… دکترین هستهای کنونی روسیه ضربه اول را مجاز نمیشمارد. رئیس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین با صراحت گفت که روسیه در مناقشه اتمی آینده اولین کشوری نخواهد بود که از سلاح هستهای استفاده میکند ولی در عین حال تاکید کرد که دومین کشورهم نخواهد بود، که به این معنی است که روسیه زرادخانه اتمی خود را به کار خواهد گرفت، بدون اینکه منتظر ضربه اتمی اول ایالات متحده به خاک روسیه شود.
آدمیرال گورشکف (۱) علامت کوچکی به رهبران واشنگتن فرستاد که در یک زد و خورد هستهای بین ایالات متحده آمریکا و روسیه کسی زنده نخواهد ماند.
درست در وسط این شاخ و شانه کشیدنها کمیسیون اقتصادی و امنیتی Bulletin oft the atomic Scientist، گروهی که در سال ۱۹۴۵ توسط ایناشتاین و دانشمندان دیگردانشگاه شیکاگو که در چارچوب پروژه مانهاتان در تکامل و تولید اولین بمب اتمی شریک بودند، تاسیس شد و هدفشان حمایت از خلع سلاح بود که در حال حاضر به لحظه به اصطلاح «زوال کره زمین» رسیدگی میکند و خطر مناقشه اتمی را منعکس مینماید، عقربه ساعت در حال حاضر از ۱۰۰ ثانیه به نیمهشب را ۱۰ ثانیه به جلو کشید.
این انجمن در توضیحی زیر عنوان « یک خطر بیسابقه. فقط ۹۰ ثانیه به نیمهشب مانده است» توضیح داد: «جنگ در اوکراین میتواند وارد یک سال فاجعهبار دیگر شود، به این صورت که هردو طرف اعتقاد دارند که میتوانند پیروز شوند. استقلال اوکراین و معاهدات گسترده امنیتی اروپایی که از پایان جنگ جهانی دوم تاکنون برقرار بوده، اکنون به خطر افتاده است. علاوه براین جنگ روسیه علیه اوکراین سئوالات مهمی را در ارتباط با دخالت کشورها مطرح میکند و هنجارهای بینالمللی رفتاری را که اساس واکنش موفق نسبت به یک رشته طولانی از خطرات جهانی را تشکیل میدهد، درون تهی کرده است و بدتر از همه این که تهدید علنی روسیه در مورد استفاده از سلاح هستهای به جهان یادآور شد که که تشدید مناقشه، حال چه در اثر سانحه و چه در اثر قصد عمد و چه در اثر محاسبه غلط یک خطر هولناک را به وجود میآورد و امکان اینکه این مناقشه غیرقابل کنترل شود، بسیار زیاد خواهد ماند.»
حماقتی که در این بیان نهفته کاملاً آشکار است. آنچه که هیات رئیسه انجمن «جنگ روسیه علیه اوکراین» مینامد، حقایق تاریخی مستند را نادیده میگیرد، که مناقشه اوکراین تنها و تنها محصول جنبی یک برنامه هماهنگ شده ایالات متحده آمریکا و کشورهای عضو ناتو بود و هست تا اوکراین را به عنوان پوششی برای یک مناقشه مورد استفاده قرار دهد که باید دولت رئیس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین را سرنگون سازد.
این طرح در واقع حداقل از سال ۲۰۰۸ وجود دارد که سفیر سابق آمریکا در روسیه (و رئیس کنونی سازمان سیا)، ویلیام بورنز هشدار داد که هرگونه کوشش ناتو برای جذب اوکراین به صفوف خود، احتمال دخالت نظامی روسیه را به دنبال خواهد داشت. باوجود این هشدار عاجل، ناتو در نوامبر سال ۲۰۰۸ از اوکراین دعوت کرد و از این طریق امر معروف «علت و معلول» را کلید زد، که سیاست ناتو در قبال روسیه را سیاستی تعریف کرد که یک مناقشه نیابتی را دنبال کرده و از اوکراین به عنوان نماینده ناتو استفاده میکرد.
این سیاست بدین صورت تقویت شد که ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا و ناتو در فوریه سال ۲۰۱۴ مشترکاً کودتایی را در اوکراین سازمان داده و رئیس جمهور قانونی کشور ویکتور یانوکوویچ را سرنگون کردند و او را توسط یک دولت شدیداً ناسیونالیستی جدید جایگزین نمودند که هواداران ایدئولوژی نفرتانگیز استپان باندرا در آن غالب بودند. کودتا موفقیتآمیز بود و در ماه آوریل دولت جدید اوکراین به مردم روستبار دونباس اعلان جنگ کرد. این اقدام انگیزهای برای الحاق جزیره کریمه به روسیه و حمایت نظامی روسیه از دونباس شد، که در نهایت دخالت نظامی که ویلیام برنز ۶ سال پیش هشدار داده بود، را سبب گردید.
به دنبال آن اوکراین و همپیمانان ناتویی آن خواستار صلح شدند و قرارداد مینسک را به امضاء رساندند که آتش بس در مقابل تضمینهایی در مورد حاکمیت اوکراین بر دونباس و همینطور خودمختاری نسبی برای روستباران ساکن دونباس و حمایت از زبان، مذهب، فرهنگ و سنن آنان را منظور میداشت.
معاهده مینسک ۸ سال بی اثر ماند زیرا اوکراین حاضر نبود تغییرات لازم در قانون اساسی کشور را که لازمه تضمین حقوق نژاد روس در دونباس بود، عملی سازد. دلایل این تاخیر و تعلل امروز به برکت اذعان رسمی رئیس جمهور وقت اوکراین پترو پوروشنکو، صدراعظم وقت آلمان خانم آنجلا مرکل و رئیس جمهور وقت فرانسه فرانسوا اولاندکه هرسه زیر قرارداد مینسک را امضاء کردده بودند، روشن و آشکار است. این سه رئیس کشور اعتراف کردند که قرارداد مینسک در واقع یک مانور منحرف کننده برای ایجاد تنفس بود تا بتوان یک ارتش نیابتی ناتو به وجود آورد که قادر باشد هم دونباس و هم کریمه را مجدداً تسخیر کند.
در نتیجه تصمیم روسیه برای حمله به اوکراین در روز ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ یک تهاجم بیدلیل نبود، بلکه با در نظر گرفتن خطر تجاوز توسط ارتش تازه تعلیم یافته اوکراین، که از همان ابتدا نماینده ناتو محسوب میشد، اعمال حق دفاع مشترک همراه با جمهوریهای مستقل نوین لوهانسک و دونتسک بود.
این واقعیت که اعضای محترم انجمن Bulletin of Atomic Scintists که در بین آنها ۱۰ برنده جایزه اسکار وجود دارد، ظاهراً این پیش زمینه را نمیشناسند، از تواناییآنان در شناخت خصلت تهدید واقعی که متوجه جهان است و همینطور از درک سرچشمه این خطر میکاهد.
ایالات متحده آمریکا آگاهانه و به عمد مناقشه با روسیه را تحریک کرد و اکنون تلاش دارد تا یک سیاست دو خطه را به اجراء گذارد که هدفش ایجاد شرایطی مانند مایدان در مسکو است. (منظور ماجرای مایدان در کییف است که نئونازیها با حمایت ایالات متحده آمریکا یک کودتای خشونتآمیز علیه رئیس جمهور وقت کشور ویکتوریانوکوویچ به راه انداختند.) طبق این طرح شهروندان روسیه علیه دولت رئیس جمهور ولادیمیر پوتین برپا خواهند خاست، او را سرنگون خواهند کرد و یک رهبر هوادار غرب جایگزین او خواهند نمود، که روسیه را به حیات استعمار زده دهه ۱۹۹۰ که بوریس یلتسین به غرب کلکتیو اجازه داد روسیه را از نظر اقتصادی به ویرانی سوق دهد و از نظر سیاسی برآن تفوق یابد، عودت خواهد داد.
در رابطه با تصمیم روسیه برای دخالت این کشور در اوکراین این سیاستِ دو خطه، از یک طرف تحریمهای اقتصادی و از طرف دیگر تعقیب مناقشه نیابتی در اوکراین برای تضعیف و از پای درآوردن روسیه را دربر میگیرد. هدف این سیاست ایجاد ناآرامیهای شدید در بین مردمی که اعتماد به نفس خود را از دست داده است میباشد، به این امید که سپس برپاخیزند و رئیس جمهور پوتین را از اریکه قدرت به زیر کشند.
جنون چنین طرحی قابل درک نیست. متصور شوید که روسیه طرحی برای بیرون کشیدن مکزیک از حیطه نفوذ ایالات متحده آمریکا تهیه کند و برای اینکار به مناقشهای دامن زند که هدفش این باشد که مکزیک ، ایالات کالیفرنیا، آریزونا، نیومکزیکو و تکزاس را به زور مجدداً تسخیر کند. این فکر که ایالات متحده بی هیچ واکنشی این تهدید را تحمل خواهد کرد، مسخره به نظر میرسد. عین این موضوع در مورد روسیه نیز صدق میکند.
یادآوری کوتاه تاریخی برای Bulletin of Atomic Scientists
• این نه روسیه بلکه ایالات متحده آمریکا بود که از پیمان منع موشکهای هستهای میان برد INF خارج شد.
• این نه روسیه، بلکه ایالات متحده آمریکا بود که مذاکرات در مورد تمدید قرارداد جدیدسلاحهای استراتژیک را متوقف ساخت.
• این نه روسیه، بلکه ایالات متحده آمریکا بود که اخیراً سیاست nuclear posture (موضع هستهای) را اعلام کرد که استفاده پیشگیرانه از سلاح هستهای در یک سناریوی غیر هستهای را مجاز اعلام کرد.
• این نه روسیه، بلکه ایالات متحده آمریکا بود که یک کلاهک هستهای با قدرت انفجاری کم (یعنی قابل استفاده) را روی موشک بالیستیک تریدنت زیردریایی سوار کرده و در واقع سناریوی جنگ را تمرین کرد و در این سناریو اگر روسیه هدف مورد نظر موشک بود، وزیر دفاع آمریکا کلیه رویههای ارتباطی که برای پرتاب این سلاح لازم است را انجام داد.
• این روسیه نیست بلکه ایالات متحده آمریکاست که ارتش نیابتی اوکراین را میسازد و مجهز میکند تا بتواند مناطقی را تسخیر کند که روسیه آنها را از آن خود میداند (چهار ایالت سابق اوکراین و همینطور شبه جزیره کریمه که در سپتامبر سال ۲۰۲۲ توسط روسیه اشغال شد) آنهم با علم به این که یکی از عللی که میتواند استفاده روسیه از سلاح هستهای را ممکن سازد، هرنوع خشونت نظامی متعارفی که بقای روسیه را به خطر افکند میباشد.
بایدکر و کور و لال بود که این واقعیات را ندید و این حقایق را نپذیرفت.
در واقع آنها با این رفتار، خود را شریک جرم ترور هستهای ایالات متحده آمریکا کرده و در مورد پیامدهای آن بیتفاوتند.
از این رو Bulletin of Atomic Scientists با ارزیابی خود که فقط ۹۰ ثانیه به نیمهشب باقی مانده کاملاً در اشتباه است. در حقیقت در سطح جهان اکنون تنها یک ثانیه به نیمهشب مانده و ناقوس نیمهشب هرآن میتواند به صدا درآید و حضور آدمیرال گورشکو در سواحل ایالات متحده آمریکا دلیل قانعکنندهای برای این ادعا است.