مارکس، سمفونی ناتمام
در حق دوستی
اثر مارکس و سهم انگلس
این ادعا مبنی بر اینکه مارکس ادامهکاری در اثر اصلی خود را متوقف ساخته بود که بارها تکرار میشود، با واقعیتهای موجود مغایر است. انگلس پس از مرگ او جُنگ عظیمی، از جمله دو مترمکعب نوشته، مملو از آمار و توصیف و بررسی کشاورزی روسیه یافت. اکثر آنها را او دور ریخت ولی مسایل عمده و اصلی از درون این مجموعه درهم ریخته نوشتارها را او برای آیندگان تنظیم کرد.
نامهای از بهار ماقبل آخرین سفر مارکس به کارلزباد باقی مانده است. در این نامه انگلس مینویسد: «نَفَسَت از جای گرم درمیآید. در رختخواب راحت و گرم خوابیدهای و در مورد روابط زمین در روسیه به ویژه و یا در مورد اجاره زمین به طور عام تحقیق میکنی و هیچکس مزاحم کارت نمیشود، در حالی که من باید روی نیمکت سخت بنشینم و شراب سرد بنوشم و ناگهان همه کار خود را کنار بگذارم و به این “دورینگ” کسلآور بپردازم.»
«اویگن کارل دورینگ» یک سوسیالیست خودسر بود که هواداران زیادی گرد خود آورده بود و در دانشگاه برلین تدریس میکرد. این فرد به طور غمانگیزی زود بینایی خود را از دست داد و از اینرو انگلس در ابتدا نمیخواست او را سخت مورد انتقاد قرار دهد. اما جناب پروفسور دستبردار نبود و وقتی مارکس را به تحقیر «یک شخصیت تیرهبخت علمی» نامید و انگلس را یک سرمایهدار منچستری معرفی کرد، انگلس دست به حمله زد.
انگلس زیر عنوان انقلاب آقای اویگن دورینگ در علم که بعد از این به خاطر ثقیل بودن تکرار آن آنتی دورینگ نامیده میشود، کتاب بسیار ارزشمندی به حجم ۳۰۰ صفحه منتشر کرد. «داوید جزانوف» اولین مدیر انستیتوی مارکس و انگلس در مسکو نوشت: «تازه به کمک این کتاب نسل جدید اطلاع پیدا کرد که سوسیالیسم علمی چیست و اساس فلسفی آن کدام است.» و به گفته لنین این کتاب «کتابی آموزنده و بسیار پرمحتوا» بود.
ولی او تا چه حد حساس میتوانست از حریم افکار خود تا آخر دفاع کند را میتوان از برخوردش با «هنری مایرز هیندمان» دریافت. «هیندمان» یک سوسیالیست انگلیسی بود و معتقد بود مارکس «ارسطوی قرن ۱۹» است. او با مارکس رابطه داشت و به خانهاش رفت و آمد میکرد. مارکس به دخترش جنی در فرانسه نوشت: «باز شبیخون هینمان و همسرش که هر دو وقتی مینشینند دیگر بلند نمیشوند. من از همسرش به خاطر شیوه رک و غیرمتعارف و قاطعیت فکر و کلامش خوشم میآید ولی عجیب است که همواره با چه حس تحسینی چشمانش به لبان شوهرِ خودشیفته و پرحرفش دوخته میشود.»
در آنتی دورینگ مسأله به مراتب بغرنجتر بود. انگلس به حق خود را در تکامل بخشیدن جهانبینی که او با این کتاب به شکلی خوانا در اختیار توده مردم قرار داده بود، سهیم میدید. کارگران زیادی کتاب سرمایه را مطالعه نکردند ولی این شکل ساده شده از سوی انگلس را بسیاری از مردم خواندند. حتی سوسیالیستهای حزبی پرسابقه اغلب فقط همین متن را میشناختند. جنبش جوان سوسیال دمکراسی نمیتوانست چیزی بهتر از این تئوری عامهفهم را برای تضمین و تحکیم خویش آرزو کند.
برخورد «مارکسشناسان» به انگلس یکدست و واحد نیست. برخی نقش انگلس را به عنوان محرک کمبها یافته قلمداد میکنند و برخی او را «سادهدلی سودمند» میدانند که جور مارکس را میکشیده. برخی دیگر بر این عقیده اند که او قادر نبود افکار مارکس را تا پایان دنبال کند و باز برخی دیگر معتقدند که او مارکس را از خود او بهتر درک کرده بود و اثر مکتوب و پرخواننده وی تکامل سوسیالیسم از تخیّل به علم، چهل صفحه و تا حدی تغییریافته از کتاب آنتی دورینگ را دلیلی بر ادعای خود میدانند.
این جزوه که از کتاب پرفروش انگلس وضعیت طبقه کارگر در انگلستان بخش وسیعتری از خوانندگان را دربر گرفت، دیباچه کوتاه و سادهفهمی را ارایه کرد که به زودی به عنوان «ماتریالیسم دیالکتیک» شهرت یافت.
مارکس و انگلس یک نمونه کلاسیک برای بیان تفاوت میان نگارنده و نویسنده و یا عملگرایی و فرضیهپردازی هستند. هنگامیکه نثر لطافت ادبی خود را از دست بدهد آنگاه نوبت استراتژیست فرا خواهد رسید. برای پیروزی در حال و موفقیت در مصاف بعدی انگلس فرد مناسب بود ولی برای آینده دور مارکس چیز بیشتری برای گفتن داشت. به بیان غلوآمیز، انگلس عصر خود را پشت سر نهاده بود در حالیکه عصر مارکس هنوز در پیش بود.
انگلس یک سال پس از مرگ دوستش نوشت: «من در عمر خود کاری که برای آن ساخته شده بودم انجام دادم و آن ایفای نقش دوم بود و معتقدم که این وظیفه را به خوبی انجام دادم و خوشحال بودم که نقش اول به عهده فرد ارزشمندی چون مارکس قرار داشت. ولی اگر اکنون و به ناگاه مجبور باشم که در مورد مسایل تئوریک موضع مارکس را نمایندگی کنم، طبیعی است که این کار بدون دادن گاف ممکن نخواهد بود و آنگاه لمس خواهیم کرد که با فقدان مارکس چه چیزی را از دست دادیم.»
انگلس روز ۵ اوت ۱۸۹۵ به علت سرطان حنجره از دنیا رفت. از آنجا که او منطقه ییلاقی Eastbourne را خیلی دوست داشت، خاکستر او ۷ هفته بعد چند مایل دور از ساحل به دریا ریخته شد. بنا بر محاسبات امروزی او چندین میلیون پوند ثروت به جای گذارد.
Other Books From - انتشارات عدالت
Other Books By - یورگن نفه
هیچ کتاب در دسترس است!
برگشت