برگرفته از: جوان آنلاین
١۶ فروردین ١۴٠٠
سرویس سیاسی جوان آنلاین: ناگاه همه در فضای مجازی و رسانههای فارسی زبان خارجی تحلیلگر روابط ایران و چین و کاربلد قراردادهای خارجی میشوند. از فیکهای گروهک رجوی تا رضا پهلوی و لشکر سایبریاش تا فلان بازیگری که وطن را برای آزادی برهنه شدن ترک کرد، همه به اینجا رسیدند که جمهوری اسلامی وطن را به چینیها فروخته است. این موج رسانهای هر زمانی که بحث امضای قرارداد ۲۵ ساله میان ایران و چین به میان میآمد، شایعات مجازی و رسانهای و حمله به توسعه روابط با چین هم اوج میگرفت. در هفته گذشته که سرانجام امضای قرارداد در تهران و با حضور وزیرخارجه چین انجام شد، حملات به اوج رسید و استفاده از «هر کسی» برای تخریب قرارداد ایران و چین، کار را به جایی رساند که همان بازیگر ترک وطن کرده، سخنان امام خمینی و حضرت آیتالله خامنهای را علیه وابستگی به چین و روسیه در صفحه مجازی خود منتشر کرد!
حامد وفایی، استاد ادبیات چین در دانشگاه تهران طی توئیتی در توئیتر نوشت: «چینیان ضرب المثلی دارند برآمده از حکمت دائویی با مضمون “زاده شدن هستی از هیچ”. این عبارت در زبان چینی برای وصف وضعی شبیه “از کاه کوه ساختن” هم به کار میرود. حال محافل تحلیلی چین از این جمله برای توصیف جنجال امروز ایران درباره همکاری با کشورشان استفاده میکنند.» صدای جنجال مجازی و رسانهای مخالفان جمهوری اسلامی به محافل چینی هم رسیده است و به کار بردن همین ضرب المثل نشان میدهد که چقدر این واکنشها از نگاه آنها غیرمنطقی است. چرا حواشی این قرارداد تا این حد زیاد شد که آن طرف در چین هم از آن تعجب کنند؟ امثال خاندان پهلوی با سابقه بخشیدن بخشی از خاک ایران (بحرین) چطور مدعی دفاع از تمامیت ملی ایران علیه حکومتی شدند که به پشتوانه مردمش هشت سال مقابل تجاوز صدام به خاک کشور ایستاد و وجبی از این سرزمین را واگذار نکرد؟ جمهوری اسلامی تنها حکومت تاریخ ایران است که در طول آن خاک ایران کوچکتر نشده است. با این حال متهم کردن جمهوری اسلامی به امضای ترکمنچای از کجا آب میخورد؟
حامی ایران یا حامی غرب؟
شورای سیاست خارجی امریکا در یادداشتی به قلم ایلان برمن، معاون ارشد این اندیشکده محافظهکار مینویسد: «جاهطلبیهای ژئوپلیتیکی چین در خاورمیانه طی روزهای پایانی هفته یک جهش عظیم رو به جلو را تجربه کرد و مقامات چین و ایران به منظور امضای یک قرارداد همکاری گسترده جدید در تهران گردهم آمدند. این نشست که در جریان دیدار رسمی وانگ یی وزیر امور خارجه چین از جمهوری اسلامی برگزار شد، روندی را مدون میسازد که از مدتها قبل در حال شکلگیری بوده است: یک همسویی مهم و بزرگ راهبردی میان پکن و تهران.» او اضافه میکند: «چین در قالب این توافق از دسترسی ترجیحی به مجموعهای از پروژههای زیربنایی ایران بهرهمند گردیده و بنادر و تأسیسات دریایی جدیدی متناسب با تجارت منطقهای رو به شکوفایی و حضور دریایی فزاینده خود دستوپا کرده است. در عوض، چین رسماً نقش شریک جهانی اصلی جمهوری اسلامی ــ و شریان حیاتی اقتصادی این کشور در مواجهه با هرگونه فشار آتی احتمالی از طرف امریکا یا اروپا ــ را ایفا میکند.»
در ادامه این گزارش با نام بردن از کشورهایی نظیر مصر، امارات و عربستان آمده: «این کشورها به نوبه خود از سرمایهگذاریهای عظیم چین منفعت فراوان بردهاند و به همین دلیل دوست ندارند به درخواست واشنگتن مبنی بر انتخاب میان امریکا و چین در قالب «رقابت میان قدرتهای بزرگ» توجه کنند… با این حال، توافق جدید میان چین و ایران اکنون شاید این موازنه را برهم بزند. دولت چین از طریق توافق مزبور ظاهراً دارد این پیام را میفرستد که حکومت روحانیون ایران را بهعنوان شریک خود در منطقه انتخاب کرده است. این توافق به وضوح جمهوری اسلامی را در رأس رسالت منطقهای چین قرار میدهد، آنهم به گونهای که شاید در نهایت به تقویت چشمگیر حکومت حاکم بر تهران منجر شود.»
اصل ماجرا به خطر افتادن منافع غرب است. این خطر از سوی ایران در این قرارداد از دو مسیر است؛ اول کم شدن نیاز اقتصادی ایران به غرب و در نتیجه کاهش اثر تحریمها؛ دوم قدرت گرفتن ایران و هم پیمان شرقیاش در غرب آسیا که غرب را از یکه تازی در این منطقه میاندازد. حال روشن است که چرا همه توان رسانهای غرب، از ولیعهد بی تاج تا بازیگری برهنه تا فیکهای سایبری رجوی به میدان آمدهاند تا ذهن مردم ایران را علیه توافق ایران و چین خراب کنند؛ آنها نه حامیان ایران، بلکه حامیان منافع غرب هستند و، چون نمیتوانند صراحتاً بگویند که نگران منافع غرب در ایران شدهاند یا میترسند فشارهای تحریمی غرب علیه ایران کم اثر شود، نقاب وطن دوستی به چهره زدهاند. فراموش نکنیم زمانی که تابستان گذشته جزئیات توافق امنیتی و اقتصادی ۲۵ ساله چند میلیارد دلاری میان ایران و چین فاش شد، روزنامه جروزالم پست در مقالهای نوشت که «توافق پیشنهادی ایران و چین خبر بدی برای اسرائیل است.» دیگر این مردم ایران هستند که باید ببینند میخواهند افکارشان را با نظرات چه کسانی تطبیق دهند؛ حامیان واقعی ایران که چندین سال برای تدوین و امضای این قرارداد زحمت کشیدند یا لشکر رسانهای و سایبری دولت ایالت متحده امریکا!