KPRF

شکست کامل نظامی اوکراین، تنها راه حل

 

 

تارنگاشت عدالت

 

نویسنده: فرجی چامبرز
برگرفته از: لینکه تسایتونگ
۲۳مه ۲۰۲۲

 

مصاحبه‌ای با عضو هیات رئیسه حزب کمونیست فدراسیون روسیه 
 

مصاحبه جالبی با رومان کونوننکو، عضو هیات رئیسه کمیته مرکزی حزب کمونیست فدراسیون روسیه و دبیر اول فدراسیون روسیه. در این مصاحبه که روز ۱۵ آوریل در سنت‌پطرزبورگ صورت گرفت موضوعاتی چون “عملیات نظامی ویژه” ، ذات دولت اوکراین، وضعیت حزب کمونیست فدراسیون روسیه در این کشور، محبوبیت پوتین و چین مطرح می‌شود. * فرجی چامبرز

س: لطفاً در آغاز در مورد موضع حزب کمونیست فدراسیون روسیه در رابطه با  مناقشه اوکراین توضیح دهید.
پ: ما از روز اول  بیانیه‌ای در رابطه با  عملیات ویژه صادر کردیم. ما هم از این واژه استفاده می‌کنیم.

س: به جای جنگ، تجاوز و یا تهاجم…
پ: ما نه از واژه جنگ، نه تجاوز و نه دخالت استفاده می‌کنیم. ما همین‌که در اسناد رسمی کشور اعلام شد، آن را “عملیات ویژه” نامیدیم. یعنی عمیقاً باور داریم  که دولت فعلی اوکراین  خود مختار و مستقل نیست. این کشور به طور کامل توسط به اصطلاح “غرب کلکتیو” کنترل می‌شود. منظورم اتحادیه اروپا، ایالات متحده آمریکا  و سازمان نظامی ناتو است. ما معتقدیم که دولت اوکراین یک دولت دست‌نشانده و آدمک خیمه‌شب‌بازی است و به انجام کاری مشغول است که در جهت حفظ منافع  ملی اوکراین نیست. و البته یک دلیل  دیگر رشد باورنکردنی نازیسم و فاشیسم است. می‌توانیم در این مورد گفتگو کنیم که آیا بایدآن را فاشیسم و یا نازیسم نامید ولی به طور قطع اوکراینی‌های نازی وجود دارند و غرب در ۸ سال گذشته کوشش‌های فراوانی به خرج داد  تا از آنها حمایت کند. غرب از طریق نهادهای غیردولتی مختلفی  زیر نقاب  هویت‌سازی ملی پول در اختیار آنان می‌گذارد. ولی در واقع هدف تقویت نازیسم بود و مثلاً امروز  ارتش روسیه  در شهر ملیتوپول و یا در برجانسک کتابها و شب‌نامه‌هایی  یافته که به خرج مقامات اتحادیه اروپا  و دیگر نهادهای غیر دولتی  از کشورهای اروپای غربی تهیه و انتشار یافته است.  اگر تمام آنها را به دقت مطالعه کنیم روشن می‌شود که آنها کوشش می‌کنند تصویری ایجاد کنند که روسیه را دشمن قلمداد کند.

س: وقتی از روسیه صحبت می‌کنید  آیا منظور واقعاً مردم روسیه و یا دولت روسیه است؟
پ: بلی مردم روسیه. هر فردی که روسی صحبت می‌کند یک دشمن محسوب می‌شود. او می‌تواند  تبعیت دیگری داشته باشد و یا مثلاً از جمهوری بوریاتیا و یا داقستان و یا چچن بیاید ولی روسی صحبت می‌کند. او برای آنها دشمن محسوب می‌شود.

س: عجب!
پ: که البته وضعیت بسیار خطرناکی است. دیر و یا زود بالاخره کار به انفجار می‌کشید.

س: جالب است زیرا من در کیشینیف (مولداوی) بافردی که رئیس نهادغیر دولتی انجمن اوکراینی مولداوی بود مصاحبه کردم.  از او در مورد نازیسم سئوال کردم و او پاسخ داد: “ما نازی نیستیم”  (آن طور که شما می‌گوید) “ما علاقمند به ایجاد یک هویت ملی هستیم” و در جمله بعدی گفت: “آیا می‌دانستید  که در سال ۲۰۱۶ تست‌های خون نشان داد که روس‌ها دارای خون مغولی و اوکراینی‌ها دارای خون اروپایی هستند؟” گفتن این که “ما نازی نیستیم” و سپس در جمله بعد  به خون و به “به‌نژادی” اشاره کردن، مسخره به نظر می‌رسد و تازه اینها جزو معتدلین محسوب می‌شوند.

پ: و آنها دارای  عناوین و القاب  و تصاویر وابسته به جنبش نازی‌ها می‌باشند. شعار رسمی آنها را شنیده‌اید: سلاوا اوکراینی (افتخار بر اوکراین). سلاوا در واقع کپی “هایل هیتلر” است و در واقع به معنی “اوکراین بالاتر از همه چیز” است.

س: مانند آلمان بالاتر از همه‌چیز.
پ: بلی. آنها کپی کرده‌اند. آنها هرچه که نازی‌ها کردند و گفتند، کپی می‌کنند. آنها حتی از تعاریف مشابهی استفاده می‌کنند تا نشان دهند که روس‌ها انسان‌های مشابه با خون اروپایی نیستند. می‌دانید، صلیب شکسته نماد‌های آزوف و تصاویر هیتلر. ما عکس‌های زیادی در اختیار داریم. قبل از این‌که عملیات ویژه اغاز شود این عکس‌ها در اختیار ما بود و برخی از آنها حتی به صفحات اول  رسانه‌های غربی نیز وارد شد ولی هیچ واکنشی صورت نگرفت. و آن‌چه که ما در اوکراین با آن روبه رو هستیم این است که نه تنها این نازی‌های افراطی وجود دارند بلکه حتی در خدمت دولت قرار گرفته‌اند. آنها بخشی از یکان‌های ویژه اوکراین هستند و بخشی از ارتش اوکراین را تشکیل می‌دهند. همه آنها دارای درجات نظامی هستند مثلاًگروه‌های شبه نظامی سابق  نازی  و یا به گارد ملی ملحق شدند و یا به خدمت ارتش اوکراین درآمدند. و این باز یک نمونه دیگر  برای این است که دولت اوکراین علناً نازی‌ها را به خدمت می‌گیرد. یا از آنها استفاده می‌کندو یا به آنها خدمت می‌نماید. در این مورد نیز می‌توان گفتگو کرد.

س: موضع “چپ‌های” بین‌المللی و دیگر احزاب “چپ” در روسیه چیست؟
 پ: در باره موضع چپ‌ها.  در رابطه با این عملیات ویژه  طبیعتاً مواضع مختلفی وجود دارد ولی من تجزیه و تحلیل نکرده‌ام  که احزاب سوسیالیست چه می‌گویند  همین‌طور تجزیه و تحلیل نکرده‌ام که برخی از گروه‌های کوچک چپ چه می‌گویند.

س: منظور روسیه است و یا جاهای دیگر؟
پ: منظورم غرب است. ما مطالبی را که  احزاب کمونیستی اروپایی  در مورد این عملیات و وضعیت به طور کل می‌نویسند را می‌خوانیم.  همه آنها “حمله روسیه” را محکوم کردند و همه آنها می‌گویند  که این یک جنگ امپریالیستی است. تنها می‌توانم از یک حزب نام ببرم که رسماً بیانیه‌ای در تایید آن‌چه روسیه می‌کند، صادر نموده است. این حزب صربستان بود، حزب کمونیست نوین یوگسلاوی.  فکر می‌کنم آنها برای تحلیل وضعیت فقط  از ابزار  مارکسیستی-لنینیستی کهنه استفاده می‌کنند.

س: بیشتر توضیح دهید.
پ: وقتی شما کتاب لنین “امپریالیسم: بالاترین مرحله سرمایه‌داری” را بخوانید و آن را تحت‌اللفظی درک کنید، می‌توانید  استدلال کنید که این یک جنگ امپریالیستی است. ولی لنین همیشه به ما آموخت هروضعیتی را تحلیل کنیم و همیشه وضعیت جاری و وضعیت تاریخی جاری و غیره را در نظر بگیریم. وقتی که ما همه جوانب را در نظر بگیریم: طبیعی است که روسیه احتمالاً دارای برخی منافع امپریالیستی  است. بیایید نمونه سوریه را درنظر بگیریم. معتقد نیستم که روسیه قصد داشت از خلق سوریه در مقابل داعش دفاع کند. ولی بدون دخالت روسیه در سوریه به نظر من امروز  سوریه دارای دولت حاکم و مستقل نبود. لذا می‌توانیم بگوییم که این نوع دخالت که ما در سوریه آن را مشاهده کردیم، دارای خصلت مترقی بود.

س: من شنیده‌ام که حتی برخی در چارچوب تعریف لنین استدلال می‌کنندکه روسیه به خاطر فقدان سرمایه مالی کافی در این کشور و صدور سرمایه، به عنوان “دولت امپریالیستی” دارای کیفیت های مشابه غرب نیست. می‌خواهم بدانم شما چه فکر می‌کنید؟
پ: درست است. روسیه زیاد سرمایه صادر نمی‌کند و فکر می‌کنم بخش اعظم سرمایه‌هایی که صادر شد به اوکراین رفت که بخش بزرگی از آن در سال ۲۰۱۴ از دست رفت.

س: نظر شما در مورد اتهاماتی که در مورد ماریوپول و بوخا مطرح می‌شوند چیست. می‌دانید، هرروز یک خبر تازه منتشر می‌شود: آزوف بیانیه صادر می‌کند که سلاح‌های شیمیایی به کار گرفته شده …
پ: کاملاً مشهود است که مورد بوخا واقعاً یک پرووکاسیون می‌باشد. این وقایع که ما در تلویزیون‌های غربی و اوکراینی می‌بینیم، هرگز روی نداده است و به طور کامل  توسط نیروهای نظامی اوکراین و فناوران سیاسی صحنه سازی شده بود، زیرا می‌دانیم که  نیروهای روسیه روز ۳۰ مارس بوخا را ترک کردند. ما جشن‌های رسمی  را در رسانه‌های اوکراینی  شاهد بودیم که می‌گفتند: “اوکی، اکنون ما در بوخای آزاد هستیم” و در این زمان هیچ کلامی در مورد کشتار نبود. بعد مطالبی در رسانه‌های اجتماعی اوکراین  منتشر شد که آنها “پاکسازی” منطقه را آغاز می‌کنند و تازه پس از «اقدامات پاکسازی” اوکراینی آن‌چه که امروز می‌بینیم، منتشر شد. من فکر می‌کنم که قربانیان افراد صلحدوستی بودندکه توسط نیروهای نظامی اوکراین و یا دیگر گروه‌های شبه‌نظامی ناسیونالیستی به قتل رسیده بودند زیرا وقتی بدقت عکس‌ها را بررسی کنیم بازوبندهای سفید آنها مشهود است. در مناطق زیر کنترل روسیه، ارتش روسیه از مردم صلحدوست می‌خواهد که بازوبندهای سفید حمل کنند. روشن است که اوکراینی‌ها این انسان‌ها را به خاطر همکاری  با روس‌ها و یا به هر دلیل دیگری به قتل رسانده بودند.  آن‌چه که به ماریوپول  و یا موارد دیگر مربوط می‌شود، اکنون می‌توانیم ببینیم که ارتش اوکراین واقعاً از تاکتیک‌های تروریستی استفاده می‌کند. همان‌طور که در سوریه رخ داد  آنها از مردم غیرنظامی و صلحدوست  به عنوان سپر زنده  حفاظتی استفاده می‌کنند.  این یک کار بی معنی است، زیرا وقتی  مثلاً نمونه  جنگ علیه آلمان نازی را درنظر گیریم. ارتش چگونه رفتار کرد؟  آنها در اطراف شهر خطوط حفاظتی بنا کردند و کوشش کردند  نگذارند ارتش دشمن وارد شهر شود. حالا برعکس  آنها وارد شهرها می‌شوند  بین ساختمان‌ها، روی سقف‌ها و در درون خانه‌ها سنگر می‌گیرند و اجازه نمی‌دهند که مردم صلحدوست  شهر را ترک کنند. آنها می‌خواهند تصویری از ویرانی و خرابی به نمایش بگذارند و می‌خواهند بگویند  که بسیاری از مردم صلحدوست به قتل رسیده‌اند. این کارها  تاکتیک‌های تروریستی است و ارتباطی با جنگ کلاسیک ندارد.

س: عجب!
پ:ارتش از افراد خود استفاده می‌کند تا جنایت‌هایی را به نمایش بگذارد که خود عامل آن بوده است.

س: به نظر شما فاکتورهای اصلی  که باعث شد  این مسئله رامغایر با یک راه حل دیپلماتیک از طریق نظامی حل کرد، کدام بود؟ مثلاً چرا قراردادهای مینسک عمل نکرد؟ و یا به نظر تو کدام نیروها نقش عمده را در شکست قراردادها ایفأ کردند؟
پ: فکر می‌کنم قراردادها عمل نکرد زیرا دولت اوکراین هرگز نمی‌خواست آنها را اجرا کند. دولت اوکراین طی ۷ سال گذشته حتی یک گام برای  تحقق آنها بر نداشت. و اکنون گه‌گاه می‌شنویم که مقامات بلندپایه اوکراینی علناً در رسانه‌ها و تلویزیون لاف می‌زنند که رسماً هیچ گامی برنخواهند داشت. و بنابرآن‌چه که نیروهای نظامی ما پس از آغاز عملیات ویژه یافتند می‌توانستیم طرح‌هایی را ببینیم، نقشه‌های نظامی و طرح‌های تهاجمی در دون‌باس و در شبه جزیره کریمه. همه این اسناد در  رسانه‌های عمومی و اجتماعی ما نمایش داده شد. طبیعی است که فکر می‌کنم  دولت ما  پیشاپیش برخی اطلاعات  جاسوسی را در اختیار داشت زیرا می‌دانید که راه نظامی  برای  حل یک معضل، آخرین امکانی است که باید درنظر گرفته شود. معتقدم که مقامات اطلاعاتی در اختیار داشتند که آنها را به تامل و تفکر واداشت و به این نتیجه رساند که تنها راه برای حل معضل، گزینه نظامی است.

س: و این که یک حمله بزرگ در شرق به سمت دنباس می‌تواند در راه باشد. و اکنون شما بهترین راه حل را کدام می‌بینید؟
پ: فکر می‌کنم در فاز کنونی مناقشه  شکست نظامی کامل  اوکراین  راه حل خروج از این مناقشه است، زیرا حتی اگر  قرارداد آتش‌بس و یا هرقرارداد صلح دیگری به امضأ برسد   تغییری به وجود نخواهد آورد. این طور به نظر می‌رسد که ما یک مرز بزرگ روسی با مرز مردم ضد روس خواهیم داشت. فکر می‌کنم اگر حتی به یک قرارداد صلح هم برسیم  و همه چیز را همین‌طور هم که هست بپذیریم، تغییری به وجود نخواهد آمد. تیراندازی و بمباران مناطق روسی  مانند سال‌های  اخیر، ادامه پیدا خواهد کرد. دیروز  منطقه بلگورود، منطقه کورسک و منطقه برژانسک مورد حمله قرار گرفت. ما باید به این وضع پایان دهیم. متاسفانه در شرایط فعلی  این تنها راه ممکن است.

س: وقتی از یک شکست کامل نظامی سخن می‌گویید به طور ضمنی تقسیم دونباس را نیز در نظر دارید؟ آیا اورمایدان (جنبش دست راستی) نیز باید پایان یابد؟  آیا این به معنی تعویض کامل  دولت در کییف است؟
پ: دولت کییف باید کاملاً  تسلیم شود و یک دولت جدید که فکر می‌کنم یک دولت موقت باشد جایگزین آن گردد. طبیعتاً دولت جدید باید به طریق دمکراتیک انتخاب شود، البته  زیر شرایط جدید و نه  زیر کنترل نیروهای فاشیستی.

س: به نظر شما پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی چرا چنین مناقشات  ناسیونالیستی پدید آمد؟
پ: واقعاً نمی‌دانم چون آنجا زندگی نمی‌کنم. ولی فکر می‌کنم  آنها سالهای بسیار مدیدی را برای ایجاد به اصطلاح هویت ملی پشت سر گذاردند. من “به اصطلاح” را بسط می‌دهم. در این بخش از فرهنگ در اوکراین در رابطه با “مطالعه تاریخ” کارهای زیادی صورت گرفت. می‌دانید آنهابه طور کامل برای کشور اوکراینی که هرگز وجود نداشت، یک تاریخ جعلی خلق کردند.

س: برخلاف  روس کییف (دولت قرون وسطایی اروپایی که پس از حمله مغول از بین رفت م.) ، جعلی؟
پ: بلی . با تئوری‌های دیوانه‌کننده‌ای روبه رو هستیم. حتی برخی‌ها می‌گویند اوکراینی‌ها دریای سیاه را با دست کندند. از این نوع داستان‌ها زیاد است و سال‌های متمادی همه جا پخش شده است، صرفاً برای این که نشان داده شود اوکراینی‌ها ملت ویژه‌ای هستند.

س: رابطه شما با احزاب کمونیستی و سوسیالیستی اوکراین چگونه بود؟
پ: رابطه ما با با حزب کمونیست اوکراین همیشه بسیار خوب بود و هست.

س: وضعیت آن چگونه است؟ یعنی این حزب غیرقانونی است، مگر نه؟
پ: بلی، حزب غیرقانونی است. بسیاری از رفقا در سال‌های اخیر زندانی شدند. آنها کراراً از طرف باندهای فاشیست مورد حمله قرار گرفتند و به طور منظم در خیابان‌ها مضروب و مجروح شدند. در حال حاضر اطلاعی از وضعیت رئیس حزب  کمونیست اوکراین در دست ما نیست.

س: چون زندانی شده و یا چون مخفی است؟ نام او چیست؟
پ: نام او پترو سیموننکو است. ما نمی‌دانیم زندانیست و یا مخفی است. از ۲۴ فوریه اطلاع جدیدی در مورد او نداریم ولی همین‌طور رئیس سازمان جوانان  حزب کمونیست نیز دستگیر شده است.

س: موضع سیاسی حزب کمونیست قبل از کودتای مایدان چه بود؟ قدرت آن چقدر بود؟
پ: حزب نسبتاً قوی بود فراکسیون دوم و یا سوم پارلمان اوکراین را تشکیل می‌داد و دارای اعضای زیادی بود. ولی پس از کودتا ممنوع شد. مسخره است چون  این اقدام بدنبال تصمیم  وزارت دادگستری  صورت گرفت. حزب به دادگاه شکایت کرد و محاکمه هنوز ادامه دارد. در واقع تصمیم در مورد ممنوع کردن حزب کمونیست هرگز رسماً گرفته نشد. ولی کلیه مقامات  و نهادهای دولتی اوکراین به این تصمیم طوری نگاه می‌کنند، که گویی به اجرا درآمده است.

س: رابطه حزب کمونیست فدراسیون روسیه  با احزاب کوچک سوسیالیستی در روسیه چگونه است؟ آیا همکاری خوبی صورت می‌گیرد؟ آیا یک بلوک چپ وجود دارد و یا با تشتت و افتراق روبه رو است؟
پ: بلوکی وجود ندارد.  آیا شما می‌توانید چند حزب کوچک سوسیالیستی نام ببرید؟

س: خیر!
پ: منهم نمی‌توانم. ما حزبی داریم به نام Fair Liberals . آنها می‌گویند که سوسیال دمکراتند ولی این طور نیست، نه در ایدئولوژی و نه در گام‌های عملی. ما هیچ‌وقت متوجه این حزب نشدیم و از این رو هیچ‌گاه آن را جزو خانواده سوسیالیستی محسوب نکردیم ولی آنها عضو انترناسیونال سوسیالیستی بودند.

س: برخی از چپ‌های  غربی و رادیکال‌های روسی  حزب کمونیست فدراسیون روسیه را به رویزیونیسم متهم می‌کنند و یا آنرا  یادگاری از گذشته می‌شمارند، حزب سالخوردگان. شما در مورد موضع امروزی حزب چه می‌گویید؟
پ: ما دومین حزب بزرگ  در پارلمان هستیم. ما بزرگترین حزب اپوزیسیون هستیم. آن‌چه که به اتهام رویزیونیسم مربوط می‌شود. در برنامه حزب آمده که ما از “تکامل خلاق مارکسیسم-لنینیسم” استفاده می‌کنیم، زیرا مارکسیسم-لنینیسم دگم نیست ولی طبیعتاً فکر می‌کنم رویزیونیست نیستم. نمی‌توانم اعتراف کنم رویزیونیستم. من هرگز رویزیونیست نخواهم بود. (می‌خندد) من ۲۱ سال است که عضو حزبم و نسبتاً جوان می‌باشم.

س: چندسال دارید؟
پ:من ۴۰ سال دارم.  حزب ما حزب سالخوردگان نیست. طبیعی است که ما تعداد زیادی عضو سالخورده داریم که عضو حزب کمونیست اتحاد شوروی بودند. ولی  افرادی که به حزب ما رای می‌دهند، سالخورده نیستند. عمدتاً مردم بین ۳۰ تا ۵۰ سال حزب ما را انتخاب می‌کنند و سالخوردگان به حزب پوتین رای می‌دهند.

س: حزب برای جلب نسل پساشوروی چگونه فعالیت کرد؟
پ: ما تنها مشکلات عمومی و مشترک را مورد بحث قرار می‌دهیم، زیرا این مشکلات هم برای نسل جدید و هم برای نسل‌های دیگر در روسیه مشابه است. ما در مورد معضلات اجتماعی صحبت می‌کنیم و شیوه‌ها و اقدامات خود را برای رفع آنها  ارایه می‌کنیم.

س: مثلاً به نظر حزب کمونیست فدراسیون روسیه تضادهای اولیه اجتماعی در روسیه کدام است؟
پ: روسیه یک کشور سرمایه‌داری است. آری! با بخش بزرگی از ثروتش که توسط الیگارش‌ها کنترل می‌شود. ما معتقدیم که منابع طبیعی ما باید ملی شود، نه مثل الان فقط روی کاغذ. در واقع باید ملی شود و در خدمت توسعه و تکامل  صنایع ما، در خدمت توسعه و رشد اقتصاد و تکامل مفهوم تازه مد شده “سرمایه انسانی” ما قرار گیرد.

س: ما اخیراً در غرب  خبر ملی کردن اقتصاد روسیه را شنیدیم. ولی وقتی می‌گویید “تنها روی کاغذ”، منظور شما چیست؟
پ: مثلاً نفت و گاز. در قانون اساسی آمده که اینها به خلق تعلق دارد ولی در واقعیت شرکت‌های خصوصی آن را به تاراج می‌برند. آنها کمی مالیات می‌پردازند ولی سود‌های حاصل را به جیب می‌زنند. مثلاً گازپروم، بزرگترین تولید کننده گاز که یک شرکت خصوصی است. می‌دانید  آنها چند سال پیش سازوکار بزرگی در تلویزیون روسیه به راه انداختند و گفتند: “گازپروم میراث ملی است.” ولی این میراث ملی  یک شرکت خصوصی است. طبیعی است که  تاحدی دولت در ثروت آن سهیم است ولی حتی سهم کنترل کننده‌ای را در اختیار ندارد.

س: اما دولت دارای منافعی است یعنی مغایر با سرمایه‌داری خالص غربی؟
پ: بلی، تا حد محدودی.

س: و وقتی شما از معضلات اجتماعی سخن می‌گویید، منظورتان این است؟
پ: خیر. ببینید. ما همیشه با مشکلات زیادی روبه‌رو بودیم و این مشکلات از زمان آغاز عملیات ویژه از بین نرفته است. بین درآمد فقیرترین و غنی‌ترین اقشار حفره عمیقی وجود دارد  که گه‌گاه ۳۰ بار متفاوت است. این یک حفره عظیم است و مطلب دیگر  به اصطلاح “رفرم بازنشستگی” است که در سال ۲۰۱۸ صورت گرفت و سن بازنشستگی را افزایش داد. این کار، کار دولت بود.

س: آیا محبوبیت حزب در رابطه با این موضوع بالا رفت؟
پ: محبوبیت؟ حمایت؟ البته! ما امسال انتخابات مجلس نداشتیم ولی انتخابات منطقه داشتیم و ما توانستیم نتایج آن را به شدت بهبود بخشیم. ما دو فرماندار منطقه‌ای  جدید بدست آوردیم.

س: در حال حاضر چند فرماندار عضو حزبند؟
پ: در حال حاضر سه فرماندار.

س: و چند کرسی در مجلس؟
پ: دقیق نمی‌دانم.  بیشتر از ۹۰ کرسی.

س: درصد تقریبی آنها؟
پ: فکر می‌کنم ۱۹ در صد ولی  پس از روسیه واحد ما دومین حزب بزرگیم، زیرا روسیه واحد دولت را کنترل می‌کند.

س: و حالا که در مورد روسیه واحد صحبت می‌کنیم. با دید از عینک دیالکتیکی من به عنوان یک آمریکایی، اگر در روسیه زندگی می‌کردم حزب روسیه واحد محبوب‌تر به نظر می‌رسید.  شما در مورد درآمدها و فاصله عمیق بین درآمدها  صحبت کردید. شما در مورد ملی‌کردن منابع صحبت کردید، همین‌طور در مورد الیگارشی. وقتی ما از غرب به روسیه نگاه می‌کنیم این‌طور به نظر می‌رسد که همه این ها مشکلاتی است که غرب با اشتیاق می‌خواهدبه گردن پوتین ‌بیافکند. ولی اینطور به نظر می‌‌رسد که همه این چیزها در ۲۰ سال گذشته  به نسبت سال‌های دهه ۹۰ به مراتب بهتر شده است. موافقید؟ نه این‌که این مشکلات خود به خود از بین رفت ولی شرایط مادی  توده‌ها در طول حکومت پوتین به نسبت دهه‌ سال‌های ۹۰ بهتر شده است.

پ: البته، ولی  این بهبود بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۱ صورت گرفت که قیمت نفت و گاز بسیار بالا بود، که ما آن را سال‌های “چرب” نامیدیم.
س: مانند یک حباب؟

پ: بلی، وما هنوز با مشکلات زیادی روبه‌رو هستیم که حل نشده و همه این مشکلات را مدیون حزب روسیه واحد هستیم. ما مشکلات زیادی در سیستم تندرستی و بهداشت داریم، زیرا  در تمام این سال‌ها  خط به اصطلاح “بهینه‌سازی” دنبال شده است. آنها کلینیک‌ها و بیمارستان‌ها را تعطیل کردند تا به جای دوتا یکی را درست و یا “بهینه” کنند تا زیاد پول خرج نکنند. همین‌طور گروه‌هایی از بیمارستان‌های کوچک.

س: به نام کارا ساختن؟
پ: کارا ساختن، بلی! و طبیعتاً وقتی کووید ۱۹ آمد همه‌چیز منفجر شد زیرا ناگهان معلوم شد  که بسیاری از بیمارستان‌ها و مراکز منطقه‌ای بخش‌های عفونی را تعطیل کرده بودند و یا بهینه سازی شده بودند.  در نتیجه آنها حتی  موسسات پزشکی در اختیار نداشتند تا بتوانند بیماران را قرنطینه کنند و باید آنها را به مناطق دیگر اعزام می‌کردند. طبیعتاً باید سریع عمل می‌کردند و چندین موسسه جدید ایجاد  می‌نمودند. ولی آن‌چه که اوایل سال ۲۰۲۰ (مارس و آوریل) رخ داد این بود که ما در بیمارستانها به اندازه کافی  تخت برای کسانی که مبتلا به کووید ۱۹ بودند نداشتیم.

 س: نمی‌دانستم.  بگویید ببینم، معتقدم که مسئله “حقوق بشر” اغلب  به عنوان وسیله‌ای برای تبلیغات امپریالیستی مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرد ولی آیا حزب در رابطه با حقوق بشر و یا حقوق شهروندی در روسیه با نگاه به حزب روسیه واحد نگران نیست؟ آیا شما سرکوب‌های دولتی را نفی می‌کنید؟
پ: بلی. ما نگرانیم. فکر می‌کنم  حقوق شهروندی بسیار مهم است. ولی این حقوق  از حقوق اجتماعی مهم‌تر نیست. این‌طور نیست؟ به عنوان حقِ داشتنِ امنیت اجتماعی. ولی وقتی حزب روسیه واحد  مثلاً حقوق بورژوادمکراتیک  شهروندان را که به خیابان‌ها بروند تا دست به تظاهرات زنند، مورد حمله قرار می‌دهد، ما مخالف آنیم و می‌خواهیم این حقوق حفظ شود.

س: پس شما مخالف دستگیری تظاهرکنندگان هستید؟
پ: بلی، ما جزو کسانی هستیم که به خیابان‌ها می‌روند تا علیه اقدامات ضدخلقی روسیه واحد علیه آنها و دیگران دست به تظاهرات زنند.

س: نه تظاهرات علیه عملیات نظامی ویژه در حال حاضر، بلکه در مورد امور دیگر؟
پ: بلی، ولی ما  موارد زیادی از پیگرد  می‌شناسیم و پیگرد قانونی نیست، حتی مطابق با قوانین خود آنها.

س: آیا این پیگردها، چه بخاطر اعتراضات یا  به خاطر روزنامه‌نگاری یا علیه عملیات ویژه نظامی و یا هر مشکل دیگری، معمولا بیشتر مانند یک زندان سخت و یا یک جریمه نقدی است؟
پ: به طور غالب مانند یک جریمه نقدی است. تاکنون هیچ یک از اعضای ما به خاطر فعالیت‌های سیاسی  به زندان نیافتاده است. واقعا این‌طور فکر می‌کنم.

س: زیرا در غرب این تصور حاکم است که پوتین هرکس که خارج از خط باشد به زندان می‌افکند.
پ: اساساً این‌طور نیست. افراد به احتمال زیاد دستگیر می‌شوند و شب را در ایستگاه پلیس می‌گذرانند و شاید روز بعد به دادگاه معرفی می‌شوند و به پرداخت جریمه نقدی محکوم می‌گردند. این متداول‌ترین روند است.

س: مسئله دیگر این است که ما در غرب  نمی‌شنویم که حزب کمونیست  بزرگترین نیروی اپوزیسیون در روسیه است. ما فقط در مورد آقای ناوالنی، رئیس حزب روسیه آینده می‌شنویم.
پ: ناوالنی و حامیانش به تعداد کم در سن پطرزبورگ و مسکو یعنی دو شهر غنی  اروپایی حضور دارند و در جاهای دیگر در روسیه نیرویی نیستند.

س: رابطه حزب با حزب کمونیست چین چگونه است؟
پ: ما دارای روابط بسیار نزدیکی هستیم.  ما با چین دارای یک قرارداد همکاری هستیم که هر پنج سال آن را تمدید می‌کنیم. ما به طور منظم  هیات‌های مبادله می‌کنیم و همین‌طور در تحصیل مارکسیسم-لنینیسم در زمینه‌های علمی همکاری می‌کنیم. از این رو ما بسیار به یکدیگر نزدیکیم.

س: یعنی شاید نزدیکتر از حزب کمونیست اتحاد شوروی با حزب کمونیست چین   پس از انشعاب ایدئولوژیکی در سال ۱۹۶۰ ؟
پ: بلی، ما ارتباط بیشتری داریم. طبیعی است.

س: آیا هدف حزب کمونیست فدراسیون روسیه  کسب قدرت مجدد و استقرار دیکتاتوری پرولتاریا است؟
پ:بازگشت به قدرت؟  بلی ولی ما در برنامه رسمی خود دیکتاتوری پرولتاریا را منظور نکرده‌ایم. ما رسماً آن را “ساختمان  سوسیالیسم نوین قرن ۲۱” نامیده‌ایم. ما این نام را انتخاب کردیم و  کوشش می‌کنیم  بهترین دستاوردهای  دوران شوروی را به کار گیریم و کوشش کنیم آن‌چه که امروز خوب است را نیز به کار بندیم.

س:  پس تفاوت بین دوران شوروی و طرح “سوسیالیسم نوین قرن ۲۱” در کجاست؟
پ: ببینید، از نظر اقتصادی می‌توانم بگویم  که ما به طور مطلق مخالف مالکیت خصوصی نیستیم. ما می‌گوییم شرکت‌های کوچک خصوصی، مثلاً نانوایی و یا سلمانی و یا داروخانه می‌توانند وجود داشته باشند. این فرق فاحش است زیرا در دوران شوروی  همه‌چیز در مالکیت دولت بود. ما معتقدیم که این‌اقدامات  می‌تواند کمک کند  تا چرخ اقتصاد به حرکت درآید، همان‌طور که لنین در دهه ۲۰ قرن گذشته اقتصاد سیاسی نوین NEP را اعلام کرد. فکر می‌کنم که باید این راه را دنبال کرد.

س: به عنوان وسیله‌ای برای رسیدن به کمونیسم کامل و یا به به خاطر تطابق با دوران جاری؟
پ: طبیعی است. در نهایت باید کمونیسم کامل هدف باشد ولی اول باید  یک کشور سوسیالیستی برپا کرد.

س: مانند دنگ‌تسیائو پینگ؟
پ: مشابه آن. ما مدل چینی را کپی نخواهیم کرد ولی…

س: فکر می‌کنم که در این لحظه خواستار تسخیر خشونت‌آمیز قدرت دولتی نیز نیستید؟
پ: بلی، ما علناً خواستار آن نیستیم. در اسناد ما  آمده که ما باید از طریق  انتخابات به قدرت برسیم.

س: آیا به نظر شما واقع‌بینانه است؟ آیا فکر می‌کنید که انتخابات اینجا باز است؟
پ: خیر ما چنین فکری نمی‌کنیم. آنها صادق نیستند ولی ما مبارزه می‌کنیم تا مبارزات  شفاف‌تر، بازتر، صادقانه‌تر و منصفانه‌تر باشد.

س: چگونه این امر میسر خواهد شد، وقتی افرادی که انتخابات را کنترل می‌کنند همان‌هایی باشند که ناصادقند؟ چگونه می‌توانید از خود دفاع کنید؟
پ: ما سخت‌تر خواهیم کوشید. این تنها راه است. برای این‌که وظیفه‌شناسترین افراد را در سنا انتخاب کنیم که حوزه‌های انتخاباتی را کنترل کنند، که البته وقتی تمام دستگاه دولتی مخالف تو باشد، بسیار سخت خواهد بود. ولی در عین حال ما هیچ‌گاه راه انقلابی  تغییر قدرت را به کنار نخواهیم نهاد که البته  باید شرایط انقلابی وجود داشته باشد.

س: پس آیا  مرکز توجه شما  تقویت آگاهی انقلابی در روسیه و یا  احیای‌ فرهنگ سیاسی در کشور است؟
پ: آگاهی طبقاتی رشدیابنده و طبیعتاً  تعلیمات سیاسی و حتی “کنشگری مدنی”. برای همه اینها  عبارات شوروی وجود دارد. آنها سهم خود را مشخص کرده‌اند. این آگاهی طبقاتی  را می‌خواهیم در بین حتی‌المقدور مردم زیادی ترویج کنیم.

س: و آیا  برنامه آموزشی سیاسی گسترده‌ای که حزب در آن شرکت داشته باشد در کشور موجود است؟
پ: البته. ما در هر منطقه مدارس و مراکز آموزشی سیاسی  خود را داریم و البته برنامه‌های خود را در آنجا ارایه می‌کنیم. اما آموزش مدنی فقط جمع‌آوری افراد از جایی  و آموزش آنها نیست. تربیت سیاسی، روشنگری است. توضیح این‌که “چرا این اتفاق رخ می‌دهد و دلیل آن چیست؟” بنابراین می‌توان به وسیله شبنامه‌های ابتدایی، روزنامه و یا شبکه‌های اجتماعی  به روشنگری دست یافت.

س: و پرودا هنوز در اختیار شماست؟
پ: بلی، پرودا مال ماست. این یک روزنامه سراسری است و ما اینجا در سنت پطرزبورگ دو روزنامه دیگر نیز منتشر می‌کنیم.

س: از نظر جغرافیایی مراکز پرقدرت حزب کجاست؟
پ: نمی‌توانم بگویم چون سال به سال تغییر می‌کند ولی فکر می‌کنم می‌توان از مناطق مرکزی  روسیه و خاور دور روسیه، ولادیوستوک و چابارفسک آلتای نام برد.

س: آیا هنوز حزب کمونیست فدراسیون روسیه  را حزبی با سانترالیسم دمکراتیک می‌شناسید؟
پ: بلی، طبیعی است، زیرا بدون سانترالیسم دمکراتیک  دیسیپلین حزبی وجود نخواهد داشت.

س: می‌خواهم در باره رابطه حزب با کلیسا سئوال کنم و من کسی هستم که هم کمونیست است و هم کاتولیک ارتودوکس. نمی‌دانم در کدام سال بود که خواندم زیوگانف دبیر اول حزب کمونیست فدراسیون روسیه و کیریل اسقف اعظم کلیسای ارتودوکس روسی  به یکدیگر نزدیک شده و  یا یکدیگر را به رسمیت شناخته‌اند؟
پ: رئیس حزب گنادی زیوگانف انسانی مذهبی است. این عقیده شخصی اوست. ولی حزب ما  یک حزب آته‌ایست است. ما به عنوان حزب، آته‌ایست هستیم ولی این را حق هرعضو حزب می‌دانیم که به خداوند اعتقاد داشته باشد. تنها خواست حزب این است که آنها در درون حزب تبلیغات مذهبی نکنند. به عنوان فرد حق دارند هرکاری که می‌خواهند انجام دهند و در اسناد رسمی حزب آمده که ما  حزب آته‌ایسم علمی و نه آته‌ایسم مبتذلیم.

س: فکر می‌کنید که کلیسا اکنون نقش نسبتاً بزرگی در دولت روسیه ایفأ می‌کند؟
پ: کلیسا روز به روز بیشتر در جامعه ادغام می‌شود و نقش آن نیز افزایش می‌یابد ولی فکر می‌کنم تاکنون  آن‌چنان قدرتمند که برخی‌ها ادعا می‌کنند نیست.

س: آیا در سطح جهان احزاب سوسیالیستی و یا کمونیستی دیگری وجود دارند که دارای روابط به‌ویژه مهمی با شما باشند؟
پ: ما همیشه روابط  خوبی با حزب کمونیست ویتنام، حزب کمونیست کوبا و حزب کمونیست هندوستان  داشتیم.

س: حزب مارکسیستی هندوستان؟
پ: با هردو، زیرا آنها دو حزب مختلف هستند ولی در انتخابات  هردو بخشی از مبارزه‌اند. واقعاً ما دارای روابط بین‌المللی با کلیه احزاب کمونیستی هستیم.

س: آیا به طور کل  معتقدید که  موضع کمونیست‌های غربی  باید در وهله اول  مقابله با امپریالیسم غرب باشد؟
پ: بلی، این‌طور فکر می‌کنم. اغلب آنها  ضد امپریالیسم، امپریالیسم غربی هستند.

س: شاید در آمریکا این‌طور نباشد؟
پ: منظورم حزب کمونیست بود. در مورد دیگران صحبت نمی‌کنم زیرا چیزی در این مورد نمی‌دانم در واقع علاقه‌ای هم به دانستن نداشتم.

س: با ونزوئلا چطور؟ آیا روابطی با دولت ونزوئلا و با مادورو وجود دارد؟
پ: فکر می‌کنم  که روابط رسمی وجود نداشته باشد نه با مادورو و نه با حزب دولتی ونزوئلا. تماس‌هایی وجود دارد که نمی‌توان آنها را ارتباط دانست. طبیعی است که می‌گوییم ونزوئلا زیر فشار امپریالیسم ایالات متحده آمریکا رنج می‌برد ولی در عین حال درک می‌کنیم که در دولت مادورو همه‌چیز به خوبی پیش نمی‌رود.

س: می‌خواستم بپرسم که حزب کمونیست فدراسیون روسیه  پس از فروپاشی اتحاد شوروی چگونه خود را بازسازی کرد؟ همین‌طور مثل گذشته به کار خود ادامه داد و یا مجبور شد دست به اصلاحات زند؟
پ: ما، یعنی حزب کمونیست اتحاد شوروی  نمی‌توانستیم همین‌طور به کار خود ادامه دهیم، چون  یلتسین در سال ۱۹۹۱ حزب کمونیست را ممنوع کرد. در نتیجه گروه‌های ویژه‌ای از  اعضای سابق حزب وجود داشتند که در گروه‌های کوچک مثل ” کمونیست‌ها برای اتحاد شوروی” به کار خود ادامه دادند. پس از آن حزب به دادگاه قانون اساسی شکایت کرد. دادگاه به درازا کشید و تقریباً تا پایان سال ۱۹۹۲ ادامه داشت. ما کوشش کردیم ثابت کنیم که غیرقانونی کردن حزب به دست یلتسین خود غیر قانونی بود. و دادگاه‌ها  نوعی تصمیم جداگانه‌ای گرفتند.

س: تصمیم جداگانه؟
پ:  گفته نشد که حکم یلتسین غیرقانونی است، بلکه آنها گفتند ممنوع اعلام کردن  حزب کمونیست اتحاد شوروی یعنی مرکز ارگان‌های احزاب کمونیست جمهوری‌های فدراتیو سوسیالیستی روسیه قانونی است. ولی گفتند  ممنوع کردن  سازمان‌های اولیه و پایه غیرقانونی است. از این طریق سازمان‌های پایه قانونی شد. و ما در فوریه ۱۹۹۳ کنگره‌ای ترتیب دادیم که “کنگره فوق‌العاده  حزب کمونیست جمهوری سوسیالیستی فدراتیو شوروی روسیه” نام گرفت و در این کنگرع حزب کمونیست فدراسیون روسیه تاسیس شد.

س: موضع رسمی حزب در مورد استالین چگونه است؟
پ: ما هرگز یک تصمیم مشخص در این زمینه نگرفته‌ایم و تصمیم نیز کتبی وجود ندارد. طبیعتاً می‌گوییم استالین کارهای بسیار خوبی برای کشور  و برای مردم انجام داد ولی طبیعاً در این دوران تخلفاتی علیه قوانین سوسیالیستی صورت گرفت. ارزشیابی رسمی  این‌گونه است. البته در درون حزب  مواضع دیگری نیز وجود دارد. بسیاری بر این عقیده‌اند که استالین از  لنین بهتر بود ولی کسان دیگری نیز وجود دارند که مخالف استالین هستند.

س: ولی تروتسکیست؟
پ: (می‌خندد) البته که نه!

س:به نظر شما مخرب‌ترین رهبر شوروی که بیشترین مسئولیت  برای فروپاشی اتحاد شوروی را به گردن دارد، که بود؟
پ: خروشچف!

س: پاسخ بسیار گویاست. رفیق. مصاحبه بسیار جالبی بود. متشکرم از وقتی که در اختبار ما گذاردید.
پ: ممنون از این که تشریف آوردید. خوشحال می‌شوم که باز از ما دیدن کنید.

 

* مصاحبه شونده رومان کونوننکو، عضو هیات رئیسه کمیته مرکزی حزب کمونیست فدراسیون روسیه و دبیراول  فدراسیون روسیه

* فرجی چامبرز یک نویسنده سوسیالیست از نیویورک است که برای Toward Freedom(TF) از اروپای شرقی گزارش می‌دهد.

Home