در روز اول فوریۀ امسال کودتایی توسط ارتش در میانمار )برمۀ سابق( رخ داد و رهبری ارتش )تاتمادا) کنترل کشور را به دست گرفت و رهبران دولت غیرنظامی و رهبر حزب حاکم »اتحادیه ملی دمکراسی «از این به بعد (اتحادیه) خانم آنگ سان سوچی را بازداشت نمود.»
ارتش انگیزۀ خود برای کودتا را تقلب بیسابقه در آرای انتخابات ماه نوامبر اعلام نمود. بعد از کودتا موج تظاهرات مخالفان کشور را فراگرفت، تظاهراتی که روزبهروز عمق بیشتری یافته است. با گسترش تظاهرات عکسالعمل ارتش با تظاهرکنندگان روزبهروز خشنتر شد و تعداد زیادی از تظاهرکنندکان کشته شدند. روزهای سوم، چهاردهم و ۲۴ مارس از لحاظ تعداد کشتهشدگان بدترین روزها بودند. اخبار این تظاهرات به تفصیل در مطبوعات غربی انعکاس یافته است. ایالات متحده و کشورهای اروپایی کودتا را محکوم کرده اند. آمریکا کمک ۴۲ میلیون دلاری خود به میانمار را قطع نمود.
تا قبل از اواخر دهۀ اول قرن جدید، سیاست ایالات متحده در مقابل چین، همزیستی مسالمتآمیز و برکناری از تنش بود. این سیاست مبتنی بر این نظریه بود که جمهوری خلق چین همچون شوروی به زودی از درون فروپاشیده و یا کاملاً به مستعمرهای در سیستم جهانی سرمایه داری مبدل خواهد شد. تصور بر این بود که بحران سالهای ۲۰۰۸- ۲۰۰۹ که موجب بحران بیسابقهای برای اقتصاد غرب شد، تأثیر مشابهی بر روی اقتصاد چین داشته باشد، که چنین نشد و اقتصاد چین از آن بحران قوی تر بیرون آمد. در نتیجه راهبرد «سلطۀ همهجانبه» بر جهان به سرعت خود را برای مقابله با دشمن اصلی جدید، تغییر داد. اکنون ایالات متحده چین را به عنوان مانع اصلی بر سر راه نظام نئولیبرال – امپریالیستی خود میبیند. از این رو ایالات متحده با همکاری فعالانۀ گروهی دیگر از متحدین خود، مبارزهای ترکیبی را با چین آغاز کرده است، که تنها یک قدم با جنگ نظامی تمام عیار فاصله دارد.