مستعمره کنگو

 

تارنگاشت عدالت

 

برگرفته از: روزنامه چپ

نویسندگان: گرت و رناته رویتر

۳ اوت ۲۰۲۴

 

 

“جمهوری دمکراتیک کنگو” در واقع از سال ۱۹۶۱ یک کشور مستقل و از سال ۱۹۷۱ تا ۱۹۹۷ تحت نام “زئیر” شناخته می‌شد با این حال این کشور از پایان رژیم استعماری تاکنون توسط نخبگان اروپای غربی استثمار می‌شود. به کارگردانی پادشاه بلژیک، لئوپولد دوم، کنگو به یک تامین کننده کائوچو (خونین) تبدیل شد.

 و امروز نیز کنگو به عنوان یک آزمایشگاه در فضای باز برای ویروس “Mpox”  به خدمت گرفته می‌شود. قربانیان قابل پیش بینی جداسازی ویروس و تزریق ژن های آزمایشی را باید بار دیگر شهروندان محلی این کشور تامین کنند. برخلاف دوران استعمار، این بار مالیات دهندگان اتحادیه اروپا این صورت حساب را پرداخت خواهند کرد.

 این که تا چه حد حق تعیین مستقلانه سرنوشت کنگو ناچیز بود، تنها چند ماه پس از استقلال رسمی آن از قدرت استعماری بلژیک در ۳۰ ژوئن ۱۹۶۰ آشکار شد. شش ماه بعد از استقلال اولین نخست وزیر منتخب و دمکراتیک این کشور، پاتریس لومومبا به قتل رسید، که به احتمال زیاد این کودتا توسط سرویس های مخفی غربی سازماندهی شده بود. از آن زمان، کنگو که از نظر مساحت دومین کشور بزرگ در قاره آفریقاست و ۱۰۰ میلیون نفر جمعیت دارد، هرگز امکان توسعه صلح آمیز نداشت. کشور در طول عمر خود همواره به شیوه ای استبدادی اداره شده است. سیاستمداران این کشور معمولاً به طور نابهنگام و ناگهانی می میرند.  تنها جوزف موبوتوِ دیکتاتور ،۳۲ سال در قدرت ماند.

در این کشور جنگ بیشتر از صلح وجود داشته است. نسل کشی علیه هوتوها نیز این کشور را به سرفصل رسانه‌های بین المللی تبدیل کرد. با وجود ذخایر غنی مواد خام، کنگو یکی از فقیرترین کشورهای جهان است.

البته کنگو قبل از اینکه در سال ۱۸۸۵ به مستعمره بلژیک تنزل یابد، مدت‌ها بود که به یک «دولت شکست خورده» تبدیل شده بود، که با اولین تماس اروپایی، زمانی که پرتغالی ها در جستجوی یک مسیر دریایی به شبه قاره هند یک پست تجاری در دهانه رود کنگو ایجاد کردند آغاز شد. پادشاه وقت Nkuwu، که در سال ۱۴۹۱ به عنوان João I غسل تعمید گرفت همکاری کرد و در ازای آن کمک های نظامی دریافت نمود. پس از مرگ او، “مووِمبا” مسیحی به مدت ۳۷ سال دیگر به عنوان “دُم آفونسو اول” (?-۱۵۴۳) تابع اوامر پرتغال و پاپ باقی ماند. با این حال، امید او برای به رسمیت شناخته شدن حقوق متساوی با اروپایی ها محقق نگردید.

دم آفونسو اول خیلی دیر فهمید که در پشت نقاب مسیحیت ظاهراً خیرخواه، کشورش در حال تبدیل شدن به مرکز اصلی تجارت بردگان آفریقایی است. در سال ۱۵۱۲، پرتغالی‌ها در ازای دریافت برده، عاج و مس، به او وعده ایجاد یک سیستم حقوقی، تاسیس ارتش و تعهد ارشاد دربار به آداب دربار پرتغال را دادند.

 اعتراض آفونسو به خونریزی کشورش بی توجه ماند. پس از آنکه سه پیکی که برای اعتراض نزد پادشاه پرتغال و پاپ فرستاده بود بدون هیچ اثری در راه بین لیسبون و روم ناپدید شدند، در سال ۱۵۲۶ پرتغالی ها را از کشور اخراج کرد.  با این حال، در این مرحله، کنگو مدت ها بود که به دلیل وابستگی به پرتغال، استقلال و حاکمیت خود را از دست داده بود.

 برای دفع حمله خلق “جاگا”، ارتش پرتغال در سال ۱۵۶۹ به کمک فراخوانده شد.  کنگو به یک کشور خراج گزار تبدیل شد و تعادل رسمی خود را به عنوان یک پادشاهی از دست داد. تجارت برده گسترش یافت و مناطق گسترده‌ای را خالی از سکنه کرد. تلاش برای باطل کردن معاهدات منعقد شده با پرتغال در سال ۱۶۶۵ و بازپس گیری تمام سرزمین های الحاق شده با شکست مواجه شد.

ارتش پرتغال ارتش کنگو را شکست داد، شاه را سر برید و کشور را به استان های جداگانه تقسیم کرد. پادشاهی کنگو که در آن زمان توسط دست نشانده های سیاسی اداره می شد، فقط روی کاغذ وجود داشت. از آن زمان، تجارت برده توانست بدون مزاحمت و به طور سیستماتیک توسط اروپایی ها، اعراب آفریقایی و برخی از مردم آفریقا گسترش پیدا کند. از آغاز قرن شانزدهم تا اواسط قرن نوزدهم، تقریباً پنج میلیون برده از سواحل کنگو به خارج انتقال یافت.  

این وضعیت زمانی بود که پادشاه لئوپولد دوم در سپتامبر ۱۸۷۶ یک کنفرانس جغرافیایی در بروکسل برای کشف کنگو تشکیل داد. آنها وانمود کردند که می خواهند کمک کنند و انجمن بین المللی آفریقا (IAG) را تأسیس کردند که قرار بود کارهای بشردوستانه و علمی را هماهنگ کند، اما در سال ۱۸۷۹ سهم بلژیک در IAG توسط  انجمن بین المللی کنگو (IKG) جایگزین شد، که مرکز توجه آن بدون استثنا توسعه اقتصادی حوزه کنگو بود. حاکمان محلی به صورت قراردادی سرزمین های خود را به IKG واگذار کردند و ایجاد زیرساخت برای حمل و نقل کالا را ممکن ساختند.  در سال ۱۸۸۵، قلمرو جمهوری دمکراتیک کنگو امروزی به IKG واگذار شد که تنها مالک آن اکنون لئوپولد دوم بود، یعنی کشور به اصطلاح آزاد کنگو به مالکیت خصوصی یک فرد واحد درآمد!

بیم آن می رود که “Mpox” تنها نمایانگر بخش جدیدی از قتل عام مردم این کشور باشد. پیش از این در دوران استعمار لئوپولد دوم، حدود نیمی از ۲۵ میلیون نفر از ساکنان کنگو بر اثر کار اجباری، بردگی، قتل و سوء تغذیه جان خود را از دست دادند.

 جنگ دوم کنگو پس از سقوط موبوتو بخش‌های وسیعی از کشور را خالی از سکنه کرد.  به رغم پیش بینی‌های صورت گرفته، تعداد قربانی‌های غیرمستقیم جنگ بیش از سه میلیون نفر بوده است. سومین جنگ کنگو به طور رسمی از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۳ به طول انجامید. از مارس ۲۰۲۲ مجدداً جنگ بین شورشیان و ارتش رسمی کشور آغاز شده است. حداقل شش میلیون آواره داخلی در کشور تخمین زده می‌شود. نیمی از جمعیت با منابع غذایی ناکافی روبه روست. روز ۱۹ مه ۲۰۲۴ کودتای نافرجام دیگری رخ داد.

در کشوری که دائماً جنگ و سختی وجود دارد، بیماری های عفونی همه گیر قابل اجتناب نیست. قرار دادن این امر به عنوان مبنای یک وضعیت اضطراری جهانی نشان می‌دهد که اقدامات سازمان جهانی بهداشت مبتنی بر منافع مشخصی است.