فرانسه

کودتا، یا انقلاب درباری؟

 
تارنگاشت عدالت

 

نویسنده: یورگ کورونائور
برگرفته از: عصر ما
۸ سپتامبر ۲۰۲۳
 

 و باز یک کودتای دیگر: جدیدترین  کودتا  در مستعمره سابق فرانسه در افریقا یک هفته پیش در گابون رخ داد. نیروهای نظامی  کشور رئیس جمهورکشور علی بونگو را سرنگون کردند و بریس اولیگی انجوما را که فرمانده گارد ملی بود جایگزین او کردند. سرتیپ ارتش در این بین  رسماً به عنوان رئیس جمهور موقت معرفی شده است. او گفته که قصد دارد در گابون انتقال دولت را سازماندهی کند و بانظم و ترتیب، شرایط خوب دمکراتیک برقرار سازد. البته آیا این امر به واقعیت خواهد پیوست یا نه، طبیعتاً معلوم نیست. کودتا در گابون شباهت‌هایی با کودتای سال گذشته در ساحل ارایه می‌کند ولی تفاوت‌های فاحشی نیز وجود دارد.

آن‌گاه که نظامیان روز ۳۰ اوت در لیبرویل، پایتخت گابون، علی بونگو را بازداشت و به حسر خانگی وا داشتند و  از این طریق عملاً  ریاست جمهوری او را به پایان رساندند آن‌چه که به پایان رسید، در واقع  سلطه طولانی دو فرد متعلق به هسته اصلی افریقای فرانسوی و سیاست‌های رانتی  فرانسه در قاره افریقا بود. همان‌طور که روسای جمهور مالی، بورکینا فاسو و نیجر معمولاً دارای روابط خوبی با پاریس بودند،  رئیس جمهور گابون عمر بونگو (از ۱۹۶۷ تا ۲۰۰۹) و هم‌چنین فرزند و جانشینش علی بونگو (از ۲۰۰۹ تا ۲۰۲۳) نیز روابط خوبی با فرانسه داشتند. آنها نیز مانند دولت نیجر فاسد و مرتشی بودند زیرا کشورشان دارای ذخایر عظیم نفت بود و از این رو می‌توانستند سخاوتمندانه از آن استفاده کنند و علی بونگو در این اواخر ثروتمندترین فرد در قاره افریقا محسوب می‌شد. البته انتخابات هم وجود داشت ولی علی بونگو نه با شمارش آراء بلکه با نحوه رفتار خلاقانه با صندوق‌های رای  به پیروزی می‌رسید. برای مردم گابون وضع برعکس بود. بخش‌های وسیعی از آنها به شدت در فقر به سر می‌برد و  در انتخابات شکست می‌خورد  زیرا هیچ‌گاه آرای اکثریت به شمار نمی‌آمد. روابط و مناسبات در گابون  همواره تصویر اغراق‌آمیزی از  افریقای فرانسوی ارایه می‌کرد.

ولی از اینجا  (ظاهراً) تفاوت بین کودتاها عیان می‌گردد. اگر در ساحل مسئله  برسر پایان بخشیدن به افریقای فرانسوی و رهایی از وابستگی به قدرت استعماری سابق و کسب استقلال بود، وضعیت در گابون  آن‌چنان مشخص نیست. آن‌چه محرز به نظر می‌رسد این است که کودتا صرفاً  بخشی از فراکسیون  قبیله بونگو  یعنی  همسر علی بونگو، سیلویا  و فرزندش نورالدین که از زمان  سکته مغزی در سال ۲۰۱۸ تضعیف شده بود، سرنخ‌های اصلی را در دست داشتند، را در نظر داشت. رسماً عنوان می‌شد که ارتش به خاطر  تقلب‌های فاحش در انتخابات  ۲۶ اوت واکنش نشان داده است. اگر این طور بود پس چرا برنده اصلی انتخابات  آلبرتو اوندو اوسا را به عنوان رئیس جمهور موقت  منصوب نکرد؟ اوندواوسا  بلافاصله پس از کودتا براین نظر بود که این یک انقلاب درباری  بوده، که باید تنها  فراکسیون دیگری از قبیله بونگو را  به کار بگمارد. اولیگی انجوما عموزاده علی بونگو است. اگر حق با اوندو اوسا باشد، کودتا  نه انتقال دولت بلکه بیشتر  تغییر پرسنل  در شبکه در حال فروپاشی  افریقای فرانسوی در منطقه ساحل خواهد بود.

طبیعتاً افریقای فرانسوی  با سقوط بونگو  ضربه جدید دیگری را متحمل شد زیرا پاریس اکنون در منگنه نامطبوعی قرار گرفته است. اگر بخواهد کاملاً بی‌اعتبار نگردد، باید در مقابل کودتا در گابون مانند  کودتا در نیجر واکنش نشان دهد. ولی اگر لیبرویل به افریقای فرانسوی وفادار بماند، در آن صورت نمی‌توان  به هیچ وجه دولت  را مورد تحریم قرار داده و یا مانند مورد نیامی حتی تهدیدبه حمله نظامی کند. لذا باید باید با صدای بلند اعتراض کرد و به موازات آن از این نظر  دفاع کرد که  دخالت نظامیان در گابون   به دلیل تقلب شدید در انتخابات   به نحوی قابل درک است، لکن دخالت نظامیان در  نیجر علیه  رئیس جمهوری که  گویا کاملاً درست انتخاب شده بود به حق نیست. بدی جریان اینجا است که  اخلاق دوگانه این کشور به قدری روشن و  آشکار است که حتی رسانه‌های  عمده فرانسه قادر به نادیده گرفتن آن نیستند. با این‌حال این که آیا  می‌توان امیدوار بود که  اولیگی انجوما شاید  نه ادامه  ساده سیاست  سابق افریقای فرانسوی، بلکه افکار دیگری را در سر می‌پروراند، امروز معلوم نیست.