Niger

جنگ جهانی آفریقا

 
 
 
 
برگرفته از: وطن امروز
چهارشنبه ۱۸ مرداد

 

موقعیت ژئوپلیتیک نیجر و نقش آن در معادلات جهانی انرژی، این کشور را تبدیل به جبهه‌ای مهم در دوران گذار نظم جهانی کرده است
 
 
 

کودتای نظامی در یک کشور فقیر آفریقایی  که سابقا مستعمره یک رژیم غربی بوده است؛ قاعدتا همه ما در سال‌های گذشته بارها چنین خبری را شنیده‌ایم، بی‌‌آنکه اهمیت خاصی برای این رخداد یا عواقب آن در جهان قائل شویم. شاید برای خیلی از ما چنین اتفاقی در قاره سیاه بسیار طبیعی جلوه کرده یا حتی بخشی از طبیعت سیاسی و اجتماعی این قاره محروم باشد که قرن‌ها تحت سلطه  استعمارگران اروپایی و آمریکایی قرار داشته است. با این حال از آنجا که تاریخ قرار نیست به همان شکل قبل تکرار شود، می‌توان انتظار داشت شرایط سیاسی و اقتصادی یک کشور با موقعیت ژئوپلیتیک خاص و در یک بزنگاه ویژه از معادلات بین‌المللی می‌تواند باعث شود رویداد فوق‌الذکر واجد اهمیت جهانی شود؛ همان‌گونه که انقلاب کوبا (۱۹۵۹ میلادی) در قاره  انقلاب‌ها و شورش‌ها و کودتاها یک رخداد متفاوت و دوران‌ساز بود که جهت‌گیری تاریخی جهان لاتین را از همراهی اردوگاه غرب به مواجهه با غرب تغییر داد. 

با این پیش‌آگهی بیایید خبری که در مطلع این نوشته آمد را بر اساس مولفه‌هایی دقیق‌تر بازنویسی کنیم. «کودتای ارتش جمهوری فدرال نیجر با هدف سرنگونی دولت رئیس‌جمهور محمد بازوم انجام شد که مجوز حضور نظامیان فرانسوی در این کشور آفریقای غربی را صادر کرده بود».

* ژئوپلیتیک ویژه نیجر

نیجر برخلاف همسایه جنوبی بزرگ‌تر و ثروتمندتر اما تقریبا همنامش نیجریه نه نفت دارد، نه چندان حاصلخیز است و نه به آب‌های آزاد راه دارد. این کشور که حدود ۸۰ درصد مساحت آن توسط بیابان‌های جنوب صحرای بزرگ آفریقا پوشیده شده،‌ تنها ۲۴ میلیون نفر جمعیت دارد و درست ۶۳ سال پیش رسما از فرانسه  مستقل شد. در مقام مقایسه، کشور نیجریه که حتما برای شما نامی آشناتر است  و به خاطر قرار گرفتن در انتهای جلگه رودخانه نیجر، نامی مشابه همسایه فقیر شمالی‌اش دارد، با وجود مساحتی تقریبا مشابه با آن جمعیتی ۹ برابر دارد، چرا که هم در منطقه‌ای حاصلخیز در ساحل اقیانوس اطلس قرار گرفته و هم طلای سیاه از زیر خاکش می‌جوشد. جالب اینکه نیجریه ۳ سال پس از همسایه همنام شمالی، استقلال خود را از انگلیس اعلام کرد. نیجریه امروز تا حد زیادی استقلال خود را از استعمار آنگلوساسکون‌ها حفظ کرده و اگر چه می‌توان گفت هنوز در چارچوب استعمار نوین حرکت می‌کند اما در هر حال جایگاه ممتازی دارد؛ مهم‌ترین کشور منطقه موسوم به آفریقای غربی و دومین اقتصاد کل قاره سیاه، به انضمام ملت‌های عربی و غیر سیاه شمال این قاره. در مقابل، استعمار فرانسه در نیجر علاوه بر همه جنایت‌ها و تحقیرهای ۲ قرن اخیر، در دوران مدرن نیز چیزی جز نکبت و فقر و  قحطی و جنگ برای این ملت مسلمان مستضعف به همراه نیاورده است. 

این کشور از لحاظ شاخص توسعه انسانی وضعیت بسیار ناخوشایندی دارد به گونه‌ای که سال ۲۰۱۴ مطابق آمار و اطلاعات جمع‌آوری شده توسط سازمان ملل متحد، نیجر در رتبه ۱۸۸ جهان جا گرفت. این سرزمین صخره‌ای و عمدتاً شن‌زار تنها در بخش بسیار محدودی از قلمرو غربی‌اش که رود نیجر از پایتختش نیامی عبور می‌کند قابل کشت است.

آیا این بدان معنی است که نیجر آنطور که داده‌های سازمان ملل می‌گوید واقعا یکی از فقیرترین کشورهای جهان با ملتی عقب‌مانده است؟ به هیچ وجه! در حالی که نیجر زیر خاک خود شاید ثروتی معادل ثروت نفتی نیجریه دارد، سابقه  تاریخی و تمدنی به مراتب درخشان‌تری نه فقط نسبت به همسایه جنوبی بلکه اغلب ملت‌های آفریقای سیاه دارد. حوزه شمالی رود نیجر که نیامی پایتخت امروزی نیجر در آن قرار دارد، خاستگاه تمدن‌های مالی و سنغای، طلایی‌ترین و بزرگ‌ترین امپراتوری‌های سیاهان در هزاره دوم میلادی بوده است. زبان‌ها و فرهنگ‌های فولانی، سنغایی و عربی در این کشور یادگار آن دوران درخشان است. 

اگر هم به فرض پیشینه تاریخی امپراتوری‌های زرخیز نیجر را مساله‌ای سپری شده تلقی کنیم، موقعیت ژئوپلیتیک و استثنایی خاک اورانیوم‌خیز این کشور، مربوط به همین امروز است. چرا کشوری که هفتمین صادر‌کننده کنستانتره زرد اورانیوم و تامین‌کننده ۱۵ درصد سوخت هسته‌ای اتحادیه اروپایی (شامل ۲۰ درصد اورانیوم فرانسه، هسته‌ای‌ترین کشور اروپا) بوده و بر سر راه مسیر خط انتقال گاز بیافرا به اروپا قرار دارد، باید ملتی چنان مفلوک در رده ۱۸۸ام رده‌بندی جهانی رفاه که فقط ۲۰ درصد مردمش از برق برخوردار بوده و فقط ۴۰ هزار نفر از جمعیت ۲۴ میلیون نفری‌اش به اینترنت دسترسی دارند، داشته باشد؟ 

در حقیقت آنچه طی ۲ هفته اخیر در این کشور فقیر رخ داده، چیزی نیست جز همان روند بیداری ملت‌های مستضعف؛ واکنش مردمی که سرانجام بر آن شده‌اند به طور جدی پرسش‌های حیاتی درباره پیشینه و سرنوشت‌شان را فریاد کنند.

استعمار فرانسه که از اواخر قرن نوزدهم میلادی در شمال غربی آفریقا و آفریقای عربی جایگاه محکمی برای خود دست و پا کرده  بود در نیجر نیز همانند دیگر همسایگانش مثل الجزایر، مالی، بورکینافاسو، چاد و آفریقای مرکزی جایگزین استعمار بریتانیا شد.

فرانسوی‌ها در دوره استعمار نوین برخلاف رقبای انگلیسی و آمریکایی خود نتوانستند سلطه نرم را به طور کامل جایگزین سلطه سخت و سنتی کنند و به همین دلیل نیجر نیز مانند اکثر کشورهای فرانکوفیل غرب آفریقا از زمان استقلال تاکنون به طور مستمر در کشاکش با اعمال قدرت نظامی پاریس بوده است. کودتای نظامیان نیجر علیه دولت دست‌نشانده پاریس در نیامی، هفدهمین کودتای قاره سیاه از سال ۲۰۲۰ به این سو است که بخش عمده آنها دولت‌های فرانکوفیل را ساقط کرده‌اند. 

فرانسه در این فاصله الجزایر، بورکینافاسو و مالی، ۳ همسایه نیجر و آفریقای مرکزی را هم به عنوان متحدان یا پایگاه‌های نظامی و سیاسی سنتی خود از دست داده است. همزمان با پررنگ شدن نقش نیروهای نظامی نزدیک به روسیه و دیگر کشورهای مخالف سلطه غرب در حوزه جنوب و غرب صحرای آفریقا، آشکار می‌شود تغییراتی هژمونیک علیه استعمار فرانسه در این منطقه مهم از قاره در شرف وقوع است.

برخلاف تبلیغات منفی و موضع‌گیری‌هایی که دولت‌های فرانسه، آمریکا و متحدان‌شان در اروپا و آفریقا علیه کودتای نظامیان نیجر داشتند، اکثریت مردم فقیر و استعمار‌زده این کشور، دیدگاهی متفاوت از غربی‌ها دارند. 

مشخصا نظامیان نیجر در جریان سرنگونی حکومت محمد بازوم، یکی از شاخص‌ترین روسای جمهور دست‌نشانده غرب در کل قاره در روز ۲۶ ژوئیه (۴ مرداد) و روزهای پس از آن حمایت اکثریت مردم پایتخت را پشت سر خود داشتند. در تظاهرات‌های مردمی متعددی که طی این ۲ هفته در حمایت از شورای انتقالی به رهبری ۵ فرمانده ارشد ارتش و گارد ریاست‌جمهوری شامل ژنرال‌ها آمادو عبدالرحمان، عمر چنی، سالیفو مودی، عبدو صدیق عیسی و موسی سالو برمو انجام شده، به مرور شعارهای ضد فرانسوی با حجم بیشتری از شعارها در حمایت از دولت‌های حامی این تحول بویژه الجزایر، روسیه و… همراه شده است. 

تسخیر سفارت فرانسه در نیامی و  آتش زدن پرچم این کشور، قطع صادرات اورانیوم و طلا به اروپا و آمریکا، لغو کلیه پیمان‌های امنیتی و نظامی با فرانسه و درخواست اخراج نظامیان فرانسوی که اخیرا پس از اخراج از کشور مالی از طریق مرز بورکینافاسو وارد جنوب نیجر شده‌اند و در نهایت رد کردن میانجی‌گری اکواس (جامعه اقتصادی آفریقای غربی) و سپس بی‌توجهی به اولتیماتوم این کشورها به نیابت از غرب، مجموعه اقداماتی بوده که به طور رسمی سلطه فرانکوفیل‌ها بر این کشور را پایان داده است. از نظر عملیاتی نیز حکومت نظامی نیجر با دعوت از گروه نظامی واگنر به تهدیدات برخورد نظامی مستقیم از سوی فرانسوی‌ها به شکل نیابتی از سوی اتحادیه اکواس،  جامعه اقتصادی ۱۵ دولت آفریقای غربی، واکنش نشان داده است. 

هدف قرار گرفتن یک نفتکش روسی در دریای سیاه توسط ارتش اوکراین با بهره‌گیری از شناورهای بدون سرنشین فرانسوی و ارسال محموله نخستین موشک‌های فرانسوی دوربرد به اوکراین، طی یک هفته اخیر نشان‌دهنده فشاری است که روس‌ها در گلوگاه نیجر بر پاریس وارد آورده‌اند.

جمع‌بندی همه این واقعیت‌ها ما را به سوی تکمیل کردن گزاره خبری ثانویه که در بند دوم این متن آمده بود به شکل یک گزاره برای ثبت در تاریخ سوق می‌دهد: «خیزش نظامیان نیجر با حمایت مردمی در تابستان داغ سال ۲۰۲۳ میلادی برای پایان دادن به دستگاه استعمار و استثمار و اشغال نظامی توسط فرانسه». 

* جبهه نیجر در جنگ سرد

تا اینجای کار خصیصه‌های بومی قیام نیجر علیه استعمار فرانسه را برشمردیم. از این پس بررسی می‌کنیم که چرا تحولات نیجر، علاوه بر فرانسه، کل غرب را نه فقط در قاره آفریقا، بلکه در ابعاد جهانی به چالش می‌کشد.

پیش از هر چیز باید گفت تحولات ژئوپلیتیک جدیدی که در جهان ما در حال تکوین است، قاره آفریقا را تبدیل به مهم‌ترین زمین بازی قدرت‌ها در چارچوب شکل دادن به نظمی جدید کرده است. اهمیت یافتن قاره آفریقا در چنین غائله‌ای باعث خودآگاهی هر چه بیشتر ملت‌های آفریقایی نسبت به پتانسیل و جایگاه منطقه‌ای و قاره‌ای شده است. تحولات شتابان سیاسی در این کشورها بویژه با رویکرد بیرون راندن استعمارگران غربی در همین راستا انجام می‌شود.

در دوران حاکمیت نظام تک‌قطبی آمریکایی بر جهان، بسیاری از کشورهای آفریقایی فقیر، مستأصل و بی‌ثبات، هیچ گزینه‌ای جز آمریکا و استعمارگران قدیمی اروپایی نداشتند به ویژه در دوران «جنگ جهانی کذایی آمریکا علیه تروریسم»، این کشورها از ترس لولوی تروریسم تکفیری، هر چه بیشتر به حضور نیروهای ویژه آمریکا، فرانسه و در کل ناتو وابسته شدند. این وابستگی‌های چه مالی و چه نظامی، به قیمت الزام کشورهای آفریقایی به شرایط و ضوابط ایدئولوژیک غرب  تمام شد که موجی تازه از استعمار نوین بود.

امروز اما جهان تغییر کرده است. زمینه جنگ علیه تروریسم پایان یافته و در عوض ما اکنون در فضای رقابت ژئوپلیتیکی شدید میان سلطه پیشین غربی با سردمداری آمریکا و قدرت‌های نوظهور با پیشاهنگی چین و روسیه زندگی می‌کنیم. پس همانند جنگ سرد میانه قرن بیستم میان بلوک‌های غرب و شرق،  کشورهای آفریقایی دوباره واجد گزینه‌های دیگری برای جلب کمک برای تقویت  استقلال سیاسی خود شده‌اند. از یک سو پیوستن کشورهای این قاره به ابتکار کمربند – جاده (راه ابریشم جدید) چین، جایگزینی برای وابستگی پیشین آنها به ارگان‌های غرب‌نهاد مثل صندوق بین‌المللی پول است و از طرف دیگر همکاری روزافزون دولت‌های آفریقایی با گروه نظامی روسی واگنر یا حتی گروه‌های شبه‌نظامی نزدیک به جبهه مقاومت، حکایت از کاهش عزم ستمدیده‌ترین ملت‌های جهان برای خروج از سلطه آمریکا و ناتو دارد.

* شکست راهبرد اروپا در آفریقای فرانسوی

در این میان آفریقای جنوبی به عنوان بزرگ‌ترین اقتصاد قاره و رهبر معنوی اتحادیه آفریقا نیز علاوه بر مخالفت با هر گونه حمله نظامی غرب و متحدانش به نیجر به جرگه انتقام‌گیرندگان قاره سیاه از استعمار فرانسه پیوسته است، آن هم با عدم دعوت از امانوئل مکرون به اجلاس بسیار مهم سران اتحادیه بریکس که قرار است از ۲۲ تا ۲۴ آگوست (۳۱ مرداد تا ۲ شهریور) در این کشور برگزار شود. 

نالدی پاندور، وزیر خارجه آفریقای جنوبی این هفته با تحقیر رئیس‌جمهور فرانسه، اعلام کرد به رغم تقلای کاخ الیزه برای شرکت در اجلاس بریکس، نام  امانوئل مکرون در میان فهرست رهبران ۶۷ رهبر کشور و ۲۰ نماینده سازمان‌های بین‌المللی نبوده و هرگز از او دعوت نشده و نخواهد شد.

ژرارد آرود، سفیر سابق فرانسه در نیجر، تحولات اخیر را پس‌لرزه‌ای از روابط استعماری جدید بین فرانسه و کشورهای مختلف آفریقایی برمی‌شمارد. وی البته در گفت‌وگویش با تارنمای یورآکیتو با اینکه پاریس تنها شکست خورده این تحولات است، مخالفت می‌کند. این دیپلمات ۷۰ ساله فرانسوی معتقد است عبارت «آفریقای فرانسوی» که برای چندین دهه به کشورهای حوزه نفوذ فرانسه در کشورهای جنوب صحرای آفریقا اطلاق می‌شد، در دوران معاصر واقعیت بیرونی ندارد و باید اعتراف کرد در اصل این اروپا بوده که به ‌خاطر فقدان یک راهبرد هماهنگ آفریقایی، در این منطقه شکست خورده است.

* جنگ جهانی آفریقا

 رئیس موسسه آزادی آفریقایی از این هم فراتر می‌رود و از در شرف وقوع بودن یک جنگ جهانی به محوریت قاره آفریقا بیم می‌دهد. او معتقد است اولتیماتوم جامعه اقتصادی آفریقای غربی به رهبری نیجریه و به نیابت از ناتو برای دخالت نظامی در نیجر پساکودتا، خودبه‌خود جغرافیای یک مواجهه نظامی بزرگ را در قاره سیاه آشکار کرد. نه‌تنها الجزایر، همسایه بزرگ شمالی نیجر در مقابل سقوط دولت غربگرای پیشین نیجر موضع‌گیری نکرد، آفریقای جنوبی، رهبر اتحادیه آفریقا نیز از دخالت نظامی در نیجر استقبال نکرد. ۲ همسایه دیگر این کشور یعنی مالی و بورکینافاسو نیز با چنین پشتوانه سیاسی و البته با در نظر داشتن حمایت روسیه، چین و متحدان‌شان به اولتیماتوم مزبور پاسخی محکم دادند. این ۲ دولت شوریده بر دخالت‌های فرانسه، جنگ  نیابتی علیه نیجر را جنگ علیه خود برشمردند. 

فرانکلین نیماسی، رئیس موسسه آزادی آفریقایی در این باره می‌گوید: «ما در آستانه وقوع یک جنگ جهانی آفریقایی قرار داریم. اکواس، جامعه اقتصادی آفریقای غربی که به نظام جدید نیجر اولتیماتوم دخالت نظامی داده‌اند و همین طور، وایمو، اتحادیه اقتصادی و پولی آفریقای غربی که این کشور را تحریم کرده است، هر دو به نیابت از آمریکا و ناتو وارد عمل شده‌اند. رهبران ۱۵ کشور عضو این اتحادیه را عمدتا دیکتاتورهایی تشکیل می‌دهند که به ملت‌های خودشان نیز پاسخگو نیستند. آنها برای منافع بیگانگانی کار می‌کنند که همان منافع امپریالیست‌های استعمار جدید است. این سازمان منطقه‌ای به چیزی جز قدرت سیاسی فرانسه، اتحادیه اروپایی و آمریکا پاسخگو نیست».

او یادآوری می‌کند که دخالت نظامی ناتو در لیبی در سال ۲۰۱۱ به چه فاجعه‌ای در شمال آفریقا ختم شد. حال دخالت نظامی نیابتی در نیجر می‌تواند به بی‌ثباتی هر چه بیشتر در منطقه ساحل (پیرامون صحرای بزرگ آفریقا) منجر شود. 

او دخالت نظامی غرب در آفریقا، از جمله پایگاه‌های ضد تروریسم ایالات‌متحده در نیجر را باعث بی‌ثباتی بیشتر این قاره می‌داند. از نگاه نیماسی، هر گونه حمله نظامی به نیجر به منزله شکل‌گیری یک مواجهه نظامی بزرگ‌تر در سراسر قاره میان قطب پان‌آفریقایی‌ها و حامیان ناتو خواهد بود.

نیماسی صحنه جنگ جهانی آفریقا را چنین تشریح می‌کند: «۲ جناح اکواس (طرفدار ناتو و پان‌آفریقا) نه‌تنها با یکدیگر می‌جنگند، بلکه از متحدان قدرتمند خود نیز کمک می‌گیرند. حامیان نیجر احتمالا از روسیه، چین و ایران کمک خواهند خواست. احتمالا آنها می‌خواهند جنگ جهانی آفریقا را بین ۲ بلوک اصلی و قدیمی جنگ سرد برانگیزانند که ما در آفریقا به آن نیازی نداریم. آنچه وضعیت را بی‌ثبات‌تر می‌کند این است که بسیاری از تسلیحات غربی ارسال شده به اوکراین برای استفاده علیه نیروهای روسیه در غرب آفریقا به کار گرفته خواهد شد. ما در یک موقعیت خطرناک برای تمام کره زمین هستیم. اگر به مذاکره روی نیاورده و به دنبال اجماع نباشیم، اگر قوانین بین‌المللی را درباره کشورهای قدرتمند و کشورهای کم قدرت رعایت نکنیم، همه بشریت فرو می‌ریزد».

***

نیجر، بازیگر جدید انرژی

 

خاک نیجر از ۲ منظر اهمیت بسزایی برای بازار انرژی اتحادیه اروپایی داشت؛ نخست به خاطر معادن اورانیوم و سپس به خاطر خط لوله انتقال گاز نیجریه به شمال مدیترانه.

 متعاقب تحولات اخیر شامل تغییرات بازار جهانی انرژی پس از جنگ اوکراین و سرنگونی دولت دست‌نشانده پاریس در نیجر، حالا این کشور از یک بازیگر مهم در بازار انرژی اروپا به یک بازیگر کلیدی تبدیل شده که می‌تواند به موازات جنگ انرژی میان روسیه و غرب، اهرم‌های فشاری را علیه متحدان آمریکا در ناتو اعمال کند. 

* معدن طلای اورانیوم

سال ۲۰۲۲ حدود ۲ هزار تن اورانیوم در نیجر تولید شد که معادل ۴ درصد تولید جهانی است و آن را در رتبه هفتم جهان قرار می‌دهد؛ درست پس از روسیه با ۲۵۰۰ تن. این به رغم کاهش تولید این سوخت هسته‌ای راهبردی در این کشور پس از تعطیلی معدن آکوتا به دنبال اخراج شرکت فرانسوی اورانو و تخلیه ذخایر اورانیومش در سال ۲۰۲۱ بود.

ذخایر عمده اورانیوم نیجر بین ۴ سرمایه‌گذار مشترک تقسیم شده است. اورانو بزرگ‌ترین سهامدار ۳ سهم و مجموعه چینی شرکت دولتی (CNUC) به همراه گروه سرمایه‌گذاری خصوصی ZXJOY Invest  چهارمین سهام را کنترل می‌کنند. همچنین شرکت‌های انوسای اسپانیا و کپکوی کره‌جنوبی و شرکت دولتی سوپامین نیجریه  در این سرمایه‌گذاری‌های مشترک حضور داشتند.

صادرات اورانیوم سالانه این کشور حدود ۲۰۰ میلیون دلار (۳۰ درصد از ارزش کل صادرات ملی) است.

با آنکه فروش اورانیوم در بازارهای جهانی و تحصیل ارز به‌تنهایی و مستقل از کنسرسیوم‌های بین‌المللی مزبور برای دولت نیجر کار دشواری است اما در مقابل فرانسه نیز از قطع صادرات آن دچار شوک انرژی می‌شود، چرا که گاه در برخی سال‌ها تا ۱۰۰ درصد محصول تولیدی نیجر به این کشور اروپایی صادر شده و البته برخی از محموله‌ها نیز به کانادا، اسپانیا و ژاپن می‌روند.

در واقع نیجر به همراه روسیه، قزاقستان و کانادا از تامین‌کنندگان اصلی کنسانتره اورانیوم نیروگاه‌های هسته‌ای فرانسه به عنوان هسته‌ای‌ترین کشور اتحادیه اروپایی هستند.

فرانسه حدود ۲۵ درصد مصرف سالانه تقریباً ۸ هزار تنی نیروگاه‌های پیشرفته خود را از این کنسرسیوم تامین می‌کند. 

۳۱ ژوئیه شورای انتقالی نظامی نیجر اعلام کرد صادرات اورانیوم و طلا به فرانسه را متوقف کرده است. این تصمیم حاکمان جدید و ضدغربی نیامی البته بیشتر یک پیام سیاسی بود، چرا که آنها پس از کودتا، همه مرزها را بسته بودند و کشور نیز در خشکی محصور است و به دریا دسترسی ندارد، البته روابط خوب ژنرال‌های حاکم بر نیجر با دولت‌های الجزایر و شورشیان لیبی و همچنین مالی و بورکینافاسو، ۲ کشور دیگر تازه شورش کرده علیه استعمار فرانسه، باعث می‌شود عملا بخش وسیعی از مرزها با ۳ همسایه شمالی و غربی کشور باز باشد، اگر چه در نهایت فقط مرز جنوبی بسیار کوچک با بنین است که آخرین معبر صادرات اورانیوم به اروپا محسوب می‌شود. اگر این مرز هم بسته شود، عملا صادرات مجدد نیاز به مذاکرات بین‌المللی دارد، جایی که روسیه و متحدانش می‌توانند یقه فرانسه و ناتو را بگیرند. برای فرانسه چشم‌انداز از دست دادن یک‌چهارم سوخت هسته‌ای نیروگاه‌هایش به معنی از دست دادن مزیت انرژی در اروپا و قرار گرفتن در مخمصه انرژی است؛ وضعیتی که در حال حاضر به دلیل بحران مداوم انرژی ۲ ساله که سراسر اروپا را فرا گرفته، پیچیده شده است.

فرانسوی‌ها در حال حاضر تلاش می‌کنند با تهدید به جنگ مستقیم یا نیابتی، شورای انتقالی نظامی نیجر را بترسانند اما قطعا توسعه دخالت نیروهای واگنر به این بخش از آفریقای غربی، هر چه بیشتر گریبان‌گیر پاریس و شرکای آمریکایی  و انگلیسی‌اش می‌شود. در مرحله بعدی پاریس می‌تواند با بهره‌گیری از نفوذ خود  در اکواس و اهرم تحریم‌های انرژی و غذایی، وارد مذاکره با حکومت جدید نیامی شده و قول معافیت‌هایی در زمینه صادرات اورانیوم و واردات تجهیزات معدنی به این کشور بدهد.

 از سوی دیگر، شورای انتقالی نظامی نیجر برای یافتن بازاری جایگزین برای ۲ هزار تن  اورانیوم صادراتی‌اش اول از همه سراغ شرکت‌های روسی یا چینی می‌رود. این اورانیوم ارزان در دست قدرت‌های شرقی تبدیل به یک اهرم فشار علیه غرب و متحدانش در جنگ جهانی انرژی می‌شود. در عین حال زمینه سرمایه‌گذاری قابل‌توجه روسیه و چین در لجستیک، زیرساخت‌ها، امنیت و معادن این کشور فقیر را فراهم می‌آورد. ضمنا آن دسته از کشورهای همسایه نیجر که حمل‌و‌نقل این محموله‌ها را از طریق قلمرو خود برعهده بگیرند، خود تبدیل به یک ائتلاف جدید قدرتمند اقتصادی علیه دخالت‌های غرب در آفریقا می‌شوند.

* خط گازی ترانس نیجر

پس از آنکه جنگ اوکراین، اروپایی‌ها را از بخش عمده سهم تقریبا ۴۰ درصدی گاز روسیه محروم کرد، گاز قاره آفریقا اهمیتی مضاعف پیدا کرد. سال گذشته متیو بالدوین، معاون مدیرکل دپارتمان انرژی کمیسیون اروپا اعتراف کرده بود امنیت منطقه دلتای رود نیجر، اهمیت بسزایی در امنیت انرژی اتحادیه اروپایی دارد. این اتحادیه ۱۴ درصد از کل نیازش به «ال‌ان‌جی» را از مبدا نیجریه وارد می‌کند. به گفته بالدوین، این قابلیت وجود دارد که با ۲ برابر شدن این میزان از طریق خط انتقال گاز ترانس نیجر، بخش عمده مشکل گازی اروپا حل شود. 

شرکت نیجریه ال‌ان‌جی متعلق به شرکت ملی نفت نیجریه، شل آمریکا، توتال فرانسه و اِنی  ایتالیاست اما در حال حاضر مجبور است ۸۰درصد صادرات خود به اروپا را از طریق کشتی ارسال کند.

به گزارش رویترز، نیجریه سال ۲۰۲۱ میلادی ۲۳ میلیارد متر مکعب گاز به اتحادیه اروپایی صادر کرد، در حالی که سال ۲۰۱۸ این رقم ۳۶ میلیارد متر مکعب بود.

در این فاصله دزدی و خرابکاری باعث افت جریان خطوط لوله نفت و گاز صادراتی از پایانه‌های نیجریه  به میزان ۶۰ درصد ظرفیت قبلی شده است. حالا نیز کودتای نیجر، تکمیل خط انتقال گاز از نیجر قبل از آغاز مجدد فصول سرد را در هاله‌ای از ابهام قرار داده و چشم‌انداز استقلال انرژی اتحادیه اروپایی از روسیه را  تاریک کرده است.

******

نیجر، بورکینافاسو و مالی:

نظامیان آمریکایی و فرانسوی از کشورهای‌مان خارج شوند

 

گروه بین‌الملل: ۲۷ جولای گذشته (۵ مرداد) گروهی از فرماندهان نظامی کشور نیجر تحت عنوان «شورای ملی حفاظت از میهن»، در پخش زنده شبکه تلویزیون ملی (ORTN) اعلام کردند با کودتا قدرت را در دست گرفته‌اند. این کودتا با استقبال مردم روبه‌رو شد اما کشورهایی مثل فرانسه و آمریکا بشدت با این کودتا مخالفت کردند. بعد از کودتای جمعی از نیروهای گارد ریاست جمهوری نیجر، مردم این کشور به خیابان‌ها ریختند و ابراز خوشحالی کردند. همچنین مردم نیجر سفارت فرانسه در این کشور را آتش زدند. تمامی تلاش‌های میانجی‌گرانه برای مذاکره با رهبران کودتا برای پایان دادن به بحران ایجادشده و آزادی رئیس‌جمهور بازوم تا این لحظه بی‌فایده بوده و ژنرال «عبدالرحمن چیانی» همچنان خود را رهبر جدید این کشور می‌داند و نخست‌وزیر جدیدی را برای کشور انتخاب کرده است. به همین دلیل وضعیت کنونی این کشور آفریقایی نگرانی‌هایی را درباره آینده آن و منطقه ایجاد کرده است. هرچند نخست‌وزیر جدید نیجر، شب گذشته اعلام کرد کودتاچیان برای گفت‌وگو با جامعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا اعلام آمادگی کرده‌اند. 

رهبران شورای نظامی در نیجر که «محمد بازوم» رئیس‌جمهور این کشور را برکنار کرده‌اند،  دیروز «لامین زاینی علی محمان» اقتصاددان و وزیر سابق دارایی را به عنوان نخست‌وزیر جدید این کشور معرفی کردند. در بیانیه‌ای که در تلویزیون رسمی نیجر منتشر شد، آمده است: «لامین زاینی علی محمان به موجب حکم رئیس شورای ملی حفاظت ملی و رئیس کشور، به عنوان نخست‌وزیر تعیین می‌شود». لامین زاینی در حال حاضر در پست نماینده بانک توسعه آفریقا در «جامنا» پایتخت چاد فعالیت دارد و پیش از آن، در ساحل عاج و گابن نیز همین سمت را داشت.

وبگاه شبکه المیادین با انتشار جدیدترین اخبار از نیجر نوشت: «ویکتوریا نولاند» معاون وزیر خارجه آمریکا در امور سیاسی، اعلام کرد به نیجر سفر کرده است تا با بخش وسیعی از «جامعه مدنی» در آنجا دیدار و برای حمایت از آن و راه‌حل‌های دیپلماتیک این مشکل اعلام آمادگی کند. وی به خبرنگاران گفت درخواست‌های متعددش برای دیدار با رئیس‌جمهور مخلوع بازوم رد شده و او نتوانسته با ژنرال «عبدالرحمن چیانی» رئیس شورای انتقالی نیز دیدار کند.

نولاند افزود که تنها با ژنرال «موسی سالو پارمو» فرمانده نیروهای ویژه و ۳ افسر دیگر به مدت بیش از ۲ ساعت دیدار داشته است. گفت‌وگوهای صورت‌گرفته با این طرف‌ها نیز بسیار صریح و گاهی «بسیار دشوار» بوده است. ژنرال پارمو در پست قبلی خود که دارای درجه سرهنگی بود، با نیروهای ویژه آمریکا در نیجر همکاری نزدیکی داشت. به گفته معاون وزیر خارجه آمریکا در امور سیاسی، «طرف مقابل نظرات و ایده‌های خود را درباره چگونگی ادامه کار دارد اما این ایده‌ها مطابق با قانون اساسی نیست» و این امر روابط بین ۲ کشور را «دشوار» می‌کند. وزارت خارجه آمریکا نیز به نوبه خود، در بیانیه‌ای درباره تحولات نیجر ابراز نگرانی کرد و با اشاره به سفر نولاند به این کشور در غرب آفریقا اعلام کرد وی در دیدار با اعضای شورای نظامی در نیجر، به آنها هشدار داد در صورت عدم احترام به قانونی اساسی، کشورشان در چه خطری می‌افتد. بنا بر بیانیه وزارت خارجه آمریکا، این امر شامل «هدر رفت صدها میلیون دلار از حمایت اقتصادی و امنیتی برای مردم نیجر» خواهد شد. 

بر اساس این بیانیه، نولاند تاکید کرده کشورش در تماس نزدیک با «همپیمانان و شرکای خود، از جمله جامعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا (اکُواس)» باقی خواهد ماند. «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا نیز برای فشار بر «کودتاچیان» در نیجر، شنبه پیش از توقف «برنامه‌های کمک‌های خارجی» به دولت نیجر خبر داد. وی در عین حال گفت: «واشنگتن به فعالیت‌های خود در نیجر از جمله عملیات دیپلماتیک و امنیتی برای محافظت از پرسنل آمریکایی ادامه می‌دهد» و خواستار «بازگشت فوری دولت منتخب دموکراتیک نیجر» است. سفر معاون وزارت خارجه آمریکا در امور سیاسی به نیجر، تقریبا همزمان با پایان مهلت اکواس به شورای نظامی نیجر برای بازگرداندن کشور به شرایط قبل و بازگشت رئیس‌جمهور بازوم به قدرت صورت گرفته است. 

جامعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا طرحی را برای «مداخله نظامی احتمالی» در نیجر در صورت پایان ضرب‌الاجل تعیین‌شده، تهیه کرده بود اما با وجود پایان این مهلت از ۲ روز پیش تاکنون هیچ نشانه‌ای مبنی بر اجرای آن وجود ندارد. تنها عصر ۷ آگوست، اکواس اعلام کرد پنجشنبه آینده (۱۰ آگوست)، نشستی اضطراری در ابوجا، پایتخت نیجریه برای بحث درباره کودتای نیجر برگزار می‌کند. «ایموس لونگو» سخنگوی اکواس در بیانیه‌ای کوتاه اعلام کرد این «نشست اضطراری و فوق‌العاده» در ابوجا، درباره «وضعیت سیاسی در جمهوری نیجر» برگزار خواهد شد. با وجود‌ آنکه رهبران اکواس هفته پیش از تدوین یک طرح دخالت نظامی احتمالی در نیجر سخن می‌گفتند، خبرگزاری فرانسه به نقل از یک منبع در این سازمان نوشت اجرای چنین طرحی فوری صورت نخواهد گرفت. ریاست کنونی اکواس بر عهده نیجریه و «بولا‌تنیبو» رئیس‌جمهور آن است که در پی اعلام کودتا در نیجر و برکناری رئیس‌جمهور آن، تمام تعاملات مالی و خدماتی از جمله خدمات مرتبط با انرژی با نیجر را متوقف کرده است. این در حالی است که از یکشنبه شب پیش، همزمان با پایان مهلت اکواس برای بازگشت  رئیس‌جمهور برکنارشده نیجر به قدرت، رهبران کودتای نظامی ضمن رد این درخواست، حریم هوایی این کشور را تا اطلاع ثانونی بستند.  پس از آن بود که یک هیات رسمی از مالی و بورکینافاسو- ۲ همسایه جنوبی و غربی نیجر- عازم «نیامی» پایتخت این کشور شدند تا با حاکمیت نظامی جدید در این کشور غرب آفریقایی اعلام همبستگی کنند، زیرا پیش‌تر نیز طی بیانیه‌ای مشترک اعلام کرده بودند هرگونه مداخله نظامی در نیجر به مثابه اعلان جنگ علیه این ۲ کشور خواهد بود. از سوی دیگر تحرکات نظامی سریع ارتش الجزایر در طول نوار مرزی الجزایر با نیجر و حمل ادوات نظامی سنگین زرهی شامل تانک‌های T-72AG/T-90، ادوات مکانیزه، یگان‌های توپخانه و راکتی، پدافند هوایی، موتوریزه و مهندسی رزمی ارتش الجزایر به سمت نوار مرزی با نیجر و تحرک سریع نظامی الجزایر، ترس و وحشت غربی‌ها بویژه دولت استعمارگر فرانسه را که سال‌هاست مشغول غارت منابع کشورهای آفریقایی است برانگیخته است. مقامات الیزه  نسبت به آنچه از نظر زمامداران کاخ الیزه نیات بد الجزایر است هشدار داده‌اند. این در حالی است که مقامات الجزایر هرگونه مداخله نظامی در نیجر را رد کرده و دخالت غربی‌ها و کشورهای اکواس در امور داخلی نیجر را محکوم و مردود دانسته‌اند.‌ الجزایر همچنین اجازه استقرار نیروهای واگنر روسی را داده است.

از سوی دیگر رادیو فرانسه مدعی شده کشورهای آفریقایی قصد دارند برای مقابله با کودتاچیان در نیجر ۲۵ هزار نیروی نظامی خود را راهی این کشور آفریقایی کنند. به گفته این کشورها، نیجریه می‌تواند نیمی از این سربازان را فراهم کند. سنگال، بنین و ساحل عاج هم می‌توانند سربازان‌شان را اعزام کنند. این کشورها همگی از اعضای اکواس (جامعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا) هستند؛ نهادی که پیش‌تر ضرب‌الاجلی را برای حاکمان نظامی جدید نیجر تعیین کرد و خواستار آزادی محمد بازوم، رئیس‌جمهوری برکنارشده این کشور تا نیمه‌شب یکشنبه شد. این بلوک آفریقایی تهدید کرد در صورت برآورده‌نشدن خواسته‌هایش، حاکمان نظامی نیجر باید آماده مداخله نظامی اکواس باشند اما با وجود منقضی شدن ضرب‌الاجل تعیین‌شده، اکواس واکنشی به برآورده‌نشدن درخواست‌هایش نشان نداد. یک مقام ریاست جمهوری نیجریه به رادیو RFI فرانسه گفت: نیجریه مصمم است رهبر عملیات باشد و در صورت لزوم بیش از نیمی از نیروهایی را که قصد مداخله در نیجر را دارند فراهم خواهد کرد.

مساحت کل نیجر حدود ۱٫۳ میلیون کیلومتر مربع است که آن را از نظر مساحت بزرگ‌ترین کشور در منطقه غرب آفریقا می‌کند. حدود ۸۰ درصد جمعیت آن در جنوب و غرب کشور، در پایتخت نیامی که بزرگ‌ترین شهر نیجر است، متمرکز شده‌اند. نیجر دارای ۲۴ میلیون نفر جمعیت است که اکثریت قریب به اتفاق آنها مسلمان هستند. مشخصه نیجر وجود منابع طبیعی بسیار از جمله اورانیوم، الماس، طلا و زغال‌سنگ است. نیجر یکی از فقیرترین کشورهای جهان است، زیرا در سال ۲۰۱۵ در میان ۱۸۸ کشور در رتبه آخر در شاخص توسعه انسانی سازمان ملل قرار گرفت. گزارش‌های رسمی وزارت کشور نیجر نشان می‌دهد نزدیک به ۴۳ درصد جمعیت آن در فقر شدید زندگی می‌کنند.

ظاهرا فرانسه و آمریکا از سرمایه‌گذاری در این کشور از سوی روسیه که به دنبال تعمیق نفوذ خود در قاره آفریقا است نگران هستند. پاریس پس از خروج نیروهای خود از مالی، استراتژی جدیدش در قبال آفریقا را روی نیجر متمرکز کرد و هدف آن اجرای اهداف ژئوپلیتیکی خود در غرب آفریقا بود. نیجر رتبه چهارم تولید اورانیوم را در جهان دارد. نیجر، فرانسه را با اورانیوم روشن می‌کند، زیرا ۳۵ درصد نیاز فرانسه به این ماده را پوشش می‌دهد و نیروگاه‌های هسته‌ای آن به تولید ۷۰ درصد برق کمک می‌کنند.

همچنین پایگاه‌های نظامی فرانسه در نیجر مستقرند، زیرا پاریس حدود ۱۵۰۰ سرباز فرانسوی در نیجر دارد، علاوه بر اینکه پایگاه مرکزی نیروهای ناتو در منطقه تحت اختیار فرانسه در ساحل نیجر است. به نوشته روزنامه انگلیسی فایننشال تایمز، به گفته ناظران، ثبات نیجر و موقعیت جغرافیایی آن به ارتش فرانسه کمک می‌کند مرزهای لیبی را تحت نظر داشته باشد و برای فرانسه این کشور حائز اهمیت است.

دومینیک کارایول، کارشناس نظامی و استراتژیک فرانسوی گفت: نفوذ پاریس در کشورهای غرب آفریقا بویژه پس از این کودتا وارد مرحله حساسی شده است، زیرا روسیه از این موضوع استفاده می‌کند به خصوص اینکه در مالی و بورکینافاسو هم همین اتفاق رخ داد.

از سوی دیگر واشنگتن هراس دارد پایگاه هواپیماهای بدون سرنشین آن در شهر آگادز نیجر در معرض خطر بیفتد. به گزارش گاردین انگلیس، ایالات متحده می‌گوید از سال ۲۰۱۲ حدود ۵۰۰ میلیون دلار برای کمک به نیجر برای افزایش امنیت خود هزینه کرده است.

سرنگونی بازوم که در کنفرانس‌های با حضور پوتین درباره آفریقا شرکت نکرد، فرصتی را برای برخی رقبای استراتژیک واشنگتن بویژه روسیه و چین ایجاد می‌کند تا نفوذ بیشتری در آفریقا داشته باشند، بویژه اینکه گروه واگنر با یافتن وجه اشتراک به دنبال همکاری با کشورهای غرب آفریقاست. از سوی دیگر مسکو پناهگاه امنی در برابر هرگونه تحریم احتمالی غرب و سازمان‌های منطقه‌ای و قاره‌ای است، همان‌طور که در ۲ سال گذشته با کشورهای مالی و بورکینافاسو این ارتباط را برقرار کرد. دو سال قبل هم بعد از کودتا در مالی دولت نظامی این کشور اعلام کرد ۴ فروند بالگرد ساخت روسیه به همراه اسلحه و مهمات با یک هواپیمای باری، همزمان با تنش در روابط باماکو با پاریس، تحویل این جمهوری آفریقایی شده است. کامارا افزود: مالی این بالگردها را در قرارداد دسامبر ۲۰۲۰ برای تقویت نیروهای مسلح در نبرد به همراه نیروهای فرانسوی، اروپایی و سازمان ملل متحد با شورشیان وابسته به داعش و القاعده سفارش داده است. این تسلیحات هم زمان با تیرگی روابط باماکو با پاریس، متحد اصلی نظامی‌اش، بر سر تلاش احتمالی مالی برای به کارگیری وابستگان روس در پی تجدیدنظر پاریس در ماموریت نیروهای ۵ هزار نفری ضدتروریستی‌اش در منطقه، تحویل مالی شده است.

رویترز به نقل از منابع آگاه دیپلماتیک و امنیتی افزود: همراه با نزدیک شدن شورای نظامی حاکم بر مالی به استخدام نیروهای گروه واگنر روسیه، پاریس تحرکات دیپلماتیک را برای لغو آن به راه انداخته و چنین تصمیم‌هایی را با حضور نیروهای فرانسه در این کشور، ناسازگار دانسته است.

* المیادین: کشورهای آفریقایی روابط با روسیه و چین را به آمریکا و فرانسه ترجیح می‌دهند

شبکه خبری المیادین در گزارشی نوشت: اکثر کشورهای آفریقایی در حال حاضر روابط با روسیه و چین را بر روابط با ایالات‌متحده، فرانسه و غرب ترجیح می‌دهند، بویژه که آفریقا به مدت ۵ قرن از استعمار اروپا آسیب دیده است. نابودی توانایی‌های انسانی، اقتصادی و اجتماعی جوامع آفریقایی توسط اروپایی‌ها انجام شد، بنابراین کشورهای آفریقایی روسیه و چین را به عنوان سکوی نجات از استعمار غرب برای دستیابی به توسعه اقتصادی و ثبات سیاسی می‌دانند.