Nato_qafqaz

صدای پای ناتو در قفقاز

 

 
 
نویسنده: سیدمهدی طالبی
برگرفته از: فرهیختگان
۱۴۰۱/۰۶/۲۹

 

پیام سفر پلوسی به ایروان چیست؟
 
 

سیدمهدی طالبی، خبرنگار گروه بین الملل:نانسی پلوسی با سفر موفقش به تایوان در ۲ آگوست (۱۱ مرداد) که باعث شد فشار تهدیدات چین علیه تایوان از لحاظ ادراکی تا حد زیادی تخلیه شود، نشان داد به مهره‌ای بزرگ در سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده است. او هرچند رئیس مجلس نمایندگان آمریکاست و به همین دلیل جایگاهی  مهم در کشورش دارد اما پیش‌تر نیز این مجلس روسایی داشته است که چندان نقش بزرگی در سیاست خارجی کشورشان ایفا نکرده‌اند. 

به نظر می‌رسد تبدیل شدن کنگره در دوره ترامپ به دژی برای مقابله او، این نهاد را از وزن بیشتری در تحولات آمریکا برخوردار کرده است. پلوسی به‌ویژه در جریان دو استیضاح ترامپ و حمله طرفداران ترامپ در روز ششم ژانویه ۲۰۲۱ به کنگره، نقش خود را پررنگ کرد.

این پیرزن ۸۲ ساله که از سال ۱۹۸۷، ۳۵ سال به‌طور مداوم در مجلس نمایندگان آمریکا حضور داشته، روز شنبه به ارمنستان سفر کرد.

این سفر شرایطی صورت گرفته است که از بامداد سه‌شنبه هفته گذشته (۱۳ سپتامبر/۲۲ شهریور) درگیری‌های پراکنده اما سنگینی میان آذربایجان و ارمنستان در جریان بود؛ درگیری‌هایی که روز پنجشنبه رو به آرامش گذاشت.

روابط این دو کشور از زمان جنگ ۴۴ روزه ۲۰۲۰ به وخامت گراییده است. در این جنگ آذربایجان موفق شد مناطق اشغالی قره‌باغ را از دستان ارمنستان خارج کند. با این‌حال تمایلات نامشروع آذربایجان و متحدانش برای اشغال جنوب ارمنستان عامل ادامه بحران بوده است.

در این میان به‌نظر می‌رسد آمریکا قصد دارد از کنار طولانی شدن بحران خود را وارد قضایای قفقاز کند.

نانسی پلوسی در جریان سفر خود به ارمنستان با جانبداری از این کشور در درگیری با آذربایجان گفته است: «ارمنستان به دلیل تمرکز بر امنیت پس از حملات غیرقانونی و مرگبار آذربایجان به سرزمین‌های ارمنستان، از اهمیت ویژه‌ای نزد ما برخوردار است.»

 اهداف و پیامدهای ورود جدی آمریکا به قفقاز
آمریکا به‌عنوان ابرقدرتی که حرکاتش تاثیرات سرایتی قدرتمندی دارد، اقداماتش را با دقت و وسواس زیادی تنظیم می‌کند. هرچند واشنگتن در برخی مواقع اقداماتی تاکتیکی نیز انجام می‌دهد، اما برخی ساده‌انگارانه به‌جای تلقی این اقدامات در چهارچوب راهبردهای کلان آنها را صرفا اقداماتی کوتاه‌مدت برداشت می‌کنند که به‌صورت انفرادی توسط برخی مقامات آمریکایی انجام شده است. هرچند روی دادن چنین اتفاقی حتی در میان قدرت‌ها نادر نیست اما نباید آن را به هر تحرک بزرگ و قابل‌توجهی منتسب کرد. 
نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا برخلاف برداشت‌ها حضوری نمادین در ارمنستان نداشت، همان‌گونه که تماس‌های تلفنی مقامات دولتی آمریکا با مقامات قفقاز آشکار ساخت، واشنگتن عزمی برای دخالت در قفقاز دارد و این موضوع حکایت آغاز یک داستان طولانی در منطقه خواهد بود. بحرانی که از سال ۲۰۲۰ در منطقه شدت گرفته و خاموش نشد حالا زمینه‌ای وسیع برای مداخله واشنگتن فراهم آورده است. 

بر همین اساس در ادامه تلاش‌شده اهداف و پیامدهای احتمالی ورود جدی آمریکا به معادلات قفقاز مورد شناسایی و بررسی قرار گیرد.

۱- تثبیت جایگاه غربگرایان در ارمنستان 
نیکول پاشینیان نخست‌وزیر فعلی ارمنستان در سال ۲۰۱۸ و در پی اعتراضات ضد روسی در این کشور به قدرت رسید. او پیشتر یک روزنامه‌نگار بود که از طریق مخالفت با سیاست‌های دولت وقت ارمنستان به شهرت رسیده و گام‌به‌گام خود را به جامعه این کشور قبولاند. 

روی کارآمدن وی را می‌توان تقریبا بر اثر رخ‌دادن یک انقلاب مخملی دانست. او با وجود ضعف ارمنستان و قدرت روسیه در قفقاز اما موفق شد اوضاع داخلی این کشور را کنترل کند. شدت این کنترل تا حدی است که پاشینیان پس از جنگ ۴۴ روزه سال ۲۰۲۰ و شکست فضاحت‌بار در آن که باعث ازدست‌رفتن قره‌باغ و زیان‌های مالی و جانی گسترده‌ای شد، همچنان قدرت را حفظ‌کرده و در انتخابات پارلمانی پس از جنگ نیز به پیروزی رسید. پایداری دست‌کم چهار ساله غربگرایان ارمنی که از حمایت شدید لابی‌های ارامنه در غرب برخوردارند، باعث شده تا آمریکا حساب ویژه‌ای روی این جریان باز کرده و روی به حمایت علنی‌تر از آن بیاورد.

۲- ایجاد دلگرمی برای گرجستان
در حوزه جمهوری‌های استقلال‌یافته از شوروی، گرجستان نخستین زادگاه انقلاب‌های مخملی است. پس از برگزاری انتخابات پارلمان گرجستان در سال ۲۰۰۳ که با اتهاماتی درباره تقلب در آن همراه شد، اعتراضاتی در این کشور آغاز گشت که درنهایت موجب سقوط دولت وقت این کشور شد. در آن برهه «ادوارد شواردنادزه» آخرین وزیرخارجه شوروی ریاست‌جمهوری گرجستان را برعهده داشت. 

در پی آن بود که مخالفان غربگرا با کنارزدن آخرین بقایای تسلط روس‌ها در کشورشان، میخائیل ساآکاشویلی را به ریاست‌جمهوری رساندند. دولت او نیز مبارزه با روسیه را آغاز کرده و در سال ۲۰۰۸ با تصرف تسخینوالی مرکز استان جدایی‌طلب اوستیای جنوبی آتش جنگ با روسیه را شعله‌ور ساخت. درپاسخ به این اقدام تفلیس بود که مسکو دست به تهاجم علیه گرجستان زد تا امنیت دو جمهوری خودخوانده اوستیای جنوبی و آبخازیا را تامین کند. 

گرجستان پس از انقلاب مخملی ۲۰۰۳ گردش شدیدی را به سمت غرب آغاز کرده بود که حتی با جنگ قابل توقف نبود. 

در یکی از پیامدهای این گردش در سال ۲۰۱۸ «سالومه زورابیشویلی» در گرجستان به ریاست‌جمهوری رسید که پیش از آن ۲۰ سال سفیر فرانسه در تفلیس بود. آمریکا قصد دارد با رساندن خود به محیط پیرامونی گرجستان از محاصره آن توسط روسیه جلوگیری کرده و با این حضور قوت قلبی در دل مسئولان تفلیس برای مقابله با مسکو ایجاد کند. 

در صورتی‌ که گرجستان نیز همانند اوکراین وارد معادله ضد روسی شود، این احتمال وجود دارد که مسکو بار دیگر با حمایت از اقوام حاضر در گرجستان ضربات مرگباری به این کشور کوچک وارد سازد. 

۳- نمایش حمایت از متحدان بحران‌زده
آمریکا نمی‌تواند به راحتی از تبعات فرار فاجعه‌بار خود در سال ۲۰۲۱ از افغانستان رها شود. در این سال با فرار واشنگتن از کابل نظام سیاسی این کشور سقوط‌کرده و طالبان به‌عنوان گروه مخالف قدرت را در این کشور قبضه کرد.  متحدان آمریکا در منطقه از جمله رژیم‌صهیونیستی و عربستان شباهت‌های فراوانی به نظام سیاسی اشرف غنی دارند؛ اقلیتی‌هایی در راس دولت. از این‌رو تل‌آویو و ریاض نیز نگرانند درصورت شدت‌یابی بحران، واشنگتن پای خود را از ماجرا کنار کشیده و آنها را در برابر دشمنان‌شان تنها بگذارد.  بر همین اساس تلاش آمریکا برای ورود به قفقاز و حمایت علنی از ارمنستان و تلاش برای اطمینان‌دهی به گرجستان می‌تواند باعث دلگرمی متحدان واشنگتن شود، چیزی که البته حصول کامل آن بعید به‌نظر می‌رسد. 

۴- نظارت بر ایران، روسیه و ترکیه
آمریکا از همان فردای فروپاشی شوروی به‌دنبال حضور در جمهوری‌های استقلال‌یافته برآمد اما با وجود تلاش‌های بسیار این حضور از لحاظ ژئوپلتیکی از وزن کافی برخوردار نبود. به‌عنوان نمونه گرچه آمریکا با دولت آذربایجان روابط خوبی داشته و برای این توسعه روابط نیز ‌انگیزه‌های فراوانی داشت اما وجود عناصر بازمانده از دوران شوروی و احتمال چرخش شدید در مواضع آن باعث شد واشنگتن قادر به اعتماد کامل به این دولت برای پیشبرد راهبردی سیاست‌های مشترک نباشد. 

در برابر این مساله اما اگر آمریکا قادر شود در ارمنستان حضور یابد با تقویت توامان گرجستان و تسلیم آذربایجان از طریق فشارهای سنگین می‌تواند در قفقازی که دارای مرز مشترک با ایران، روسیه و ترکیه است مستقر گشته و بر تحرکات این سه قدرت منطقه نظارت کند.

۵- نمایش قدرت آمریکا در حوزه نفوذ قدرت‌های منطقه 
گرچه تسلط بر قفقاز سیاست حداکثری و بلند‌مدت آمریکاست اما از لحاظ تاکتیکی و در کوتاه‌مدت، حضور آمریکا در معادلات قفقاز و تلاش برای دخالت در روابط موجود در آن می‌تواند این مساله را به دیگران نشان‌دهد که چگونه آمریکا به‌راحتی در دخالتی فرامنطقه‌ای می‌تواند در میدان بازی نزدیک تهران، مسکو و آنکارا مداخله کند. 

۶- نمایش جبهه دوم علیه روسیه
با وجود ادعاهای غرب درباره زمین‌گیرشدن روسیه در اوکراین اما به‌نظر می‌رسد مسکو درحال پیشروی آرام در جنوب این کشور است و عملا بر استان‌های جنوبی اوکراین مسلط شده است. 

با نزدیک‌تر شدن روسیه به مرزهای غربی اوکراین که باعث دسترسی نزدیک‌تر ارتش این کشور به مرکز اروپا می‌شود، آمریکا تلاش دارد با انجام تحرکاتی در ارمنستان از لحاظ روانی ادراکات پیرامون شکست و محاصره روسیه را پررنگ‌تر سازد.

۷- کاهش تمرکز روسیه در اوکراین
ورود جدی آمریکا به ارمنستان نمی‌تواند از سوی روسیه بی‌پاسخ بماند. مسکو در جریان حمله سال ۲۰۰۸ به گرجستان و حملات ۲۰۱۴ و ۲۰۲۲ به اوکراین نشان داد در موضوع مقابله با گسترش ناتو در حیاط‌خلوت خود، جدیت دارد. 

به‌زعم آمریکا ورود جدی این کشور به ارمنستان باعث افزایش تحرکات نظامی روسیه در قفقاز خواهد شد که می‌تواند به معنای کاهش تمرکز دستگاه نظامی مسکو در اوکراین باشد. 

۸- اختلال در مسیرهای دسترسی روسیه به آب‌های آزاد
روس‌ها به‌طور بلند‌مدت به‌دنبال مسیر شمال-جنوب هستند که این کشور را از طریق قفقاز و ایران به دریاهای آزاد متصل می‌سازد. با این‌حال به‌دلیل آماده‌نبودن چنین مسیری روس‌ها قصد دارند از طریق آذربایجان و مسیر «زنگه زور» به نخجوان، ترکیه و دریای مدیترانه متصل شوند. 

روسیه هرچند از طریق ایران نیز می‌تواند به ترکیه دسترسی یابد اما قصد دارد با راه‌اندازی کریدور زنگه‌زور قوای نظامی خود را نیز به جنوب قفقاز گسیل کند تا در آینده ضمن نظارت بر این مسیر از استفاده ناتو از آن جلوگیری کند.

۹- جلوگیری از بازگشت ایران به معادلات قفقاز
درگیری‌های قفقاز باعث‌شده با افزایش اهمیت این منطقه در نگاه امنیتی ایران، تهران بخشی از توان خود را معطوف به این منطقه سازد. هرچند در نگاه اول این موضوع به زیان ایران تلقی می‌شود اما اگر تهران قادر به مدیریت صحیح آن باشد این مساله می‌تواند منجر به افزایش نفوذ این کشور در قفقاز شود. 

از سال ۲۰۲۰ و با شکست و محاصره ارمنستان از سوی آذربایجان، ترکیه و گرجستان بر میزان اتکای این کشور به ایران افزوده شده است. آمریکا قصد دارد با حمایت علنی از ارمنستان مانع از تبدیل‌شدن این اتکا به نفوذ تهران در ایروان شود.

۱۰-کاهش تمرکز ایران به اولویت‌هایش 
اگر ایران پس از روبه‌روشدن با تهدیدات اولیه در قفقاز موفق به مدیریت آن نشود، این مساله به‌مرور با تبدیل‌شدن به زخمی‌کهنه می‌تواند به یکی از اولویت‌های اصلی تهران بدل شود. چنین اتفاقی به‌زعم واشنگتن، تهران را از رسیدگی به اولویت‌هایش در غرب آسیا باز خواهد داشت.

۱۱- جلوگیری از توسعه نفوذ ایران
از نگاه آمریکا ایران زمینه و فرصتی ویژه برای گسترش نفوذ در جنوب قفقاز به‌خصوص آذربایجان دارد. آذربایجان بیشترین انطباق مذهبی، نژادی و تاریخی را با ایران دارد و به‌نظر واشنگتن این کشور همانند عراق و لبنان گزینه‌ای برای نفوذ منطقه‌ای تهران به‌شمار می‌رود. آنچه بر هراس آمریکا افزوده است لشگرکشی تهران به شمال غربی کشور و برگزاری رزمایش‌هایی بزرگ در این منطقه است که می‌تواند زمینه‌ای برای توسعه نفوذ و قدرت ایران در قفقاز فراهم آورد. از سوی دیگر بیماری الهام علی‌اف رئیس‌جمهور مادام‌العمر آذربایجان نیز یکی از نگرانی‌های بزرگ واشنگتن است زیرا فوت وی احتمال دارد باعث بروز ناآرامی‌هایی در این کشور شود که زمینه‌ای برای افزایش نفوذ تهران و مسکو در این کشور هستند. 

از سوی دیگر ارمنستان نیز به دلیل دشمنی با آذربایجان و ترکیه و همچنین خصومت با روسیه بر سر غربگرایی، تنها راه را همگرایی با ایران می‌داند. 

افزایش نفوذ ایران در جنوب قفقاز به دلیل مقایسه‌شدن با نفوذ تهران در غرب آسیا متفاوت با حضور تهران در معادلات سیاسی است.

۱۲- حضور در خزر 
آمریکا خلیج فارس و دریای خزر به‌همراه محیط پیرامونی آن را دو مرکز بزرگ تولید انرژی می‌داند. از سوی دیگر حضور واشنگتن در قفقاز ضمن آنکه باعث ارتباط‌یافتن این کشور با آسیای میانه از طریق دریای خزر می‌شود، به این کشور اجازه می‌دهد از طریق این دریا و همچنین حضور در قفقاز خود را به مناطق راهبردی ایران نزدیک‌تر سازد. 

حضور آمریکا در یکی از دو منبع بزرگ تولید انرژی جهان و قرارگرفتن در مجاورت مراکز جمعیتی ایران، زنگ خطر بزرگی برای تهران است. 

۱۳- کنترل ارتباط ترکیه با جهان ترک
ترکیه گرچه عضوی از ناتو و بلوک غرب است اما به دلیل افزایش قدرتش در سال‌های اخیر با اتکا به پیشینه تاریخی امپراطوری عثمانی به‌دنبال تحرکاتی مستقل از آمریکا گام برداشته است. از این‌رو واشنگتن تلاش دارد با حضور در قفقاز که مسیر دسترسی ترکیه به کشورهای ترک‌تبار آسیای میانه است و همچنین در مجاورت مرزهای ترکیه واقع شده است، برای کنترل آنکارا اهرم‌سازی کند. 

۱۴- کنترل و نظارت بر کریدورها 
جنگ بر سر کریدورها در منطقه به‌وضوح عیان‌ترین عرصه نبرد فعلی است. با اعلام طرح «کمربند جاده» از سوی چین در سال‌های اخیر که شامل عبور شاخه‌راه‌هایی از سوی این کشور به اروپاست، جنگ بر سر کریدورها شدت گرفته است. تا پیش از این جنگ‌ها نیم‌نگاهی به خطوط انتقال انرژی داشتند تا مسیرهای انتقال کالا. 

از این‌رو باید بسیاری از تحرکات فعلی در منطقه را در سایه جنگ بر سر کریدورها دید. بر همین اساس است که روسیه با حمایت از آذربایجان در جنگ ۲۰۲۰ قره‌باغ تلاش کرد با به‌دست‌آوردن حق کنترل و نظارت بر کریدور زنگه‌زور، زمینه‌ای برای جلب توجه چین به این مسیر در راستای طرح «کمربند جاده» فراهم کند. مسکو احساس می‌کند نقشی بزرگی در این طرح ندارد درحالی که تکمیل آن باعث ارتقای کشورهای عبوری و همچنین افزایش شدید قدرت چین خواهد شد. از این‌رو مسکو تلاش دارد از طریق تسلط مجدد امنیتی بر قفقاز در مسیر بخشی از طرح «کمربند جاده» قرار گرفته و آن را تحت کنترل بگیرد. 

آمریکا نیز که دشمن اصلی طرح «کمربند جاده» است بر همین‌مبنا تلاش دارد با حضور در مناطقی که این طرح از آن عبور می‌کند در آن اخلال ایجاد کند.

۱۵- تسلط بر مسیرهای انتقال انرژی 
وقوع جنگ در اوکراین بر بحران انرژی در جهان دامن‌زده است. روسیه از طریق تسلط بر بازار انرژی، این موضوع را به ابزار مهمی جهت وادارکردن اروپا به تسلیم تبدیل کرده است. اگر قاره‌سبز قادر به تامین انرژی خود نباشد راهی نیز جز تسلیم در برابر خواست‌های مسکو نخواهد داشت. 

روس‌ها تلاش دارند با ایجاد هیمنه‌امنیتی بر مسیرهای انتقال انرژی از آذربایجان و آسیای میانه به بازارهای جهانی، سلاح انرژی خود را تقویت‌کرده و توانایی خود در ایجاد بحران طولانی‌مدت انرژی در اروپا را به دولت‌های قاره‌سبز اثبات کنند. یکی از اهداف آمریکا از حضور جدی در قفقاز می‌تواند برای اطمینان‌خاطر دادن به متحدانش درباره امنیت خطوط انتقال انرژی باشد.

۱۶- نشان‌دادن جدیت به کشورهای آسیای مرکزی
آمریکا پس از خروج از افغانستان به دنبال حضور نظامی در ازبکستان و قزاقستان بود. با ناکامی در این مسیر، آمریکا به دنبال نشان دادن جدیت خود در ایجاد زمینه حضور نظامی در آسیای میانه است تا کشورهای آسیای میانه از رد درخواست‌های آمریکا دست بردارند. 

هنگامی که آمریکا با حضور در قفقاز قدرت‌های مجاور آن را به دردسر انداخته و برمسیرهای انتقال انرژی و کریدورها مسلط شود، این مساله می‌تواند به رضایت کشورهای آسیای میانه به حضور نظامی واشنگتن در کشورهایشان منجر گردد.

۱۷- تلاش برای ایجاد منطقه‌ای به‌ هم‌پیوسته برای حضور
آمریکا برای نظارت بر چین، هند، روسیه و ایران به‌عنوان چهار قدرت بزرگ شرق در سال ۲۰۰۱ افغانستان را اشغال کرد. دسترسی آمریکا به افغانستان از طریق پاکستان و همچنین کشورهای آسیای میانه تامین می‌شد اما بروز مشکلاتی در این مسیرها و همچنین در داخل افغانستان به این حضور پایان داد. از این‌رو آمریکا به جای افغانستان که کشوری بی‌ثبات است قصد دارد در آسیای میانه استقرار یابد و در این مسیر نیز به دنبال ایجاد یک کانال بزرگ زمینی به سمت این کشورهاست. 

آنچه آمریکا را به جایگزینی آسیای میانه به جای افغانستان ترغیب کرده است حضور دولت‌های یکپارچه در این کشورهاست. افغانستان در زمان معاصر هیچ‌گاه دارای دولت مرکزی قدرتمندی نبوده است و دولت‌های بعضا موفق این کشور نیز صرفا بر شهرهای بزرگ مسلط بوده‌اند. 

آمریکا زمانی‌که افغانستان را اشغال‌کرد زیان‌های گسترده‌ای از یکپارچه‌گریزی این کشور دید. جو بایدن در سال گذشته همزمان با فرار ارتش آمریکا از افغانستان هزینه‌های این حضور را روزانه ۳۰۰ میلیون دلار اعلام کرد.  در مقابل افغانستان اما کشورهای آسیای میانه از دوران شوروی نظام‌یافته و یکپارچه شده‌اند. سیستم‌های فعلی موجود در این کشور نیز هرچند بازمانده دوران شوروی هستند اما به مرور ارتباط‌شان با روس‌ها را کاهش داده‌اند. 

بر همین‌مبنا اگر آمریکا قادر به حضور نظامی در این کشورها شود قادر خواهد بود حضوری بی‌دردسر را در فضای میانی قدرت‌های بزرگ شرقی تجربه کند.