تارنگاشت عدالت
نویسنده: ولفرام السنر
برگرفته از: روزنامه چپ
۲۵ کتبر ۲۰۲۴
دوران سلطه منجمد به پایان رسیده است
این ارزیابی اکنون دیگر تقریباً همهگیر شده است، که ما در عصری زندگی می کنیم که در آن میتوان هر روز “تاریخ” را لمس، تجربه و “درک” کرد. در حالی که از جنگ جهانی دوم طی دورههای طولانی «دوران منجمد» غالب بود، جهان در حال حاضر با عمق و سرعتی بی سابقه در حال تغییر است. پس از جنگ سرد سخت اول ، یعنی پس از اینکه اتحاد جماهیر شوروی به دلیل برخورداری سیستم امپراتوری غربی از منابع بینهایت بیشتر، در رقابت نظامی شکست خورد، که حتی “پایان تاریخ” اعلام شد (فوکویاما، ۱۹۹۲)، غرب به عنوان تنها قدرت موجود، با سلطه نامحدود به اعمال قدرت پرداخت.
هرچند که این ایده بسیار ساده لوحانه بود! اما همچنان رسانهها، نخبگان سیاسی و نظامی بلوک غرب تلاشهای جدی برای حفظ آن انجام میدهند. البته سطح فکری و استراتژیک این کوششها با افزایش فزاینده نخوت ناشی از «پیروزیهای عظیم» در جنگهای نواستعماری (که اغلب علیه پابرهنگان صورت گرفته است) روز به روز بیشتر افت کرد. امروز زیاد هولناک نخواهد بود اگر آنها آگاهانه مثل گذشته در مورد جهان به ما دروغ بگویند. ترسناک است که دریابیم آنها به برتری خود آنقدر باورمندند که دیگر لازم نمیبینند که باید به یک طرح B یا تمایل به مذاکره در هر موردی اعتقاد داشت. کودکی که مستاصل شده باشد، به حمله و پرخاش متوسل میگردد.
به عنوان مثال، چرا باید روسیه همانطور که از گورباچف تا به امروز در واشنگتن، بروکسل و برلین خیال پردازی شده است، آگاهانه تجزیه کشور خود به دوازده کشور کوچک را پذیرا شود و منابع خود را برای غارت به شرکت های آمریکایی بسپارد؟ و یا چرا چین باید از جای گرفتن مجدد در مکان تاریخی نرمال خود، به عنوان کشوری که هزاران سال از بزرگترین و پیشرفته ترین فناوریها برخوردار بود، خودداری کند؟ این سوالات را می شد در سال ۱۹۹۲ نیز مطرح کرد.
اما به آتش کشیدن کامل جهان در آن زمان یک گزینه نبود. طرح جنگهای نابودکننده علیه روسیه و چین (که اکنون از طرف ارتش ایالات متحده آمریکا برای سال ۲۰۲۷ اعلام شده است) در سالهای اخیر به عنوان آخرین راهحل برای تضمین هژمونی مجدداً مطرح شده است (تدارک مشخص برای نابودی هستهای اتحاد جماهیر شوروی توسط جی اف کندی متوقف شد). اکنون در این جنگ بزرگ دیگر برای پیروزی بلوک غرب آشکارا دیر شده است.
جهان در قرن بیست و یکم به شدت و با سرعتی شتابان تغییر کرده است و آنهم نه در جهت منفی. تمدن، دیپلماسی، تبادل و همکاری بار دیگر در سراسر جهان گسترش می یابد، با وجود اینکه ما از مهم ترین اطلاعات در مورد این تحول در حباب رسانه های غربی خود محسور هستیم، جنوب جهانی بیدار شده و در حال توسعه مستقل است.
همکاری جنوب ‑ جنوب، همزیستی مسالمت آمیز، دیپلماسی و ابتکارات جهانی
به عنوان مثال، اگر تاریخ چین را در نظر بگیریم، سیاست خارجی این کشور را به وضوح درک خواهیم کرد، که از سال ۱۹۴۹ ضد سلطه و هوادار چند قطبی و چندجانبگی در جهان بوده است. بنابراین، تقریباً همه ابتکارات، برنامهها، پروژههای توسعه و بودجه در چارچوب سازمان ملل متحد شکل گرفته و همکاری رسمی جنوب-جنوب سازمان ملل متحد از دیرباز بزرگترین حوزه فعالیت سازمان ملل بوده است. اصول سیاست خارجی همزیستی مسالمت آمیز، “۵ اصل” چین، مثل تمامیت ارضی، حاکمیت ملی، عدم مداخله، خودداری از حمله اول و توسعه همکاری برد-برد از سال ۱۹۵۴ تدوین و به اجرا درآمده است و اساس همکاری با بیش از ۱۵۰ کشور (از مجموع بیش از ۲۰۰ کشور) و بیش از ۴۰ سازمان بین المللی (سازمان ملل متحد) شرکای جاده ابریشم جدید (ابتکار کمربند و جاده)را بنا نهاده است. در نهمین کنفرانس اخیر وزیران (از سال ۲۰۰۰) مجمع همکاری چین و آفریقا (FOCAC) در ماه سپتامبر تقریباً نه تنها همه (یعنی ۵۳) رئیس و یا نخست وزیر کشورهای آفریقا در پکن حضور داشتند، بلکه گوترش، دبیر کل سازمان ملل متحد و بسیاری از روسای سازمان های بین المللی و سازمان ملل نیز شرکت کردند. اصول عدم مداخله، برابری، همکاری و شفافیت پروژه های بین المللی و همچنین در مورد همکاری با آمریکای لاتین و کارائیب با ۳۳ عضو( (CELAC، همکاری چین و عربستان، آسیای مرکزی (C+C5) یا اتحادیه اقتصادی اوراسیا(EAEU) با ۵ کشور، برخی عضو برخی ناظر و برخی نامزدعضویت نیز صادق بود. آنها همچنین در اسناد اصلی سازمان همکاری شانگهای SCO با ۱۰ عضو، مهمانان متعدد، ناظر . شریک ادغام شده اند، به عنوان مثال خودداری از حمله اول، عدم استفاده اول از سلاح هسته ای (به برنامه کاملاً عکس ناتو مراجعه کنید!) و یا (BRICS) را در زیر ببینید.
نتیجه رایگیریهای سازمان ملل متحد در مورد قطعنامه های غربی، به عنوان مثال علیه چین، همیشه حدود ۳۰ به ۱۰۰+ است. و لی این رایگیریهابه عنوان مثال در مورد مبارزه جهانی علیه فاشیسم یا ممنوعیت سلاح های هسته ای کاملاً برعکس است. گاهی اوقات ایالات متحده آمریکا، اوکراین و اسرائیل هنگام رای گیری حتی از طرف دست نشاندگان غربی خود نیز منزوی میشود و با تنها ۲ یا ۳ رای علیه راه حل های جهانی برای مشکلات تنها میمانند.
اکنون ابتکارات چین به سازماندهی جهان کمک می کند. به عنوان مثال از ابتکار توسعه جهانی انرژی و همکاری (۲۰۱۵) گرفته تا بنیاد همکاری جنوب-جنوب با بودجه چین (۲۰۲۰)، بنیاد آب و هوای چین برای فقیرترین کشورها (۲۰۲۱) و بنیاد های تنوع زیست کونمینگ مطابق با COP15 ۲۰۲۱ تا مدل مبادله شانگهای (کاهش بدهیها به چین در ازای سرمایه گذاری های زیست محیطی برای کشورهای جنوب جهانی). ابتکارات جهانی فعلی چین، ابتکار توسعه جهانی GDI2021، ابتکار امنیت جهانی GSI2022، ابتکار تمدن جهانی GCI2023 همچنین ابتکار حکمرانی جهانی GGI2023، ابتکار هوش مصنوعی جهانی GKI2023، که اکنون بیش از ۱۰۰ کشور به آن ملحق شده اند و کار روی جزئیات و پروژه های اجرایی آن در حال انجام است.
دیپلماسی و همکاری دوباره امکان پذیر شده و جهان را فرا گرفته است. به عنوان مثال، پس از آنکه غرب افغانستان را در کابوس پساانسانی تنها گذاشت و از این کشور خارج شد، کنفرانس بازسازی افغانستان “C+C5” کشورهای همسایه (از جمله پاکستان) به سرعت با کمک های اضطراری خود واکنش نشان داده و از شیوع قحطی که جنگ غرب ایجاد کرده بود جلوگیری کرد. (ولی برای خانم بئربوک، وزیر امور خارجه «فمینیست» آلمان، مادران گرسنه افغان بیتفاوت بودند.) پس از سرقت ۹ میلیارد دلار از ذخایر بانک مرکزی افغانستان توسط ایالات متحده و اتحادیه اروپا، یک تجدید سرمایه اولیه برای بازگرداندن حداقل استانداردهای انسانی پس از دوره آخرالزمانی غربی، یعنی حداقل الزامات برای بازگشت آینده افغانستان به جامعه بین المللی صورت گرفت. ابتکار آشتی ایران و عربستان سعودی یا توافق ملی ۱۴ سازمان سیاسی فلسطین که هر دو در پکن صورت گرفت، حتی در کارتلهای رسانهای غربی نیز مورد توجه قرار گرفته.
هدف اصلی اکثر این جنبشهای متنوع به سوی همکاریهای چندقطبی جهانی، که اکنون در دهها توافقنامه بینالمللی گنجانده شده است، به همان اندازه اساسی است که در ابتدا برای گوشهای پر شده از سخنان بی محتوی ما، ابتدایی به نظر میرسد: «ساخت جامعه بینالمللی با آیندهای مشترک بشریت در کل خود» (یا «جامعهای با سرنوشت مشترک»). انسان به یاد شعار سبزهای اوایل دهه ۸۰ و یا دور گود سیاسی نشستههای غربی که پس از چندین دهه گزافهگویی اکنون دیگر تمام اهداف اقلیمی خود را مدفون کرده اند میافتد. ولی دیگر این ایده «اشتراک جهانی» در واقع «بقیه» را نیز به حرکت درآورده است. جهان امروز جهانی در حرکت است.
BRICS+، SCO+، RCEP
انتظار می رود BRICS+ (در حال حاضر با کلمبیا ۱۰ عضو) و SCO+ (در حال حاضر ۹ عضو)، بر اساس تعداد نامزدها، متقاضیان، احزاب علاقه مند و کشورهای ناظر در چند سال آینده هر کدام ۲۰، ۳۰ یا ۴۰ عضو داشته باشند. بنابراین در آینده نزدیک، BRICS+ جهانی احتمالاً حدود ۶۰٪ از جمعیت جهان و حدود ۵۰٪ از تولید ملی جهان را تشکیل خواهد داد. سهم BRICS+ هم اکنون بیشتر از سهم G7 است، که هنوز معتقدند می توانند بر جهان فرمانروایی کنند. حتی ترکیه عضو ناتو نیز درخواست عضویت در بریکس را داده و گفته است که دوره انتظارش برای عضویت در اتحادیه اروپا به پایان رسیده است.
بریکس در حال حاضر ۸۰ درصد از برداشت غله جهان را در اختیار دارد که به تدریج از دست مبادلات سوداگرانه وال استریت خارج خواهد کرد، که به عنوان پوشش واقعی برای تریلیون ها سرمایه پولی ساختگی خود در صورت سفته بازی بزرگ بعدی نیاز دارد. بریکس اکنون بورس غله خود را برای مبارزه با غصب منابع وال استریت ایجاد کرده است. و اکنون ۱۶۰ کشور نظارت بر کشاورزی خود را به کمک نرم افزار open access چینی برای کنترل بهتر بذر و برداشت انجام می دهند، در حالی که نرم افزار ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا کشورهای ثالث را از دسترسی به داده های کشاورزی خود محروم میکنند <1>
منطقه آزاد تجاری منطقه جنوب شرقی آسیا، مشارکت اقتصادی جامع منطقه ای (RCEP) که در سال ۲۰۲۰ با مشارکت مرکزی چین تأسیس شد، سرانجام جنوب شرقی آسیا را به پویاترین منطقه از نظر اقتصادی در جهان تبدیل کرده که باعث تعجب پرسنل سیاسی غربی گردیده، که باز هم از طرف رسانه هایشان به درستی خبردار نشدند. این حتی شامل اقمار سنتی سیاسی-نظامی ایالات متحده در منطقه غربی اقیانوس آرام، یعنی ژاپن، استرالیا، نیوزیلند و فیلیپین، در مجموع ۱۵ کشور، از جمله ۱۰ کشور عضو ASEAN میشد. آنها۲،۲ میلیارد نفر جمعیت، ۲۸ درصد از جمعیت جهان و ۳۰ درصد تولیدات اقتصادی جهانی و تجارت جهانی و بزرگترین منطقه تجارت آزاد در جهان را تشکیل می دهند. RCEP قواعد سازمان تجارت جهانی را در مورد انصاف، امنیت حقوقی، رفتار برابر، شفافیت و چندجانبگی را تقبل کرد. جریان های تجاری که شامل شناسایی متقابل ارز، ادغام با BRI و استفاده از بانک سرمایه گذاری زیرساخت آسیا AIIB است در حال حاضر به سمت جنوب شرقی آسیا هدایت می شود که عمدتاً به ضرر اتحادیه اروپا تمام خواهد شد.
هیچ مقرراتی در مورد سیاست اقتصادی یا مالی وجود ندارد، و به نظر میرسد که اتحادیه با سیستمهای مختلف اقتصادی و اجتماعی به خوبی کنار میآید، بدون اینکه کشوری بخواهد نظر خود را به دیگران تحمیل کند.
ادامه دارد…