china lernen

از چین چه می‌توان آموخت؟

 
تارنگاشت عدالت
 
نویسنده: پاتریک سیل
مترجم: ع. سهند
برگرفته از: میدل ایست آنلاین
 
 

هر کس که هفته گذشته نگاهی به اینترنت انداخته، تلویزیون تماشا کرده یا روزنامه خوانده باشد نمی‌تواند ‏تحت تأثیر مراسم شکوهمندی که روز اول اکتبر به مناسبت شصتمین سالگرد جمهوری خلق چین برگزار ‏شد، قرار نگرفته باشد. در تاریخ مدرن، به ندرت تولد یک حکومت چنین با شکوه و عظمت و چنین با غرور ‏کوبنده جشن گرفته شده است.‏‎ ‎بدون تردید، بزرگ‌ترین دست‌آورد چین مدرن خارج کردن ۴۰۰ میلیون انسان از فقر طی یک نسل بوده ‏است. دعوی واقعی حزب کمونیست چین به وفاداری به مردمش و تنها مهم‌ترین منبع مشروعیت آن در ‏اینجاست.‏

 

جهان عرب از چین چه می‌تواند بیاموزد؟

 

هر کس که هفته گذشته نگاهی به اینترنت انداخته، تلویزیون تماشا کرده یا روزنامه خوانده باشد نمی‌تواند ‏تحت تأثیر مراسم شکوهمندی که روز اول اکتبر به مناسبت شصتمین سالگرد جمهوری خلق چین برگزار ‏شد، قرار نگرفته باشد. در تاریخ مدرن، به ندرت تولد یک حکومت چنین با شکوه و عظمت و چنین با غرور ‏کوبنده جشن گرفته شده است.‏

مائو تسه تونگ، رهبر کمونیست، زمانی که سرانجام مخالفان ناسیونالیست خود را شکست داد، در سال ‏‏۱٩۴۰ اعلام کرد: «چین به پاخاسته است». عبارت پیروزمندانه او در سراسر جهان پژواک یافت. امروز، ‏رهبران حزب کمونیست چین بعد از شش دهه قدرت را در دست داشتن، به طور مشروع می‌توانند عبارت ‏بهتری را انتخاب کنند. آن‌ها با سربلندی می‌توانند بگویند: «چین بلند ایستاده است.»‏

آیا چیزی وجود دارد که جهان عرب بتواند از «معجزه چین» بیاموزد، و شاید سرمشق قرار دهد؟

این ممکن است موفقیت فوق‌العاده چین در محدود نگه داشتن جمعیت خود به حدود ۱٫۳ میلیارد نفر، از ‏طریق اصرار بر سیاست شدید یک کودک، باشد. تنها یک حکومت قوی، قادر به اعمال انضباط شدید بر ‏شهروندان خود، می‌تواند چنان سیاستی را به اجرا گذارد. مقایسه این با نرخ افزایش جمعیت در جهان عرب ‏خیره کننده است.‏

موقعی که جمال عبدالناصر و «افسران آزاد» او در سال ۱٩۵۲ قدرت را به دست گرفتند، فقط ۱٨ میلیون ‏مصری وجود داشت. امروز، جمعیت مصر ٨۰ میلیون نفر است. هیچ مسافری به قاهره نمی‌تواند سنگینی ‏جمعیت را نبیند. یک پی‌آمد تأسف‌بار این است که مصر امروزه ۵۰ درصد غلات مورد نیاز خود را وارد می‌کند. ‏در دست و پنجه نرم کردن با بلای افزایش شدید جمعیت، مصر تنها نیست. عین همین در مورد سوریه، ‏یمن، و در واقع تقریباً هر کشور عرب صادق است.‏

آن‌طور که غرب دمکراسی را می‌فهمد، چین یک دمکراسی نیست. چین تحت یک حکومت تک حزبی قرار ‏دارد. پرزیدنت هو جینتو، صدر اجرایی کشور، دبیرکل حزب کمونیست چین و فرمانده کل نیروهای مسلح ‏است. اما چین یک حکومت کمونیستی، به معنی واقعی کلمه نیست.‏

چین سی سال پیش، در اواخر دهه ۱٩٧۰ سرمایه‌داری بازار را در پیش گرفت، مردم را آزاد گذاشت هر کجا ‏می‌خواهند کار کنند و به خارج از کشور مسافرت نمایند، دارایی بخرند، کسب و کار راه بیاندازند، تجارت ‏کنند و از هر طریق ممکن پول در آورند- و هر طور که می‌خواهد آن را خرج کنند. امسال، برای اولین بار، بازار ‏خودروها در چین از بازار ایالات متحده بزرگ‌تر شد.‏

اغلب گفته می‌شود که چین مدرن ایدئولوژی ندارد. در واقع اگر چین یک ایدئولوژی داشته باشد، همانا ‏ملی‌گرایی است.‏

این در مقایسه با جهان عرب چگونه است؟ بسیاری از کشورهای عرب، مانند چین، تحت حکومت یک حزب ‏سیاسی مسلط قرار دارند. اما آیا استعداد‌ها و انرژی‌های اعراب آزاد شده است؟ مشکل بتوان چنین گفت. ‏بالعکس، آن‌ها با مقررات حقیر، بوروکرات‌های بی‌کفایت و فاسد، و نوعی سرمایه‌داری خویشاوندسالار، که ‏به نزدیکان به قدرت همه چیز می‌دهد و دیگران را در مبارزه برای بقا قرار می‌دهد، سرکوب می‌شوند.‏

‎ ‎بدون تردید، بزرگ‌ترین دست‌آورد چین مدرن خارج کردن ۴۰۰ میلیون انسان از فقر طی یک نسل بوده ‏است. دعوی واقعی حزب کمونیست چین به وفاداری به مردمش و تنها مهم‌ترین منبع مشروعیت آن در ‏اینجاست.‏

بعد از مرگ مائو در سال ۱٩٧۶، دنگ شیائوپینگ رهبر چین بود، کسی که با شل کردن کنترل دولت بر ‏اقتصاد، ظرفیت فوق‌العاده چین را آزاد کرد. زانگ وی-وی، که در اواسط دهه ۱٩٨۰ مترجم ارشد زبان ‏انگلیسی دنگ بود در روز اول اکتبر امسال در «اینترنشنال هرالد تربیون» ادعا کرد که موفقیت عظیم چین ‏حاصل تمرکز دولت بر محو فقر بود. او استدلال کرد، این اساسی‌ترین حقوق بشر است، بسیار مهم‌تر از ‏حقوق مدنی و سیاسی که غرب گرایش داشت بر آن‌ها تمرکز نماید.‏

این در مقایسه با جهان عرب چگونه است؟ رهبران عرب اغلب حقوق مدنی و سیاسی شهروندان را نادیده ‏می‌گیرند- متأسفانه- آن‌ها محو فقر را هم نادیده گرفته اند.‏

حزب کمونیست به چین، یک حکمرانی ماهر، سالم و کارآمدگرچه اقتدارگرا- حتا دیکتاتوری داده است. ‏بسته اقتصادی عظیم دولت به کشور امکان داد تا به بحران اقتصادی و مالی جهانی کنونی غلبه نماید. در ‏حالی که بخش عمده جهان تقلا می‌کرد، چین- بعد از آن‌که طی دو دهه گذشته هر سال از نرخ رشد ۱۰ ‏درصد برخوردار بود- امسال به رشد ٨ درصدی دست یافت.‏

ارقام خود سخن می‌گویند. ذخایر ارزی ۲۱۰۰ میلیارد دلاری چین بزرگ‌ترین ذخایر ارزی در جهان است. ‏شرکت‌های بزرگ آن در سراسر جهان برای دسترسی به مواد خام و منابع انرژی در ونزوئلا، برزیل، روسیه، ‏قزاقستان، ایران، عراق، آنگولا و نیجریه فعالیت می‌کنند. علاوه براین، چین مدت طولانی پس از توسعه ‏آموزش عالی و پذیرش انقلاب تکنولوژی اطلاعاتی، اکنون در جهان رهبری پژوهش برای منابع انرژی ‏تجدیدپذیر، مانند انرژی خورشیدی را دارد. چین بزرگ‌ترین تولیدکننده صفحات خورشیدی در جهان است.‏

انتظار می‌رود سال آینده چین از ژاپن به عنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان بعد از ایالات متحده جلو بزند. به ‏نظر می‌رسد چین آماده باشد از ژاپن به عنوان بزرگ‌ترین تولیدکننده خودرو پیشی بگیرد. یک شرکت چینی ‏به نام ‏BYD‏ که رهبر جهانی در تولید خودرو برقی است، در نظر دارد سال آینده فروش خودروهای سواری ‏تمام برقی در ایالات متحده را آغاز کند. در واقع، چین با تغییر از موتورهای گازوئیلی-بنزینی به خودروهایی ‏که از سوخت‌های بدیل استفاده می‌کنند، در تلاش برای جهش به جلو یک نسل کامل از تکنولوژی پیشگام ‏است.‏

از نظر اقتصادی، چین می‌تواند در عرض یک دهه از ایالات متحده جلو بزند. بحران کنونی تا اینجا شاهد یک ‏انتقال عمیق قدرت اقتصادی از غرب به آسیا بوده است. روال آشنای ژئوپولیتیک جهانی در مقابل چشمان ‏ما در حال تغییر است.‏

البته همه چیز در آن کشور پهناور درخشان به نظر نمی‌رسد. پیرامون این‌که نرخ رشد سریع چین پایدار ‏است یا نه، و این‌که- با خشک شدن بازار صادرات- اضافه تولید خطرناک در فولاد، سیمان و مواد شیمایی ‏‏‌حاصل خواهد شد یا نه، تردید وجود دارد. میلیون‌ها کارگر موقت کار خود را از دست داده اند و مجبور به ‏بازگشت به روستاها شده اند. دستگاه گسترده حزب کمونیست به هیچ‌وجه عاری از فساد و اعمال نفوذ ‏نیست.‏

تابستانی که گذشت، شورش ایغورها در منطقه سینکیانگ، واقع در غرب چین تصویر یکدلی فرهنگی را که ‏مقامات درصدد ترسیم آن بوده اند، خدشه‌دار کرد. ایغورها، که یک گروه قومی ترک هستند، شکایت ‏می‌کنند که از منابع منطقه خود بهره‌مند نشده اند و مهاجرت گسترده «هان»‌ها طی دهه‌های گذشته ‏آن‌ها را در سرزمین خودشان به شهورندان درجه دوم تقلیل داده است.‏

آن عیب‌ها به کنار، چیزهای زیادی هست که جهان عرب می‌تواند از تجربه خارق‌العاده چین، و به ویژه ‏اولویتی که آن به محو فقر داده است، بیاموزد. اما این تنها جنبه تحسین برانگیز تجربه چین نیست. انضباط، ‏آموزش، پشتکار، وحدت، افتخار به تمدن باستانی خود، استقبال پرشور از فن‌آوری مدرن، حکمرانی خوب، و ‏بالاتر از همه ملت‌گرایی، فضیلت‌ها و ارزش‌هایی است که اگر جهان عرب آن‌ها را اقتباس کند، وضعش بهتر ‏خواهد شد.‏

http://www.middle-east-online.com/english/opinion/?id=34847‎

—————————————

بایگانی عدالت:

https://old.edalat.org/node/3808