شباهت‌های عجیب – «قیام سبز» در ایران و کودتا در هندوراس

دومین کوشش اوباما در اجرای کودتا

کودتای نظامی در روز ٢۸ ژوئن ٢٠٠۹ که به دنبال آن رییس جمهور هندوراس «مانوئل زلایا» سرنگون شد، پس از «تغییر رژیم» نافرجام در تهران، دومین کودتا بود که در طی ریاست جمهوری اوباما صورت گرفت. این اولین حمله مستقیم ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپایی به بدیل بولیواری برای آمریکا (آلبا) است. اعضای این سازمان (آلبا) عبارتند از کوبا، بولیوی، نیکاراگوئه، اکوادور، هندوراس و برخی از جزایر کارائیب. بعد از این‌که از بازگشت زلایا در روز ۵ ژوییه ٢٠٠۹ به میهنش جلوگیری شد، رییس‌جمهور ونزوئلا هوگو چاوز در فرستنده خبری آمریکای جنوبی «تله‌سور» گفت: «خونتای نظامیان هندوراس از طرف امپراتوری یانکی تقویت می‌گردد.»

رهبر انقلاب بولیواری با اشاره به کوشش‌های بی‌ثبات کردن و سوءقصد به هم‌پیمان خود «اوو مورالس» گفت کودتای نظامی در هندوراس «آغاز حمله» است، حمله‌ای که در بولیوی نیز قابل لمس بود. در مقاله زیر کوشش می‌گردد بحران سیاسی هندوراس در رابطه با مسایل ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی مورد بررسی قرار گیرد. این واقعه را نباید به صورت منفرد و تنها به عنوان یک کودتا درک کرد، بلکه بیش از آن،

این کودتا پیش درآمدی است برای به عقب راندن (Rollback) دولت‌های چپ حول محور آلبا، توسط  برخی از نیروها در ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپایی که اکنون به طور بی پرده و خشن وارد عمل شده اند. هندوراس فقط نخستین مهره این دومینو است که باید سرنگون شود تا بقیه کشورهای عضو آلبا را با خود به قعر بکشاند. از آنجا که کشورهای عضو آلبا مثل ونزوئلا، کوبا، بولیوی و نیکاراگوئه دارای روابط سیاسی و اقتصادی با جمهوری اسلامی ایران هستند، لذا نباید روند تکاملی در خاورمیانه و نقش اسرائیل نیز در آمریکای لاتین نادیده گرفته شود.