tabari

آرزوی فراز

 
 
تارنگاشت عدالت
 
 
 
نویسنده: احسان طبری
برگرفته از: مردم، دورۀ هفتم، سال اول، شمارۀ ١۶۴، ویژه‌نامۀ سالگرد انقلاب
دوشنبه ۲۲ بهمن‌ماه ‏‏١۳۵٨‏

 

(به انقلاب بهمن)‏
 

 

در چارنعل بیم‌فزای یورش‌گران
بشکست استخوان تو،
در بند بندگی
پژمرده گشت جان تو
ای مادر! ای وطن!‏
داغ سرشک ماست عیان بر رخان تو

 

   ‏***‏

ای روح پر شکسته به خاکستر ملال
از آسمان روشن فردا گذر نما!‏
بس نیست موج خون؟
بس نیست سیل اشک؟
ای مزرع امید، لب خشک‌تر نما! ‏

 

   ‏***‏

دانم تراست دُرّ گرانمایه در صدف‏
و آغاز زایشی است.‏
این فرصت عزیز مبادا کنی تلف!‏

 

   ‏*** ‏

ما را مجال صبر نماند و شکیب درد
این کاروان که تشنه گرمای زندگی است
با زهره ره چگونه برد، و آن فروغ سرد؟

 

   ‏***‏

بنگر: شگرف رزم بزرگی است در جهان‏
خون می‌دود به خاک
بس رنج‌ها که بهره رزمندگان پاک.‏

 

   ‏*** ‏

با انقلاب خویش
گرد حماسه‌گون شده‌ای، واندرین ستیز
پا هشته‌ای به پیش

 

   ‏***

اکنون که آفتاب وجودت نموده رخ
از زوزه‌های جوقه کفتارها مرم!‏
در رمز اتحاد علم‌های سبز و سرخ
بشکن طلسم شوم «پرستندۀ درم»‏

 

   ‏*** ‏

بشکن طلسم را
که طلسمی شکستنی است،
تردید نیست:‏
بند اسارت گسستنی است.‏

 

   ‏*** ‏

ای باب زرنگار نجات کبیر خلق
اعجاز انقلاب کلید است، باز شو!‏
افکنده‌ای ز پشت گرانبار سلطنت
ارباب و خان به مزبله انداختی، دگر
ای میهن خجستۀ من
زی فراز شو!‏