بحران آب در ایران پس از مسأله آب در حوضه آبریز کرخه استان خوزستان، استان اصفهان و چهارمحال بختیاری را نیز دربر گرفت و به ویژه در حوزه آبرزیز زاینده رود در روزهای اخیر به تظاهرات دهقانان و نهایتاً توده مردم منطقه انجامید. اعتراضات مردم به سؤمدیریت آب کاملاً به حق و بهجا است، هر چند که باید مسایل دیگری را نیز که در واقع خارج از حیطه تأثیر مستقیم دولتمردان است، در نظر گرفت.
بحران آب در ایران پس از مسأله آب در حوضه آبریز کرخه استان خوزستان، استان اصفهان و چهارمحال بختیاری را نیز دربر گرفت و به ویژه در حوزه آبرزیز زاینده رود در روزهای اخیر به تظاهرات دهقانان و نهایتاً توده مردم منطقه انجامید. اعتراضات مردم به سؤمدیریت آب کاملاً به حق و بهجا است، هر چند که باید مسایل دیگری را نیز که در واقع خارج از حیطه تأثیر مستقیم دولتمردان است، در نظر گرفت.
بارانهای سیلآسایی که در سالهای ۹۷ و ۹۸ فرود آمد، ایران را وارد دوران ترسالی کرد. سال گذشته میزان باران کمتر بود ولی این به معنی خشکسالی نبود. مشکل کمآبی، حاصل کاهش میزان بارش در سالهای متوالی و البته همینطور سؤمدیریت بوده است. ایران در کمربند جغرافیایی کمبارش قرار دارد و از اینرو مدیریت و ذخیره آب نقش مهمی ایفاء میکند.
متأسفانه ایران در این زمینه اقدام مؤثری انجام نداد و به جای استفاده مناسب و بهینه، از آبهای ذخیره و زیرزمینی استفاده شد. حفر هزاران حلقه چاه برای استخراج آبهای زیرزمینی از سوی مردم، نمونهای است از اینکه اقدام خاصی در راستای صیانت از آبهای زیرزمینی صورت نگرفته است. به طور مشخص در حوضه آبریز زاینده رود، میزان بارش در سال گذشته ۳۵٪ کمتر از متوسط بلندمدت بوده است. نسبت بارش امسال نسبت به سال گذشته ۳۶٪ کمتر است.
به استثنای سال ۱۳۸۶ میزان بارش در سال ۱۳۹۹ کمترین میزان بارش در ۵۲ سال گذشته بوده است. علت دیگر کمبود آب در حوضه آبریز زاینده رود افزایش دما به میزان هر دوسال یکبار ۰٫۱۲ درجه طی ۳۵ سال گذشته بوده است. در منطقه کوهرنگ دمای هوا در سال ۱۴۰۰، ۱۱٫۳ درجه بالای صفر بود، در حالیکه در سال ۱۳۶۶ دقیقاً ۹٫۳ درجه بالای صفر بوده است. در واقع سال ۱۴۰۰ گرمترین سال بالادست زاینده رود در طول ۳۵ سال گذشته بوده است.
این امر از این نظر مهم است، زیرا باعث کاهش بارندگی به شکل برف میشود، یعنی ذخایر برفی ماندگاری چندانی نخواهد داشت. سطح پوشش برف در حوضه آبریز زاینده رود بسیار ناچیز و معادل ۶ کیلومتر در سالهای اخیر ذکر شده که در اسفند سال ۱۳۹۸ صفر کیلومتر بوده است.
با افزایش دما، نوع بارش از برف به باران تبدیل میگردد و در نتیجه میزان آورد آبی در واحد زمان افزایش مییابد. آب باران سریع جاری میشود و به سیل تبدیل میگردد. در صورتی که برف ماندگار آب رودخانهها را با ذوب بطئی در پایان بهار و اوایل تابستان تأمین میکند. نمیتوان گفت که روند آب ورودی به سد زاینده رود در طی ده سال گذشته عموماً رو به کاهش بوده ولی ورودی آب در سال گذشته به طور چشمگیری کاهش یافته است.
با در نظر گرفتن حجم ورودی و خروجی آب به سد، درصد پرشدگی سد قابل محاسبه است و متأسفانه در ده سال گذشته هیچگاه به ۵۰٪ پر از آب نرسیده. این رقم در بهترین شرایط یعنی در سال ۹۸ به ۴۱٪ رسیده بود. در دو سال گذشته تنها ۱۶٪ سد زاینده رود پر بود که در سال جاری به ۱۸٪ رسیده است.
سؤمدیریت یعنی اینکه با وجود فضای خالی ۵۹ درصدی برای سد در سال ۹۸ و آورد آبی ۱۹۵۵ میلیون متر مکعبی، ما شاهد خروجی آب ۱۶۱۶ میلیون متر مکعبی در سال ۹۸ و ۱۷۸۳ میلیون متر مکعبی در سال ۱۳۹۹ بودیم. حل این معضل بیشتر از اینکه نیازمند راهکارهای ابتکاری باشد، نیازمند تغییر رویکرد مدیریت منابع آب و تخصیص بهینه بر مبنای جزییات کارشناسی از جمله مسایل الگوی کشت است.
البته بعضیها مثل آقای فاضل میبدی از این مسأله استفاده سیاسی میکنند و میگویند: «در ادبیات سیاسی و اجتماعی ما شعار مرگ براین و مرگ برآن از مفهومسازی الگوی مصرف، به ویژه مصرف آب، مهمتر بود. … بیایید تا دیر نشده دست از برخی رویکردها و شعارها برداریم و تمام هم و غم خود را در جهت نجات مردم ایران به کار بریم. … تا سیاست خارجی ما با تیغ تجدیدنظر، جراحی نگردد، نه تنها بحران آب، که هیچ بحرانی درست حل نخواهد شد… .» مربوط کردن لوبیا چیتی به سبیل گربه، مهارت بسیاری لازم دارد که بعضیها در این زمینه استادند. قبلاً آب خوردن مردم را به برجام ربط میدادند و امروز زاینده رود را به سیاست خارجی مربوط میکنند. آقای میبدیِ اصلاحطلب از امام حسین نقل قول میکرد که گویا در روز عاشورا پیغام فرستاده بود بیایید صلح کنیم. یعنی پیشنهاد میکند بروید با آمریکا صلح کنید.
متأسفانه تاکنون نه تنها در سیاست صیانت آب، بلکه همینطور در حوزههای سیاسی، اقتصادی و بینالمللی نیز تغییرات ملموسی از طرف دولت جدید ایجاد نشده است. در زمینه معضلات اقلیمی و همینطور صیانت آب حتی اگر دانشگاه در زمینه تحقیق و جمعآوری اطلاعات با دولت همکاری و مشاورت داشته و نتایجی نیز استخراج شده بود، ظاهراً این نتایج در سطح تئوری باقی مانده و پیگیری آن از سوی دستگاههای دولتی انجام نگرفته است.
نمیخواهیم بگوییم که هیچ تغییری در سیاست دولت فعلی نسبت به دولت آقای روحانی وجود ندارد. ترخیص کالاهای اساسی از گمرک، اقدام به اصطلاح جهادی در راهاندازی برخی از کارخانههای تعطیل و نیمه تعطیلشده، خلع ید کارخانه هفت تپه و وعده کلید زدن طرح مسکن را میتوان از دستآوردهای دولت جدید در ۱۰۰ روز اول حکومت دانست.
آقای روحانی قبل از انتخاب وعده میداد مشکلات اقتصادی را طی ۱۰۰ روز حل خواهد کرد و بعد در پایان دولت اول خود گفت: «آدمی که عقل نداشته باشد میگوید در ۱۰۰ روز مشکلات را حل میکند. مشکلات باید قدم به قدم حل شود.» خیر، ما هم توقع نداشتیم که آقای رئیسی صد روزه مشکلات را حل کند ولی آیا واقعاً امیدی هست که این دولت علیه رانتخواران، مفسدین مالی، جیرهخواران انگلیس و آمریکا، کوه و زمینخواران و آقازادههای معمم و مکلا گامی در راه احراز عدالت اجتماعی بردارد؟
بعید به نظر میرسد!