Strauss

دم گرم من در آهن سرد تو اثر نمی‌کند

تارنگاشت عدالت

 

۲۳ اسفند ۱۴۰۱
 

همه چیز در حال تغییر و شدن است. طبیعتاً امپریالیسم و کلنیالیسم هم دیگر به شیوه‌های قدیم عمل نمی‌کنند. اگر زمانی استعمارگران زیر پرچم ارشادگری و تبلیغ مسیحیت به کشورگشایی می‌پرداختند، اکنون این کشورگشایی برای تحمیل «ارزش‌های غربی» و زیر پرچم دروغین دفاع از قوانین حقوق بشر صورت می‌گیرد.

آقای علی کشتگر روز ۱۱ مارس سال ۲۰۲۳ در خبرنامه گویا مقاله‌ای زیر عنوان «خواهش از رهبران غرب» منتشر کرد و خواستار شد: با تروریسم سازش نکنید!

ایشان در ابتدا با نقل قول از باباطاهر در گلایه از «معشوق» (یعنی رهبران آمریکا و اروپا که همیشه در ایران  توطئه‌چینی کرده، جنگ به راه انداخته و ۴۰ سال است که ایران را در چنگال تحریم و ترور نگاه داشته اند)، می‌نویسد: اگر نوشم نئی، نیشم چرائی، نمک پاش دل ریشم چرائی؟

ای کاش ایشان روزهایی را به خاطر می‌آورد که می‌گفت: «ما خواستار هیچ‌گونه درگیری میان صفوف خلق‌های ایران نیستیم و معتقدیم که هر کس که به چنین درگیری‌هایی دامن بزند، عامل امپریالیسم و در درجه اول عامل امپریالیسم آمریکاست. ما می‌خواهیم همه سلاح‌ها به طرف دشمن اصلی یعنی امپریالیسم آمریکا و همه قلم‌ها به طرف دشمن اصلی یعنی امپریالیسم آمریکا نشانه رود.» (مصاحبه تلویزیونی با شرکت رییس‌جمهور وقت ابوالحسن بنی‌صدر)

آیا تجربیات جهان در دو قرن گذشته مبین این است که ذات جنگ‌طلب و استثمارگر امپریالیسم تغییری کرده و خُلق و خوی صلح‌طلب و خیّری پیدا کرده است که آقای کشتگر را برآن می‌دارد از آن درخواست کمک کند؟ تجربیات جهان در دو قرن گذشته در تمامی قاره‌ها نافی این امر است و باید این چریک فدائی بازنشسته به جای نقل قول از باباطاهر از سعدی علیه‌رحمه نقل قول می‌کرد که می‌گوید:
امیدوار بود آدمی به خیر کسان
مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان

آری، همه چیز در حال تغییر و شدن است. طبیعتاً امپریالیسم و کلنیالیسم هم آن‌طور که در گذشته بودند، اکنون تغییر کرده و هر چند که استعمار و استثمار انسان از انسان کماکان برقرار مانده، ولی آن‌ها هم دیگر به شیوه‌های قدیم عمل نمی‌کنند. اگر زمانی استعمارگران زیر پرچم ارشادگری و تبلیغ مسیحیت به کشورگشایی می‌پرداختند، اکنون این کشورگشایی برای تحمیل «ارزش‌های غربی» و زیر پرچم دروغین دفاع از قوانین حقوق بشر صورت می‌گیرد.

علی کشتگر نیز از این قاعده مستثنی نیست و به غیر از آرایش و رنگ موی سر و سبیلش که به کمک امکانات موجود مانند ۴۰ سال پیش مانده و تغییری نکرده، او هم دیگر آن که بود نیست. او که روزی دشمن اصلی خلق ایران را امپریالیسم آمریکا اعلام می‌کرد، اکنون می‌گوید: «آقای پرزیدنت بایدن، خانم‌ها و آقایان رهبران اروپا و سایر دمکراسی‌ها، با رژیم اسلامی سازش نکنید!»

شگفتا که دل این «چریک فدایی مبارز خلق» ۵۰ سال پیش، امروز بیش‌تر برای غرب استعمارگر می‌سوزد تا مردم ایران و حتی منشور جهانی حقوق بشر. او می‌نویسد: «اگر شما برای زندگی و آرزوهای ایرانیان ارزش قایل نیستید، اگر برای منشور جهانی حقوق بشر احترام چندانی قایل نیستید، دست‌کم به خاطر منافع بلندمدت کشورهای خودتان (!!!)، به خاطر منافع بلندمدت صلح پایدار جهانی (!!!) و منافع درازمدت همه کشورهای دمکراتیک جهان (!!!)، در این شرایط با رژیم اسلامی سازش نکنید.»

به قول سعدی: نادان را به از خاموشی نیست و گر این مصلحت بدانستی نادان نبودی.

او ادامه می‌دهد: «باور کنید که هر گونه سازش، خیانت به منافع درازمدت خود شما (!!!) نیز هست. اکنون زمان سازش با تروریسم حاکم بر ایران به خاطر منافع کوچک و کوتاه‌مدت نیست. ای کاش رهبران جهان با دوراندیشی به این واقعیت فکر کنند که ادامه حیات جمهوری اسلامی فقط مایه بدبختی ملت ایران نیست، بلکه منشاء ادامه جنگ‌های منطقه‌ای، منشاء تقویت جبهه دیکتاتوری‌های دشمن دمکراسی و منشاء گسترش تروریسم در منطقه و در مخاطره قرار گرفتن صلح جهانی است.»

او از رهبران محترم کشورهای دمکراتیک (!!!) (که لیبی، عراق، افغانستان، سوریه، یوگسلاوی و اکنون اوکراین را به خاک و خون کشیدند) تقاضا می‌کند به حمایت از ملتی که غرق در خون، فقر و تحقیر است، برخیزند.

مثلی است معروف: «هر که با دشمنان صلح می‌کند، سر آزار دوستان دارد!»

ولی باید به این انقلابی دوآتشه که از در چپ وارد صحنه شد و بدون شرم و حیا از در راست آن‌را ترک کرد گفت: پای در زنجیر با دوستان، به که با بیگانگان در بوستان!

زنده یاد رفیق دکتر نورالدین کیانوری می‌گفت کارنامه زندگی انسان‌ها را می‌توان بعد از مرگشان نوشت. برای نوشتن کارنامه زندگی این فرد نیازی به انتظار پایان حیات فیزیکی او نیست، زیرا از نظر فکری تاریخ مصرفش مدت‌هاست که به پایان رسیده  است!