Revolution

انقلاب مشروطه و سوسیال دمکراسی

 
تارنگاشت عدالت
 
 
نویسنده: عبدالصمد کامبخش
نظری به جنبش کارگری و کمونیستی در ایران
۱۹۷۲
 
 
به مناسبت ۱۴ مرداد روزانقلاب مشروطیت (امضای فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین‌شاه قاجار)
 

انقلاب مشروطیت ایران (۱۹۰۵ تا ۱۹۱۱)  یکی از حوادث مهم جهانی زمان خود به شمار می‌آید.  این انقلاب در اوایل قرن بیستم  آغاز شد، یعنی هنگامی‌که سرمایه‌داری جهانی پا به عرصه نوین خود یعنی امپریالیسم گذاشت. جهان میان دول بزرگ و یا به عبارت دقیقتر انحصارهای سرمایه‌داری تقسیم شده بود. ایران از جمله طعمه‌های باقی‌مانده‌ای بود که، برحسب موقعیت جغرافیایی خود، می‌بایستی یا در کنام امپریالیسم انگلیس فرو رود و یا به تصرف روسیه تزاری  درآید و یا بین این دو تقسیم گردد. مناسبات مسلط  فئودالی متکی به رژیم سلطنت استبدادی راه رشد را بر بورژوازی جوان بسته بود. ضربات سرمایه خارجی  برای بورژوازی ملی و خرده بورژوازی شهر خرد کننده بود. توده دهقانی زیر فشار استثمار  وحشیانه و فقر هلاکتبار بسر می‌برد. تضادهای اجتماعی به منتهای حدت خود رسیده بود.

در این شرایط وقایعی در جهان رخ داد که باعث تقویت روحیه انقلابی در ایران شد: ناکامی‌های انگلیس  در جنگ با بوئرها، شکست روسیه تزاری از ژاپن و مهمتر از همه انقلاب ۱۹۰۵ روسیه.

انقلاب روسیه آن تکان نیرومندی بود که موجب انفجار  بلافاصله انقلاب در ایران گشت. در بدو امر بورژوازی در رأس انقلاب قرار گرفت. طبقات دیگر هنوز خواستی از خود ایراز نمی‌داشتند. در واقع خلق برای گرفتن مواضع اولیه از استبداد به دنبال بورژوازی رفت. ولی غریزه از همان روز اول  به بورژوازی حکم می‌کرد که تند نرود. جنبه دوگانه‌ی بورژوازی خود را نمایان می‌ساخت. به نسبت بسط انقلاب، بورژوازی راه عقب‌نشینی را آماده می‌نمود. ولی نیروی مردم این راه را بست. اواخر سال ۱۹۰۶ و اوایل سال ۱۹۰۷  را می‌توان سرآغاز  مرحله نوینی در انقلاب مشروطیت شمرد. در نقاط مختلف طبقات جداگانه‌ی مردم با خواست‌های خود به عرضه مبارزه وارد می‌شوند. در بسیار از نقاط  آذربایجان و گیلان دهقانان از پرداخت بهره مالکانه خودداری کردند، خواستار تقسیم زمین شدند. خرده بورژوازی شهر به دنبال جناح اعتدالی بورژوازی عقب‌گرد نکرد. در یک رشته از بنگاه‌های کوچک موجود، کارگران دست به اعتصاب زدند. مبارزه وارد مرحله عالی خود گشت و شکل مسلحانه به خود گرفت که بهترین نمونه آن دفاع قهرمانانه تبریز و لشگرکشی انقلابیون گیلان به پایتخت است.

انقلاب مشروطیت ایران یکی از طولانی‌ترین مبارزات مسلحانه زمان خود بود. این انقلاب اجرای نقشه‌های دول امپریالیستی را − با آن‌که در سال ۱۹۰۷ روسیه تزاری و اننگلستان رسماً ایران را بین خود تقسیم کردند− تا آستانه جنگ بین‌المللی کشاند و هنوز جنگ پایان نیافته بود که انقلاب کبیر سوسیالیستی  اکتبر  این نقشه‌ها را به هم ریخت.

لنین یا توجه خاصی که به جنبش رهایی‌بخش ایران (این همسایه بلافصل روسیه) داشت، طی مقاله‌ی «مواد انفجاری در سیاست جهانی» در باره انقلاب ایران چنین می‌نویسد:
«وضع انقلابیون ایران  در کشوری‌که از یک طرف اربابان هند و از سوی دیگر حکومت ارتجاعی روس در شرف تقسیم آنند، بس دشوار است. ولی مبارزه سرسخت تبریز، کامیابی‌های مکرر نظامی انقلابیون، که به نظر می‌رسد در هم شکسته‌اند، نشان می‌دهد که سردم‌داران شاه حتی با گرفتن کمک از لیاخوف‌های روس و دیپلمات‌های انگلیس  نیز با شدیدترین مقاومت‌های توده‌ مردم روبه‌رو هستند. چنین جنبش انقلابی که می‌تواند به کوشندگان بازگشت به دوران گذشته اسلحه به دست پاسخ دندان‌شکن بدهد و قهرمانان چنین کوشش‌هایی را  مجبور به درخواست کمک از خارج بکند، محو شدنی نیست و حتی پیروزی کامل ارتجاع ایران در این شرایط تنها می‌تواند آستانه‌ی هیجان‌های نوین توده‌ای بشود.»

صحت این پیشگویی لنین را انقلاب‌های بعدی آذربایجان، گیلان  و خراسان به ثبوت رسانید. در باره اهمیت و عظمت انقلاب مشروطیت ایران و مبارزه مسلحانه‌ای که در شمال انجام شد، مطالب بسیاری نوشته شده که یکی از آنها را برای نمونه ذکر می‌کنیم.

“پاولویچ” از تاریخ نویسان انقلابی روس، انقلاب ایران را چنین وصف می‌کند:
«میان کشورهای آسیایی، ایران نخستین کشوری است که صلای جنگ را علیه استبداد شاهان خود، علیه زورگویی ددمنشانه حکومتهای اروپایی، که پشت سرآنها ایستاده‌اند، در داد. ایران پیشتاز کوچک آسیای بیدار شده است. ولی پیشتازی است جسور که تا دل اردوگاه خصم تاخته و با وجود کوچکی خود هراس در دل دشمن افکنده است، زیرا پس از آن  هند ۳۰۰ میلیونی و سپس چین ۴۰۰ میلیونی در حرکتند.»

عناصر پرولتری و سوسیال‌دمکرات در مرحله دوم انقلاب ایران – مرحله‌ای که انقلاب در آذربایجان و تا حدودی گیلان جنبه دمکراتیک وسیعتری به خود گرفت – نقش سازمان‌دهنده و تجهیزکننده‌ی مهم و موثری ایفأ کردند و یا بهتر بگوییم، به همت آنها بود که در این نواحی انقلاب مجدداً اوج گرفت و به مرحله عالی خود− قیام مسلحانه رسید.

علاوه برسوسیال دمکرات‌های ایرانی عده قابل توجهی از سوسیال‌دمکرات‌های بلشویک قفقاز نیز در بحبوحه‌ی انقلاب مشروطیت به ایران شتافتند. از آن گذشته انقلابیون ایران از کمک‌های فنی سوسیال‌دمکراتهای روس نیز بهره‌مند بودند.

در تاریخ ۳ فوریه ۱۹۰۷ “گارتویک” سفیر روس در ایران به وزارت خارجه روسیه چنین گزارش می‌دهد:
«رابطه انقلابیون ایران بویژه نواحی مرزی (گیلان و آذربایجان) با کمیته‌های قفقاز بدون شک برقرار است. شبنامه‌های فراوانی  که در اینجا با شعارهای عدالت، آزادی، مساوات منتشر می‌شود، در چاپخانه‌های شهر باطوم طبع می‌شود.»

در یادداشت‌های چرچیل، مترجم سفارت انگلیس  که به گیلان سفر کرده بود چنین می‌خوانیم:
«برای من کاملاً آشکار گشت که جنبش رشت در قفقاز طرح‌ریزی گردیده و به دست یک دسته قفقازیان مصمم که عده آنها از ۵۰ تن بیش  نبود، اجرأ گردیده و طی ۶ هفته‌ای که از هشتم فوریه گذشته است، برتعداد این افراد افزوده شده و به طوری‌که به من گفته شده عده‌ی آنها اکنون به ۳۵۰ تن بالغ است.»

مرحوم کسروی در باره نقش سوسیال دمکراتها  در مبارزه تبریز می‌نویسد:
 «رشته کارها در دست آنان می‌بود … آنان نیک می‌دانستند که خودکامگی از میان نرفته و تنها نام مشروطه نتیجه‌ای دربر نخواهد داشت و باید نیرو بسیجید و برای نبرد آماده گردید. نیک می‌دانستند که اگر مردم را به خود رها کنند کم کم سست گردیده و از جوش فروخواهند نشست…» (کسروی – تاریخ مشروطیت ایران، چاپ چهارم صفحه‌ی ۱۷۵ تا ۱۷۶)

“ن.ک. به‌لوا” تاریخ‌نویس شوروی نقش به خصوص بزرگی برای سوسیال دمکراسی در تاریخ انقلاب ایران قایل است. وی به مطالبی  از گزارش “گارت‌ویک”  سفیر روسیه تزاری  که مجری باتجربه‌ی سیاست استعماری در ایران  بوده است، اشاره می‌کندکه گفته است باوجود تمایل شاه و عده‌ای از وزرأ و رجال و مطبوعات هنوز گامی هم در تصویب طرح ایجاد مجلس سنا برداشته نشده است. “گارت‌ویک” اضافه می‌کند:
«این نکته دلیل واضحی بر نیرو و نفوذ جمعیت‌های انقلابی است. این جمعیت‌ها به خوبی درک می‌کنند، مجلس سنا که کنسرواتیو تر است، می‌تواند ترمزی در راه اجراءی هدف‌های جنایت‌بار آنان باشد …» (ن.ک.به‌لوا− مقاله در باره سوسیال دمکراسی ایران در مجموعه مسایل تاریخ و ادبیات کشورهای خارجی خاور از انتشارات دانشگاه مسکو ۱۹۶۰)

این نکات در باره فعالیت سوسیال دمکراسی از منابع مختلف  ذک شد تا اگر ما  از گفته خود سوسیال دمکرات‌ها شاهد بیاوریم حمل برغلّو از جانب آنها نشود. در پیامی که هنگام انقلاب به امضأی «حزب سوسیال دمکرات ایران» خطاب به مردم کشور صادر شد، گفته می‌شود:
«سوسیال دمکراسی ایران بود که مشروطیت را گرفت، دفاع تبریز را سازمان داد و در آن هنگام که استبدادخود را در همه جا پیروز می‌دانست و در صفوف  آزادی‌خواهان ایران یاس و ناامیدیحکمفرما بود ، لشگرکشی به تهران را تهیه دید.»

این پیام مربوط به زمانی است که دخالت نیروهای اجنبی خطر جدی برای سرنوشت انقلاب و استقلال کشور فراهم ساخته بود. حزب سوسیال دمکرات«مردم صادق و با شهامت را دعوت می‌کندکه زیر پرچم آن گردآیند، حکومت منفور را سرنگون کنند و کشور را از ستم خارجی که می‌تواند آخرین آثار آزادی را که با آن‌همه مشقت به دست آمده، از بین ببرد، نجات دهند.» (پاولویچ وایرانسکی−مقاله‌ی «ایران در مبارزه برای استقلال» فصلی از کتاب«تاریخ مختصر تکامل انقلاب ایران» سال ۱۹۲۵)