FOO

خاورمیانه، ایالات متحده و بحران اوکراین

 
تارنگاشت عدالت
 
 
نویسنده: والری کولیکف
مترجم: م. قربانی
برگرفته از: نیو ایسترن آوتلوک
۶ مه ۲۰۲۲
 
 
 

در چند دهه گذشته سیاست آمریکا در خاورمیانه به همکاری با دولت‌های خلیج (فارس)، در درجه نخست، عربستان سعودی و اسرائیل، مصر و ترکیه متکی بود. اما پس از روی کار آمدن دولت اوباما، روابط میان واشینگتن و قدرت‌های اصلی منطقه به طور فزاینده‌ای دچار تنش شد. این وضع عمدتاً به خاطر جابجایی‌های جامعه متحدین از سوی آمریکا، برای دستیابی به منافع آنی و سودهای سریع که با تغییر دولت‌ها در کاخ سفید، و ایجاد هرچه بیش‌تر درگیری‌های نظامی در منطقه و رسیدن به سودهای بسیار کلان از فروش اسلحه در خاورمیانه مرتبط بود، به وجود آمد. در نتیجه، ایالات متحده اهدافش را در خاورمیانه از یاد برد، ضمن این‌که قادر نبود بحران منطقه و هدایت کشورهای مختلف منطقه را برای رسیدن به یک اجماع مشترک مدیریت کند.

اکنون کشورهای عربی و جهان اسلام کاملاً از تأثیرات ویرانگری که سیاست خارجی ایالات متحده در سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۵ بر منطقه داشته است، آگاه هستند. هیچ‌کس فراموش نمی‌کند که سیاست بیزنس برای اقدام دیپلماتیک آمریکا این نظریه را پیش می‌برد که پس از سقوط کمونیسم، اسلام بزرگ‌ترین تهدید جهانی علیه ایالات متحده است و این‌که در سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۱ نظامی به وجود آورد که هدفش ایجاد بی‌ثبانی در جهان اسلام بود. در واقع، این نظریه بخشی از سیاست خارجی آمریکا را پس از حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به بعد تشکیل می‌داد و ۹ سال بعد در پی شروع «بهار عربی» تقویت شد. دونالد ترامپ علناً به این موضوع اشاره کرد که دولت ایالات متحده گروه تروریستی «دولت اسلامی» (ممنوع در فدراسیون روسیه) را به منظور ایجاد بی‌ثباتی در منطقه ایجاد و از آن بهره‌برداری کرد. ایالات متحده هم‌چنین درگیر فعالیت با یک گروه تروریستی دیگر بود، اخوان‌المسلمین (ممنوع در فدراسیون روسیه).

کسی منکر آن نیست که ایالات متحده برای مدت‌های مدیدی مجرم اصلی و محرک جنگ‌های مسلحانه در کشورهای معینی در خاورمیانه، از جمله در عراق، سوریه، لیبی، ایران و یمن بوده است.

با توجه به وضعیت رو به وخامت امنیتی خلیج فارس و یقین به این‌که ایالات متحده هیچ علاقه‌ای به حمایت از خواسته‌های آنان ندارد، این کشورها در پی متنوع ساختن تضمین‌های امنیتی خود از آمریکا فاصله می‌گیرند و به روسیه و چین روی می‌آورند.

مشکلات واشینگتن با (کشورهای) خاورمیانه با شروع درگیری‌های جاری اوکراین شدت گرفت. هرچند بسیاری از متحدین ایالات متحده از قطع‌نامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در محکومیت اقدام روسیه حمایت کردند، اسرائیل تنها دولتی بود که با تحریم‌های حداقلی علیه مسکو به حمایت از رژیم آشکارا فاشیستی کی‌یف دست زد. بدین سان، اسرائیل از روی نومیدی تلاش کرد تا برای جلب حمایت واشینگتن در مورد مسأله ایران رابطه «دوستانه» با واشینگتن را حفظ کند. اسرائیل نه تنها به حافظه تاریخی خود، بلکه به یاد و خاطره صدها هزار یهودی نیز که قربانی فاشیست‌ها و هم‌دستان آن‌ها، مانند باندِرا و شوخِویچ هستند، و به عنوان قهرمانان ملی مورد ستایش دولت کنونی کی‌یف قرار می‌گیرند، اهانت و بیحرمتی کرد.

با این حال، امتناع متحدین سابق آمریکا در خاورمیانه از تحمیل تحریم‌های ضد روسی، نه تنها نشان دهندۀ بی‌علاقگی این کشورها به دشمنی با مسکو است که نفوذ آن در منطقه به طور قابل توجهی افزایش یافته، بلکه نارضایتی آن‌ها از واشینگتن را نیز به نمایش گذاشت که ثابت می‌کند واشینگتن نفوذ خود را در خاورمیانه از دست داده است.

انتقادات روزافزون از سیاست‌های ایالات متحده در جلسه اضطراری نمایندگان اتحادیه کشورهای عربی که به درخواست مصر در قاهره برگزار شد، آشکار شد. تصمیم این اجلاس بر آن شد که در قبال وضعیت اوکراین موضع بی‌طرفانه‌ای اتخاذ شود. لازم به یادآوری است که اتحادیه کشورهای عربی شامل ۱۸ کشور عرب زبان، فلسطین، و سه کشور مسلمان در شرق آفریقاست که ارتباطات تنگاتنگی با جهان عرب دارند. اتحادیه عرب مدت‌هاست که به یک پیکره جغرافیای سیاسی «غالب در انرژی» تبدیل شده است که اغلب ایالات متحده با سؤاستفاده از تضادهای نو و کهنه روابط میان اعضای اتحادیه، علناً در امور خاورمیانه و در شرق آفریقا دخالت می‌کند و برای منافع خودخواهانه‌اش به اضطراب و نگرانی جهان عرب می‌افزاید. اما این بار واشینگتن ناکام ماند – اتحادیه عرب قصد و تصمیم خود در دفاع از منافعش را، علی‌رغم نفوذ قدرتمند ایالات متحده و وابستگی‌اش از جهات نظامی، تکنیکی و امنیتی به آن، به نمایش گذاشت.

هم‌زمان دنیای عرب در درون خود به این پندار درست رسید که ایالات متحده و «جامعه غرب» روزبه‌روز ناتوان‌تر می‌شوند و این‌که یک دگرگونی بزرک ژئوپلیتیک در راه است. به این دلیل اتحادیه عرب خود را از بحران اوکراین دور نگه داشت تا مجبور نشود به دست آمریکا وارد مواجهۀ روسیه با غرب بشود، به علاوه آن‌ها به تجربه دریافته اند که در منطقه عربی، نه غرب، بلکه روسیه است که به هنگام نیاز به نجات آن‌ها خواهد شتافت.

این اواخر چنین پیش‌بینی‌هایی قبل از بروز بحران قابل انتظار مواد غذایی که حوادث اوکراین و نیز سیاست‌های آشکارا روس‌هراسانه تحریم‌های آمریکا در آن نقش داشت، اهمیت پیدا کرد. پیش از این سازمان غذا و کشاورزی (فائو) اعلام داشت که انتظار می‌رود مناقشه در اوکراین به افزایش ناامنی غذایی برای ۸ تا ۱۳ میلیون نفر در جهان بیانجامد. خبرگزاری سی ان بی سی مدعی است بحران اوکراین ثبات خاورمیانه و شمال آفریقا را که به صادرات گندم و غلات روسیه و اوکراین وابسته هستند، تهدید می‌کند، زیرا روسیه و اوکراین تقریباً یک سوم صادرات جهانی گندم، ۲۰ درصد صادرات ذرت و ۸۰ درصد روغن آفتاب‌گردان را تأمین می‌کنند. اما اشتیاق ایالات متحده و غرب در به درازا کشاندن بحران اوکراین با فرستادن سلاح‌های جدید موجب افزایش قیمت گندم و دیگر محصولات کشاورزی شد.

ضمن این‌که بسیاری از کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا در سال ۲۰۲۱ با تورم ۳۴ درصدی و افزایش قیمت‌های مواد غذایی در ماه آوریل نسبت به سال گذشته روبه‌رو بودند. برای نمونه، مصر ۸۰ درصد گندم خود را از روسیه و اوکراین می‌خرد، لبنان ۶۰ درصد و تونس ۸۰ درصد از دانه‌ها و حبوبات خود را از این دو کشور می‌خرند، و این در حالی است که یارانه نان عنصری حیاتی در تأمین ثبات این کشورها محسوب می‌شود. وضعیت کنونی ممکن است به اعتراضات و شورش هائی به مراتب شدیدتر از سال ۲۰۱۹ منجر شود.

بنا بر گفته مدیر اجرایی برنامه غذایی سازمان ملل متحد، دیوید بیزلی، کمبود مواد غذایی در پاییز پیشِ رو می‌تواند موجب مهاجرت همگانی از آفریقا و خاورمیانه به اروپا بشود. و این می‌تواند مشکل دیگری برای اروپا، که اکنون زیر بار مالی فراوان مهاجرین اوکراینی قرار دارد، به وجود آورد.

با توجه به آن‌چه گفته شد، و آن‌طور که استیون کوک ستون‌نویس مجله فارین پالیسی در مقاله آوریل خود نوشته است، سردی روابط میان ایالات متحده و متحدان سنتی آن در خاورمیانه از «علایم ناخوشایند» مرگ «نظم جهانی» آمریکایی است. وی می‌نویسد، به نظر می‌رسد منافع اساسی آمریکا در خاورمیانه – جریان آزاد نفت و کمک به تأمین امنیت اسرائیل – دیگر آنقدرها ضروری نیست. استیون کوک می‌افزاید: «ظاهراً ایالات متحده و دوستانش در منطقه به نقطه‌ای رسیده اند که دیگر منافعشان با یکدیگر در یک راستا قرار ندارد. مقامات رسمی واشینگتن و پایتخت‌های سراسر خاورمیانه می‌توانستند روابط رو به اضمحلال خود را بر مبنای یک رشته اهداف جدید، اما آن‌طور که آمریکا در سر می‌پروراند – در مقابل چین و روسیه و شاید با  گنجاندن ایران در منطقه برای با ثبات‌ کردن آن – تنظیم کنند، که اکنون خریداری ندارد.»

————————————————
والری کولیکف، کارشناس سیاسی، اختصاصی برای مجله برخط «نیو ایسترن آوتلوک» می‌نویسد.