به تازگی مذاکرات سه روزۀ عربی-ایرانی به طور غیر رسمی در دوحه، پایتخت قطر صورت گرفت. این کنفرانس که عمدتاً در پشت درهای بسته انجام شد دارای اهمیت ویژهای است، زیرا درست پس از حوادثی رخ داد که نشان میداد جهان آماده باز کردن برگ تازهای در تاریخ خود است. نخست، مقامهای بالای رهبری دو کشور – محمد بن سلمان السعود و رهبر عالی مقام ایران، علی خامنهای نه تنها نسبت به ایده ولادیمیر پوتین برای ایجاد دنیای چند قطبی دارای درکی مشترک، بلکه عملاً به طور فعال در حال اجرای این طرح هستند. دوم، هر دو رهبر با تمام قوا خواستار محدود کردن نقش زیاد از حد و منفی حضور ایالات متحده از کل منطقه خلیج (فارس) هستند.
شرکت کنندگان ایرانی در این مذاکرات شامل مقامات رسمی اسبق و نمایندگان سطح بالای دانشگاهها و نهادهای نیمه رسمی بودند. آنها نقطه نظرات مختلف درباره سیاست منطقهای تهران را ارایه دادند. اکثر آنان مشتاق تماسهای متقابل، مصالحه و همکاری بودند. برای نخستین بار آنها با ایده مذاکره با شورای همکاری خلیج (فارس) در باره برنامه هستهای ایران موافقت کردند. آنها در مورد برخی مسایل منطقهای در مذاکرات از خود انعطاف نشان دادند و این در حواشی مذاکرات بیشتر مشهود بود.
باید یادآور شویم که مناسبات جهان عرب با ایران در دوران محمد رضا شاه، و به ویژه پس از انقلاب اسلامی در ۱۹۷۹ روابطی پیچیده بود. از آن پس، تهران توجه بیشتری به روابط خارجی و گسترش ایدههای انقلاب اسلامی در کشورهای همسایه به خصوص در دنیای عرب مبذول میداشت. تحریمهای سخت و توجیهناپذیر ایالات متحده و کشورهای اروپایی رهبری ایران را واداشت تا اقتصاد ایران را نظامی سازد تا از استقلال خود محفاظت کند، که موجبات فقر مردم شد و کشوری مرفه را به پرتگاه فروپاشی کشاند. اما تهران به طور موفقیتآمیزی بر موانع تحمیل شده از سوی دنیای غرب غلبه کرده است و به راه مستقل خود در دفاع از منافع مردم ایران ادامه میدهد. بسیاری از کشورهای مستقل و در صدر آنها روسیه و چین در این امر به ایران کمک میکنند.
نشست سران اتحادیه عرب که در ۱۸ ماه مه در جدّه برگزار شد، با ابتکار ایده تنشزدایی منطقهای پیشگام شد. به این منظور، مواضع خود را نسبت به ایران مورد بازنگری قرار داد و کوشید برخی از بحرانهای منطقهای را که ایران با آنها درگیر بود، از جمله مسایل مربوط به یمن، سوریه، عراق و لبنان خنثی نموده و گفتوگو و مصالحه را تشویق کند. دعوت از بشار اسد، متحد نزدیک تهران، به نشست سران اتحادیه عرب بخشی از این تلاش بود. عربستان سعودی برگزارکننده این نشست بود و اتحادیه سران را تا نشست بعدی در سال ۲۰۲۴، که فرصتی برای اجرای تصمیمات اتخاذ شده در جدّه فراهم میکند، رهبری خواهد کرد.
در ماه مارس، عربستان سعودی و ایران، با کمک چین، پس از هفت سال شکاف، بر سر از سرگیری روابط دیپلماتیک توافق کردند. این گشایش دیپلماتیک موج شگفتی در منطقه و سراسر پایتختهای غربی به وجود آورد و راه را به سوی اتخاذ مواضع مصالحهجویانه در نشست سران عرب هموار کرد. دو کشور حتی فراتر از صرفاً برقراری روابط دیپلماتیک، با انتشار بیانیهای مشترک در پکن تأکید کردند که به «استقلال دو کشور و عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر» متعهد هستند، دو اصلی که در تنش با ایران اهمیت داشت. این حقیقت که ایران نیز با ایجاد روابط دوستانه میان دو کشوری که در دو سوی خلیج (فارس) قرار دارند، موافقت کرد، پیشرفت قابل توجهی بود.
در دو سوی سواحل خلیج (فارس) اشتیاق فراوانی برای بازگشت به هنگامیکه منطقه در آرامش نسبی، امنیت و ثبات به سر میبرد. برای قرنها همین گروههای قومی و خانوادگی در منطقه خلیج (فارس) زندگی میکردند و با مناسبات فرهنگی و اقتصادی پررونقی را حفظ کردند. دو کشور در فضای جغرافیایی و منافع راهبردی یکسان و مشترک سهیم هستند، و این آنها را وامیدارد که تفاوتها را بین خود برطرف کنند. مسایل باقی مانده را باید از راههای سیاسی و صلحآمیز، مطابق استانداردهای بینالمللی، قواعد و معیارهای بین کشورها حلوفصل کرد. این، ممکن است دشوار باشد، اما شدنی است. متأسفانه، نیات خودمحورانه و خشونتآمیز کشورهای غربی، به رهبری آمریکا، موانعی بر سر این راه ایجاد میکند.
نشست سران عرب تأکید داشت که امنیت منطقهای عربی تقسیمناپذیر است. امنیت در خلیج (فارس) بخش جداییناپذیر و مهمی از امنیت عربی است و امنیت کشورهای عرب کمتر از امنیت خلیج (فارس) نیست. ایران، طبق تحلیلهای غربیها و سیاستمدارانی که فعالانه منافع خود را دنبال و نظرات خود را ترویج میکنند، ظاهراً میخواهد تسلط و امنیت مرزهایشان را برقرار کند. روشن نیست چرا کشورهای شورای همکاری خلیح فارس نگران دخالت ایران در امور کشورهای عربی مانند سوریه، لبنان یا یمن هستند. غرب آسیا یک تن واحد است و مشارکت بعضی کشورها در امور دیگران یک امر دیپلماتیک عادی است. گذشته از این، هیچکس با دخالتهای فعال ریاض در امور دیگر کشورهای عرب مخالفت نمیکند، آخرین نمونه آن کمکهای سعودیها به سودان در حلوفصل تنشهای داخلی آن است.
طبعاً، اختلاف نظرهایی میان ایران و همسایگانش بر سر همکاری امنیتی بینالمللی در خلیج (فارس) وجود دارد. کشورهای شورای همکاری خلیج فارس اعضای فعال و مهم شراکت امنیتی، از جمله نیروهای ترکیبی دریایی هستند، که کار ۳۸ کشور را برای فعالیتهای غیرقانونی بازیگران غیردولتی، مانند دزدی دریایی و قاچاق هماهنگ میکنند. متقابلاً، ایران فعالانه علیه حضور هر نیروی خارجی در عرصه امنیت سخن میگوید، و از استدلالهای عامه پسند در باره خاتمه دادن به سیاستهای استعماری و تسلط خارجی استفاده میکند. ایران به شدت با اقدامات ایالات متحده در خلیج (فارس) و اطراف آن مخالفت میورزد و آنرا ادامه سیاستهای استعماری اروپا تلقی میکند و از نمونههای حمله علیه عراق، سوریه و افغانستان یاد میکند، کشورهایی که تا به امروز هنوز نتوانسته اند خرابیهای وارده را جبران کنند و به زندگی عادی بازگردند.
موفقیت در مذاکراتِ مشخص مستلزم داشتن بنیادهای محکم و توافق بر سر قوانین حاکم بر روابط میان دولتهای منطقه و نیز بر اقدامات اعتمادساز است تا تشنجزدایی را حفظ کند. این مسایل میتواند بر پنج محور به همپیوسته به بحث گذاشته شود. محور سیاست و دیپلماسی، شامل مذاکره در باره مسایل منطقهای، مانند فلسطین، سوریه، لبنان و یمن، به منظور یافتن راهحل سیاسی در انطباق با مصوبات سازمان ملل و دستیابی به اهداف سیاسی بدون استفاده از نیروی قهری یا تهدید.
محور امنیتی، این محور مبارزه علیه تروریسم، شبه نظامیان فرقهای و دیگر گروههای مسلح غیر قانونی را پوشش میدهد. جالب است، دقیقاً همین گروههای غیر قانونی که ایالات متحده آنها را مسلح و از آنها حمایت میکند علیه مقامات دولتهای رسمی میجنگند. محور اقتصادی، بازرگانی و فرصتهای سرمایهگذاری، از جمله در زمینههای انرژی تجدیدپذیر را میکاود. محور توسعه پایدار، امکان همکاری و تلاش برای معکوس کردن روند تغییرات اقلیمی و احیای محیط زیستِ دریایی خلیج (فارس) را مورد توجه قرار میدهد. و در پایان محور فرهنگی، شامل مباحث احیاء و بهبود مبادلات تاریخی فرهنگ غنی ایرانی-عربی میشود. برای تضمین موفقیت چنین اثر متقابلی، هم کانالهای رسمی و هم کانالهای غیر دولتی، از جمله گروههای کسب و کار، دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی باید در بحثها مشارکت داشته باشند.
شایان ذکر است که به ویژه روسیه و کشورهای بریکس نه تنها این سیاست را تشویق میکنند، بلکه با ارایه هر امکانی از کشورهای جهان عرب و ایران حمایت میکنند. یک نمونه برجسته آن میتواند نتایج ملاقات وزرای خارجه در کیپ تاون (آفریقای جنوبی) برای آماده سازی نشست سران کشورها در ماه اوت باشد. حدود ۲۰ وزیر خارجه از کشورهای غیر-بریکس، از جمله وزرای خارجه ایران و عربستان سعودی در آن شرکت داشتند و اظهار علاقه کردند به طور فعال به این سازمان بینالمللی بپیوندند.
وزرای خارجه ایران حسین امیر عبدالهیان و ولیعهد عربستان سعودی فیصل بن فرحان بن عبداله مذاکرات سازندهای در حاشیه «دوستان بریکس» انجام دادند. امیر عبدالهیان رضایت خود را از پیشرفتهای خوب روابط میان دو کشور بیان کرد و گفت که زمینه برای بازگشایی سفارتخانهها و کنسولگریها در دو کشور مهیا است. ایران و عربستان سعودی سفرایشان را برای ریاض و تهران منصوب کرده اند. امیر عبدالهیان و فیصل بن فرحان برای نخستین بار روز ششم آوریل در پکن ملاقات کردند و درباره جزییات اساسی روند ازسرگیری روابط، پس از امضای توافق تاریخی از سوی سران امنیتی دو کشور، گفتوگو کردند. فیصل بن فرحان هنگام اجلاس در کِیپ تاون گفت که دو کشور به سرعت از مرحله انتصاب سفرا گذر کردند و وارد «مرحله جدیدی» شده اند که به سود «منافع دو ملت و همه منطقه است.» دیپلمات ارشد ایران از عربستان سعودی به خاطر سازماندهی و تدارک شرایط سفر حجاج ایرانی به مکه و مدینه قدردانی کرد. ولیعهد عربستان سعودی فیصل بن فرحان اظهار داشت برای دستیابی به رفاه جمعی علاقمند است در آینده همکاری با سازمان بریکس را گسترش دهد.
پیروزیهای دهههای گذشته در شورای همکاری کشورهای خلیج (فارس)، به ویژه در عربستان سعودی در زمینههای اقتصادی، توسعه اجتماعی، آموزش فرهنگ و هنر، میتواند پُراهمیتتر، جامعتر و پایدارتر باشد، به محض اینکه ایران و همسایگان عرب خود قادر شوند اعتماد لازم، روحیه همکاری و همگرایی را احیاء کنند. در این صورت ایران هم میتواند از همان منافع همگرایی که شورای همکاری از آن بهرهمند است، سود ببرد، و به سادگی بر فشارهای نحس و خفه کننده تحریمهای آمریکا فایق آید.