Alma_Sayeh

سایه به سوگ یار نشست …

 
 
 
 
تارنگاشت عدالت
 
پنجشنبه، ۱۹ اسفند ۱۴۰۰
 
 
 

با نهایت تأسف مطلع شدیم که بانو آلما مایکیال، همسر استاد امیرهوشنگ ابتهاج روز چهارشنبه (۱۸ اسفندماه ۱۴۰۰) درگذشت. «تارنگاشت عدالت» مراتب همدردی خود را با شاعر مردمی ه. الف. سایه، خانواده و دوستان ایشان ابراز می‌دارد.

هوشنگ ابتهاج:

این غزلو برای آلما تو اوین ساختم.
بعد به نگهبان گفتم که میشه من این شعرو بفرستم واسه زنم، اونم رفت یه پاکت آورد.
من کاغذو گذاشتم تو پاکت و در پاکتو هم باز گذاشتم که خیال نکنن چیز دیگه‌ای نوشتم و فکر می‌کردم که می‌فرستن؛
‏وقتی اومدم بیرون فهمیدم نفرستادند!

«به پایداری آن عشق سربلند»
 بود که بار دگر بشنوم صدای تو را؟
ببینم آن رخ زیبای دلگشای تو را؟
بگیرم آن سر زلف و به روی دیده نهم
ببوسم آن سر و چشمان دلربای تو را
ز بعد این همه تلخی که می‌کشد دل من
ببوسم آن لبِ شیرین جان فزای تو را
کی ام مجال کنار تو دست خواهد داد
که غرق بوسه کنم باز دست و پای تو را
مباد روزی چشم من ای چراغ امید
که خالی از تو ببینم شبی سرای تو را
دل گرفته‌ی من کی چو غنچه باز شود
مگر صبا برساند به من هوای تو را
چنان تو در دل من جا گرفته‌ای ای جان
که هیچ کس نتواند گرفت جای تو را
ز روی خوب تو برخورده‌ام ، خوشا دل من
که هم عطای تو را دید و هم لقای تو را
سزای خوبی تو بر نیامد از دستم
زمانه نیز چه بد می‌دهد سزای تو را
به ناز و نعمت باغ بهشت هم ندهم
کنار سفره‌ی نان و پنیر و چای تو را
به پایداری آن عشق سربلند قسم
که سایه‌ی تو به سر می‌برد وفای تو را

تهران  تیر ۶۲