برجام

گره مذاکرات هسته‌ای اینجاست: ایران، «برجام» می‌خواهد؛ آمریکا «برجام‌پلاس»

 

 
برگرفته از: تسنیم
۰۳ دی ۱۴۰۱
 
 
 

در روزهای گذشته مقام‌های دولت ایالات متحده آمریکا بارها مدعی شده‌اند که طرح خواسته‌های جدید از سوی ایران عامل ناتمام ماندن مذاکرات رفع تحریم‌های وین بوده است. به عنوان مثال، رابرت مالی، مذاکره‌کننده ارشد آمریکا اخیرا بدون اشاره به اقدامات ضدبرجامی آمریکا و غرب در طول این مدت، مدعی شد «ایران به توافق‌های روی میز که مورد تأیید همه طرف‌ها بود پشت کرده و با طرح مطالبات جدید امید جمعی برای بازگشت سریع و متقابل به احیای کامل برجام را از بین برد.»

با این حال نگاهی به روند مذاکرات رفع تحریم‌ها نشان می‌دهد که از زمان روی کار آمدن دولت جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا این دولت ایالات متحده بوده که دست رد به سینه برجام زده و تلاش کرده برجام را به هر سمت و سویی که مانع از انتفاع اقتصادی ایران شود پیش ببرد.

دست رد آمریکا به مذاکرات

کشورهای غربی و در رأس آنها آمریکا مدعی هستند درخواست ایران برای حل و فصل پرونده مسائل پادمانی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از برجام جدا و فرع بر آن است و به همین دلیل، ایران با مطرح کردن این درخواست در واقع یک مسئله اضافه بر برجام مطرح و گفت‌وگوها را دچار بن‌بست کرده است.

این ادعا در حالی است که در جریان مذاکرات رفع تحریم‌های وین تنها اصلی که عامل هدایت‌کننده تیم مذاکره‌کننده ایران و موضع‌گیری‌هایش بوده این بوده که هر گونه توافق بر سر برجام بایستی برای ایران منافع اقتصادی ملموس به همراه داشته باشد.

مطرح شدن مسئله پادمانی نیز از همین جهت بوده است. ایران می‌گوید در صورت حصول توافق بدون حل و فصل پرونده پادمانی علیه کشورمان، کشورهای غربی به ویژه آمریکا می‌توانند در هر لحظه که در تنگنا قرار گیرند، منافع ملت ایران از توافق احتمالی را به بهانه‌های پادمانی به گروگان بگیرند؛ به همین دلیل است که آمریکا درصدد جدا ساختن این موضوع از توافق احتمالی است.

در مجموع به نظر می‌رسد گره اصلی در مذاکرات وین تا به اینجای کار تفاوت در نگاه ایران و آمریکا در کارکرد هر گونه توافق احتمالی بوده، به این صورت که خواسته طرف ایرانی رسیدن به توافقی با منافع اقتصادی است در حالی که طرف آمریکایی، اتفاقاً به دنبال قرار دادن ساز و کارهای مخصوصی برای جلوگیری از انتفاع اقتصادی ایران و حرکت دادن توافق به سمت برجام‌پلاس در گام‌های بعدتر، در دل آن گنجانده شده بود.

برجام | برنامه جامع اقدام مشترک , مذاکرات وین ,

 

احیای برجام برای برجام‌پلاس؟

بنابراین آنچه تا کنون از بررسی رفتار آمریکا در طول ادوار مذاکراتی حاصل شده نشان می‌دهد که این کشور به «احیای برجام ۲۰۱۵» مشتاق نیست، بلکه خواستار احیای برجام ۲۰۱۵ با منطق‌ها و ضمیمه‌های ضدایرانی تعبیه‌شده در آن برای سال ۲۰۲۲ است و طبیعتاً در برابر هر تلاشی برای متعهد کردن خود در آن مقاومت نشان خواهد داد. برای اینکه بدانیم این منطق‌های تعبیه‌شده درون برجام چیستند لازم است قدری به عقب برگردیم.

زمانی که باراک اوباما در سال ۲۰۱۵ به برجام دست یافت در برابر منتقدانش که معتقد بودند این توافق با سرازیر کردن پول به ایران باعث افزایش قدرت منطقه‌ای و موشکی تهران خواهد شد همواره این نکته را روشن می‌کرد که برجام بر «منطق نفوذ» به ساختار تصمیم‌گیری‌های سیاسی ایران استوار شده و نه تنها «منطق انتفاع» اقتصادی برای ایران را دنبال نمی‌کند، بلکه ساز و کارهایی برای جلوگیری از آنها دارد.

اوباما راهبرد مدنظرش را این‌طور تشریح می‌کرد که برجام با تقویت «تصمیم‌گیران غرب‌گرا در ایران» -به زعم او- زمینه‌های ورود به توافق‌های متعاقبی در سال‌های آینده برای محدود کردن سایر مولفه‌های قدرت جمهوری اسلامی ایران را فراهم خواهد کرد. او مضاف بر این توضیح می‌داد که از طریق سیاست‌های دیگری نظیر حفظ معماری تحریم‌ها از ورود پول‌های هنگفتی به ایران که می‌تواند به افزایش قدرت منطقه‌ای و موشکی ایران منجر شود هم جلوگیری خواهد کرد.

او به عنوان مثال در مصاحبه‌ای در تاریخ ۵ اوت ۲۰۱۵ گفت: «منتقدان اشتباه می‌کردند. پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران برای اولین بار طی یک دهه گذشته متوقف شد، بدون آنکه سیل پول روانه ایران شود و معماری تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران از بین برود.»

علاوه بر این سیاست‌های اعلامی، ساکنان وقت کاخ سفید با در دستور کار قرار دادن سیاست‌های اعلام‌نشده دیگری مانند حفظ سایه هراس‌های تحریمی بر سر بانک‌های بین‌المللی؛ بالا نگاه داشتن ریسک سیاسی و اقتصادی تعامل با ایران از طریق لفاظی‌های رسمی، هجمه‌های رسانه‌ای و فشارهای غیررسمی؛ گره زدن انتفاع برجامی به انجام اقدامات فرابرجامی از سوی ایران؛ وضع قانون برای جلوگیری از سفر تجار به ایران؛ حفظ سیاست ابهام درباره ماندگاری برجام و غیره سعی داشتند مانع انتفاع اقتصادی ایران از توافق شوند.

برجام | برنامه جامع اقدام مشترک , مذاکرات وین ,

 

راهبرد کلان آمریکا برای برجام

عملی کردن چنین راهبردی، در وهله نخست سبک خاصی از رفع تحریم و بالتبع، اجرای آن به‌عنوان بخشی از هر توافق را می‌طلبید. از منظر نظام حاکمیتی آمریکا چنانچه تحریم‌ها به‌طور کامل علیه ایران رفع می‌شد جمهوری اسلامی ایران از مذاکره در پرونده‌های دیگر بی‌نیاز می‌شد و این به‌معنی ناتمام ماندن راهبرد کلان گنجانده‌شده در دل برجام بود؛ لذا، برای طرف غربی این ضرورت وجود داشت که اولاً ساختار تحریم‌ها دست‌نخورده باقی بماند و ثانیاً بعد از اجرای توافق هم تعلیق موقت تحریم‌ها نباید به‌گونه‌ای می‌بود که باعث انتفاع اقتصادی کامل ایران شود، چرا که ورود پول زیاد به اقتصاد ایران هم می‌توانست قدرت ایران در زمینه‌های موشکی و منطقه‌ای را چنان بالا ببرد که باز هم ایران را از مذاکرات بعدی بی‌نیاز کند و یا دست‌کم دستش را در گفت‌وگوهای برنامه‌ریزی‌شده بعدی به‌شدت بالا ببرد.

اکنون در پرتو تجربه‌های مختلف به‌دست‌آمده از حوادث پیرامون برجام در ۶ سال گذشته این استدلال متقن به‌نظر می‌رسد که روالی که هیئت حاکمه آمریکا و به‌موازات آنها کشورهای غربی در تعلیق موقت تحریم‌ها در دستور کار داشتند ایجاد «شیرینی‌های آدامسی» برای ایران از تجربه رفع تحریم‌ها بود؛ یعنی ایجاد تجربه‌های خوشایندی که کوتاه‌، موقت و گذراست اما بعد از بین رفتن، طرف مقابل را به جست‌وجوی دوباره آن شرطی می‌کند.

به‌عبارت دیگر، طرف‌های غربی به‌دنبال آن بودند که رفع تحریم‌ها به شیرینی‌های زودگذری مانند آزادسازی بخش اندکی از دارایی‌های ایران و یا خرید چند هواپیما محدود شود اما هرگاه سخن از دلیل عدول غربی‌ها از گشایش در مراودات بانکی یا تسهیل روابط تجاری با ایران به میان می‌آمد، مسئله به سیاست‌های موشکی و منطقه‌ای ایران گره زده می‌شد تا راه برای مجاب کردن ایران برای مذاکره بر سر برجام‌های ۲ و ۳ باز شود.

ایجاد هراس در بانک‌ها درباره انجام تراکنش‌های مربوط به ایران، تمدید ۱۰ساله «قانون تحریم‌های ایران»، امضای قانون ویزا برای هراساندن تجار از ورود به ایران و گره زدن انتفاع اقتصادی ایران به مسائل غیرهسته‌ای تنها بخشی از اقداماتی بود که در دوران ریاست‌جمهوری «باراک اوباما» برای ایجاد هراس در فضای بین‌المللی از تجارت با ایران و محدود کردن منافع اقتصادی ایران انجام می‌شد.

برجام | برنامه جامع اقدام مشترک , مذاکرات وین ,

 

فشار هوشمند بایدن

شواهد گوناگون حاکی است همه تلاش دولت جو بایدن، اجرای یک برجام جدید – یا همان برجام پلاس – به شکلی است که فایده‌ای برای ایران در سال ۲۰۲۲ نداشته باشد و هرگاه ایران بحث انتفاع اقتصادی را پیش کشیده، کشورهای غربی از طریق دیکتاتوری رسانه‌ای تلاش کرده‌اند ایران را مقصر توقف گفت‌وگوها معرفی کنند.

به عنوان مثال، بایدن در مقاله‌ای قبل از آغاز دوران ریاست‌جمهوری‌اش اعلام کرده بود که قصد دارد «فشار هوشمند» را جایگزین فشار حداکثری که مورد پسند دونالد ترامپ بود، کند. می‌توان گفت «مفهوم فشار هوشمند» و مؤلفه‌های تشکیل‌دهنده آن دربردارنده تقریباً همه شاخصه‌هایی است که توافق هسته‌ای در دوران باراک اوباما بر مدار آن شکل گرفته بود.

بایدن در آن یادداشت این را مشخص کرد که بازگشت به توافق هسته‌ای به هیچ عنوان هدف اصلی و نهایی آمریکا نیست و او [همانند دوران اوباما] اجرایی شدن برجام را نقطه آغازی برای  «طولانی‌تر کردن و قوی‌تر کردن برجام» برای آمریکا می‌بیند. هم بر مبنای انتقادات مخالفان توافق هسته‌ای در آمریکا و هم بر مبنای اظهارات بعدی مقام‌های دولت بایدن روشن است که «قوی‌تر کردن برجام» – یعنی همان برجام پلاس – کلیدواژه آمریکایی‌ها برای تلاش در جهت اضافه کردن محدودیت‌های موشکی و منطقه‌ای به بندهای توافق هسته‌ای است.

اما از طرف دیگر، تیم مذاکره‌کننده جمهوری اسلامی به‌ویژه در دولت سیزدهم این فضا را درک کرده و اعلام کرده در تلاش است تا طرف غربی را متعهد به اجرای تعهداتش بر طبق متن برجام – یعنی همان توافق انجام شده در سال ۲۰۱۵ میلادی – کند. مطالباتی که ایران در خصوص راستی‌آزمایی رفع تحریم‌ها، تضمینِ ماندگاریِ توافق، رفع ادعاهای پادمانی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و… مطرح کرده است همگی همین منطق را دنبال می‌کنند.

جالب آن که هیچ‌یک از این مطالبات خواسته‌های اضافه‌ بر برجام نیستند و ایران تنها ضمانت‌هایی خواسته است تا طرف مقابل آنچه را در متن توافق برجام به آن متعهد شده، این بار اجرایی کند. با وجود این، واکنش طرف آمریکایی به این مطالبات که هدف آن صرفاً تضمین اجرای دقیق تعهدات از سوی هر دو طرف است، جلوگیری از پیشرفت در مذاکرات و روی آوردن به مقصرنمایی و جنگ ترکیبی علیه ایران بوده است.