تئوریسینهای بسیار متفاوتی با عنوان «مارکسیستهای غربی» نامیده میشوند که تنها مرزبندی آنها با مارکسیسم «کلاسیک» و یا «ارتودکس» وجه اشتراک آنان است. دومنیکو لوسوردو بر این عقیده است که علت این امر جدایی آنها از مبارزات آزادیبخش دورانساز است. این جدایی از دورانی آغاز شد «که جنگ اول جهانی و انقلاب روسیه از نظر تئوریک مورد بررسی قرار گرفت.» او اینجا و نه تازه از دوران استالین، سرچشمه این رشته از بحث در مورد مارکس را جستوجو میکند. او سؤال میکند: «گذشته از تفاوتهای اوضاع عینی و سنن فرهنگی، آیا شکافها و بیگانگیهای ناشی از آن، عمدتاً مربوط به مرزهای تئوریک و سیاسی مارکسیسم غربی نیست؟»
او با طرح این سؤال به مباحثه با فرضیهپردازان مشهوری، از ارنست بلوخ، ماکس هورکهایمر و تئودور آدورنو گرفته تا لوئیس آلتوسر، میشل فوکو و جورجیو آگامبن، آلن بادیو، سلووژ ژیژک، آنتونیو نگری و مایکل هارت میپردازد و علاوه بر آن، هانا آرنت را نیز از نظر دور نمیدارد.
پرفسور دکتر دومنیکو لوسوردو متولد سال ۱۹۴۱، تاریخ وفات ۲۰۱۸ تا بازنشستگی، استاد دانشگاه اوربینو در ایتالیا بود. او کتابهای بیشمار و متعددی در مورد هگل، نیچه، گرامشی و یا استالین تألیف کرده که شهرت او را به عنوان تاریخشناس و فیلسوف پرارج و معتبری در سطح بینالمللی تثبیت نموده است. کتابهای او «استالین، داستان و نقد یک اسطوره سیاه» و «وقتی نیروهای چپ در صحنه نیستند،» در کتابخانه «تارنگاشت عدالت» در اختیار خوانندگان قرار دارد.