usa_daneshjou

جامعه‌شناسی جنبش دانشجویی ۷ اکتبر

نهاد دانشگاه در آمریکا طی دو هفته گذشته دست به یک خیزش زده است. به لحاظ پوشش خبری و تصاویر منتشر شده این تحولات یادآور خاطرات تظاهرات علیه جنگ ویتنام -دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰- و جنبش اشغال وال‌استریت -دهه ۲۰۱۰- هستند.

تظاهرات ضد جنگ ویتنام به‌دلیل تاثیر کشته‌شدگان آمریکایی بر جامعه این کشور دارای گستردگی بالایی بود و جنبش اشغال وال‌استریت تنها اقلیتی جسور به همراه خود داشت. عمق و محل خیزش کنونی در آمریکا تفاوت‌هایی با نمونه‌های قبلی دارد. اعتراضات برخاسته از نهاد دانشگاه علیه جنایت‌های رژیم هر چند گستردگی اجتماعی کمتری نسبت به اعتراضات جنگ ویتنام دارد، اما با توجه به تاثیرات غیرمستقیمی که جامعه آمریکا از جنگ غزه می‌پذیرد، قابل توجه است. جامعه آمریکا بدون آنکه کشته‌ای در جنگ غزه بدهد، علیه آن خیزش کرده است.  شاخه دانشگاهی موج اعتراضات علیه صهیونیسم، امروز پیشروتر از بقیه بخش‌ها بوده و پرچمدار آن است. 

در مقایسه با جنبش اشغال وال‌استریت نیز نکات برجسته‌ای وجود دارد. جنبش کنونی به نسبت جنبش اشغال وال‌استریت خواسته‌ها و اهداف روشن‌تر، قابل دسترس‌تر و قابل اثبات‌تری دارد؛ درحالی‌که جنبش اشغال وال‌استریت دیدگاه‌های نامتعارف و غیرملموسی درباره نظام سیاسی غرب داشت. 

مقایسه جنبش ضدصهیونیستی دانشگاه‌های آمریکا با تظاهرات ضد جنگ ویتنام و جنبش وال‌استریت منشأ ترس مقامات نزدیک به صهیونیسم از این پدیده را آشکار می‌کند. به همین دلیل است که زنجیره‌ای از مایک جانسون رئیس‌جمهوری‌خواه مجلس نمایندگان آمریکا تا دونالد ترامپ رئیس‌جمهور اسبق این کشور و بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم‌صهیونیستی علیه آن موضع‌گیری کرده‌اند. 

آنچه هیات‌حاکمه آمریکا به‌عنوان راه‌حل پی گرفته، «سرکوب» به موازات جنگ رسانه‌ای است. از یک سو معترضان مسلمانان و سیاه‌پوستان معرفی می‌شوند که پیوستن‌شان به اعتراضات طبیعی جلوه می‌کند؛ مسلمانان به هم‌دینان خود در غزه علقه دارند و سیاه‌پوستان نیز که همواره احساس تبعیض داشته‌اند پایه هر تظاهراتی هستند. جنگ رسانه‌ای برای محدود نشان دادن معترضان به همین مساله محدود نمی‌شود. صحبت از اتمام تحصن در یک دانشگاه با دستگیری ۱۰ یا ۱۰۰ نفر و جا زدن آنها به‌عنوان تعداد کل معترضان، یکی دیگر از حربه‌های رسانه‌ای است. برای اعتراضاتی که ۱۰ یا ۱۰۰ نفر به میدان آمده‌اند، این صف‌آرایی سیاسی و رسانه‌ای لازم نیست مگر آنکه اعداد درشت‌تر از عددهای اعلامی رسانه‌های جریان اصلی آمریکا باشد. 

برای بررسی اوضاع پیرامون اعتراضات ضد‌صهیونیستی در نهاد دانشگاه آمریکا به سراغ فواد ایزدی، عضو هیات‌علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران و هادی خسروشاهین، کارشناس مسائل آمریکا رفته‌ایم. 

فواد ایزدی می‌گوید ممکن است رسانه‌های غربی با فضاسازی درصدد تخریب اعتراض نهاد دانشگاه در آمریکا باشند اما این مساله تغییری در ماهیت کار ایجاد نمی‌کند. 

هادی خسروشاهین نیز اعتراض نهاد دانشگاه را یکی از نشانه‌های بروز تعارضات هویتی در جامعه آمریکا می‌داند. در ادامه، گفت‌وگو با این دو کارشناس مسائل آمریکا را می‌خوانید.

فواد ایزدی،‌ عضو هیات علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران: معترضان خارجی نیستند

جمعیت دانشگاهی معترض به سیاست‌های آمریکا در خصوص جنگ غزه و ایده‌ای که حول محور آن اعتراضات خود را ساماندهی می‌کنند را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 
معترضان غالبا دانشجویان جوان هستند که تصاویر منتشر‌شده از جنگ غزه آنها را ناراحت کرده است. این عده به دولت آمریکا اعتراض دارند که چرا از رژیم‌صهیونیستی حمایت می‌کند. اعتراض دیگر آنها معطوف به دانشگاه محل فعالیت‌شان است. معترضان به همکاری دانشگاه‌های خود با رژیم‌صهیونیستی اشکال وارد کرده‌اند. دانشگاهیان خواهان توقف این همکاری‌ها، حمایت‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها هستند. عموم این افراد هم دانشجو هستند. افرادی که بازداشت شدند نیز از رشته‌های مختلف بوده‌اند. 

وقتی دانشجویان تصاویر منتشر‌شده از نسل‌کشی غزه را می‌بینند، حول یک ایده محوری جمع می‌شوند و این ایده مقابله با سیاست‌های آمریکا و عملکرد دانشگاه خودشان در ارتباط با رژیم‌صهیونیستی است. این ایده آنها را متحد کرده است.  بی شک ایده محوری شکل‌گرفته قدرتمند است؛ برای همین هم با وجود تهدید به اخراج از دانشگاه همچنان به تحصن و تظاهرات ادامه می‌دهند. این اعتراضات برای شرکت‌کنندگان هزینه دارد. از جهت دیگر، بسیاری از این دانشگاه‌ها، دانشگاه‌های گرانی هستند. ورود به این دانشگاه‌ها سخت است اما دانشجویان حاضرند همه اینها‌ و خودشان را در خطر بیندازند ولی از ایده خود دفاع کنند. 

طبق گفته رسانه‌های غربی معترضان بیشتر مسلمان و یا از خارجی‌ها هستند. این موضوع چگونه قابل تحلیل است؟ 
شما لازم نیست مسلمان باشید و یا در طیف چپ باشید تا در این تظاهرات شرکت کنید. تنها انسانیت کافی است تا با دیدن این تصاویر در اعتراضات شرکت کنید. ممکن است رسانه‌های غربی این اتفاقات را تخریب بکنند اما این مساله تغییری در ماهیت کار ایجاد نمی‌کند. اگر هم درصدی از این جمعیت مسلمان باشند باید بدانیم که مهاجر نیستند. دانشجویان‌ خارجی به این دلیل که ممکن است از آمریکا اخراج شوند، معمولا در اعتراضات شرکت نمی‌کنند. 

چه در میان معترضان مسلمانان باشند و چه نباشند باید بدانیم که این افراد شهروندان آمریکایی هستند. به‌خاطر آمریکایی بودن است که وظیفه مضاعفی حس می‌کنند. 

هادی خسروشاهین‌، کارشناس مسائل آمریکا:اعتراضات بخشی از منازعه هویتی در آمریکاست

منشأ اتفاقاتی که در دانشگاه‌های غرب رخ داده را در چه مسائلی می‌بینید؟ 
براساس نظریه ‌فرانسیس فوکویاما‌ در آخرین اثرش که با عنوان ‌کتاب هویت‌ منتشر شد، تقریبا شواهد متقنی -به ویژه بعد از نوامبر ۲۰۱۶- وجود دارد که آمریکا وارد عصر منازعات هویتی شده است. دلایل متعددی برای ظهور و بروز این منازعات هویتی وجود دارد. شاید مهم‌ترین دلیل بروز این منازعات به برخی از آسیب‌هایی که در لیبرال دموکراسی‌های غربی وجود دارد‌ بازگردد. 

 بحث منازعات هویتی در جامعه آمریکا پیش آمده است. البته این منازعات هویتی به طور مشخص و روشنی در چیزی موسوم به جریان اصلی، کمتر رد‌پایی پیدا می‌کند. 

بنابراین جریان اصلی اساسا توانایی، امکان و یا اراده‌ای برای بازنمایی صداهای متفاوت، صداهایی که در چهارچوب منازعات هویتی تعریف می‌شوند، ندارد. اینکه اعتراضات اخیر در آمریکا بالا گرفته، تداوم پیدا کرده و در عین حال سیاست داخلی را به چالش کشیده است، در این قالب قابل تحلیل است. بر خلاف سایر مقولات در سیاست خارجی، معمولا در سیاست داخلی آمریکا اینچنین مسائلی کمتر بازتاب پیدا می‌کنند. اما مساله نسل‌کشی در غزه بالاخره توانسته است سیاست داخلی را مورد چالش قرار دهد. از این حیث می‌توان این پدیده را بخش و یا یکی از نمودهای ورود آمریکا به عصر منازعات هویتی دانست. منازعه هویتی در واقع بین دو جریان تقریبا اصلی وجود دارد. یک جریانی که طرفدار حفظ هیمنه و حاکمیت سفیدان آمریکایی و بازگشت به آمریکای اصیل و تاریخی است؛ آمریکایی که در آن تنوع قومیتی و ماهیتی چند‌ملیتی وجود نداشت. در مقابل جریان دیگری قرار دارد که احساس می‌کند در حوزه سیاست داخلی و سیاست خارجی مطالبات و انتظاراتش بازتاب پیدا نمی‌کند.

به این دلیل که منازعه بر سر بنیادها و اصول است، خود به خود این منازعه جنبه خشونت‌آمیز هم پیدا می‌کند. در انتخابات آمریکا در سال نوامبر ۲۰۲۰ برخی نظر‌سنجی‌ها حکایت از این داشت که هر دو طیف چه طرفداران بایدن یا دموکرات و چه طرفداران ترامپ یا جمهوری‌خواهان، میزانی از اعمال خشونت سیاسی را برای پیگیری و برآورده کردن اهداف انتخاباتی مجاز می‌دانستند. 

دیدگاه دانشجویان معترض نسبت به مساله فلسطین چگونه است؟ 
فکر نمی‌کنم تحقیق و پژوهش دقیق، جامع و مانعی در ارتباط با این مساله وجود داشته باشد.  می‌توان این را مورد شناسایی قرار داد که این گروه گرایش‌هایی دارند که به تفکیک، مساله‌‌ صهیونیسم و بحث یهودیت را تحلیل می‌کنند. تظاهرات‌کنندگان صهیونیسم را نوعی از سیاست مبتنی بر بی‌عدالتی سیستماتیک در نظام جهانی سرمایه‌داری تفسیر و تبیین می‌کنند و در عین حال ایالات متحده و حمایت یک‌جانبه آن از چنین نقشی در نظام جهانی سرمایه‌داری را به چالش می‌کشند.

در دهه اول قرن بیست و یکم میلادی «استفان والتز» و «جان مرشایمر» در ایالت متحده کتابی را به صورت مشترک به نام «لابی یهود در آمریکا» منتشر کردند، که به فارسی هم ترجمه شده است. در این کتاب هر دو نویسنده به این نتیجه‌گیری رسیدند که سیاست ایالات متحده‌ آمریکا در قبال رژیم‌صهیونیستی، در بسیاری از موارد و به لحاظ قانونی منطبق بر منافع ملی‌ آمریکا نیست. جهت‌گیری‌ها و سمت و سوی این سیاست‌ها را لابی‌های یهود مشخص می‌کنند. لابی یهود به دلیل نقش فزاینده و روزافزون لابی‌ها در پروسه تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری در کنگره‌ آمریکا، بسیاری از سیاست‌ها را تعیین می‌کنند.

یکی از آسیب‌هایی که دانشمندان علوم سیاسی آمریکا در ارتباط با آسیب‌های نظام لیبرال دموکراسی شناسایی کرده‌اند، سرمایه‌سالار شدن تصمیم‌سازی است که تمرکز ویژه‌ای روی فرآیند تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی در چهارچوب قوه مقننه و کنگره آمریکا دارند. این پدیده نقش لابی‌ها و پولسازان را برای تاثیرگذاری در پروسه تصمیم‌سازی بسیار پررنگ می‌کند. در توسعه اعتراضات علیه سیاست‌های‌ آمریکا در غزه هم می‌توان رد‌پایی از آسیب مورد تاکید اندیشمندان علوم سیاسی‌ آمریکا را شناسایی کرد.