چند هفته مانده به سالگرد ناآرامیها در ایران، شبکهای که خود را محور این اعتراضات میخواند، با یک بحران عجیب روبهروست. پس از جدایی برخی عوامل این شبکه از آن، سیما ثابت، مجری برنامهای که ادعا میشود پرمخاطبترین تولید این شبکه بوده است، از این شبکه جدا میشود تا بزرگترین شوک را به این شبکه وارد کرده باشد.
ناآرامیهای سال گذشته ایران با وجود تمام تبعاتش برای ایران، به شکل غیرقابلباوری پای کارگردان اصلی را به میدان باز کرد. تا پیش از مهرماه سال گذشته، اینکه صحنهگردان تمام جریانات سیاسی ضدانقلاب، اپوزیسیون خارجنشین و حتی گروهکهای تروریستی، رژیمصهیونیستی است، از سوی جریانات ضدانقلاب و گروهکهای تروریستی با برچسب «تئوری توطئه» و «ادعاهای واهی» رد میشد و آنها از عدم وابستگی به دولتهای خارجی سخن میگفتند اما اکنون به جز رفتوآمدهای پیدا و پنهان اپوزیسیون و تروریستها به سرزمینهای اشغالی، مقامات صهیونیست نهتنها صراحتا از حمایت از آنها سخن میگویند که حتی شبکه دورهگرد ایران اینترنشنال را هم تحت هدایت و پشتیبانی خود قرار دادهاند. این موضوع را دیوید بارنیا، رئیس سرویس جاسوسی موساد رژیمصهیونیستی در کنفرانس بینالمللی مبارزه با تروریسم دانشگاه رایشمن در شهر هرتزلیا افشا کرد. براساس خبری که ایران اینترنشنال منتشر کرده است، او پس از اشاره به خنثیسازی آنچه «توطئه تروریستی حکومت ایران» خوانده، بارزترین این حملات را متوجه شبکه ایراناینترشنال کرده و مدعی شده که «مدیران ایراناینترنشنال در معرض تهدیدات تروریستی فوری قرار دارند.» در خبرهای منتشرشده، جزئیات دیگری در اینباره منتشر نشده اما کمی بعد در تحلیل این اظهارات، کارشناس شبکه ایراناینترنشنال، از حمایتهای تلآویو از اعضای این شبکه سخن گفت. او در رمزگشایی سخنان رئیس موساد درباره شبکه ایراناینترنشنال با اشاره به نقل مکان این شبکه از لندن به واشنگتن گفته که اسرائیل به «کانال (شبکه) شما هشدار داده و بسیاری از اعضای این شبکه را نجات دادند.» این کارشناس اینترنشنال، کارکرد این شبکه را در راستای آرامش مردم رژیمصهیونیستی تفسیر کرد: «کانال شما نقل مکان کرد چون همانطور که گفتم مساله باقی ماندن اسرائیل روی صحنه است… [تلآویو] آزادی کانال شما را مساوی میداند با آرامش مردم اسرائیل و کشور اسرائیل.» شاید از همین روست که سال گذشته تارنمای «تایمزاواسرائیل» در گزارشی ادعایی نوشت: «اسرائیل اطلاعاتی را در اختیار مقامهای انگلیسی قرار داد و آنها را قادر ساخت تا نقشه ایران برای حمله به روزنامهنگاران مستقر در انگلیس را خنثی کنند.»
این شاید نخستین باری است که مقامات صهیونیست و تحلیلگران این شبکه از پشتیبانی امنیتی و نسبت این شبکه با منافع رژیمصهیونیستی سخن میگویند. این شبکه که پیش از این مدعی داشتن «مالک خصوصی، استقلال تحریریه و عملکرد حرفهای بر مبنای اصول و اخلاق روزنامهنگاری» بود، کمی پیش از توافق ایران و عربستانسعودی برای ازسرگیری روابط در اسفند سال گذشته، حمایت دربار سعودی را از دست داد و با ادعای «حفظ امنیت روزنامهنگاران و همکاران»، پخش برنامههای این شبکه را از لندن متوقف و به واشنگتن منتقل کرد. کمی بعد از این ادعا، رعنا رحیمپور، مجری بیبیسی فارسی، در توئیتی واقعیت ماجرا را افشا کرد و از احتمال ابطال مجوز این شبکه خبر داد. او نوشته بود که آفکام (نهاد نظارت بر رسانهها در بریتانیا) به وی اطلاع داده است که دو هفته قبل از انتقال این شبکه به آمریکا، مسئولان شبکه مجوز پخش در بریتانیا را پس دادند؛ چراکه خطر محکومیت و ابطال مجوز آنها جدی بوده است.
مشخص نیست که کارکنان این شبکه دورهگرد، واقعا سناریوی تهدید از سوی ایران را باور کردهاند یا اینکه در حال نقشبازی کردن برای حفظ مخاطب هستند. مشخص نیست مدیران این شبکه به کارمندانشان چه گفتهاند که فردی همچون سیما ثابت، مجری یکی از برنامههای این شبکه، نوشته «همه زندگیام را در لندن رها کردم. در کمتر از دو ساعت از لندن عازم واشنگتن شدم.» هرچه هست به نظر میرسد مدیران این شبکه، تغییر اسپانسرشان از عربستان سعودی به رژیمصهیونیستی را به پای تهدید ایران نوشتهاند تا از این طریق، بتوانند عوامل این شبکه را به واشنگتن منتقل کنند.
گفتوگوی ایراناینترنشنال با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیمصهیونیستی، در واقع مراسم رونمایی از پیمانکار جدید این شبکه صهیونیستی بود. ایران اینترنشنال البته همان مسیری را طی کرد که پیش از این دورهگردهای حامی رضا پهلوی و بعدتر نیز خود رضا پهلوی رفته بودند. تیرماه سال ۱۴۰۰، اعضای فرشگرد، به اصل خویش بازگشتند و نامهای به نفتالی بنت، نخستوزیر رژیمصهیونیستی نوشتند و با شادباش نخستوزیری بنت، از او خواسته بودند که رویکرد درست(!) سالهای گذشته رژیمصهیونیستی را در تضعیف نیروهای ایران بهویژه سپاه پاسداران با قاطعیت بیشتر ادامه دهد. مخاطب اعضای اصلی تشکیلدهنده این گروه، پنج سال قبل و پیش از تشکیل فرشگرد، دونالد ترامپ رئیسجمهور منتخب ایالاتمتحده آمریکا یعنی رئیس بزرگترین قدرت نظامی، سیاسی و اقتصادی جهان بود. آنها در نامه به ترامپ، حتی اقدامات داعش در اروپا را هم به پای جمهوری اسلامی فاکتور کردند تا از این طریق، ترامپ را دعوت به تقابل جدی با ایران بکنند. همینطور هم شد ولی استراتژی ترامپ علیه ایران شکست خورد و دولت بعدی آمریکا، حاضر به تداوم آن راهکار نبود تا دورهگردهای فرشگرد، به مبدا اصلی خود یعنی رژیمصهیونیستی روی بیاورند. این همان راهی است که کمتر از یک سال بعد، رضا پهلوی انجام داد و برای عرض ادب راهی سرزمینهای اشغالی شد.
تنفس مصنوعی موساد به اینترنشنال
چند هفته مانده به سالگرد ناآرامیها در ایران، شبکهای که خود را محور این اعتراضات میخواند، با یک بحران عجیب روبهروست. پس از جدایی برخی عوامل این شبکه از آن، سیما ثابت، مجری برنامهای که ادعا میشود پرمخاطبترین تولید این شبکه بوده است، از این شبکه جدا میشود تا بزرگترین شوک را به این شبکه وارد کرده باشد. در چنین شرایطی، پیمانکار اصلی وارد میدان میشود تا با پمپاژ امید به این شبکه، به تداوم فعالیتهای آن کمک کند چراکه در حال حاضر اینترنشنال، تنها تریبون فارسی زبان گروهکهای تروریستی است و باید برای منافع رژیم به فعالیت ادامه دهد. بر همین مبنا نیز بارنیا که از او بهعنوان ضعیفترین رئیس موساد یاد میشود، اشارهای به این شبکه کرد و از «تهدیدات تروریستی فوری» ایران علیه مدیران، و نه خبرنگاران این شبکه سخن گفت.
بارنیا چه گفت؟
رئیس سازمان اطلاعات و عملیات ویژه اسرائیل (موساد) بدون اشاره به وضعیتی که رژیمصهیونیستی در آن گرفتار است و تعدد جبهههای درگیری در سخنرانیای که داشته، متمرکز بر تهدید ایران شده است. درحالیکه رسانههای صهیونیست از تیترهایی همچون «رئیس موساد: اسرائیل در خطر است اگر روسیه سلاح بفرستد» و «رئیس موساد میگوید اسرائیل نگران ارسال تسلیحات روسیه به ایران است» استفاده کردهاند، ایراناینترنشنال یعنی شبکه وابسته به موساد، اظهارات او را با تیتر «رئیس موساد: تاوان حملههای جمهوری اسلامی را از بلندپایهترین مقامات در قلب ایران میگیریم» بازنشر داد. در این خبر، بارنیا بدون اشاره به تعداد عملیات طراحیشده توسط ایران علیه صهیونیستها و تعداد عملیاتهای موفقیتآمیز، مدعی شد «موساد و سایر نهادهای اطلاعاتی این کشور از ابتدای سالجاری میلادی تاکنون ۲۷ عملیات تروریستی حکومت ایران علیه اسرائیلیها را تقریبا در همه قارههای جهان خنثی کردهاند.» کشف عملیاتهایی در سراسر جهان علیه صهیونیستها درحالی است که رسانهها مملو از اخباری درباره موفقیت چنین عملیاتهایی هستند، ازجمله غرق شدن یک مامور موساد در جریان واژگونی کشتی محل برگزاری جلسه با ماموران اطلاعاتی ایتالیا در جزیره ماجیوره این کشور که در نزدیکی مرز سوئیس و یا هدفگیری ماموران موساد در جریان جلسه با ماموران کشور میزبان نشان میدهد موساد و متحدان غربیاش همراه یکدیگر نیز حاضر به جلوگیری از واژگونی قایقشان نیستند و نباید به بیش از این فکر کنند.
دیوید بارنیا در بخش دیگری از اظهاراتش گفت برای دفاع در مقابل حملهها و تهدیدهای جمهوری اسلامی، اسرائیل حاضر است اگر لازم باشد، «تاوان آن را از بلندپایهترین مقامها در قلب ایران بگیرد.» رئیس موساد چارتی برای ترور نمایش داده که جای مسئول بسیاری از پستها خالی است. کسانی نیز که از آنان نام برده شده، افرادی غیررسانهای هستند که نامشان در مسئولیتها بهطور رسمی اعلام نشده، اما بهجهت ارتباطات عمومیشان دشواری خاصی در شناساییشان وجود ندارد.
تحلیلگران مسائل امنیتی اظهارات مقامات امنیتی را با دقت رصد میکنند اما از جایی که این اظهارات بهجای ترسیم خطونشانهای واقعی بهسمت لفاظی و رویاپردازی برود، چندان آن را جدی نمیگیرند. نمونه این لفاظیها، ترور مقامات ایرانی است. صهیونیستها بهخوبی میدانند که اقدام علیه مقامات عالی کشوری، جنگی تمامعیار را به رژیمصهیونیستی تحمیل میکند. پیامدهای این جنگ فراتر از موساد خواهد بود. تاکنون در برابر هر اقدام صهیونیستها، ایران انتقامی متناسب از آنها گرفته است بهویژه در مقابل ترور افراد مشغول در صنعت نظامی، افرادی در صنعت نظامی این رژیم هدف قرار گرفتهاند. مقامات موساد و دیگر مقامات این سرویس به این دلیل مورد هدف قرار نگرفتهاند که مقامات عالی همجایگاه با آنان هدف گرفته نشدهاند. درصورت تلاش برای دستدرازی غیرمستقیم، نتانیاهو نیز نخواهد توانست بهراحتی در فلسطین اشغالی تردد کرده و یا در یک ساختمان با احساس امنیت حضور یابد.
لفاظیهای رئیس موساد درباره هدف قرار دادن مقامات ایرانی، میزان واقعی بودن سایر ادعاهای او را نیز به چالش کشیده است. بهعنوان نمونه او مدعی شده که نهادهای صهیونیستی از معاملات تسلیحاتی روسیه و ایران که میتوانست منجر به دستیابی تهران به سلاحهای پیشرفتهتری شود، جلوگیری کرده است: «ترس ما این است که روسها در ازای آن، تسلیحات پیشرفته را به ایرانیها منتقل کنند که مطمئنا آرامش و شاید موجودیت ما را در اینجا بهخطر میاندازد.» بارنیا مدعی شده: «ایرانیها قصد داشتند موشکهای کوتاهبرد و دوربرد را نیز به روسیه بفروشند اما از این معامله ممانعت شده است.» او تلویحا دسترسی ایران به سلاحهایی که موردنیازش بوده را تایید کرده ولی با این حال گفته که در ماه آینده میلادی که تحریمهای تسلیحاتی سازمان ملل به پایان میرسد، حکومت ایران تلاش خواهد کرد دسترسی ارزانتری به سلاح پیدا کند.
او درباره برنامه هستهای ایران نیز ادعاهایی داشته است. درحالیکه بارها مقامات غربی اذعان کردهاند توان هستهای ایران بومی است و حتی درصورت بمباران تاسیسات هستهای تهران، تنها برای مدتی محدود سرعت پیشرفت این برنامه کند میشود. بارنیا مدعی شد تلآویو اجازه نخواهد داد «ایران در سطح هستهای فعلی خود باقی بماند.» او مدعی شد «ایران هرگز به سلاح هستهای دست نمییابد.»
چرا رئیس موساد تهدید کرد؟
۱ – تلاش برای پوشاندن محدودیت عمل رژیم
بازدارندگی رژیمصهیونیستی بهشدت تضعیف شده است، بهویژه پس از آنکه مقامات رژیم بهویژه بنیامین نتانیاهو نخستوزیر، صالح العاروی، معاون دفتر سیاسی حماس را به ترور تهدید کرده و سپس در اجرای آن ناکام ماندند. صالح العاروی از سوی تلآویو بهعنوان هماهنگکننده اصلی تحولات کرانه باختری معرفی میشود. صهیونیستها قصد داشتند وی را که گفته میشود در لبنان اقامت دارد ترور کنند، اما با تهدیدات متقابل مقاومت برای پاسخ سنگین، از آن عقبنشینی کردند.
برای فهم اهداف و اثرات دقیق این تهدید، باید به موشکافی آن پرداخت. تهدید العاروی به ترور با چه اهدافی صورت گرفت؟ به نظر میرسد فارغ از تلاش برای حذف وی به جهت نقشش در تقویت مقاومت در کرانه باختری، ترورش بیشتر برای اثرگذاری بر فضای داخلی رژیم طراحی شده بود. گفته میشود العاروی تحولات خاصی را در سه جبهه جنوب لبنان، کرانه باختری، غزه و در سطحی سوریه اداره میکند. در ابتدای امر این سوالات پیش میآید که آیا فرماندهی نظامی مقاومت لبنان و تمام ۱۰۰ هزار رزمنده مسلح در غزه تحت اختیار وی برای جنگ هستند؟ مساله تا حدودی متفاوت است. العاروی مسئولیت اقدامات جنگی را برعهده ندارد. با هدایت معاون دفتر سیاسی حماس، نیروهای نزدیک به این گروه از اردوگاههای فلسطینینشین حملاتی راکتی را به سرزمینهای اشغالی ترتیب دادهاند، تیمهای مختلفی را از شمال لبنان به فلسطین اشغالی نفوذ دادهاند که در یک نوبت، رزمندهای با ورود از خاک لبنان به شمال فلسطین موفق شد بمب همراه خود را در چهارراه مهم مگیدو نصب کرده و یک خودروی صهیونیست عبوری را منفجر سازد و در حوزهای دیگر سیلی از ارسال سلاح را توسط کاروانهایی که تسلیحات را از مسیر سوریه و اردن به کرانه باختری سرازیر کردهاند. تنها در سال ۲۰۲۲، ارتش رژیمصهیونیستی تقریبا ۳۰۰ سلاح کشف کرده است. این رقم به اندازه سلاحهایی است که این رژیم در بازه زمانی دو سال پیش از آن کشف کرده بود. مقایسه این دو عدد نشان میدهد سرعت انتقال سلاح به کرانه باختری حداقل دوبرابر شده است که صهیونیستها توانستهاند بخشی از آن را کشف کنند. اما به نظر میرسد، فلسطینیها از این مرحله عبور کردهاند و دل به کارخانههای بومی تولید سلاح بستهاند. العاروی تلاش میکند ضمن ساختن کارگاههای تولید سلاح و بمب در این منطقه، با پولهای ارسالی برای رزمندگان، جریان خرید سلاح از قاچاقچیان سلاح سرزمینهای ۱۹۴۸ را که سلاحهای سرقتی از ارتش رژیم را میفروشند، تقویت کند.
در غزه نیز اقدامات العاروی بیشتر در چهارچوب جنگ هیبریدی میگنجد، بهگونهای که اخیرا اعلام شده راهپیماییهای بازگشت که در سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ در مرزهای غزه با رژیم جریان داشت از سرگرفته خواهند شد. بر مبنای این راهپیماییها، هزاران نفر با تجمع در خط تماس با رژیم، تلاش میکنند به فلسطین اشغالی وارد شوند. این امر فشار ناشی از حضور بیش از دو میلیون فلسطینی در نوار غزه را نشان میدهد که تمام جهات حرکتی آنان در قالب موج انسانی، وارد سرزمینهای اشغالی شده و خطری برای صهیونیستها خواهد بود.
شهروندان رژیم تمام این اقدامات از پرتاب راکت از شمال لبنان، ورود نفوذیهای مسلح، اقدامات مقاومتی و خطرات راهپیماییهای بازگشت را با گوشت و خون خود لمس کردهاند. از این رو مقامات رژیم تلاش دارند علاوهبر تهدید طرف مقابل به ترور برای ایجاد بازدارندگی، اقدامی ادراکی نیز روی شهرکنشینان انجام دهند. در حقیقت آنچه در مرزها و داخل سرزمینهای اشغالی رخ میدهد دنباله طبیعی اقدامات صهیونیستهاست و بسیاری از مردم حتی خارج از تلاشهای ایران و شخص العاروی، به اقدامات مقاومتی روی آوردهاند.
بااینحال صهیونیستها برای محدود نشان دادن این صحنه وسیع، به دنبال خلاصه کردن آن در العاروی هستند که تنها معاون حماس یکی از گروههای مقاومت است. آنها با برنامه تهدید و سپس ترور العاروی قصد نشان دادن محدود بودن منشا تنشها را به شهروندانشان داشتند. تلآویو میخواهد حواس شهرکنشینینان را از شورش جمعیت چند میلیونی فلسطینیان در چند کیلومتری محل زندگیشان منحرف کرده و بگوید تمام این تحولات بزرگ، کار گروه کوچکی است.
بااینحال صهیونیستها از همین اقدام حداقلی نیز به دلیل تهدیدات متقابل مقاومت بازماندند و حالا با مطرح کردن تهدیدات بزرگ علیه مقامات ایران به دنبال کاستن از اضطراب جبهه داخلی هستند. آنها قصد دارند با تهدید یا دست زدن به ترور، به شهرکنشینان مضطرب اطمینان خاطر دهند. تهدید مقامات ایرانی به ترور، تلاشی در راستای القای دورانگاری دشمن به شهرکنشینان است، تا بهانه دیگری برای پرت شدن حواس آنان از شورش نزدیک، در جریان و در حال تشدید فلسطینیان در بغل گوش آنها، بسازد.
۲ – تخریب موقعیت نظامی ویژه ایران
چین در اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی و اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی در حال ساخت نخستین زیردریایی خود با پیشران هستهای بود. هنگامی که آشکار شد چینیها درنهایت چنین زیردریاییای را خواهند ساخت، فرانسویها پیشنهاد همکاری به آنها دادند. این پیشنهاد به فرانسه کمک میکرد بدون آنکه تغییری در موازنه قوا ایجاد کند -زیرا درهرحال آشکار شده بود چین درنهایت زیردریایی هستهای خواهد ساخت- بتواند از میزان پیشرفتهای چین کسب اطلاع کرده، درآمد به دست آورده و قادر باشد ارتباطات قدرتمندی با پکن پایهگذاری کند. به نظر میرسد ایران نیز به لحاظ همکاری با قدرتهای بزرگ، بهویژه چین و روسیه در موقعیتهایی مشابه قرار گرفته است. ایران در چهار دهه گذشته ثابت کرده است توانایی تامین نیازهای دفاعی خودش را داشته است. از همین رو تمام غرب ملتمسانه از ایران میخواهند که در جنگ اوکراین پهپاد و سایر تسلیحات بومیاش را به روسیه نفروشد. با این حال خرید برخی تسلیحات، سرعت دستیابی ایران به آنها را سریعتر میکند و رژیمصهیونیستی نیز از همین مساله نگران است.
۳ – ظهور قدرتی همهفنحریف
گفته میشود ایران در ازای تحویل تسلیحات به روسیه مانند پهپادهای انتحاری از این کشور دستگاههای جنگ الکترونیک، رادار، ماهواره تصویربرداری، سامانه پدافند هوایی اس-۴۰۰ و جنگنده سوخو-۳۵ را دریافت خواهد کرد. درحالی که ایران در غیاب چنین تجهیزاتی دست به تقویت جدی توانمندیهای خود در جنگ نامتقارن و توسعه تسلیحاتی مانند پهپادها و موشکها زده است -تسلیحاتی که کشورهای دیگر به دلیل بهرهمندی از جنگندههای جدید به سراغ آنها نمیروند- دستیابی به آنها میتواند شکافهای نظامی ایران را پر کند و قدرت مهیبتری را در غرب آسیا به وجود آورد. تلآویو تلاش دارد با تهدیدات خود ضمن هشدار به غرب، در طرفهای شرقی نیز نگرانی ایجاد کند؛ با اینحال میزان اثرگذاری آن بر این طرفها مشخص نیست اما پایین ارزیابی میشود.
۴ – تاکید ارزشهای خود به غرب برای جلب توجه
تلآویو تلاش دارد با ادعای جلوگیری و اثرگذاری بر فروش سلاح از ایران به روسیه، ارزشهای خود را که احساس میکند در چشم آمریکا و اروپا کاهش یافته، به آنها یادآوری کند. تلآویو در زمانیکه توجه غرب به اوکراین معطوف است، قصد دارد خود را در کنار اهمیت جنگ اوکراین قرار داده و بگوید میتواند بر روند این جنگ اثرات مثبتی بگذارد.