه و  اساس این است.  پاراف کردند اما خود سند تا آخر امضا نشد. مسائل بسیار جدی در آنجا وجود دارد، مسائل مربوط به تضمین امنیت اوکراین. آن ها طوری بیان شده است که باید در مورد آن ها فکر کرد. اما در کل پایه و اساس این است. آن ها توسط طرف اوکراینی امضاء شد. و من فکر می کنم، اگر نه زیر فشار، ولی حداقل با رضایت حامیان غربی آن ها این موافقت صورت گرفت. اما همه چیز از نظر منافع آن ها نوشته شده است.

چیزی دیگری نیز وجود داشت که مورد توجه قرار گرفت، و آن منافع روسیه در رابطه با تأمین امنیت ما بود. موضوعات زیادی وجود دارد که نمی خواهم وارد آن ها شوم. من همه را به خاطر می آورم، البته نه همه آن ها، اما مفاد اولیه را. ما آماده صحبت در مورد آن هستیم.

ولی بعد آن را دور انداختند، می خواستند در میدان نبرد برتری پیدا کنند، موقعیت استراتژیک به دست بیاورند که نشد و حالا شرط می‌گذارند. آیا آن ها دیوانه شده اند؟ البته ما از واقعیت ها حرکت می کنیم، که امری است بدیهی.

سئوال: من در مورد چین و تأمین منابع انرژی ما صحبت می کنم. آیا توافق اصولی در مورد پروژه «قدرت سیبری-۲» حاصل شده است؟ ساخت و ساز آن کی صورت خواهد گرفت، امسال یا سال آینده؟ و آیا به طور کلی در مورد امکان افزایش تحویل صحبت کرده اید؟
پوتین: بله. من در حال حاضر آمادگی ندارم در مورد جزییات فنی چیزی بگویم، اما هر دو طرف علاقه خود را برای اجرای این پروژه ها تأیید کرده اند. همانطور که اقتصاد چین رشد می کند، برای حمایت از این رشد به انرژی بیشتری نیاز دارد. – من فکر می کنم واضح است – که هیچ چیز قابل اعتمادتر از تدارکات روسیه وجود ندارد.

ما مرز مشترک بزرگی داریم و هیچ کس در اینجا دخالت نخواهد کرد: نه تحریم ناوگان نفتکش و نه تحریم مؤسسات مالی. ما همه چیز را با ارزهای ملی خرید و فروش خواهیم کرد. بنابراین هر دو طرف علاقه خود را تأیید کرده اند. از یک طرف علاقه به دستیابی به حجم اضافی وجود دارد، از طرف دیگر علاقه به فروش در بازار چین موجود است. این همیشه یک فرآیند پیچیده است، موضوع قیمت ها است و این که هرکس چقدر درآمد دارد. اما از نظر استراتژیک ما کاملاً – هم در این کشور و هم در کشور دیگر – علاقه مند به اجرای این پروژه ها هستیم و این کار را انجام خواهیم داد.

و گازپروم و شرکت های نفتی ما قطعاً به توافق خواهند رسید، مسیرهای مختلفی وجود دارد. یکی از آن ها از مغولستان عبور می کند و هر دو خط لوله گاز و نفت می تواند از یک راهرو عبور کند. متخصصان باید تصمیم بگیرند که چگونه می توان به بهترین وجه عمل کرد. گزینه ای برای استفاده از مسیر دریای شمال وجود دارد. شما می توانید یک ناوگان نفتکش و مسیر دریای شمال را راه اندازی کنید که تقریباً همان خط لوله است. همه گزینه ها امکان پذیر است. همه آن ها قابل قبول و از نظر اقتصادی کاربردی هستند. فقط باید بهترین را انتخاب کرد. من مطمئن هستم که این کار نیز با موفقیت به پایان خواهد رسید.

سئوال: اگر ممکن است در مورد اوکراین هم سئوالی دارم. دوره ریاست جمهوری ولادیمیر زلنسکی در ۲۰ مه به پایان می رسد. پس از این تاریخ، آیا روسیه دیگر او را رئیس جمهور قانونی نمی داند؟ آیا این برای شما معنادار خواهد بود، آیا حاضرید بعد از این با او صحبت کنید؟
پوتین: ما قبلاً با او صحبت کردیم، قبل از اینکه درگیری وارد مرحله حاد مبارزات مسلحانه شود، دایماً با او در تماس بودیم. اما در مورد مسأله مشروعیت. این سئوال در درجه اول باید توسط خود سیستم های سیاسی و حقوقی اوکراین پاسخ داده شود. در قانون اساسی همه نوع گزینه‌ای وجود دارد. این مسأله ارزیابی است. البته این ارزیابی باید در درجه اول توسط دادگاه قانون اساسی و به طور کلی، اگر بتوانم بگویم، توسط خود سیستم سیاسی اوکراین انجام شود. اما برای ما، البته، این مسأله مهم است، زیرا در مورد امضای اسناد، در چنین حوزه مهمی، باید اسناد را مشترکاً با دولت قانونی امضاء کنیم، این یک واقعیت آشکار است. اما، دوباره تکرار می کنم، این سئوال باید توسط خود سیستم های سیاسی و حقوقی اوکراین پاسخ داده شود. بسیار از شما متشکرم.

سئوال: آیا با شی جین پینگ در مورد دعوت چین به این کنفرانس بین المللی صحبت کرده اید؟
پوتین: ما  در رابطه با این موضوع گفتگو کردیم. از توجه شما بسیار سپاسگزارم.

سئوال: ولادیمیر ولادیمیرویچ، درباره ارتش فرانسه در اوکراین.
 پوتین: من رئیس جمهور فرانسه نیستم. چرا از من می‌پرسید؟ من تصمیم نمی گیرم.

سئوال: آقای مکرون بارها گفته است که آماده اعزام نیرو به آنجاست. اگر نیروهای منظم فرانسوی به اوکراین حمله کنند، آیا این به معنای درگیری مستقیم، یعنی جنگ با فرانسوی ها خواهد بود؟
پوتین: ابتدا پاسخ سئوال خود را در مورد اینکه آیا نیرویی خواهد بود یا خیر از او بپرسید. بعداً عواقب این مرحله را خواهیم سنجید.

سئوال: ولادیمیر ولادیمیرویچ و آقای آندری بلوسف [وزیر دفاع]؟ اگر ممکن است، سئوال آخر: چرا بلوسف به عنوان وزیر دفاع انتخاب شد؟ ما در لحظه بسیار مهمی از عملیات نظامی به سر می بریم.
پوتین: من گفتم و سخنگوی مطبوعاتی من نیز در این باره صحبت کرد. او در این مورد صحبت کرد، زیرا من از او خواستم و دوست دارم دوباره تکرار کنم. سطح هزینه های دفاعی، فقط برای وزارت دفاع، ۶.۷ درصد تولید ناخالص داخلی در سال جاری است. اگر کل نیروها را نیز نظر گیریم، هزینه‌های مربوط به کل نیروها به بیش از ۸ درصد می‌رسد. و در این سیستم هزینه، وزارت دفاع نقش اساسی دارد. یعنی هزینه سایر نهادهای امنیتی نیز بستگی به هزینه های وزارت دفاع دارد، زیرا وزارت دفاع ابتدا برخی خریدها را انجام می دهد و پس از آن سایر نهادهای امنیتی بسته به تصمیم وزارت دفاع خرید می کنند. علاوه بر این، وزارت دفاع در حال ساخت کل سیستم دفاع ملی با مشارکت سایر نهادهای امنیتی است. و هزینه های آن ها نیز به آن بستگی دارد.

اگر وزارت دفاع ۶.۷ درصد برای همه این ها داشته باشد و مجموع امنیت دفاعی کمی بیش از ۸ درصد باشد، این هنوز سنگین نیست، زیرا در شوروی هزینه های دفاعی در سال های ۱۹۸۵-۱۹۸۶، ۱۳ درصد بود. برای ما امروز با در نظر گرفتن وضعیت اقتصادی، شاخص‌های کلان اقتصادی، پیش‌بینی درآمدهای بودجه، مجموع هزینه‌های دفاعی و امنیتی کمی بیش از ۸ درصد بحرانی نیست، بلکه کاملاً طبیعی است. علاوه بر این، کارشناسان معتقدند که حتی می‌تواند بیشتر از این هم باشد. به گفته این کارشناسان، امکانات بودجه این امکان را می دهد. اما این است که هست.

همانطور که می دانید آندری بلوسف وزیر اقتصاد بود. او به طور کلی یک اقتصاددان خوب، یکی از بهترین های کشور به حساب می آید. او مشاور اقتصادی من بود. معاون اول نخست وزیر بود. و از این نظر البته قادر است فعالیت های وزارت دفاع را با تمامی وزارتخانه ها و مراجع کشور و با مناطق هماهنگ کند. این نیز مهم است. و منظور من فقط مناطق مرزی نیست، بلکه سایر مناطق نیز هست، چون آن ها هم در فعالیت اقتصادی حضور دارند. این یکی.

نکته دوم، کاری است که او باید انجام دهد. او باید وزارت دفاع را برای همکاری سازنده با مراکز علمی، با فعالان اقتصادی به معنای وسیع کلمه، با تولیدکنندگان آن دسته از محصولات نظامی-فنی و قطعاتی که برای تولید تجهیزات نظامی ضروری است، باز کند. او باید وزارت دفاع را به روی نوآوری بگشاید.

بله، و سرگئی شویگو قبلاً گام های خاصی در این راستا برداشته، اولین قدم ها را برداشته است. اما من معتقدم که انجام این کار برای معاون سابق نخست وزیر فدراسیون روسیه، با توجه به وظایف رسمی او در گذشته نزدیک، ساده تر است. این ها دلایل انتصاب وی به این سمت بود.

و سرگئی شویگو، دیدید که همه چیز علنی بود، او اغلب از شرکت ها بازدید می کرد، آن ها را مورد نظر قرار می داد، او می داند و می فهمد که چه خبر است، او نیازهای نیروهای مسلح را در میان مدت و کوتاه مدت می داند و توانمندی های صنعت را می شناسد. او تا حدودی مسئول تماس های ما با شرکای خارجی در زمینه همکاری های نظامی-فنی بود، زیرا سرویس فدرال همکاری های نظامی-فنی زیرمجموعه وزارت دفاع قرار داشت و مسئولیت آن برعهده او بود.

بنابراین او بخش بزرگی از کار را بر عهده خواهد گرفت. همه چیز به هم مربوط است و اگر متوجه شده باشید، من از ایده انتخاب دنیس مانتوروف به عنوان معاون اول در دولت حمایت کردم، دقیقاً به این دلیل که می‌خواهیم منابع اداری را روی وظیفه اصلی امروز کشور متمرکز کنیم تا به نتایجی که در چارچوب عملیات نظامی درنظر داریم، برسیم. بسیار از شما متشکرم.